در مورد پاسخ این پرسش که آیا مقام حضرت علی(ع) افضل از دیگر انبیا غیر از حضرت خاتم المرسلین میباشدیا خیر باید توجه داشته باشید که نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد: عقلی ، نقلی و حسی 1- دلایل عقلی در رابطه با امور کلی میباشند و در چنین موردی که مقایسه دو امر جزئی است نباید در جست وجوی آن بود. زیرا خارج از قلمرو براهین عقلی است. 2- دلیل حسی نیز وجود ندارد زیرا اولا ما نظارهگر تمام اعمال و حرکات آنها نیستیم تا با مقایسه شهودی از طریق کنش آنها حکم به برتری یکی بر دیگری نماییم. ثانیا اصلا فضایل و مقامات تجربه پذیر نیستند مگر آن که خواصی از طریق تجربه باطنی حقایقی را دریافت دارند 3- تنها میماند دلیل نقلی. این گونه ادله نیز چند دستهاند: روایات خاص و صریح روایات صریح و عام و روایات غیر صریح. الف) دسته اول روایاتی است که به صراحت بر فضیلت امیرالمومنین(ع) بر شخص حضرت ابراهیم(ع)دلالت دارد. مانند احتجاج خود آن حضرت. چنان که در احتجاج طبرسی آمده است که از آن حضرت پیرامون این مسأله سوال شد و فرمودند: من از ابراهیم(ع) برتر میباشم. زیرا وقتی خداوند از قیامت و برانگیخته شدن مردگان با وی سخن گفت از خداوند درخواست نمود که چگونگی آن را به وی بنمایاند. خطاب آمد: ( اولم تومن؟) جواب داد:( لیطمئن قلبی ). ولی من در مرتبهای از یقین هستم که : لو کشف الغطأ ما ازددت یقینا ؛ اگر همه پردههای غیب کنار رود اندکی بر یقینم افزوده نگردد زیرا آن را اندک کاستی نیست تا بدین وسیله جبران گردد. ب) روایات عام آنهایند که فضیلت امیرالموءمنین(ع) بر دیگر انبیا را به طور عام و مطلق دلالت دارند بدون آن که در آنها نام شخص حضرت ابراهیم (ع) ذکر شده باشد. از جمله در جلد 11 بحارالانوار (ص 139 ب 2 ح 6) آمده است: ( قال رسولالله(ص): ان الله فضل انبیائه المرسلین علی ملائکه المقربین و فضلنی علی جمیع النبیین و المرسلین و الفضل بعدی لک یا علی و للملائکه من بعدک ). این مضمون در جلد 26 ص 335 نیز آمده است. ج) دسته سوم روایاتی است که لفظا و صراحتا فضیلت بربرتری حکم نمیرانند. بلکه برتری پنج تن از دیگر مخلوقات از آنها استنباط و کشف میشود. از جمله: 1- احادیثی که نشان میدهد حضرت آدم (ع) نور پنج تن را درعرش الهی مشاهده کرد. 2- احادیثی که پیرامون توسلانبیای گذشته به اهل بیت وجود دارد. 3- حدیث قدسی مرسلهای که در آن خداوند به پیامبر (ص) فرموده است: (اگر تو نبودی جهان را نمیآفریدم و اگر علی نبود تو را نمیآفریدم و اگر فاطمه نبود هیچ یک را . در روایات زیادی به این مسأله اشاره شده است که نبی اکرم(ص) افضل از جمیع مخلوقات است و بعد از آن حضرت علی(ع) افضل از همه است و این به خاطر نبوت و یا امامت نیست چرا که دیگران نیز آنها را داشتند. نبوت و امامت منصب است ولی ولایت مقام و مرتبه وجود است. هیچ نبی یا امامی نیست که مگر اینکه ولی نیز هست. اما ممکن است کسی ولی باشد ولی امام یا پیامبر نباشد. مثل حضرت فاطمه(س) که صاحب ولایت است ولی امام و نبی نیست و درجات انسانها به درجات ولایت آنهاست. و ولایت یعنی مظهر اسمی از اسماء الهی بودن. اگر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی شد به واسطه آن مظهریت بر امور متعلق به آن اسم ولایت پیدا می کند. و می تواند در آنها تصرف تکوینی داشته باشد. جناب عزرائیل مظهر اسم ممیت است. فلذا بر هر چه که قابلیت مردن داشته باشد از این حیث ولایت دارد. حضرت عیسی مظهر اسم محیی شده بود. لذا به اذن خدا که صاحب اسم است مرده ها را زنده می کرد. جبرئیل مظهر اسم علیم است. فلذا هر که چیزی بیاموزد به واسطه جناب جبرئیل و ملائک تحت فرمان اوست. البته مظهریت نیز خود مراتب دارد. جبرئیل مظهر اسم علیم است. فرشتگان زیردست او نیز مظهر این اسمند ولی مظهریت جبرئیل اقوا از آنهاست. انبیا-ع- هر کدام مظهر چندین اسم بوده و درجات ولایت آنها نیز وابسته به هم بوده است. اینکه در روایات آمده است، فلان نبی صاحب فلان تعداد از حروف اسم اعظم بود مراد همین است. در روایات آمده است که اهل بیت(ع) به همه اعظم عالمند جز یک حرف که مختص خداست. یعنی اهل بیت علیهم السلام مظهر کل اسم اعظمند، مظهر اسم اعظم جامع الله هستند اما چرا مظهریت افراد برای اسماء الهی متفاوت است؟ چرا اهل بیت مظهر همه اسماء حق شده اند و دیگر انبیاء مظهر برخی اسماء؟ این مطلب به هندسه خلقت که از اشرف به اخس و از اقوی به اضعف آغازمی گردد بر می گردد . اولین مخلوق برترین مخلوق بود و مخلوق بعدی اضعف از او بود. هستی یک حقیقت دارای مراتب است. هر مرتبه معلول مرتبه قبلی است. هستی یک سلسله از علت ها و معلول ها ست که در صدر این سلسله خداست. و پایین ترین مرتبه آن ماده است. طبق روایات اولین مخلوق نور وجود نبی اکرم(ص) بود و بعد از آن نور علی(ع) بود که از نور پیامبر(ص) آفریده شد و بعد از او نور باقی اهل بیت بود. و بعد از آن نور انبیاء بود. اول عالم ربوبیت و عالم اسما و صفات حق است و بعد از آن عالم عقل و بعد از آن عالم مثال یا برزخ و در آخر عالم ماده. موجودات از بالا به پایین سیر می کنند تا به عالم ماده می رسند و آن گاه در عالم ماده هر کسی استعداد بازگشت به مرتبه خود را دارد. همان مرتبه ای که از آن تنزل کرده است لکن بازگشت اختیاری است. آغاز عین نور است و سعادت ولی در بازگشت شخص یا با سعادت به مرتبه خود باز می گردد با با شقاوت. و چون اهل بیت(ع) در این سلسله در صدرند صاحب ولایت تامّه نیز هستند و چون در صدر سلسله علل و معالیل هستند واسطه تمام فیوضات نیز هستند. در قوس نزول واسطه فیضند و در قوس صعود صاحب شفاعت. حتی فیض نبوت نیز به واسطه اینها به سایر انبیا رسیده است. کما اینکه هدایت به واسطه انبیا به امتشان رسیده است. و قرآن که مظهر علم خداست عین وجود اهل بیت(ع) است چرا که آنها مظهر علم خدا نیز هستند. و اساسا کتاب هر پیامبری، عین وجود خود او و نقشه وجودی اوست. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100112785)
آیا مقام حضرت علی(ع) از مقام حضرت ابراهیم(ع) بالاتر است؟
در مورد پاسخ این پرسش که آیا مقام حضرت علی(ع) افضل از دیگر انبیا غیر از حضرت خاتم المرسلین میباشدیا خیر باید توجه داشته باشید که نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد: عقلی ، نقلی و حسی
1- دلایل عقلی در رابطه با امور کلی میباشند و در چنین موردی که مقایسه دو امر جزئی است نباید در جست وجوی آن بود. زیرا خارج از قلمرو براهین عقلی است.
2- دلیل حسی نیز وجود ندارد زیرا اولا ما نظارهگر تمام اعمال و حرکات آنها نیستیم تا با مقایسه شهودی از طریق کنش آنها حکم به برتری یکی بر دیگری نماییم. ثانیا اصلا فضایل و مقامات تجربه پذیر نیستند مگر آن که خواصی از طریق تجربه باطنی حقایقی را دریافت دارند
3- تنها میماند دلیل نقلی. این گونه ادله نیز چند دستهاند: روایات خاص و صریح روایات صریح و عام و روایات غیر صریح. الف) دسته اول روایاتی است که به صراحت بر فضیلت امیرالمومنین(ع) بر شخص حضرت ابراهیم(ع)دلالت دارد. مانند احتجاج خود آن حضرت. چنان که در احتجاج طبرسی آمده است که از آن حضرت پیرامون این مسأله سوال شد و فرمودند: من از ابراهیم(ع) برتر میباشم. زیرا وقتی خداوند از قیامت و برانگیخته شدن مردگان با وی سخن گفت از خداوند درخواست نمود که چگونگی آن را به وی بنمایاند. خطاب آمد: ( اولم تومن؟) جواب داد:( لیطمئن قلبی ). ولی من در مرتبهای از یقین هستم که : لو کشف الغطأ ما ازددت یقینا ؛ اگر همه پردههای غیب کنار رود اندکی بر یقینم افزوده نگردد زیرا آن را اندک کاستی نیست تا بدین وسیله جبران گردد.
ب) روایات عام آنهایند که فضیلت امیرالموءمنین(ع) بر دیگر انبیا را به طور عام و مطلق دلالت دارند بدون آن که در آنها نام شخص حضرت ابراهیم (ع) ذکر شده باشد.
از جمله در جلد 11 بحارالانوار (ص 139 ب 2 ح 6) آمده است: ( قال رسولالله(ص): ان الله فضل انبیائه المرسلین علی ملائکه المقربین و فضلنی علی جمیع النبیین و المرسلین و الفضل بعدی لک یا علی و للملائکه من بعدک ). این مضمون در جلد 26 ص 335 نیز آمده است.
ج) دسته سوم روایاتی است که لفظا و صراحتا فضیلت بربرتری حکم نمیرانند. بلکه برتری پنج تن از دیگر مخلوقات از آنها استنباط و کشف میشود. از جمله:
1- احادیثی که نشان میدهد حضرت آدم (ع) نور پنج تن را درعرش الهی مشاهده کرد.
2- احادیثی که پیرامون توسلانبیای گذشته به اهل بیت وجود دارد.
3- حدیث قدسی مرسلهای که در آن خداوند به پیامبر (ص) فرموده است: (اگر تو نبودی جهان را نمیآفریدم و اگر علی نبود تو را نمیآفریدم و اگر فاطمه نبود هیچ یک را .
در روایات زیادی به این مسأله اشاره شده است که نبی اکرم(ص) افضل از جمیع مخلوقات است و بعد از آن حضرت علی(ع) افضل از همه است و این به خاطر نبوت و یا امامت نیست چرا که دیگران نیز آنها را داشتند. نبوت و امامت منصب است ولی ولایت مقام و مرتبه وجود است. هیچ نبی یا امامی نیست که مگر اینکه ولی نیز هست. اما ممکن است کسی ولی باشد ولی امام یا پیامبر نباشد. مثل حضرت فاطمه(س) که صاحب ولایت است ولی امام و نبی نیست و درجات انسانها به درجات ولایت آنهاست. و ولایت یعنی مظهر اسمی از اسماء الهی بودن. اگر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی شد به واسطه آن مظهریت بر امور متعلق به آن اسم ولایت پیدا می کند. و می تواند در آنها تصرف تکوینی داشته باشد. جناب عزرائیل مظهر اسم ممیت است. فلذا بر هر چه که قابلیت مردن داشته باشد از این حیث ولایت دارد. حضرت عیسی مظهر اسم محیی شده بود. لذا به اذن خدا که صاحب اسم است مرده ها را زنده می کرد. جبرئیل مظهر اسم علیم است. فلذا هر که چیزی بیاموزد به واسطه جناب جبرئیل و ملائک تحت فرمان اوست.
البته مظهریت نیز خود مراتب دارد. جبرئیل مظهر اسم علیم است. فرشتگان زیردست او نیز مظهر این اسمند ولی مظهریت جبرئیل اقوا از آنهاست. انبیا-ع- هر کدام مظهر چندین اسم بوده و درجات ولایت آنها نیز وابسته به هم بوده است. اینکه در روایات آمده است، فلان نبی صاحب فلان تعداد از حروف اسم اعظم بود مراد همین است. در روایات آمده است که اهل بیت(ع) به همه اعظم عالمند جز یک حرف که مختص خداست. یعنی اهل بیت علیهم السلام مظهر کل اسم اعظمند، مظهر اسم اعظم جامع الله هستند اما چرا مظهریت افراد برای اسماء الهی متفاوت است؟ چرا اهل بیت مظهر همه اسماء حق شده اند و دیگر انبیاء مظهر برخی اسماء؟
این مطلب به هندسه خلقت که از اشرف به اخس و از اقوی به اضعف آغازمی گردد بر می گردد .
اولین مخلوق برترین مخلوق بود و مخلوق بعدی اضعف از او بود. هستی یک حقیقت دارای مراتب است. هر مرتبه معلول مرتبه قبلی است. هستی یک سلسله از علت ها و معلول ها ست که در صدر این سلسله خداست.
و پایین ترین مرتبه آن ماده است. طبق روایات اولین مخلوق نور وجود نبی اکرم(ص) بود و بعد از آن نور علی(ع) بود که از نور پیامبر(ص) آفریده شد و بعد از او نور باقی اهل بیت بود. و بعد از آن نور انبیاء بود. اول عالم ربوبیت و عالم اسما و صفات حق است و بعد از آن عالم عقل و بعد از آن عالم مثال یا برزخ و در آخر عالم ماده. موجودات از بالا به پایین سیر می کنند تا به عالم ماده می رسند و آن گاه در عالم ماده هر کسی استعداد بازگشت به مرتبه خود را دارد.
همان مرتبه ای که از آن تنزل کرده است لکن بازگشت اختیاری است. آغاز عین نور است و سعادت ولی در بازگشت شخص یا با سعادت به مرتبه خود باز می گردد با با شقاوت. و چون اهل بیت(ع) در این سلسله در صدرند صاحب ولایت تامّه نیز هستند و چون در صدر سلسله علل و معالیل هستند واسطه تمام فیوضات نیز هستند.
در قوس نزول واسطه فیضند و در قوس صعود صاحب شفاعت. حتی فیض نبوت نیز به واسطه اینها به سایر انبیا رسیده است. کما اینکه هدایت به واسطه انبیا به امتشان رسیده است.
و قرآن که مظهر علم خداست عین وجود اهل بیت(ع) است چرا که آنها مظهر علم خدا نیز هستند. و اساسا کتاب هر پیامبری، عین وجود خود او و نقشه وجودی اوست. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100112785)
- [سایر] چرا مقام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از ابراهیم(علیه السلام) بالاتر است ؟
- [سایر] مگر مقام امامت بالاتر از رسالت است که خداوند بر ابراهیم (ع ) منت می گذارد ومی گوید تو را امام و رهبر مردم قرار دادم ؟
- [سایر] آیا می توان گفت مقام پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله از علی علیه السلام و باقی چهارده معصوم علیهم السلام بالاتر است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا مقام پیامبر(ص) بالات از حضرت ابراهیم (ع) است؟ به چه دلایلی پیامبر(ص) مقام امامت هم داشت؟
- [سایر] آیا روایت گریه حضرت ابراهیم (ع) بر امام حسین (ع) صحیح است؟
- [سایر] آیا از لحاظ مقام، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام برتری دارد؟
- [سایر] آیا دلیل ما برای اینکه می گوییم مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است فقط آیه مربوط به عهد حضرت ابراهیم(ع) است یا دلایل دیگر هم دارد؟ لطفا در هر دو صورت به طور کامل توضیح و برای ائمه(ع) دوازدهگانه ما تبیین کنید که آیا مقامشان از پیامبران دیگر(غیر از پیامبر خودمان) بالاتر است یا نه؟
- [سایر] در مورد زیارت وارث توضیح دهید و وجه ارث امام حسین(ع) از حضرت آدم و ابراهیم(ع) چیست؟
- [سایر] آیا حضرت ابراهیم(ع) پسرش را به قربانگاه برد تا بعد از پیروی از فرمان خدا، به مقام امامت برسد؟!
- [سایر] آیا مقام نبوّت حضرت ابراهیم علیه السلام با ترسیدن از افراد منافات ندارد؟ چرا حضرت ابراهیم علیه السلام از فرشتگان ترسید؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است، بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلَّا اللَّهُ وأَنَّ محمَّداً رَسُولُ اللَّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أَللَّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (أَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اول، بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بالحَقِّ بشیراً ونَذیراً بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ). و بعد از تکبیر دوم، بگوید: (أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ وبارِکْ عَلی مُحَمّدٍ و آلِ مُحَمّدٍ، وارْحَمْ محمَّداً و آلَ محمَّد، کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وبارَکْتَ و رَحِمْتَ عَلی إبْرَاهیمَ و آلِ إبْراهیمَ، إِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، وصَلِّ عَلی جَمیعِ الْأنبیاءِ و الْمُرْسَلینَ، و الشُّهداءِ و الصِّدِّیقینَ، وجَمیعِ عِبَادِ اللَّهِ الصَّالحین). و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمؤْمنینَ و الْمُؤْمِناتِ و المُسْلِمِینَ و المُسْلِماتِ، الْأَحیاءِ مِنْهُمْ و الْأَمْواتِ، تَابِعِ اللّهُمَّ بَیْنَنَا وبَیْنَهُمْ بالخَیْراتِ، إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ، إنَّکَ علی کلِّ شیءٍ قَدیرٌ). و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذا عَبْدُکَ وابْنُ عَبْدِکَ وابْنُ أَمَتِکَ، نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ به مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِهِ، وإِنْ کان مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عنْهُ واغْفِرْ له، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِهِ فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ) ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إِنَّ هذه أَمَتُکَ وابْنَةُ عَبْدِکَ وابْنَةُ أَمَتِکَ، نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ به، اللّهمَّ إِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلّا خَیْراً وأَنْتَ أَعْلَمُ بها مِنَّا، اللّهُمَّ إن کانَتْ مُحْسِنةً فَزِدْ فی إِحْسَانِها، وإِنْ کانت مُسِیئةً فَتَجاوَزْ عنْها واغْفِرْ لها، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّین، واخْلُفْ علی أهْلِها فی الغَابِریِنَ، وارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نماز میت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیت و گفتن تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَأنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله بعد از تکبیر دوم بگوید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ و بعد از تکبیر چهارم، اگر میت مرد است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذا الْمَیِّتِ و اگر زن است بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ الْمَیِّتِ و بعد تکبیر پنجم را بگوید و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ و بعد از تکبیر دوم بگوید: اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَبَارِکْ عَلی مُحَمَّد وَآلَ مُحَمَّد وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد کَأفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَبَارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْرَاهِیمَ وآلِ إِبْرَاهِیم إنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمِیعِ الأَنْبِیَاءِ والْمُرْسلیِنَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِین و بعد از تکبیر سوم بگوید: اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأَْحْیَاءِ مِنْهُمْ وَالأَْمْوَاتِ تَابِع بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ إِنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ إِنَّکَ عَلی کُلَّ شَیْء قَدِیر و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است، بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهُ إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِه مِنَّا اَلّلهُمَّ إِنْ کَانَ مُحْسِناً فَزِدْ فی إِحْسَانِه وَإنْ کَانَ مُسِیئاً فَتَجَاوَزْ عَنْه وَاغْفِرْ لَهُ. اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین و بعد تکبیر پنجم را بگوید. ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: اَلّلهُمَّ إِنَّ هَذَه أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنتُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وأَنْتَ خَیْرُ مَنْزُول بِه اَلّلهُمَّ إنَّا لاَ نَعْلَمُ مِنْهَا إلاَّ خَیْراً وَأَنْتَ أَعْلَمُ بِهَا مِنَّا، اَللّهُمَّ إِنْ کَانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إِحْسَانِهَا وَإنْ کَانَت مُسِیئةً فَتَجَاوَزْ عَنْهَا وَاغْفِرْ لَهَا اَلّلهُمَّ اجْعَلْهَا عِنْدَکَ فی أعْلی عِلِّیِّینَ وَاخْلُفْ عَلی أهْلِهَا فی الغَابِرِینَ وَارْحَمْهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین
- [آیت الله سیستانی] نماز میّت پنج تکبیر دارد ، و اگر نماز گزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است : بعد از نیّت و گفتن تکبیر اول بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ) . و بعد از تکبیر دوم بگوید : (الّهُمَّ صَلّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) . بعد از تکبیر سوم بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ) . و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیِّتِ) و اگر زن است بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتَةِ) . و بعد تکبیر پنجم را بگوید . و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید : (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَشْهَدُ اَنْ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، اَرْسَلَهُ بِالحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً بَیْنَ یَدَی السّاعَةِ ) . و بعد از تکبیر دوم بگوید : (اللّهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وآل مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ کَاَفْضَلِ ما صَلّیْتَ وَبارکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهِیمَ وَآلِ إبْراهِیمَ إنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ، وَصَلّ عَلی جَمیعِ الأنْبِیاءِ والمُرْسَلِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّدّیقِینَ وَجَمِیعِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحِینَ ) . وبعد از تکبیر سوم بگوید : (اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ ، وَالمُسْلِمِینَ وَالمُسْلِماتِ ، الاَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالاَمْواتِ ، تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهمْ بِالخَیْراتِ ، إنَّکَ مُجِیبُ الدَّعَواتِ ، إنَّکَ عَلی کُلّ شَیءٍ قَدِیرٌ) . و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است بگوید : (اللّهُمَّ إنّ هذا عَبْدُکَ وَابَنُ عَبْدِکَ وَابْنُ اَمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُو لٍ بِهِ ، اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا ، اللّهُمَّ إنّ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ وَاِنْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ ، اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فِی اَعْلی عِلّیّینَ وَاخْلفْ عَلی اَهْلِهِ فِی الغابِرِینَ ، وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ) . بعد تکبیر پنجم را بگوید . ولی اگر میّت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید : (اللّهُمَّ إنَّ هذِهِ اَمَتُکَ وَابَنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ اَمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَاَنْتَ خَیْرُ مَنْزُولٍ بِهِ ، اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا ، اللّهُمَّ إنّ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی إحْسانِها وَاِنْ کانَتْ مُسِیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها ، اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فِی اَعْلی عِلّیَینَ ، وَاخْلُفْ عَلی اَهْلِها فِی الغابِرِینَ ، وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ ) .
- [آیت الله اردبیلی] نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است: بعد از نیّت و گفتن تکبیر اوّل بگوید: (اَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَأنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ) و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد است بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا الْمَیِّتِ) و اگر زن است بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذِهِ المَیِّتِ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید. و بهتر است بعد از تکبیر اوّل بگوید: (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ أرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیرا وَنَذیرا بَیْنَ یَدَی السَّاعَةِ) و بعد از تکبیر دوم بگوید: (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبارِکْ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ مُحَمَّدا وَآلَ مُحَمَّدٍ کَأفْضَلِ ما صَلَّیْتَ وَبارَکْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهیمَ وَآلِ إبْراهیمَ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ وَصَلِّ عَلی جَمیعِ الأنْبیاءِ وَالْمُرْسَلینَ وَالشُّهَداءِ وَالصِّدّیقینَ وَجَمیعِ عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) و بعد از تکبیر سوم بگوید: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمینَ وَالْمُسْلِماتِ الأحْیاءِ مِنْهُمْ وَالأمْواتِ تابِعْ بَیْنَنا وَبَیْنَهُمْ بِالْخَیْراتِ إنَّکَ مُجیبُ الدَّعَواتِ إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ) و بعد از تکبیر چهارم، اگر میّت مرد باشد بگوید: (اَللّهُمَّ إنَّ هذا عَبْدُکَ وَابْنُ عَبْدِکَ وَابْنُ أمَتِکَ نَزَلَ بِکَ وَأنْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ إلاّ خَیْرا وَأنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنّا أللّهُمَّ إنْ کانَ مُحْسِنا فَزِدْ فی إحْسانِهِ وَإنْ کانَ مُسیئا فَتَجَاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْ لَهُ أللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَکَ فی أعْلی عِلّیّینَ واخْلُفْ عَلی أهْلِهِ فی الْغابِرینَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ) و بعد تکبیر پنجم را بگوید؛ ولی اگر میّت زن باشد، بعد از تکبیر چهارم بگوید: (اَللّهُمَّ إنَّ هذِهِ أمَتُکَ وَابْنَةُ عَبْدِکَ وَابْنَةُ أمَتِکَ نَزَلَتْ بِکَ وَأنْتَ خَیْرُ مَنْزولٍ بِهِ أللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْرا وَأنْتَ أعْلَمُ بِها مِنّا أللّهُمَّ إنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فی إحْسانِها وَإنْ کانَتْ مُسیئَةً فَتَجَاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْ لَها أللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَکَ فی أعْلی عِلّیّینَ واخْلُفْ عَلی أهْلِها فی الْغابِرینَ وَارْحَمْها بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمینَ).
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.