پاسخ اجمالی: محاجه متکی بر برهان و استدلال است و هریک از طرفین بر منطقی بودن گفتههایشان تردید به خود راه نمیدهند. هر چند استدلال ایشان از نظر دیگران منطقی نباشد. از سویی دیگر گروهی درصدد هستند عقاید باطل خود را با براهین سست بر طرف مقابل تحمیل نمایند، هر چند به این شیوه نیز محاجه گفته میشود، اما احتجاج آنها صحیح نبوده و جاهلانه است. اما مناظره اعتقادات و باورهای به اثبات نرسیده را نیز در بر میگیرد و به لحاظ استواری بیان و منطق از محاجه ضعیفتر است. ضمن اینکه غالباً در متون عمومی، این دو واژه در خصوص این پیامبر الهی به یک معنا به کار می،رود. برخی از ویژگیهای مناظرات حضرت ابراهیم(ع) عبارتاند از: پرسشهای منطقی، بیزاری و برائت از کفر و شرک، بیان شجاعانه پیام الهی. دعوت به توحید، استقامت و بردباری. پاسخ تفصیلی: حضرت ابراهیم(ع) دومین پیامبر اولوالعزم الهی است که دارای آیین و شریعت جهانی بوده و در آیات و سورههای مختلف قرآن نام ایشان ذکر شده است. این پیامبر عظیم الشأن الهی داستانهای پر فراز و نشیبی در زندگی خود دارد و به واسطهی استواری در راه توحید و یگانه پرستی، مورد تمجید و ستایش قرآن قرار گرفته است.[1] قرآن از ابراهیم(ع) به عنوان پیشوایی مطیع خدا و حقگرا نام میبرد.[2] و او را پیامبر بسیار راستگو میخواند.[3] آیات بسیاری(بیش از 180 آیه) که در خصوص حضرت ابراهیم آمده، نشان دهنده این است که او شخصیتی والا و مورد توجه خداوند بوده است. از جمله مطالبی که در رابطه با حضرت ابراهیم(ع) در قرآن ذکر شده، مناظرات و محاجه ایشان با گروههای مختلف است. او با شیوهای مخصوص در فضای شرک و کفر آن زمان و با شجاعتی بینظیر در برابر مشرکان میایستد و با ارائه بیاناتی محکم و دلایلی صریح و آشکار، توأم با ادب و به دور از جنجال سازیهای کاذب، افکار و عقاید آنها را باطل میسازد و مردم را به یگانگی خداوند فرا میخواند. شیوهی کلی و بیان آن معارف توسط حضرت ابراهیم(ع)، ویژگیهای خاصی دارند. پیش از بیان آنها، بررسی دو مفهوم محاجه و مناظره ضروری به نظر میرسد. در قرآن کریم واژه (محاجه) مکرر به کار رفته است. محاجه از (حجت) گرفته شده و حجت نیز به معنای دلیل و برهان است.[4] مُحَاجَّةُ این است که در خصومت میان دو نفر یا چند نفر هر کس بخواهد حجّت و راه روشن دیگری را رد کند.[5] البته سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل میشود، حجت نامیده میشود. راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن میگوید جایز است سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل می‌شود حجّت نامیده شود:[6] (وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِید)؛[7] آنها که در باره خدا بعد از پذیرفتن دعوت او، محاجه می‌کنند دلیل آنها نزد پروردگارشان باطل و بی‌اساس است و غضب بر آنها است و عذاب شدید از آن آنها. در این آیه شریفه استدلال بدون منطق را هم محاجه خوانده است و چنین کسانی را که در برابر براهین قاطع و راه روشن محاجه میکنند، مستوجب غضب و عذاب شدید دانسته است. همچنین در آیه 66 سوره آل عمران میفرماید: (فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْم)؛[8] چرا در باره آنچه آگاه نیستید، گفتوگو می‌کنید. در این آیه نیز گفتوگو و جدل را حتی بدون علم با واژه محاجه ذکر کرده است. اما حسب فرمایش قرآن کریم، تنها دلیل قاطع و رسا از آن خداوند است: (قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة)؛[9] بگو برای خدا دلیل رسا (و قاطع) است. در تفسیر المیزان نیز در باره محاجه آمده است: کلمه (محاجه) که مصدر فعل ماضی (حاج) است، به معنای ارائه حجت و دلیل در مقابل حجت خصم و طرف مقابل، و اثبات مدعای خود یا ابطال حجت خصم است، و کلمه (حجت) در اصل به معنای قصد بوده و بعدا در اثر کثرت و غلبه استعمال، در به کرسی نشاندن مقصد و مدعا، به کار رفته است.[10] واژه (مناظره) نیز عربی است که در معنای لغوی به معنای دیدن با چشم است، اما معنای آن توسعه یافته و به معنای فکر و تدبیر، بحث و گفتوگو کردن درباره ماهیت چیزی است. مُنَاظَرَة گفتوگوی رو در روی و نبرد نظری با سخن و خطابه است و نیز بیان آنچه را که به بصیرت درک میشود.[11] به عقاید و باورها نیز نظر گفته میشود. بر این اساس در مناظره بین دو نفر، هر یک از مناظره کنندگان در تلاشاند که درستی عقاید خود را به طرف مقابل اثبات نمایند. هرگاه سخن از مناظره به میان میآید بدین معنا است که دو نفر یا دو گروه میکوشند تا تصویر روشنی از عقاید و باورهای خود را به طرف مقابل ارائه نمایند و بدین وسیله او را نسبت به عقاید خویش قانع کنند. بنابر این، مناظره گفتوگویی دو طرفه است که توأم با استدلال و ارائهی براهین بوده تا فرد مخالف خود را مجاب و مغلوب نماید. همانگونه که ملاحظه گردید، در ظاهر تفاوتی بین مناظره و محاجه نیست و همین مسئله نیز باعث شده است که برخی در تعریف این دو واژه هر دو را معادل یکدیگر تلقی میکنند. مانند علامه طباطبائی که این دو مفهوم را با هم به کار میبرد، اما آنها را بر دو قسم تقسیم میکند: (آنها(یهودیان) دو گونه محاجّه و مناظره داشتهاند؛ الف. استدلال عالمانه و منطقی که قرآن کریم چنین محاجّه و استدلالی را درست میداند. ب. احتجاج جاهلانه و استدلال غیر منطقی).[12] با توجه به آنچه بیان شد میتوان گفت؛ از طرفی محاجه متکی بر برهان و استدلال است و هریک از طرفین بر منطقی بودن گفتههایشان تردید به خود راه نمیدهند. هر چند استدلال آنان از نظر دیگران منطقی نباشد. از سویی دیگر گروهی درصدد هستند عقاید باطل خود را با براهین سست بر طرف مقابل تحمیل نمایند، هر چند به این شیوه نیز محاجه گفته میشود، اما احتجاج آنها صحیح نبوده و جاهلانه است. اما مناظره اعتقادات و باورهای به اثبات نرسیده را نیز در بر میگیرد و به لحاظ استواری بیان و منطق از محاجه ضعیفتر است. ویژگیهای مناظرات حضرت ابراهیم(ع) حضرت ابراهیم(ع) با چهار دسته از کافران و مشرکان مناظره و مباحثه نموده است: 1. با عمویش آذر که در قرآن کریم با عنوان پدر ذکر شده است. 2. با نمرود. 3. کسانی که اجرام آسمانی؛ مانند ماه، خورشید و ستاره را میپرستیدند. 4. کسانی که سنگ و چوبهای با دست خود تراشیده(بت) را میپرستیدند. در مناظرات حضرت ابراهیم(ع) با مخالفان و دشمنانش، به ویژگیهای خاصی برخورد مینماییم که در اینجا به تعداد محدودی از آنها اشاره میشود. 1. پرسش های منطقی: بر اساس آیات قرآن، حضرت ابراهیم با پرسشهای منطقی تلاش میکرد بر وجدان خفته مشرکان اثرگذار باشد. او با تأکید بر نواقص بسیار آشکار بتها و سایر موجوداتی که میپرستیدند، به آنان یادآور میشد که سازندهی جهان هستی و آفریننده زمین و آسمان را بپرستند. قرآن در این باره میفرماید: (إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئا)؛[13] هنگامی که به پدرش گفت ای پدر! چرا چیزی را پرستش می‌کنی که نمی‌شنود و نمی‌بیند و هیچ مشکلی را از تو حل نمی‌کند)؟! در این عبارت حضرت ابراهیم(ع) سودمندی عمل آزر را که امری طبیعتاً منطقی و عقلانی است، مطرح میکند و مبانی سستش را در معرض تشکیک جدی قرار میدهد. 2. بیزاری و برائت از کفر و شرک: یکی از بارزترین جلوه‌های سیرهی تبلیغی حضرت ابراهیم، همان برائت و بیزاری جستن از شرک و بتپرستی و اعتقاد به تعدد الهه است. او در اینراه تا آنجا پیش رفت که بتهای شهر را با تبر شکست و با اینکه میدانست جانش در خطر است و مرگ او حتمی است، اما با صدای بلند و با صراحتی بینظیر از بتها اعلام برائت میکرد: (إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه)؛[14] ما از شما و آنچه غیر از خدا می‌پرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است، و این وضع هم چنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید. 3. بیان شجاعانه پیام الهی: حضرت ابراهیم(ع) در حالی در مقابل دنیای شرک و کفر آن زمان ایستاد که فضای جامعه آن روز همه شرک آلود بود و بیان چنین سخنانی مرگ حتمی را در پی داشت؛ زیرا باعث آشفتگی قدرتهای حاکم آن زمان بود. بنابر این حضرت ابراهیم با علم به این مسئله، با شجاعتی شگرف در مقابل مشرکان ایستاد: (إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُون)؛[15] آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت این مجسمه‌های بیروحی را که شما همواره پرستش می‌کنید چیست)؟ 4. بکارگیری روشهای مختلف: از دیگر ویژگیهای مناظرات حضرت ابراهیم(ع) به کارگیری روشهای مختلف برای بیان پیام توحید بود. ایشان از روش اقناعی که تلاشی است تدریجی برای جذب گمراهان سود میجست؛ همچنین از روش مقایسه، روش استدلال با یاری جستن از محسوسات، خطاب به مشرکان توأم با تحریک وجدان آنها و ... بهره میجست.[16] 5. دعوت به توحید: از جمله ویژگیهای برجسته در مناظرات حضرت ابراهیم(ع) تأکید این پیامبر الهی بر یکتاپرستی و توحید است. فضای اجتماعی آن زمان به گونهای بود که مردم به جای پرستش خداوند، به عبادت اجرام زمینی و آسمانی روی آورده بودند. تلاش حضرت ابراهیم برای ترویج حاکمیت توحید از نزدیک‌ترین فرد به خود که عمویش آزر بود، گرفته تا عموم مردم و حتی نمرود پادشاه زمان خود را در بر میگیرد. او به هنگام مناظره با خورشید و ماه پرستان گفت: (إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِین)؛[17] من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم. 6. استقامت و بردباری: حضرت ابراهیم(ع) با بردباری و صبر خود در ترویج آئین الهی بر آزار قوم صبر میکرد. او حتی در برابر توهین، تحقیر و تهدید حاکم زمان خویش، به این امید که روزی هدایت یابند، بردبار بود. او همواره در آرزوی هدایت مردم بود. و به درگاه الهی تضرّع می‌کرد و دعا مینمود تا قومش هدایت شوند و از خدا میخواست تا فرصتی دیگر به آنان دهد تا به راه بیایند. او به قدری در راه هدایت مردم زمانش بردبار بود که قرآن کریم هم به این حلم و بردباری اشاره کرده است: (إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیب)؛[18] ابراهیم بردبار و نازکدل و فرمانبردار است. 7. پرسش و ایجاد تردید: این شیوه حضرت ابراهیم در دعوت مردم به توحید در نوع خود جالب است! بدین صورت که ایشان برای اینکه عنصر عقل و فطرت را در مشرکان بیدار نماید، با یک سؤال آغاز میکرد، اما در پاسخ نمیتوانند بر منطق محکم او که همان توحید است ایستادگی نمایند و دچار تردید جدی میشوند. هنگامی که تردیدها و دو دلی درباره کار عبث خویش ایجاد شد، آنگاه عقل و وجدانشان بیدار میشود. به تعبیر دیگر، چنین شیوهای علاوه بر اینکه در دل خود استدلال به همراه دارد، موجب تحریک وجدان مشرکان و به خود آمدن آنان می‌گردد و قلب آنان را آماده پذیرش حقایق عطا مینماید. قرآن کریم میفرماید: (هنگامی که به پدر و قومش گفت: (چه چیز را می‌پرستید؟!)