چرا زنان اسیر شده به انسان حلال می شود؟
با توجه به این که در پاسخ های قبلی به ابعاد سیاسی و اجتماعی مسئلۀ برده داری پرداخته شده است، در اینجا دو مسئله را مورد بررسی قرار می دهیم: 1. دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر 2. چرا این حلیت مانند ازدواج و دیگر عقود نیاز به لفظ ندارد. در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد. اسلام در قالب همین برنامه زنان اسیر شده را با شرایط خاص حلال نموده است. اما این که چرا این حلیت مانند ازدواج با زنان آزاده نیازی به خواندن عقد و رضایت ندارد؟ باید متذکر شویم : الفاظ بیانگر اراده و قصد انسان هستند به عبارتی الفاظ تابع جعل و انشاء انسان ها می باشند این انسان ها هستند که به کلمات رنگ و معانی متفاوت می بخشند. دلالت الفاظ تابع جعل و اعتباری است که انسان ها در جامعه قرار داده اند[1]؛ مثلا برای این که یک زن آزاد بر انسان حلال شود خطبه و الفاظی خاص به کار برده می شود که آن هم بی شک تابع قرارداد و قوانینی است که خود قرار داده اند. بنابراین ملاک و معیار اصلی، قراردادهای اعتباری و اجتماعی است؛ الفاظ نشان دهنده و بیانگر آن قراردهای اجتماعی اند و واقعیتی بیشتر از این را به ما نشان نمی دهند؛ الفاظ ایجاد کنندۀ معنا نیستند بلکه بیانگر همان معانی هستند که انسان ها خود در خارج جعل و اعتبار کرده ‌اند. از این رو؛ نیاز نداشتن حلیت زنان اسیر به الفاظ و خواندن عقد براساس قراردادهای اجتماعی موجود بوده است و اسلام آن را با شرایط خاصی پذیرفته است. پی نوشت: [1] صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول ،ج 1، صص 81 - 83 ؛ صدر، سید محمد باقر، المعالم الجدیدة للاصول، صص 142 - 146. منبع: http://farsi.islamquest.net
عنوان سوال:

چرا زنان اسیر شده به انسان حلال می شود؟


پاسخ:

با توجه به این که در پاسخ های قبلی به ابعاد سیاسی و اجتماعی مسئلۀ برده داری پرداخته شده است، در اینجا دو مسئله را مورد بررسی قرار می دهیم:
1. دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر
2. چرا این حلیت مانند ازدواج و دیگر عقود نیاز به لفظ ندارد.
در بارۀ دلایل و فلسفۀ حلیت روابط زناشویی با زنان اسیر می توان گفت: حلال شدن زنان اسیر بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روزی بوده است؛ زیرا از سویی اگر زنان اسیر آزاد می شدند، تقویت جبهۀ دشمن را در پی داشت و از سویی دیگر زندانی و حبس کردن آن ها هم روش درستی نبود. کار کشیدن از آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت. از طرفی وجود جمعیتی عظیم در جامعه بدون این که عضوی از جامعه شناخته شوند، خود تبعات منفی در جامعه به همراه خواهد آورد از جمله این می توانستند منشأ نسلی ناپاک در جامعه شوند، گذشته از آن در مقابل ارزش های فکری و عقیدتی جامعه موضع گیری نمایند و...؛ به تعبیری واضح آن ها نماینده فکر و باور دشمن خواهند شد و عملا در جامعه جمعیتی به وجود خواهد آمد که هیچ تناسبی با ارزش های پذیرفته شدۀ جامعه نخواهند داشت اما اسلام با طرح رسمیت بخشیدن به داشتن روابط زناشویی با آن ها با شرایط خاص به همۀ این تبعات منفی پایان داد و آن ها را از این طریق در جامعه اسلامی هضم کرد.
اسلام در قالب همین برنامه زنان اسیر شده را با شرایط خاص حلال نموده است.
اما این که چرا این حلیت مانند ازدواج با زنان آزاده نیازی به خواندن عقد و رضایت ندارد؟ باید متذکر شویم :
الفاظ بیانگر اراده و قصد انسان هستند به عبارتی الفاظ تابع جعل و انشاء انسان ها می باشند این انسان ها هستند که به کلمات رنگ و معانی متفاوت می بخشند. دلالت الفاظ تابع جعل و اعتباری است که انسان ها در جامعه قرار داده اند[1]؛ مثلا برای این که یک زن آزاد بر انسان حلال شود خطبه و الفاظی خاص به کار برده می شود که آن هم بی شک تابع قرارداد و قوانینی است که خود قرار داده اند. بنابراین ملاک و معیار اصلی، قراردادهای اعتباری و اجتماعی است؛ الفاظ نشان دهنده و بیانگر آن قراردهای اجتماعی اند و واقعیتی بیشتر از این را به ما نشان نمی دهند؛ الفاظ ایجاد کنندۀ معنا نیستند بلکه بیانگر همان معانی هستند که انسان ها خود در خارج جعل و اعتبار کرده ‌اند. از این رو؛ نیاز نداشتن حلیت زنان اسیر به الفاظ و خواندن عقد براساس قراردادهای اجتماعی موجود بوده است و اسلام آن را با شرایط خاصی پذیرفته است.
پی نوشت:
[1] صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول ،ج 1، صص 81 - 83 ؛ صدر، سید محمد باقر، المعالم الجدیدة للاصول، صص 142 - 146.

منبع: http://farsi.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین