1 اولین کسی که در زمان پیامبر اسلام(ص) گفتههای حضرت را جمعآوری نمود. امام علی(ع) در کتابی به نام (الصحیفة الجامعه) بود و همچنین افرادی چون ابورافع، سلمان، و ابوذر دارای کتابهایی بودند.[1] ولی چون در زمان خلفا تا زمان عمربن عبدالعزیز نقل حدیث ممنوع شد، و احادیث را از بین میبردند[2] کتابهای مذکور آشکار نمیشدند، تا در زمان عمربن عبدالعزیز که شاگردان امام صادق(ع) احادیث زیادی را جمعآوری نمودند که در مجموعة چهارصد کتاب به نام (الاصول) گردآوری شده[3] بود که تنها (محمدبن مسلم) کتابی به نام (اربعماة) چهارصد مسئله، و (جابربن یزید جعفی) هشت کتاب[4] و ابان بن تغلب سی هزار حدیث نقل نمودهاند، بعدها در زمان امام رضا(ع) احادیث جدید در (جوامع) تهیه شد. در اوائل قرن چهارم، عدّهای از بزرگان شیعه از این اصول و جوامع کتب اربعه مذکور در سؤال و (مدینة العلم) ابی جعفر صدوق را، بوجود آوردند، و به صورت باب و فصل بندی شده، تألیف و تصنیف نمودند.[5] 2 از نظر علمای شیعه، روایات به چهار دسته تقسیم میشوند: 1 صحیح و عالیسند، که عبارت است از روایتی که تمام راویهای آن شیعه و عادل، و سند آن به یکی از امامها متصل باشد. 2 حسن، که سند متصل است ولی همه یا بعضی راویها ممدوحند. 3 موثق، که در سند، غیر امامی و یا فاسد المذهبی ثقه باشد. 4 ضعیف آن است که یکی از شرائط اقسام قبلی را دارا نباشد بلکه فاسق و کذّاب و مجهول الحال در سند باشد.[6] کتب اربعه (الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (م 329 ق)، من لا یحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار، شیخ طوسی (460)) که از قدیمیترین کتابهای روایی و اولین کتابهای روایی موضوعبندی و باب و فصلبندی شده، هستند و علت اصلی اعتبار آنها این است که از اصول اربعمأة که به دید ائمه معصومین علیهم السّلام از جمله امام رضا(ع) رسیده است اخذ شدهاند وعین همان روایات به صورت دستهبندی شده و با ذکر سند در کتب اربعه منعکس شدهاند و موجود میباشند. امتیاز دیگر کتب اربعه این است که غالب روایات آن دارای سند صحیح و یا لااقل ممدوح و موثق باشند و حتی بعضی اخباریها تمام آن را صحیح میدانند. در هر روایت تمام راویان آن یا تمام آنها عادل و امامیاند، و یا بعضی افراد موثق و یا ممدوح هستند مرحوم صدوق در اوّل من لا یحضره الفقیه میفرماید: بینی و بینالله روایاتی را در اینجا نقل میکنم که بدانها عمل میکنم.[7] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. علم الحدیث، دکتر سید رضا مؤدب. 2. آشنایی با حدیث، مهریزی. 3. درسنامه علم حدیث، علی نصیری. پینوشتها: [1]. عاملی، حر، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1391، ج1. [2]. طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، قم، دارالتبلیغ اسلامی، 1348ش، ص11، پاورقی. [3]. وسائل الشیعه (پیشین). [4]. پیشوایی، مهدی، سیرة پیشوایان، قم، مؤسسه اما صادق(ع)، چاپ دوم، 1374، ص332333. [5]. وسائل الشیعه (پیشین) ج1، ص 5 به بعد (مقدمه). [6]. حسن زین الدین، معالم الدین، قم، مؤسسة مطبوعات دارالعلم، چاپ افست، ص216217. [7]. ابیجعفر الصدوق، من لایحضره الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوّم، 1413، ج 90.
کتب اربعه (کافی، تهذیب، استبصار، و من لایحضره الفقیه) معتبرترین کتب احادیث شیعه است؛ علت این اعتبار در نزد علمای شیعه چیست؟
1 اولین کسی که در زمان پیامبر اسلام(ص) گفتههای حضرت را جمعآوری نمود. امام علی(ع) در کتابی به نام (الصحیفة الجامعه) بود و همچنین افرادی چون ابورافع، سلمان، و ابوذر دارای کتابهایی بودند.[1] ولی چون در زمان خلفا تا زمان عمربن عبدالعزیز نقل حدیث ممنوع شد، و احادیث را از بین میبردند[2]
کتابهای مذکور آشکار نمیشدند، تا در زمان عمربن عبدالعزیز که شاگردان امام صادق(ع) احادیث زیادی را جمعآوری نمودند که در مجموعة چهارصد کتاب به نام (الاصول) گردآوری شده[3] بود که تنها (محمدبن مسلم) کتابی به نام (اربعماة) چهارصد مسئله، و (جابربن یزید جعفی) هشت کتاب[4] و ابان بن تغلب سی هزار حدیث نقل نمودهاند، بعدها در زمان امام رضا(ع) احادیث جدید در (جوامع) تهیه شد. در اوائل قرن چهارم، عدّهای از بزرگان شیعه از این اصول و جوامع کتب اربعه مذکور در سؤال و (مدینة العلم) ابی جعفر صدوق را، بوجود آوردند، و به صورت باب و فصل بندی شده، تألیف و تصنیف نمودند.[5]
2 از نظر علمای شیعه، روایات به چهار دسته تقسیم میشوند:
1 صحیح و عالیسند، که عبارت است از روایتی که تمام راویهای آن شیعه و عادل، و سند آن به یکی از امامها متصل باشد.
2 حسن، که سند متصل است ولی همه یا بعضی راویها ممدوحند.
3 موثق، که در سند، غیر امامی و یا فاسد المذهبی ثقه باشد.
4 ضعیف آن است که یکی از شرائط اقسام قبلی را دارا نباشد بلکه فاسق و کذّاب و مجهول الحال در سند باشد.[6]
کتب اربعه (الکافی، محمد بن یعقوب کلینی (م 329 ق)، من لا یحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و الاستبصار، شیخ طوسی (460)) که از قدیمیترین کتابهای روایی و اولین کتابهای روایی موضوعبندی و باب و فصلبندی شده، هستند و علت اصلی اعتبار آنها این است که از اصول اربعمأة که به دید ائمه معصومین علیهم السّلام از جمله امام رضا(ع) رسیده است اخذ شدهاند وعین همان روایات به صورت دستهبندی شده و با ذکر سند در کتب اربعه منعکس شدهاند و موجود میباشند.
امتیاز دیگر کتب اربعه این است که غالب روایات آن دارای سند صحیح و یا لااقل ممدوح و موثق باشند و حتی بعضی اخباریها تمام آن را صحیح میدانند. در هر روایت تمام راویان آن یا تمام آنها عادل و امامیاند، و یا بعضی افراد موثق و یا ممدوح هستند مرحوم صدوق در اوّل من لا یحضره الفقیه میفرماید: بینی و بینالله روایاتی را در اینجا نقل میکنم که بدانها عمل میکنم.[7]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. علم الحدیث، دکتر سید رضا مؤدب.
2. آشنایی با حدیث، مهریزی.
3. درسنامه علم حدیث، علی نصیری.
پینوشتها:
[1]. عاملی، حر، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1391، ج1.
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، قم، دارالتبلیغ اسلامی، 1348ش، ص11، پاورقی.
[3]. وسائل الشیعه (پیشین).
[4]. پیشوایی، مهدی، سیرة پیشوایان، قم، مؤسسه اما صادق(ع)، چاپ دوم، 1374، ص332333.
[5]. وسائل الشیعه (پیشین) ج1، ص 5 به بعد (مقدمه).
[6]. حسن زین الدین، معالم الدین، قم، مؤسسة مطبوعات دارالعلم، چاپ افست، ص216217.
[7]. ابیجعفر الصدوق، من لایحضره الفقیه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوّم، 1413، ج 90.
- [سایر] وقتی که سنی بودیم، کتاب منبع و مرجع در کنار قرآن؛ مانند کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم می توانستیم داشته باشیم. و پیدا کردن کتاب های حدیث اهل سنت خیلی مشکل نبود؛ چون در اکثر فروشگاه های کتاب موجود بوده. ولی وقتی که دنبال کتاب های منبع و درجه اول شیعه می گردم؛ مثل الکافی و من لا یحضر الفقیه و تهذیب الاحکام و الاستبصار و ... نمی توانم پیدا کنم. چه طور فقه اهل بیت را یاد بگیرم؟ راستی یاد گیری فقه اهل البیت خیلی سخت به نظر می آید؛ زیرا کتاب حدیث اهل بیت برای مراجعه ندارم.
- [سایر] سلام؛ در کتب حدیث شیعه؛ مانند کافی و من لا یحضر از قول پیامبر(ص) آمده به زنان نوشتن یاد ندهید: لا تعلّموهن الکتابة، این حدیث را چگونه میتوان توجیه و تفسیر نمود؟
- [سایر] من احادیثی را مشاهده کردم که ساخت ضریح و گنبد و قبر در آنها منع شده بود .لطفا توضیح دهید. در کتاب (من لا یحضره الفقیه) و (وسایل الشیعه) از امام جعفر صادق چنین نقل شده است:"پیامبر ص از اینکه بر قبری نماز بگزارند، یا بر آن بنشینند و یا بر آن بنا و ضریح بسازند، نهی فرموده است و یهود و نصارا را لعنت نموده اند که قبور انبیاء را مسجد ساختند." و در فروع الکافی ، من لا یحضره الفقیه ، وسائل الشیعة. از سماعة ابن مهران روایت است که گفت:درباره زیارت قبور و ساختن مسجد بر آن از امام جعفر صادق پرسیدم ایشان فرمود:زیارت قبور اشکالی ندارد، اما در کنار قبر مسجد ساخته نشود. و همچنین در (من لا یحضره الفقیه) از امام جعفر صادق روایت است که می فرماید: "هر چیزی که غیر از خاک خود قبر بر روی قبر گذاشته و یا ریخته شود بر مرده سنگینی می کند." و در (فروع الکافی، وسائل الشیعة) از امام جعفر صادق روایت است که رسول الله ص فرموده اند: "جز خاکی که از خود قبر بیرون آورده شده خاک دیگری بر آن ریخته نشود. روایتی در (من لا یحضره الفقیه، وسائل الشیعة) از امیرالمؤمنین علی است که فرموده اند: "کسی که قبری را باز سازی کند یا تمثالی بسازد یقیناً و بدون شک از اسلام خارج شده است." و در (وسائل الشیعة) از جعفر صادق به نقل از امیر المؤمنین (ع) روایت فرمود: "رسول الله ص مرا به مدینه فرستاد و فرمود:هر عکسی که دیدی نابود کن، و هر قبری را دیدی هموارش کن." و در (الاستبصار، وسائل الشیعة) از علی بن جعفر: روایت است که از امام موسی کاظم پرسیدم: آیا ساختن قبر و نشستن بر آن جایز است؟ فرمود: ساختن قبر و نشستن بر آن و گچ کردن و گل کردن آن جایز نیست.
- [سایر] امیدوارم که به این شبهه پاسخ مناسب دهید. موضوع قرض دادن همسر است! شیخ طوسی روایت کرده که از امام (ع) پرسیده شد، آیا فَرج همسر برای برادر شوهر حلال است؟ امام (ع) در جواب گفت: بله! (کتاب الاستبصار 3/136).
- [سایر] سلام علیکم، شیخ طوسی در استبصار میگوید: (بَابُ الْحَاجِّ الْغَیْرِ الْمُتَمَتِّعِ هَلْ یَجِبُ عَلَیْهِ الْهَدْیُ أَمْ لا). همچنین در برخی از کتابها غیر در حال اضافه با (ال) به کار رفته است. مگر غیر دائم الاضافه نیست؟! پس چطور توانست الف و لام بگیرد؟ لطفاً اگر توجیهی دارد مستند بفرمایید.
- [سایر] مگر (شیعیان) نمی گویند بیشتر روایت های کتاب کافی ضعیف هستند و چیزی صحیحی جز قرآن نداریم؟! پس بعد از چنین سخنی چرا به دروغ می گویند که کافی شرح و تفسیر قرآن است، همان کافی که به اعتراف خودشان بیشتر روایت های آن ضعیف است؟!
- [سایر] سلام، در مورد این حدیث سوالاتی داشتم: (الإمامُ الصادِقِ علیه السلام: اَلعَبدُ کُلَّما إزدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً، إزدادَ فِی الإیمانِ فَضْلاً). هرچه زن دوستی بنده افزایش یابد، بر ایمانش افزوده میشود. (من لا یحضر الفقیه ج 3 ص 384). اول. منظور از نساء در روایت همسر است یا مطلق زنان؟ دوم. اگر منظور همه خانمها است محبت داشتن به همه خانمهای محرم و نامحرم درست است؟ چه نوع محبتی منظور است؟ سوم. در روایات دیگر از خصایص نبی گرامی اسلام(ص) علاقه به بانوان ذکر شده، این علاقه یعنی چه؟ منظورمان تکریم و با دید محترمانه و انسانی به خانمها داشتن است؟ چهارم. برخی علاقه به بانوان را دلیل برای تعدد زوجات پیامبر میدانند، چه پاسخی به این افراد باید داد؟
- [سایر] سوال من در مورد حدیث دوات و قلم هست 1- من به منابع شیعه مراجعه کردم و دیدم که همه ناقلان شیعه (از شیخ مفید گرفته تا کتاب بحار و مناقب و ............) یا از قول صحیح مسلم و بخاری(دو دشمن امامت امام علی) روایت کردند یا زماناً بعد از نقل بخاری مسلم بوده است(وفات بخاری در سال 256 قمری است و قبل از آن هیچ حدیثی نیست) همچنین رواتی که از زمان مسلم و بخاری به عبدالله ابن عباس میرسند هیچ کدام در نزد شیعه توثیق نشده است به غیر از خود ابن عباس که مقبول الفریقین است . . همچنین سندی که از ابان بن ابی عیاش روایت شده است محل اشکال است. به علت اینکه در کتاب تنقیح المقال با توضیحاتی از منظر بعضی علماء او را فاسد المذهب خواندند جلد 1صفحه 3. همچنین علامه امینی در الغدیر به استناد کتاب تهذیب المنطق، ابان بن ابی عیاش را در فهرستِ دروغ گویان و جاعلان حدیث یاد کرده است (الغدیر 209/ 5.) حتی علماء در مورد اصل کتاب امروزی سلیم بین قیسی که در دست ماست تردید دارند از جمله شیخ مفید کتاب را ضعیف دانسته اند. ومیفرماید: (اطمینانی به این کتاب نیست و به بیشتر مطالب آن نمیتوان عمل کرد؛ چرا که دستخوش تخلیط و تدلیس گشته است. پس شایسته است دین باوران از عمل کردن به همه مطالب آن بپرهیزند و بر آن اعتماد نکنند و احادیث آن را روایت ننمایند. (تصحیح الاعتماد، ص 72) وشیخ طوسی نیز نام او را در میان اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق (ع)آورده و ضعیف خوانده است. به هرحال رجالشناسان، اعم از شیعی و سنی، ابن ابی عیاش را توثیق نکردهاند (طوسی، رجال، 106؛ علامه حلّی، 99؛ حلّی، 414) استناد به یک کتابی که که در آن خیلی از علماء شک دارند و ابان را فاسد می خوانند خیلی جالب به نظر نمی رسد. به نظر شما همین دلائل نشان نمی دهد که سند شیعه در مورد این حدیث بسیار ضعیف است؟ 2- چرا وقتی خصوصیترین جنایتهای اهل نفاق به زهرا و علی در کتب اصلی و اربعه شیعه یافت می شود ، ائمه اطهار چه لزومی و چه صلاحی دیدند که این حدیث را روایت نکنند؟ 3- سنی های بی شرم هیچوقت برداشت ما را نداشتند . و تعبیرات و توجیهاتی دارند و حتی ا حادیثی را مطرح می کنند و در کنار حدیث دوات و قلم می گذارند تا استدلالات ما را زیر سؤال ببرند مثلاً حدیث زیر: عن عائشة قالت: قال لی رسول الله صلی الله علیه وسلم فی مرضه: (ادعی لی أبابکر أباک وأخاک حتی أکتب کتاباً فإنی أخاف أن تتمنی متمناً ویقول قائل: أنا، ویأبی الله و المؤمنون إلا أبابکر (صحیح مسلم جلد7 بابی از فضائل ابوبکر صفحه 110 طبع محمد علی صبیح) و می گویند اگر به مسلم و بخاری استناد می کنید پس این را هم قبول کنید!! حال به نظر شما باز ما می توانیم بگوییم چون خودشان قبول دارند پس ما هم قبول کنیم ورروایتهای خودشان را به عنوان استناد به آنها ذکر کنیم ؟ و آیا می توانیم بگوییم ولایت علی از این حدیث اثبات می شود؟ و آیا حادثه عظیم غدیر که در کتب اصلی شیعه هست و طبق قران دین کامل می شود ورسالت پیغمبر تمام، برای توجیه امامت علی (ع) کافی نیست؟ 4- فکر نمی کنید چون عمر دشمن علی و محمد است لذا ما این برداشت را کردیم نه این که خدای نکرده بخواهم اتهامی بزنم ولی روایت به گونه ای است که ذهنها به این سمت منعکس می شود که چون عمر دشمن است پس محال است درست نباشد ؟ وآیااین به نظر شما کافی است؟ 5- به نظر شما نمی توان از دید دیگر نگریست و نظریه جدیدی مطرح کرد و راه سومی را انتخاب کرد یعنی نه آنچه سنی می گوید و نه آنچه علماءشیعه بر حق بر داشت میکنند؟
- [سایر] بنده هر چه گشتم و گشتم تا در رابطه با شهادت حضرت فاطمه در منابع شیعه حدیث صحیح السندی پیدا کنم دچار مشکل شدم. بیشتر روایات یا از کتاب سلیم بن قیس است که نزد علما مشکوک است و یا از بحار الانوار است. تنها موردی که یافتم از کتاب کافی بود که امام کاظم فرمودند: ان فاطمه صدیقة الشهیدة. که در قرآن نیز برای پیامبر واژه شهید بکار رفته است. آیا در این باره می توانید با احادیث معتبر شیعی بنده را قانع فرمایید که حضرت فاطمه به شهادت رسیده اند؟
- [سایر] اولاً آیا نیازی به بررسی سندی احادیث اعتقادی هست؟ بررسی سند کتاب های اصول کافی کتب شیخ طوسی و صدوق چطور؟ علم رجال و مبانی آن در این اواخر کمیاب و مختلف است از شما یزرگواران می خواهم درس رجالی از آیت الله هادوی طلب کنید، یا اگر هست به ما هم اطلاع دهید، یا تقریرات فارسی برایم بفرستید.