، گفتند: (بتهایی را می‌پرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم). گفت: (آیا هنگامی که آنها را می‌خوانید صدای شما را می‌شنوند؟! یا سود و زیانی به شما می‌رسانند؟!) گفتند: (ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین می‌کنند). گفت: (آیا دیدید (این) چیزهایی را که پیوسته پرستش می‌کردید ...).[19] 8. استفاده از روشهای اقناعی: در برخی از مناظره‌های حضرت ابراهیم(ع)، ابتدا او با مشرکان به انگیزه تلاش برای جذب آنان به سوی حقیقت به نوعی همراهی دارد. در این روش حضرت ابراهیم با وجود اعتقاد قاطع به توحید، موقتاً خود را در مقام بحث، همراه و هم ‌عقیده مخاطب می‌کند. بدین ‌ترتیب نوعی همبستگی و همدلی میان او و طرف مقابل به وجود می‌آید. با این شیوه مشرکان با بیان ایشان به گونه خصمانه برخورد نمیکردند و بدین ترتیب نوای حقیقت در جانشان عمیقتر رسوخ میکرد. نمونه کاربرد این شیوه در همان مناظره ستاره‌پرستان است که در برابرشان، در مرحله اول مناظره، کواکب آسمان و ماه و خورشید را خدای خود فرض می‌کند: (و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) می‌شکافد، گفت: (این خدای من است؟)[20] اما وقتی که صبح شد و ماه از آسمان ناپدید گشت، به مشرکان یادآور میشود که خدا هرگز افول نمیکند و همواره حاضر و ناظر است. این روش اقناعی توأم با گفتاری نرم و بدون مجادلههای خصمانه است که موجب تأثیر پذیری زیاد مخاطبان میشد. 9. شجاعت در تبلیغ توحید و خداپرستی: از جمله ویژگیهای حضرت ابراهیم شجاعت بینظیر وی در ترویج یکتاپرستی بود. او بدون واهمه از تهدیدها و خطرات، با آرامش کامل و طمأنینه خاص خود به بیان عقائد راسخ خود میپرداخت و مردم زمان خویش را دعوت به توحید مینمود. اینکار او هر چند با شیوههای مسالمت آمیز و گفتار نرم صورت میپذیرفت اما موجب لرزان شدن پایههای حاکمیت طاغوت گردید و آنها ابراهیم را بارها تهدید کردند و از ادامه کارش باز داشتند. اما حضرت ابراهیم در ترویج امر الهی راسخ بود و تردیدی به خود راه نمیداد. او شجاعانه و بدون در نظر گرفتن تهدیدات به بیان پیام الهی میپرداخت. اینکار موجب واکنش شدید ظالمان گردید تا آنجا که تصمیم گرفته شد که ابراهیم در آتش انداخته شود. خداوند در قرآن میفرماید: (اما جواب قوم او [ابراهیم‌] جز این نبود که گفتند: (او را بکشید یا بسوزانید!).[21] البته پایمردی و شجاعتی چنین در راه خداوند هرگز بیپاسخ نمیماند و خداوند این بنده خوب خود را محافظت مینماید: (ولی خداوند او را از آتش رهایی بخشید، در این ماجرا نشانه‌هایی است برای کسانی که ایمان می‌آورند).[22] پینوشتها: [1]. (وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلا)؛ و دین و آئین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد و پیرو آئین خالص و پاک ابراهیم گردد و خدا ابراهیم را بدوستی خود انتخاب کرد. نساء، 125. [2]. (إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ)؛ ابراهیم (به تنهایی) یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود. نحل، 120. [3]. (وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا)؛ در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود. مریم، 41. [4]. ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 28، دار صادر، بیروت، 1997 م. [5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن‌، ج 1، ص 219، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق. [6]. همان. [7]. شوری، 16. [8]. آل عمران، 66. [9]. انعام، 149. [10]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیرالمیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر، ج ‌2، ص 533، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374ش. [11]. المفردات فی غریب القرآن‌، ج 5، ص 358. [12]. تفسیرالمیزان، ج ‌3، ص 276. [13]. مریم، 42. [14]. ممتحنه، 4. [15]. انبیاء، 52. [16]. برای تحقیق بیشتر خوانندگان محترم را به تفسیر المیزان و تفسیر نمونه ذیل آیات متعددی که درباره حضرت ابراهیم(ع) در قرآن است، ارجاع میدهیم. [17]. نحل، 120. [18]. انعام، 79. [19]. شعراء، 71- 75. [20]. انعام، 77. [21]. عنکبوت، 24. [22]. عنکبوت، 24. منبع: islamquest.net
مناظرات حضرت ابراهیم(ع) چه ویژگیهایی دارند؟ آیا در مورد آن، تعبیر محاجه صحیحتر است یا مناظره؟ اصولاً فرق محاجه و مناظره چیست؟
پاسخ اجمالی:
محاجه متکی بر برهان و استدلال است و هریک از طرفین بر منطقی بودن گفتههایشان تردید به خود راه نمیدهند. هر چند استدلال ایشان از نظر دیگران منطقی نباشد. از سویی دیگر گروهی درصدد هستند عقاید باطل خود را با براهین سست بر طرف مقابل تحمیل نمایند، هر چند به این شیوه نیز محاجه گفته میشود، اما احتجاج آنها صحیح نبوده و جاهلانه است. اما مناظره اعتقادات و باورهای به اثبات نرسیده را نیز در بر میگیرد و به لحاظ استواری بیان و منطق از محاجه ضعیفتر است. ضمن اینکه غالباً در متون عمومی، این دو واژه در خصوص این پیامبر الهی به یک معنا به کار می،رود. برخی از ویژگیهای مناظرات حضرت ابراهیم(ع) عبارتاند از: پرسشهای منطقی، بیزاری و برائت از کفر و شرک، بیان شجاعانه پیام الهی. دعوت به توحید، استقامت و بردباری.
پاسخ تفصیلی:
حضرت ابراهیم(ع) دومین پیامبر اولوالعزم الهی است که دارای آیین و شریعت جهانی بوده و در آیات و سورههای مختلف قرآن نام ایشان ذکر شده است. این پیامبر عظیم الشأن الهی داستانهای پر فراز و نشیبی در زندگی خود دارد و به واسطهی استواری در راه توحید و یگانه پرستی، مورد تمجید و ستایش قرآن قرار گرفته است.[1] قرآن از ابراهیم(ع) به عنوان پیشوایی مطیع خدا و حقگرا نام میبرد.[2] و او را پیامبر بسیار راستگو میخواند.[3] آیات بسیاری(بیش از 180 آیه) که در خصوص حضرت ابراهیم آمده، نشان دهنده این است که او شخصیتی والا و مورد توجه خداوند بوده است. از جمله مطالبی که در رابطه با حضرت ابراهیم(ع) در قرآن ذکر شده، مناظرات و محاجه ایشان با گروههای مختلف است. او با شیوهای مخصوص در فضای شرک و کفر آن زمان و با شجاعتی بینظیر در برابر مشرکان میایستد و با ارائه بیاناتی محکم و دلایلی صریح و آشکار، توأم با ادب و به دور از جنجال سازیهای کاذب، افکار و عقاید آنها را باطل میسازد و مردم را به یگانگی خداوند فرا میخواند.
شیوهی کلی و بیان آن معارف توسط حضرت ابراهیم(ع)، ویژگیهای خاصی دارند. پیش از بیان آنها، بررسی دو مفهوم محاجه و مناظره ضروری به نظر میرسد.
در قرآن کریم واژه (محاجه) مکرر به کار رفته است. محاجه از (حجت) گرفته شده و حجت نیز به معنای دلیل و برهان است.[4] مُحَاجَّةُ این است که در خصومت میان دو نفر یا چند نفر هر کس بخواهد حجّت و راه روشن دیگری را رد کند.[5] البته سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل میشود، حجت نامیده میشود. راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن میگوید جایز است سخنانی هم که با آنها احتجاج باطل میشود حجّت نامیده شود:[6] (وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِید)؛[7] آنها که در باره خدا بعد از پذیرفتن دعوت او، محاجه میکنند دلیل آنها نزد پروردگارشان باطل و بیاساس است و غضب بر آنها است و عذاب شدید از آن آنها. در این آیه شریفه استدلال بدون منطق را هم محاجه خوانده است و چنین کسانی را که در برابر براهین قاطع و راه روشن محاجه میکنند، مستوجب غضب و عذاب شدید دانسته است. همچنین در آیه 66 سوره آل عمران میفرماید: (فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْم)؛[8] چرا در باره آنچه آگاه نیستید، گفتوگو میکنید.
در این آیه نیز گفتوگو و جدل را حتی بدون علم با واژه محاجه ذکر کرده است. اما حسب فرمایش قرآن کریم، تنها دلیل قاطع و رسا از آن خداوند است: (قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة)؛[9] بگو برای خدا دلیل رسا (و قاطع) است.
در تفسیر المیزان نیز در باره محاجه آمده است: کلمه (محاجه) که مصدر فعل ماضی (حاج) است، به معنای ارائه حجت و دلیل در مقابل حجت خصم و طرف مقابل، و اثبات مدعای خود یا ابطال حجت خصم است، و کلمه (حجت) در اصل به معنای قصد بوده و بعدا در اثر کثرت و غلبه استعمال، در به کرسی نشاندن مقصد و مدعا، به کار رفته است.[10]
واژه (مناظره) نیز عربی است که در معنای لغوی به معنای دیدن با چشم است، اما معنای آن توسعه یافته و به معنای فکر و تدبیر، بحث و گفتوگو کردن درباره ماهیت چیزی است.
مُنَاظَرَة گفتوگوی رو در روی و نبرد نظری با سخن و خطابه است و نیز بیان آنچه را که به بصیرت درک میشود.[11] به عقاید و باورها نیز نظر گفته میشود. بر این اساس در مناظره بین دو نفر، هر یک از مناظره کنندگان در تلاشاند که درستی عقاید خود را به طرف مقابل اثبات نمایند.
هرگاه سخن از مناظره به میان میآید بدین معنا است که دو نفر یا دو گروه میکوشند تا تصویر روشنی از عقاید و باورهای خود را به طرف مقابل ارائه نمایند و بدین وسیله او را نسبت به عقاید خویش قانع کنند. بنابر این، مناظره گفتوگویی دو طرفه است که توأم با استدلال و ارائهی براهین بوده تا فرد مخالف خود را مجاب و مغلوب نماید.
همانگونه که ملاحظه گردید، در ظاهر تفاوتی بین مناظره و محاجه نیست و همین مسئله نیز باعث شده است که برخی در تعریف این دو واژه هر دو را معادل یکدیگر تلقی میکنند. مانند علامه طباطبائی که این دو مفهوم را با هم به کار میبرد، اما آنها را بر دو قسم تقسیم میکند: (آنها(یهودیان) دو گونه محاجّه و مناظره داشتهاند؛ الف. استدلال عالمانه و منطقی که قرآن کریم چنین محاجّه و استدلالی را درست میداند. ب. احتجاج جاهلانه و استدلال غیر منطقی).[12]
با توجه به آنچه بیان شد میتوان گفت؛ از طرفی محاجه متکی بر برهان و استدلال است و هریک از طرفین بر منطقی بودن گفتههایشان تردید به خود راه نمیدهند. هر چند استدلال آنان از نظر دیگران منطقی نباشد. از سویی دیگر گروهی درصدد هستند عقاید باطل خود را با براهین سست بر طرف مقابل تحمیل نمایند، هر چند به این شیوه نیز محاجه گفته میشود، اما احتجاج آنها صحیح نبوده و جاهلانه است. اما مناظره اعتقادات و باورهای به اثبات نرسیده را نیز در بر میگیرد و به لحاظ استواری بیان و منطق از محاجه ضعیفتر است.
