آیا مقام حضرت علی(ع) از مقام حضرت ابراهیم(ع) بالاتر است؟
در مورد پاسخ این پرسش که آیا مقام حضرت علی(ع) افضل از دیگر انبیا غیر از حضرت خاتم المرسلین می‌باشدیا خیر باید توجه داشته باشید که نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد: عقلی ، نقلی و حسی 1- دلایل عقلی در رابطه با امور کلی می‌باشند و در چنین موردی که مقایسه دو امر جزئی است نباید در جست وجوی آن بود. زیرا خارج از قلمرو براهین عقلی است. 2- دلیل حسی نیز وجود ندارد زیرا اولا ما نظاره‌گر تمام اعمال و حرکات آنها نیستیم تا با مقایسه شهودی از طریق کنش آنها حکم به برتری یکی بر دیگری نماییم. ثانیا اصلا فضایل و مقامات تجربه پذیر نیستند مگر آن که خواصی از طریق تجربه باطنی حقایقی را دریافت دارند 3- تنها می‌ماند دلیل نقلی. این گونه ادله نیز چند دسته‌اند: روایات خاص و صریح روایات صریح و عام و روایات غیر صریح. الف) دسته اول روایاتی است که به صراحت بر فضیلت امیرالمومنین(ع) بر شخص حضرت ابراهیم(ع)دلالت دارد. مانند احتجاج خود آن حضرت. چنان که در احتجاج طبرسی آمده است که از آن حضرت پیرامون این مسأله سوال شد و فرمودند: من از ابراهیم(ع) برتر می‌باشم. زیرا وقتی خداوند از قیامت و برانگیخته شدن مردگان با وی سخن گفت از خداوند درخواست نمود که چگونگی آن را به وی بنمایاند. خطاب آمد: ( اولم تومن؟) جواب داد:( لیطمئن قلبی ). ولی من در مرتبه‌ای از یقین هستم که : لو کشف الغطأ ما ازددت یقینا ؛ اگر همه پرده‌های غیب کنار رود اندکی بر یقینم افزوده نگردد زیرا آن را اندک کاستی نیست تا بدین وسیله جبران گردد. ب) روایات عام آنهایند که فضیلت امیرالموءمنین(ع) بر دیگر انبیا را به طور عام و مطلق دلالت دارند بدون آن که در آنها نام شخص حضرت ابراهیم (ع) ذکر شده باشد. از جمله در جلد 11 بحارالانوار (ص 139 ب 2 ح 6) آمده است: ( قال رسول‌الله(ص): ان الله فضل انبیائه المرسلین علی ملائکه المقربین و فضلنی علی جمیع النبیین و المرسلین و الفضل بعدی لک یا علی و للملائکه من بعدک ). این مضمون در جلد 26 ص 335 نیز آمده است. ج) دسته سوم روایاتی است که لفظا و صراحتا فضیلت بربرتری حکم نمی‌رانند. بلکه برتری پنج تن از دیگر مخلوقات از آنها استنباط و کشف می‌شود. از جمله: 1- احادیثی که نشان می‌دهد حضرت آدم (ع) نور پنج تن را درعرش الهی مشاهده کرد. 2- احادیثی که پیرامون توسل‌انبیای گذشته به اهل بیت وجود دارد. 3- حدیث قدسی مرسله‌ای که در آن خداوند به پیامبر (ص) فرموده است: (اگر تو نبودی جهان را نمی‌آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی‌آفریدم و اگر فاطمه نبود هیچ یک را . در روایات زیادی به این مسأله اشاره شده است که نبی اکرم(ص) افضل از جمیع مخلوقات است و بعد از آن حضرت علی(ع) افضل از همه است و این به خاطر نبوت و یا امامت نیست چرا که دیگران نیز آنها را داشتند. نبوت و امامت منصب است ولی ولایت مقام و مرتبه وجود است. هیچ نبی یا امامی نیست که مگر اینکه ولی نیز هست. اما ممکن است کسی ولی باشد ولی امام یا پیامبر نباشد. مثل حضرت فاطمه(س) که صاحب ولایت است ولی امام و نبی نیست و درجات انسانها به درجات ولایت آنهاست. و ولایت یعنی مظهر اسمی از اسماء الهی بودن. اگر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی شد به واسطه آن مظهریت بر امور متعلق به آن اسم ولایت پیدا می کند. و می تواند در آنها تصرف تکوینی داشته باشد. جناب عزرائیل مظهر اسم ممیت است. فلذا بر هر چه که قابلیت مردن داشته باشد از این حیث ولایت دارد. حضرت عیسی مظهر اسم محیی شده بود. لذا به اذن خدا که صاحب اسم است مرده ها را زنده می کرد. جبرئیل مظهر اسم علیم است. فلذا هر که چیزی بیاموزد به واسطه جناب جبرئیل و ملائک تحت فرمان اوست. البته مظهریت نیز خود مراتب دارد. جبرئیل مظهر اسم علیم است. فرشتگان زیردست او نیز مظهر این اسمند ولی مظهریت جبرئیل اقوا از آنهاست. انبیا-ع- هر کدام مظهر چندین اسم بوده و درجات ولایت آنها نیز وابسته به هم بوده است. اینکه در روایات آمده است، فلان نبی صاحب فلان تعداد از حروف اسم اعظم بود مراد همین است. در روایات آمده است که اهل بیت(ع) به همه اعظم عالمند جز یک حرف که مختص خداست. یعنی اهل بیت علیهم السلام مظهر کل اسم اعظمند، مظهر اسم اعظم جامع الله هستند اما چرا مظهریت افراد برای اسماء الهی متفاوت است؟ چرا اهل بیت مظهر همه اسماء حق شده اند و دیگر انبیاء مظهر برخی اسماء؟ این مطلب به هندسه خلقت که از اشرف به اخس و از اقوی به اضعف آغازمی گردد بر می گردد . اولین مخلوق برترین مخلوق بود و مخلوق بعدی اضعف از او بود. هستی یک حقیقت دارای مراتب است. هر مرتبه معلول مرتبه قبلی است. هستی یک سلسله از علت ها و معلول ها ست که در صدر این سلسله خداست. و پایین ترین مرتبه آن ماده است. طبق روایات اولین مخلوق نور وجود نبی اکرم(ص) بود و بعد از آن نور علی(ع) بود که از نور پیامبر(ص) آفریده شد و بعد از او نور باقی اهل بیت بود. و بعد از آن نور انبیاء بود. اول عالم ربوبیت و عالم اسما و صفات حق است و بعد از آن عالم عقل و بعد از آن عالم مثال یا برزخ و در آخر عالم ماده. موجودات از بالا به پایین سیر می کنند تا به عالم ماده می رسند و آن گاه در عالم ماده هر کسی استعداد بازگشت به مرتبه خود را دارد. همان مرتبه ای که از آن تنزل کرده است لکن بازگشت اختیاری است. آغاز عین نور است و سعادت ولی در بازگشت شخص یا با سعادت به مرتبه خود باز می گردد با با شقاوت. و چون اهل بیت(ع) در این سلسله در صدرند صاحب ولایت تامّه نیز هستند و چون در صدر سلسله علل و معالیل هستند واسطه تمام فیوضات نیز هستند. در قوس نزول واسطه فیضند و در قوس صعود صاحب شفاعت. حتی فیض نبوت نیز به واسطه اینها به سایر انبیا رسیده است. کما اینکه هدایت به واسطه انبیا به امتشان رسیده است. و قرآن که مظهر علم خداست عین وجود اهل بیت(ع) است چرا که آنها مظهر علم خدا نیز هستند. و اساسا کتاب هر پیامبری، عین وجود خود او و نقشه وجودی اوست. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100112785)
عنوان سوال:

آیا مقام حضرت علی(ع) از مقام حضرت ابراهیم(ع) بالاتر است؟


پاسخ:

در مورد پاسخ این پرسش که آیا مقام حضرت علی(ع) افضل از دیگر انبیا غیر از حضرت خاتم المرسلین می‌باشدیا خیر باید توجه داشته باشید که نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد: عقلی ، نقلی و حسی
1- دلایل عقلی در رابطه با امور کلی می‌باشند و در چنین موردی که مقایسه دو امر جزئی است نباید در جست وجوی آن بود. زیرا خارج از قلمرو براهین عقلی است.
2- دلیل حسی نیز وجود ندارد زیرا اولا ما نظاره‌گر تمام اعمال و حرکات آنها نیستیم تا با مقایسه شهودی از طریق کنش آنها حکم به برتری یکی بر دیگری نماییم. ثانیا اصلا فضایل و مقامات تجربه پذیر نیستند مگر آن که خواصی از طریق تجربه باطنی حقایقی را دریافت دارند
3- تنها می‌ماند دلیل نقلی. این گونه ادله نیز چند دسته‌اند: روایات خاص و صریح روایات صریح و عام و روایات غیر صریح. الف) دسته اول روایاتی است که به صراحت بر فضیلت امیرالمومنین(ع) بر شخص حضرت ابراهیم(ع)دلالت دارد. مانند احتجاج خود آن حضرت. چنان که در احتجاج طبرسی آمده است که از آن حضرت پیرامون این مسأله سوال شد و فرمودند: من از ابراهیم(ع) برتر می‌باشم. زیرا وقتی خداوند از قیامت و برانگیخته شدن مردگان با وی سخن گفت از خداوند درخواست نمود که چگونگی آن را به وی بنمایاند. خطاب آمد: ( اولم تومن؟) جواب داد:( لیطمئن قلبی ). ولی من در مرتبه‌ای از یقین هستم که : لو کشف الغطأ ما ازددت یقینا ؛ اگر همه پرده‌های غیب کنار رود اندکی بر یقینم افزوده نگردد زیرا آن را اندک کاستی نیست تا بدین وسیله جبران گردد.
ب) روایات عام آنهایند که فضیلت امیرالموءمنین(ع) بر دیگر انبیا را به طور عام و مطلق دلالت دارند بدون آن که در آنها نام شخص حضرت ابراهیم (ع) ذکر شده باشد.
از جمله در جلد 11 بحارالانوار (ص 139 ب 2 ح 6) آمده است: ( قال رسول‌الله(ص): ان الله فضل انبیائه المرسلین علی ملائکه المقربین و فضلنی علی جمیع النبیین و المرسلین و الفضل بعدی لک یا علی و للملائکه من بعدک ). این مضمون در جلد 26 ص 335 نیز آمده است.
ج) دسته سوم روایاتی است که لفظا و صراحتا فضیلت بربرتری حکم نمی‌رانند. بلکه برتری پنج تن از دیگر مخلوقات از آنها استنباط و کشف می‌شود. از جمله:
1- احادیثی که نشان می‌دهد حضرت آدم (ع) نور پنج تن را درعرش الهی مشاهده کرد.
2- احادیثی که پیرامون توسل‌انبیای گذشته به اهل بیت وجود دارد.
3- حدیث قدسی مرسله‌ای که در آن خداوند به پیامبر (ص) فرموده است: (اگر تو نبودی جهان را نمی‌آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی‌آفریدم و اگر فاطمه نبود هیچ یک را .
در روایات زیادی به این مسأله اشاره شده است که نبی اکرم(ص) افضل از جمیع مخلوقات است و بعد از آن حضرت علی(ع) افضل از همه است و این به خاطر نبوت و یا امامت نیست چرا که دیگران نیز آنها را داشتند. نبوت و امامت منصب است ولی ولایت مقام و مرتبه وجود است. هیچ نبی یا امامی نیست که مگر اینکه ولی نیز هست. اما ممکن است کسی ولی باشد ولی امام یا پیامبر نباشد. مثل حضرت فاطمه(س) که صاحب ولایت است ولی امام و نبی نیست و درجات انسانها به درجات ولایت آنهاست. و ولایت یعنی مظهر اسمی از اسماء الهی بودن. اگر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی شد به واسطه آن مظهریت بر امور متعلق به آن اسم ولایت پیدا می کند. و می تواند در آنها تصرف تکوینی داشته باشد. جناب عزرائیل مظهر اسم ممیت است. فلذا بر هر چه که قابلیت مردن داشته باشد از این حیث ولایت دارد. حضرت عیسی مظهر اسم محیی شده بود. لذا به اذن خدا که صاحب اسم است مرده ها را زنده می کرد. جبرئیل مظهر اسم علیم است. فلذا هر که چیزی بیاموزد به واسطه جناب جبرئیل و ملائک تحت فرمان اوست.
البته مظهریت نیز خود مراتب دارد. جبرئیل مظهر اسم علیم است. فرشتگان زیردست او نیز مظهر این اسمند ولی مظهریت جبرئیل اقوا از آنهاست. انبیا-ع- هر کدام مظهر چندین اسم بوده و درجات ولایت آنها نیز وابسته به هم بوده است. اینکه در روایات آمده است، فلان نبی صاحب فلان تعداد از حروف اسم اعظم بود مراد همین است. در روایات آمده است که اهل بیت(ع) به همه اعظم عالمند جز یک حرف که مختص خداست. یعنی اهل بیت علیهم السلام مظهر کل اسم اعظمند، مظهر اسم اعظم جامع الله هستند اما چرا مظهریت افراد برای اسماء الهی متفاوت است؟ چرا اهل بیت مظهر همه اسماء حق شده اند و دیگر انبیاء مظهر برخی اسماء؟
این مطلب به هندسه خلقت که از اشرف به اخس و از اقوی به اضعف آغازمی گردد بر می گردد .
اولین مخلوق برترین مخلوق بود و مخلوق بعدی اضعف از او بود. هستی یک حقیقت دارای مراتب است. هر مرتبه معلول مرتبه قبلی است. هستی یک سلسله از علت ها و معلول ها ست که در صدر این سلسله خداست.
و پایین ترین مرتبه آن ماده است. طبق روایات اولین مخلوق نور وجود نبی اکرم(ص) بود و بعد از آن نور علی(ع) بود که از نور پیامبر(ص) آفریده شد و بعد از او نور باقی اهل بیت بود. و بعد از آن نور انبیاء بود. اول عالم ربوبیت و عالم اسما و صفات حق است و بعد از آن عالم عقل و بعد از آن عالم مثال یا برزخ و در آخر عالم ماده. موجودات از بالا به پایین سیر می کنند تا به عالم ماده می رسند و آن گاه در عالم ماده هر کسی استعداد بازگشت به مرتبه خود را دارد.
همان مرتبه ای که از آن تنزل کرده است لکن بازگشت اختیاری است. آغاز عین نور است و سعادت ولی در بازگشت شخص یا با سعادت به مرتبه خود باز می گردد با با شقاوت. و چون اهل بیت(ع) در این سلسله در صدرند صاحب ولایت تامّه نیز هستند و چون در صدر سلسله علل و معالیل هستند واسطه تمام فیوضات نیز هستند.
در قوس نزول واسطه فیضند و در قوس صعود صاحب شفاعت. حتی فیض نبوت نیز به واسطه اینها به سایر انبیا رسیده است. کما اینکه هدایت به واسطه انبیا به امتشان رسیده است.
و قرآن که مظهر علم خداست عین وجود اهل بیت(ع) است چرا که آنها مظهر علم خدا نیز هستند. و اساسا کتاب هر پیامبری، عین وجود خود او و نقشه وجودی اوست. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100112785)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین