چرا ازدواج مردان مسلمان با زنان اهل کتاب مجاز است ولی بالعکس مجاز نیست؟
در رسالۀ حضرت امام (ره) چنین آمده است: زن مسلمان نمی‌تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی‌تواند با زن های کافره غیر کتابیه به طور دائم ازدواج کند و به احتیاط واجب ازدواج دائم با زن های کافره اهل کتاب نیز جایز نیست ولی صیغه کردن زن های اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.[1] سایر فقها نیز نظرشان با اندکی کم و زیاد چیزی شبیه همین است[2]. پس فقط ازدواج موقت مرد مسلمان با زن اهل کتاب بلا مانع است و چنین نیست که مرد مسلمان بتواند با زنان اهل کتاب ازدواج دائم کند. چنان که در قرآن کریم آمده است: نه این زنان بر آنها حلالند، و نه آن مردان کافر بر این زنان با ایمان" (لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ).[3] باید هم چنین باشد چرا که ایمان و کفر در یک جا جمع نمی‌شود، در حالی که در پیمان مقدس ازدواج قرار است دو چیز یک چیز گردند؛ یعنی نوعی وحدت در میان دو زوج برقرار گردد. حال آیا مؤمن و کافری که در دو خط متضاد قرار دارند، می توان با هم سازگاری داشته باشند؟![4] البته در آغاز اسلام که هنوز جامعۀ اسلامی استقرار نیافته بود زوج هایی بودند که یکی کافر و دیگری مسلمان بودند، و پیامبر از آن نهی نمی‌کرد، ولی ظاهرا بعد از صلح حدیبیه دستور جدایی کامل داده شد و این آیه یکی از دلائل این موضوع است.[5] در روایتی نیز دلیل این حرمت پیشگیری از این که فرزند مسلمان، یهودی یا مسیحی شود، بیان شده است[6]. بنابراین اگر زن کافری اسلام بیاورد و شوهر کافر او هم چنان بر کفر خود باقی بماند، زن بدون طلاق از شوهر کافر جدا می‌شود، ولی باید عده نگهدارد. فقیه معروف" صاحب جواهر" در شرح کلام محقق در شرایع که گفته است "در غیر زن و مردی که اهل کتاب هستند هر گاه یکی از دو همسر اسلام را پذیرا شود اگر قبل از دخول باشد عقد بلافاصله فسخ می‌شود و اگر بعد از دخول باشد منوط به گذشتن عده است"، می‌فرماید:" هیچ گونه اختلافی در این احکام نیست و روایات و فتاوای فقها در این باره هماهنگ است" . اما هر گاه قضیه بر عکس باشد؛ یعنی شوهر اسلام را بپذیرد و زن بر کفر باقی بماند، در اینجا نیز رابطۀ زوجیت به هم می‌خورد و نکاح فسخ می‌شود، چنان که در ادامۀ همین آیه می‌فرماید: "همسران کافره را درهمسری خود نگه ندارید" ( وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِر).[7] اما در مورد این که چرا صیغه یا ازدواج موقت مرد مسلمان با زنان اهل کتاب مجاز شده و عکس آن مجاز نیست در این جا به دو جواب بسنده می نماییم: 1- خداوند در قرآن کریم در انتهای همان آیه ای که دستور قطع ارتباط زناشوئی مسلمان با کافر را صادر کرد می‌فرماید: "اینها حکم الاهی است که در میان شما حکم می‌کند و خداوند دانا و حکیم است ".[8] اینها احکامی است که همه از علم الاهی و حکمت سرچشمه گرفته، و با اصل عدل و قسط اسلامی کاملا هماهنگ است، و توجه به این حقیقت که منشأ همۀ احکام خداوند است بزرگترین ضمانت اجرایی برای این احکام محسوب می‌شود.[9] پس دانستن علت این که چرا این حکم صادر شده بد نیست ولی برای این که ما انگیزه پیدا کنیم به این دستور عمل کنیم لازم نیست علتش را کشف کنیم بلکه همین مقدار که می دانیم چنین حکمی از سوی خدایی است که به همه چیز عالم است و تمام کارهای او بر اساس علم و حکمت است و از هر کسی هم به بندگانش مهربان تر است برای ما که خود را بنده او می دانیم کافی است و بنده باید بدون چون و چرا فرمان مولای خود را اجرا کند. شاید بعضی از دستورات خدا صرفا برای امتحان بندگی ما باشد تا روشن شود چه کسی بهتر بندگی می کند و معلوم شود اگر کسی علت حکمی برایش روشن نبود آیا باز هم چون امر خدا است به آن عمل می کند یا نه فقط احکام را به خاطر مصالحی که عایدش می شود رعایت می کند. بندگی همان چیزی است که قرآن بر آن شدیدا پا فشاری می کند و آن را همان صراط مستقیم معرفی می نماید (و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم).[10] 2- پاسخ دیگر آن است که می توان احتمال داد که دلیل این حکم یا یکی از دلایل آن این باشد که هیچ گاه نباید اجازه داد کافر بر مسلمان تسلط یابد همان طور که آیه شریفه "لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا"[11] به این مطلب اشاره دارد؛ یعنی خدا هرگز برای کفار به ضرر مومنین راهی (راه تسلط) قرار نمی دهد. بر این اساس هر کاری که به نوعی راه تسلط کفار بر مؤمنین را باز کند از نظر شارع مقدس ممنوع است. ازدواج زن مسلمان با کافر یا اهل کتاب می تواند مصداق بارزی برای این تسلط باشد. چون نوعی تسلط در روابط زناشوئی برای مرد وجود دارد و به نوعی زن تحت سلطۀ مرد قرار می گیرد. پی نوشتها: [1] توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 468، مساله 2397، چاپ هشتم ، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال1424. [2] نظر فقهاء دیگر در ذیل مسألۀ 469، توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‌2 آمده است. [3] ممتحنه ، 10. [4] این ارتباط و ایجاد وحدت در ازدواج موقت کم رنگ تر است. [5]مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 38، چاپ اول، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران، سال 1374. [6] الکلینی، کافی، ج 5 ، ص 351، چاپ چهارم، انتشارات دار الکتب الاسلامیه ، تهران ، سال 1407. [7] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 39. [8] (ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم)، ممتحنه، 10. [9] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ، ج 24 ، ص 41. [10] یس، 61. [11] نساء، 141. منبع: http://farsi.islamquest.net
عنوان سوال:

چرا ازدواج مردان مسلمان با زنان اهل کتاب مجاز است ولی بالعکس مجاز نیست؟


پاسخ:

در رسالۀ حضرت امام (ره) چنین آمده است: زن مسلمان نمی‌تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی‌تواند با زن های کافره غیر کتابیه به طور دائم ازدواج کند و به احتیاط واجب ازدواج دائم با زن های کافره اهل کتاب نیز جایز نیست ولی صیغه کردن زن های اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.[1]
سایر فقها نیز نظرشان با اندکی کم و زیاد چیزی شبیه همین است[2]. پس فقط ازدواج موقت مرد مسلمان با زن اهل کتاب بلا مانع است و چنین نیست که مرد مسلمان بتواند با زنان اهل کتاب ازدواج دائم کند. چنان که در قرآن کریم آمده است: نه این زنان بر آنها حلالند، و نه آن مردان کافر بر این زنان با ایمان" (لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ).[3]
باید هم چنین باشد چرا که ایمان و کفر در یک جا جمع نمی‌شود، در حالی که در پیمان مقدس ازدواج قرار است دو چیز یک چیز گردند؛ یعنی نوعی وحدت در میان دو زوج برقرار گردد. حال آیا مؤمن و کافری که در دو خط متضاد قرار دارند، می توان با هم سازگاری داشته باشند؟![4]
البته در آغاز اسلام که هنوز جامعۀ اسلامی استقرار نیافته بود زوج هایی بودند که یکی کافر و دیگری مسلمان بودند، و پیامبر از آن نهی نمی‌کرد، ولی ظاهرا بعد از صلح حدیبیه دستور جدایی کامل داده شد و این آیه یکی از دلائل این موضوع است.[5]
در روایتی نیز دلیل این حرمت پیشگیری از این که فرزند مسلمان، یهودی یا مسیحی شود، بیان شده است[6].