ویژگیهای مناظرات حضرت ابراهیم(ع)
حضرت ابراهیم(ع) با چهار دسته از کافران و مشرکان مناظره و مباحثه نموده است:
1. با عمویش آذر که در قرآن کریم با عنوان پدر ذکر شده است.
2. با نمرود.
3. کسانی که اجرام آسمانی؛ مانند ماه، خورشید و ستاره را میپرستیدند.
4. کسانی که سنگ و چوبهای با دست خود تراشیده(بت) را میپرستیدند.
در مناظرات حضرت ابراهیم(ع) با مخالفان و دشمنانش، به ویژگیهای خاصی برخورد مینماییم که در اینجا به تعداد محدودی از آنها اشاره میشود.
1. پرسش های منطقی: بر اساس آیات قرآن، حضرت ابراهیم با پرسشهای منطقی تلاش میکرد بر وجدان خفته مشرکان اثرگذار باشد. او با تأکید بر نواقص بسیار آشکار بتها و سایر موجوداتی که میپرستیدند، به آنان یادآور میشد که سازندهی جهان هستی و آفریننده زمین و آسمان را بپرستند. قرآن در این باره میفرماید: (إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئا)؛[13] هنگامی که به پدرش گفت ای پدر! چرا چیزی را پرستش میکنی که نمیشنود و نمیبیند و هیچ مشکلی را از تو حل نمیکند)؟! در این عبارت حضرت ابراهیم(ع) سودمندی عمل آزر را که امری طبیعتاً منطقی و عقلانی است، مطرح میکند و مبانی سستش را در معرض تشکیک جدی قرار میدهد.
2. بیزاری و برائت از کفر و شرک: یکی از بارزترین جلوههای سیرهی تبلیغی حضرت ابراهیم، همان برائت و بیزاری جستن از شرک و بتپرستی و اعتقاد به تعدد الهه است. او در اینراه تا آنجا پیش رفت که بتهای شهر را با تبر شکست و با اینکه میدانست جانش در خطر است و مرگ او حتمی است، اما با صدای بلند و با صراحتی بینظیر از بتها اعلام برائت میکرد: (إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّی تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه)؛[14] ما از شما و آنچه غیر از خدا میپرستید بیزاریم، ما نسبت به شما کافریم، و میان ما و شما عداوت و دشمنی همیشگی آشکار شده است، و این وضع هم چنان ادامه دارد تا به خدای یگانه ایمان بیاورید.
3. بیان شجاعانه پیام الهی: حضرت ابراهیم(ع) در حالی در مقابل دنیای شرک و کفر آن زمان ایستاد که فضای جامعه آن روز همه شرک آلود بود و بیان چنین سخنانی مرگ حتمی را در پی داشت؛ زیرا باعث آشفتگی قدرتهای حاکم آن زمان بود. بنابر این حضرت ابراهیم با علم به این مسئله، با شجاعتی شگرف در مقابل مشرکان ایستاد: (إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُون)؛[15] آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت این مجسمههای بیروحی را که شما همواره پرستش میکنید چیست)؟
4. بکارگیری روشهای مختلف: از دیگر ویژگیهای مناظرات حضرت ابراهیم(ع) به کارگیری روشهای مختلف برای بیان پیام توحید بود. ایشان از روش اقناعی که تلاشی است تدریجی برای جذب گمراهان سود میجست؛ همچنین از روش مقایسه، روش استدلال با یاری جستن از محسوسات، خطاب به مشرکان توأم با تحریک وجدان آنها و ... بهره میجست.[16]
5. دعوت به توحید: از جمله ویژگیهای برجسته در مناظرات حضرت ابراهیم(ع) تأکید این پیامبر الهی بر یکتاپرستی و توحید است. فضای اجتماعی آن زمان به گونهای بود که مردم به جای پرستش خداوند، به عبادت اجرام زمینی و آسمانی روی آورده بودند. تلاش حضرت ابراهیم برای ترویج حاکمیت توحید از نزدیکترین فرد به خود که عمویش آزر بود، گرفته تا عموم مردم و حتی نمرود پادشاه زمان خود را در بر میگیرد. او به هنگام مناظره با خورشید و ماه پرستان گفت: (إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِین)؛[17] من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.
6. استقامت و بردباری: حضرت ابراهیم(ع) با بردباری و صبر خود در ترویج آئین الهی بر آزار قوم صبر میکرد. او حتی در برابر توهین، تحقیر و تهدید حاکم زمان خویش، به این امید که روزی هدایت یابند، بردبار بود. او همواره در آرزوی هدایت مردم بود. و به درگاه الهی تضرّع میکرد و دعا مینمود تا قومش هدایت شوند و از خدا میخواست تا فرصتی دیگر به آنان دهد تا به راه بیایند. او به قدری در راه هدایت مردم زمانش بردبار بود که قرآن کریم هم به این حلم و بردباری اشاره کرده است: (إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیب)؛[18] ابراهیم بردبار و نازکدل و فرمانبردار است.
7. پرسش و ایجاد تردید: این شیوه حضرت ابراهیم در دعوت مردم به توحید در نوع خود جالب است! بدین صورت که ایشان برای اینکه عنصر عقل و فطرت را در مشرکان بیدار نماید، با یک سؤال آغاز میکرد، اما در پاسخ نمیتوانند بر منطق محکم او که همان توحید است ایستادگی نمایند و دچار تردید جدی میشوند. هنگامی که تردیدها و دو دلی درباره کار عبث خویش ایجاد شد، آنگاه عقل و وجدانشان بیدار میشود. به تعبیر دیگر، چنین شیوهای علاوه بر اینکه در دل خود استدلال به همراه دارد، موجب تحریک وجدان مشرکان و به خود آمدن آنان میگردد و قلب آنان را آماده پذیرش حقایق عطا مینماید. قرآن کریم میفرماید: (هنگامی که به پدر و قومش گفت: (چه چیز را میپرستید؟!)، گفتند: (بتهایی را میپرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم). گفت: (آیا هنگامی که آنها را میخوانید صدای شما را میشنوند؟! یا سود و زیانی به شما میرسانند؟!) گفتند: (ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین میکنند). گفت: (آیا دیدید (این) چیزهایی را که پیوسته پرستش میکردید ...).[19]
8. استفاده از روشهای اقناعی: در برخی از مناظرههای حضرت ابراهیم(ع)، ابتدا او با مشرکان به انگیزه تلاش برای جذب آنان به سوی حقیقت به نوعی همراهی دارد. در این روش حضرت ابراهیم با وجود اعتقاد قاطع به توحید، موقتاً خود را در مقام بحث، همراه و هم عقیده مخاطب میکند. بدین ترتیب نوعی همبستگی و همدلی میان او و طرف مقابل به وجود میآید. با این شیوه مشرکان با بیان ایشان به گونه خصمانه برخورد نمیکردند و بدین ترتیب نوای حقیقت در جانشان عمیقتر رسوخ میکرد.
نمونه کاربرد این شیوه در همان مناظره ستارهپرستان است که در برابرشان، در مرحله اول مناظره، کواکب آسمان و ماه و خورشید را خدای خود فرض میکند: (و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) میشکافد، گفت: (این خدای من است؟)[20] اما وقتی که صبح شد و ماه از آسمان ناپدید گشت، به مشرکان یادآور میشود که خدا هرگز افول نمیکند و همواره حاضر و ناظر است. این روش اقناعی توأم با گفتاری نرم و بدون مجادلههای خصمانه است که موجب تأثیر پذیری زیاد مخاطبان میشد.
9. شجاعت در تبلیغ توحید و خداپرستی: از جمله ویژگیهای حضرت ابراهیم شجاعت بینظیر وی در ترویج یکتاپرستی بود. او بدون واهمه از تهدیدها و خطرات، با آرامش کامل و طمأنینه خاص خود به بیان عقائد راسخ خود میپرداخت و مردم زمان خویش را دعوت به توحید مینمود. اینکار او هر چند با شیوههای مسالمت آمیز و گفتار نرم صورت میپذیرفت اما موجب لرزان شدن پایههای حاکمیت طاغوت گردید و آنها ابراهیم را بارها تهدید کردند و از ادامه کارش باز داشتند. اما حضرت ابراهیم در ترویج امر الهی راسخ بود و تردیدی به خود راه نمیداد. او شجاعانه و بدون در نظر گرفتن تهدیدات به بیان پیام الهی میپرداخت. اینکار موجب واکنش شدید ظالمان گردید تا آنجا که تصمیم گرفته شد که ابراهیم در آتش انداخته شود. خداوند در قرآن میفرماید: (اما جواب قوم او [ابراهیم] جز این نبود که گفتند: (او را بکشید یا بسوزانید!).[21] البته پایمردی و شجاعتی چنین در راه خداوند هرگز بیپاسخ نمیماند و خداوند این بنده خوب خود را محافظت مینماید: (ولی خداوند او را از آتش رهایی بخشید، در این ماجرا نشانههایی است برای کسانی که ایمان میآورند).[22]
پینوشتها:
[1]. (وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلا)؛ و دین و آئین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد و پیرو آئین خالص و پاک ابراهیم گردد و خدا ابراهیم را بدوستی خود انتخاب کرد. نساء، 125.
[2]. (إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ)؛ ابراهیم (به تنهایی) یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود. نحل، 120.
[3]. (وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا)؛ در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود. مریم، 41.
[4]. ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 28، دار صادر، بیروت، 1997 م.
[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج 1، ص 219، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
[6]. همان.
[7]. شوری، 16.
[8]. آل عمران، 66.
[9]. انعام، 149.
[10]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیرالمیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 2، ص 533، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374ش.
[11]. المفردات فی غریب القرآن، ج 5، ص 358.
[12]. تفسیرالمیزان، ج 3، ص 276.
[13]. مریم، 42.
[14]. ممتحنه، 4.
[15]. انبیاء، 52.
[16]. برای تحقیق بیشتر خوانندگان محترم را به تفسیر المیزان و تفسیر نمونه ذیل آیات متعددی که درباره حضرت ابراهیم(ع) در قرآن است، ارجاع میدهیم.
[17]. نحل، 120.
[18]. انعام، 79.
[19]. شعراء، 71- 75.
[20]. انعام، 77.
[21]. عنکبوت، 24.
[22]. عنکبوت، 24.
منبع: islamquest.net
- [سایر] مناظرات حضرت ابراهیم(ع) چه ویژگیهایی دارند؟ آیا در مورد آن، تعبیر محاجه صحیحتر است یا مناظره؟ اصولاً فرق محاجه و مناظره چیست؟
- [سایر] آیا روایت گریه حضرت ابراهیم (ع) بر امام حسین (ع) صحیح است؟
- [سایر] آیا مقام حضرت علی(ع) از مقام حضرت ابراهیم(ع) بالاتر است؟
- [سایر] در مورد زیارت وارث توضیح دهید و وجه ارث امام حسین(ع) از حضرت آدم و ابراهیم(ع) چیست؟
- [سایر] چرا خداوند به جای وحی به حضرت ابراهیم(ع) برای ذبح حضرت اسماعیل(ع) در خواب به او الهام کرد؟
- [سایر] پدر و مادر حضرت ابراهیم(ع) که بودند؟
- [سایر] چرا حضرت ابراهیم(ع) پدر مسلمانان نامیده شده است؟
- [سایر] صفات وفضایل حضرت ابراهیم(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] منظور از "کلمات" درباره حضرت ابراهیم(ع) چیست؟
- [سایر] پیراهن یوسف پیامبر و ابراهیم(ع) کجاست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است، بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلَّا اللَّهُ وأَنَّ محمَّداً رَسُولُ اللَّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أَللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول، بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالحَقِّ بشیراً ونَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ). و بعد از تکبیر دوم، بگوید: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ وبارِکْ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ، وارْحَمْ محمَّداً و آلَ محمَّد، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وبارَکْتَ و رَحِمْتَ عَلی إبْرَاهیمَ و آلِ إبْراهیمَ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وصَلِّ عَلی جَمیعِ الْأنبیاءِ و الْمُرْسَلینَ، و الشُّهداءِ و الصِّدِّیقینَ، وجَمیعِ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالحین). و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمنینَ و الْمُؤْمِناتِ و المُسْلِمِینَ و المُسْلِماتِ، الْأَحیاءِ مِنْهُمْ و الْأَمْواتِ، تَابِعِ اللّهُمَّ بَیْنَنَا وبَیْنَهُمْ بالخَیْراتِ، إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ، إنَّکَ علی کلِّ شیءٍ قَدیرٌ). و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذا عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أَمَتِکَ، نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ به مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِهِ، وإِنْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عنْهُ واغْفِرْ له، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِهِ فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ) ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذه أَمَتُکَ وابْنَةُ عَبْدِکَ وابْنَةُ أَمَتِکَ، نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ بها مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَتْ مُحْسِنةً فَزِدْ فی إِحْسَانِها، وإِنْ کانت مُسِیئةً فَتَجاوَزْ عنْها واغْفِرْ لها، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِها فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ).
- [آیت الله سیستانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد ، و اگر نماز گزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است : بعد از نیّت و گفتن تکبیر اول بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ) . و بعد از تکبیر دوم بگوید : (الّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) . بعد از تکبیر سوم بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ) . و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیِّتِ) و اگر زن است بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتَةِ) . و بعد تکبیر پنجم را بگوید . و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنْ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، اَرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السّاعَةِ ) . و بعد از تکبیر دوم بگوید : (اللّهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وآل مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ کَاَفْضَلِ ما صَلّیْتَ وَبارکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهِیمَ وَآلِ إبْراهِیمَ إنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ، وَصَلّ عَلی جَمیعِ الأنْبِیاءِ والمُرْسَلِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحِینَ ) . وبعد از تکبیر سوم بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ ، وَالمُسْلِمِینَ وَالمُسْلِماتِ ، الاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالاَمْواتِ ، تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهمْ بِالخَیْراتِ ، إنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَواتِ ، إنَّکَ عَلی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ) . و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید : (اللّهُمَّ إنّ هذا عَبْدُکَ وَابَنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُو لٍ بِهِ ، اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا ، اللّهُمَّ إنّ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ وَاِنْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ ، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی اَعْلی عِلّیّینَ وَاخْلفْ عَلی اَهْلِهِ فِی الغابِرِینَ ، وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ) . بعد تکبیر پنجم را بگوید . ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید : (اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ اَمَتُکَ وَابَنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ اَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ ، اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا ، اللّهُمَّ إنّ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی إحْسانِها وَاِنْ کانَتْ مُسِیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها ، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی اَعْلی عِلّیَینَ ، وَاخْلُفْ عَلی اَهْلِها فِی الغابِرِینَ ، وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ ) .
- [آیت الله اردبیلی] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیّت و گفتن تکبیر اوّل بگوید: (اَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَأنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ أرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیرا وَنَذیرا بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّدا وَآلَ مُحَمَّدٍ کَأفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهیمَ وَآلِ إبْراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمیعِ الأنْبیاءِ وَالْمُرْسَلینَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقینَ وَجَمیعِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأحْیاءِ مِنْهُمْ وَالأمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ) و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد باشد بگوید: (اَللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَأنْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْرا وَأنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا أللّهُمَّ إنْ کانَ مُحْسِنا فَزِدْ فی إحْسانِهِ وَإنْ کانَ مُسیئا فَتَجَاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ أللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلّیّینَ واخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الْغابِرینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید؛ ولی اگر میّت زن باشد، بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إنَّ هذِهِ أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَأنْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْرا وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا أللّهُمَّ إنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إحْسانِها وَإنْ کانَتْ مُسیئَةً فَتَجَاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها أللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلّیّینَ واخْلُفْ عَلی أهْلِها فی الْغابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ).
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر را به این ترتیب بگوید کافی است، بعد ازنیّت وگفتن تکبیر اوّل بگوید: )أَشْهَدُ أَنْ لا اًّلهَ اًّلاّ ا& وَأنّ َمُحَمَّداً رَسُولُ ا&( و بعد از تکبیر دوم بگوید: )اَللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ محّمَدً( و بعد از تکبیر سوم بگوید: )اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنینَ وَالمُؤْمِنات( و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: )اَلّلهُمَّ اغْفِر لِهذا المَیِّت( و اگر زن است بگوید: )اللّهُمَّ اغْفِر لِهذِهِ المَیِّت( و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: )أَشْهَدُ أن لا اًّلهَ الاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیرَاً وَنَذیرَاً بَیْنَ یَدَیِ السّاعََْ(، و بعد از تکبیر دوم بگوید: )اللهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمّدً وَأرْحَمْ مُحَمَّداً وَآلِ مُحَمَّدً کَأفْضَلِ ماصَلیّْتَ و بارَکتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی اًّبراهیمَ وَآلِ اًّبراهیمَ اًّنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَصَلِّ عَلیجَمیعِ الأنْبِیأِ وَالمُرْسَلینَ وَالشُهَدأِ وَالصِدّیقینَ وَجَمیعِ عِبادِ اللّهِ الصالِحینَ(، و بعد از تکبیر سوم بگوید: )اَللهمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ وَالمُسْلِمینَ وَالمُسْلِماتِ الاحیأِ مِنْهُم وَالامْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُم بِالخَیْراتِ انّکَ مُجیبُ الدَعواتِ اِنَّکَ عَلیکُلِّ شَئً قَدیر(، و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: )الّلهمَّ اًّنّ هذا عَبْدُکَ وَابنُ عَبْدِکَ وابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَأَنتَ خَیرُ مَنْزولً بِهِ الّلهُمَّ انّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ الاّ خَیْراً وَانْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا الّلهُمّ اًّن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی اًّحْسانِهِ وَان کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ اللهُمّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعلی عِلّیّینَ وَاخْلُف عَلَی اَهْلِهِ فِی الغابِرینَ وارْحَمْهُ بِرِحْمَتِکَ یا ارْحَمَ الراحِمینَ(، و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: )الّلهُمَّ اًّنّ هذهِ اَمَتُکَ وَابْنَُْ عَبْدِکَ وَابْنَُْ امَتِکَ نَزَلَت بِکَ وَاَنْتَ خَیرُ مَنزولً بِهِ الّلهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنها اًّلاّ خَیْراً وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا اللّهُمَّ اًّن کانَت مُحْسِنَْ فَزِدْ فی اًّحْسانِها وَاًّن کانَت مُسِیئَْ فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعلی عِلِّیینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِها فِی الغابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الراحِمین(.
- [آیت الله بروجردی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است:اوّل:آب را به طور مکیدن بیاشامد.دوم:در روز ایستاده آب بخورد.سوم:پیش از آشامیدن آب (بسم الله) و بعد از آن (الحمد لله) بگوید.چهارم:به سه نفس آب بیاشامد.پنجم:از روی میل آب بیاشامد.ششم:بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبدالله (- ع) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیّت و گفتن تکبیر اوّل بگوید: (اَشْهَدُ اَنْ لا إلهَ اِلّاَ اللَّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ).(1) و بعد از تکبیر دوّم بگوید: (اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ).(2) و بعد از تکبیر سوّم بگوید: (اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ).(3) و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: (اَللَّهُمَّ اغْفِر لِهذَا الْمَیِّتِ).(4) و اگر زن است بگوید: (اَللُّهمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّت).(5) و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: (اَشهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلّاَ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ).(6) و بعد از تکبیر دوّم بگوید: (اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و الِ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً و الَ مُحَمَّدٍ کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَ بارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی اِبراهیمَ وَ الِ اِبْراهیمَ اِنّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَ صَلِّ عَلی جَمیعِ الْاَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلینَ وَ الشُّهَداءِ وَالصِّدّیقینَ وَ جَمیعِ عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحینَ).(7) و بعد از تکبیر سوّم بگوید: (اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ المُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ اَلْاَحیاءِ مِنْهُمْ وَ الْاَمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ).(8) و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید: (اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَ اَنْتَ خَیْرُ مَنزُولٍ بِهِ اَللَّهُمَّ اِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلّا خَیْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنَّا اَللَّهُمَّ اِنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ وَ اِنْ کانَ مُسیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی اَعْلی عِلّیینَ وَاخْلُفْ عَلی اَهْلِهِ فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ).(9) و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللَّهُمَّ اِنَّ هذِهِ اَمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَ ابْنَةُ اَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَ اَنْتَ خَیْرُ مَنزُولٍ بِه اَللَّهُمَّ اِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْها اِلّا خَیْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنَّا اَللَّهُمَّ اِنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی اِحْسانِها وَ اِنْ کانَتْ مُسیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها اَللَّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی اَعْلی عِلّیینَ وَاخْلُفْ عَلی اَهْلِها فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ).(10)
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافیست بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و بعد از تکبیر دوم بگوید اللهم صل علی محمد و ال محمد و بعد از تکبیر سوم بگوید اللهم اغفر للمومنین و المومنات و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید اللهم اغفر لهذا المیت و اگر زن است بگوید اللهم اغفر لهذه المیت و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ارسله بالحق بشیرا و نذیرا بین یدی الساعه و بعد از تکبیر دوم بگوید اللهم صل علی محمد و ال محمد و بارک علی محمد و ال محمد و ارحم محمدا و ال محمد کافضل ما صلیت و بارکت و ترحمت علی ابراهیم و ال ابراهیم انک حمید مجید و صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و جمیع عباد الله الصالحین و بعد از تکبیر سوم بگوید اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات انک مجیب الدعوات انک علی کل شیء قدیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید اللهم ان هذا عبدک و ابن عبدک و ابن امتک نزل بک و انت خیر منزول به اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا اللهم ان کان محسنا فزد فی احسانه و ان کان مسییا فتجاوز عنه و اغفر له اللهم اجعله عندک فی اعلی علیین واخلف علی اهله فی الغابرین وارحمه برحمتک یا ارحم الراحمین و بعد تکبیر پنجم را بگوید ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید اللهم ان هذه امتک و ابنه عبدک و ابنه امتک نزلت بک و انت خیر منزول به اللهم انا لا نعلم منها الا خیرا و انت اعلم بها منا اللهم ان کانت محسنه فزد فی احسانها و ان کانت مسییه فتجاوز عنها و اغفر لها اللهم اجعلها عندک فی اعلی علیین و اخلف علی اهلها فی الغابرین و ارحمها برحمتک یا ارحم الراحمین
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: اشهد ان لا اله الا اللّه و أن محمدا رسول اللّه و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: اللهم اغفر لهذا المیت و اگر زن است بگوید: اللهم اغفر لهذه المیته و بعد؛ تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: اشهد أن لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله ارسله بالحق بشیرا و نذیرا بین یدی الساعه و بعد از تکبیر دوم بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و بارک علی محمد و آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد کافضل ما صلیت و بارکت و ترحمت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید و صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و جمیع عباد اللّه الصالحین؛ و بعد از تکبیر سوم بگوید: اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات؛ الاحیاء منهم و الاموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات انک مجیب الدعوات انک علی کل شیء قدیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: اللهم ان هذا عبدک و ابن عبدک و ابن امتک نزل بک و أنت خیر منزول به اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا؛ اللهم ان کان محسنا فزد فی احسانه و ان کان مسیئا فتجاوز عنه و اغفر له؛ اللهم اجعله عندک فی أعلی علیین و اخلف علی أهله فی الغابرین و ارحمه برحمتک یا أرحم الراحمین و بعد؛ تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اللهم ان هذه امتک و ابنه عبدک و ابنه امتک نزلت بک و انت خیر منزول به اللهم انا لا نعلم منها الا خیرا و انت اعلم بها منا؛ اللهم ان کانت محسنه فزد فی احسانها و ان کانت مسیئه فتجاوز عنها و اغفر لها؛ اللهم اجعلها عندک فی أعلی علیین و اخلف علی أهلها فی الغابرین و ارحمها برحمتک یا أرحم الراحمین.