بنابراین اگر زن کافری اسلام بیاورد و شوهر کافر او هم چنان بر کفر خود باقی بماند، زن بدون طلاق از شوهر کافر جدا می‌شود، ولی باید عده نگهدارد. فقیه معروف" صاحب جواهر" در شرح کلام محقق در شرایع که گفته است "در غیر زن و مردی که اهل کتاب هستند هر گاه یکی از دو همسر اسلام را پذیرا شود اگر قبل از دخول باشد عقد بلافاصله فسخ می‌شود و اگر بعد از دخول باشد منوط به گذشتن عده است"، می‌فرماید:" هیچ گونه اختلافی در این احکام نیست و روایات و فتاوای فقها در این باره هماهنگ است" . اما هر گاه قضیه بر عکس باشد؛ یعنی شوهر اسلام را بپذیرد و زن بر کفر باقی بماند، در اینجا نیز رابطۀ زوجیت به هم می‌خورد و نکاح فسخ می‌شود، چنان که در ادامۀ همین آیه می‌فرماید: "همسران کافره را درهمسری خود نگه ندارید" ( وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِر).[7]
اما در مورد این که چرا صیغه یا ازدواج موقت مرد مسلمان با زنان اهل کتاب مجاز شده و عکس آن مجاز نیست در این جا به دو جواب بسنده می نماییم:
1- خداوند در قرآن کریم در انتهای همان آیه ای که دستور قطع ارتباط زناشوئی مسلمان با کافر را صادر کرد می‌فرماید: "اینها حکم الاهی است که در میان شما حکم می‌کند و خداوند دانا و حکیم است ".[8]
اینها احکامی است که همه از علم الاهی و حکمت سرچشمه گرفته، و با اصل عدل و قسط اسلامی کاملا هماهنگ است، و توجه به این حقیقت که منشأ همۀ احکام خداوند است بزرگترین ضمانت اجرایی برای این احکام محسوب می‌شود.[9] پس دانستن علت این که چرا این حکم صادر شده بد نیست ولی برای این که ما انگیزه پیدا کنیم به این دستور عمل کنیم لازم نیست علتش را کشف کنیم بلکه همین مقدار که می دانیم چنین حکمی از سوی خدایی است که به همه چیز عالم است و تمام کارهای او بر اساس علم و حکمت است و از هر کسی هم به بندگانش مهربان تر است برای ما که خود را بنده او می دانیم کافی است و بنده باید بدون چون و چرا فرمان مولای خود را اجرا کند. شاید بعضی از دستورات خدا صرفا برای امتحان بندگی ما باشد تا روشن شود چه کسی بهتر بندگی می کند و معلوم شود اگر کسی علت حکمی برایش روشن نبود آیا باز هم چون امر خدا است به آن عمل می کند یا نه فقط احکام را به خاطر مصالحی که عایدش می شود رعایت می کند. بندگی همان چیزی است که قرآن بر آن شدیدا پا فشاری می کند و آن را همان صراط مستقیم معرفی می نماید (و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم).[10]
2- پاسخ دیگر آن است که می توان احتمال داد که دلیل این حکم یا یکی از دلایل آن این باشد که هیچ گاه نباید اجازه داد کافر بر مسلمان تسلط یابد همان طور که آیه شریفه "لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا"[11] به این مطلب اشاره دارد؛ یعنی خدا هرگز برای کفار به ضرر مومنین راهی (راه تسلط) قرار نمی دهد. بر این اساس هر کاری که به نوعی راه تسلط کفار بر مؤمنین را باز کند از نظر شارع مقدس ممنوع است. ازدواج زن مسلمان با کافر یا اهل کتاب می تواند مصداق بارزی برای این تسلط باشد. چون نوعی تسلط در روابط زناشوئی برای مرد وجود دارد و به نوعی زن تحت سلطۀ مرد قرار می گیرد.
پی نوشتها:
[1] توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 468، مساله 2397، چاپ هشتم ، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال1424.
[2] نظر فقهاء دیگر در ذیل مسألۀ 469، توضیح المسائل (المحشی للإمام الخمینی)، ج‌2 آمده است.
[3] ممتحنه ، 10.
[4] این ارتباط و ایجاد وحدت در ازدواج موقت کم رنگ تر است.
[5]مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 38، چاپ اول، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، تهران، سال 1374.
[6] الکلینی، کافی، ج 5 ، ص 351، چاپ چهارم، انتشارات دار الکتب الاسلامیه ، تهران ، سال 1407.
[7] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 24، ص 39.
[8] (ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیم)، ممتحنه، 10.
[9] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه ، ج 24 ، ص 41.
[10] یس، 61.
[11] نساء، 141.

منبع: http://farsi.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین