اگر چه در طول تاریخ مسلمانان، صحنه هایی از برده داری و کنیزداری مشاهده می کنیم، اما نباید فراموش کرد که مسیر جامعه اسلامی، بعد از پیامبر (ص) منحرف شده و نمی توان آن را تجسم اسلام دانست و هر چه رخ داده است را به پای اسلام نوشت. تنها دوره حکومت حقیقی اسلام، در دوران رسول خدا (ص) و دوران خلافت امیرالمومنین (ع) رخ داد. پس در درجه اول، ملاک و معیار را مشخص کرده تا به اشتباه عمل هر کسی را تائید نکنیم. درباره این دوران نیز باید مسائل مختلفی را در نظر بگیریم. یکی از این مسائل شرایط محدودیت های حاکم است. یعنی بنگریم حاکم در عملی نمودن خواسته های خویش چقدر توانا است. و محدودیت ها او را در تحلیل های خود در نظر بگیریم. در دوران حضرت علی (ع) علیرغم وقوع جنگ های متعدد، هیچ برده گیری یا کنیز گیری نداریم. و از سویی نیز حضرت (ع) صریحا ابراز می دارند که جامعه دچار انحراف هایی شده است که امکان اصلاح آن ها وجود ندارد. و یکی از مواردی که بیان می نمایند، این است که اگر بتوانند، اسرای ایران را باز می گردانند! حضرت علی (ع): حکمرانان پیش از من کارهائی انجام دادند که در آنها با رسول خدا (ص) مخالفت کردند و از روی تعمد راه خلاف پیمودند، و پیمانش را شکستند، و سنت و روشش را تغییر دادند، و اگر من بخواهم مردم را بترک آنها وادارم و بجای اصلی آنها بازگردانم و بهمان ترتیب که در زمان رسول خدا (ص) بود مقرر دارم لشکر از دور من پراکنده شوند تا جز خودم تک و تنها بجای نمانم ... (در اینجا امیر المؤمنین علیه السّلام برای نمونه به چند موضوع که رسول خدا (ص) آنها را بطوری مقرر فرموده بود و أبو بکر و عمر و دیگران و بخصوص عمر آنها را تغییر داده اشاره میفرماید از جمله بحث تغییر مکان مقام ابراهیم (ع) – تحریفاتی در زمینه غسل - غصب املاک عده ای از مسلمانان – ممنوع کردن متعه – تغییراتی در احکام خراج – تبعیض های نژادی - احکام نماز میت و وضوء و ... – دفن کسانی در نزد رسول خدا (ص) در حالی که پیامبر (ص) به آنها چنین حقی نداده بود – تغییر وضعیت کسانی که از ایران به بردگی گرفته شده بودند - و ... )[1] در زمان رسول خدا (ص) نیز اسارات زنان، در واقع نوعی نگهداری آن ها بوده است. مثلا یهودیان مدینه، علیرغم معاهده هم زیستی با پیامبر (ص) مدام علیه جامعه اسلامی توطئه می کردند و آشوب به راه می انداختند. که تشویق مشرکان به جنگ در جنگ خندق و نظیر آن به هیچ عنوان قابل انکار نیست. علاوه بر اینکه، بعد از رسیدن دشمن به دروازه های شهر، یهودیان داخل مدینه نیز، اعلام جنگ می کردند. در نتیجه تنبیه آن ها، صد در صد عقلانی و قابل پذیرش است. در مورد دو قبیله از یهودیان، تنبیه به شکل تبعید، انجام شد. اما همین تبعیدیان، در مقر دیگری جمع شده و مجددا توطئه می کردند. و جنگ خیبر و نظیر آن این مساله را به خوبی تائید می کند. در این جا، باید گفت که این دندان پوسیده، چاره ای جز کندن باقی نگذاشته! و چنین دشمنی را باید کشت! ترحم بر پلنگ تیز دندان، جفا بود بر گوسفندان. (فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها، [محمد/7] چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو کوفتید، اسیرشان کنید و سخت ببندید. آن گاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه. تا آن گاه که جنگ به پایان آید.) همانگونه که در آیه بالا به وضوح بیان شده، جنگ باید به گونه ای مدیریت شود، که پایان یابد! و ریشه فتنه خشکانده شود. و در جایی که دشمن به محض مجال یافتن، دوباره حمله می کند، باید سخت مقابله کرد. و طبق این بیان روشن می شود که چرا مردان بنی قریضه کشته شدند.[2] حال که مردان این طایفه از بین رفته اند، زنان آنان نیز نیاز به نگهداری دارند. و اسلام با احکام منصفانه ای که نسبت به بردگان وضع کرده و از سویی راه آزادی را به صورت وسیع برایشان باز کرده، آن ها را مدتی در خانه های مسلمانان تقسیم نموده، تا با آداب زندگی صحیح آشنا شوند و سپس نیز آزاد گردند. و طبیعتا این راه بهتر از نگهداری آن ها در اردوگاههاست. علاوه بر اینکه در آن روز، اردواگاهی نیز برای نگهداری اینان وجود نداشت. البته از سویی نیز می بینیم که این زنان، بی گناه نبوده و در توطئه علیه جامعه مسلمین با مردان خویش، همکاری کرده اند. ضمن اینکه برای تنبیه جوامع توطئه کار، و باز دارندگی یا مقابله به مثل، نیز می توان این گونه اقدامات را انجام داد. [1]. کافی- ج 8 ص 58. [2]. فروغ ابدیت، ج دوم، غزوه احزاب. تاریخ سیاسی اسلام، جعفریان، جنگ احزاب. حیاه محمد، محمد حسین هیکل، غزوه احزاب.
اگر چه در طول تاریخ مسلمانان، صحنه هایی از برده داری و کنیزداری مشاهده می کنیم، اما نباید فراموش کرد که مسیر جامعه اسلامی، بعد از پیامبر (ص) منحرف شده و نمی توان آن را تجسم اسلام دانست و هر چه رخ داده است را به پای اسلام نوشت.
تنها دوره حکومت حقیقی اسلام، در دوران رسول خدا (ص) و دوران خلافت امیرالمومنین (ع) رخ داد. پس در درجه اول، ملاک و معیار را مشخص کرده تا به اشتباه عمل هر کسی را تائید نکنیم.
درباره این دوران نیز باید مسائل مختلفی را در نظر بگیریم.
یکی از این مسائل شرایط محدودیت های حاکم است. یعنی بنگریم حاکم در عملی نمودن خواسته های خویش چقدر توانا است. و محدودیت ها او را در تحلیل های خود در نظر بگیریم.
در دوران حضرت علی (ع) علیرغم وقوع جنگ های متعدد، هیچ برده گیری یا کنیز گیری نداریم. و از سویی نیز حضرت (ع) صریحا ابراز می دارند که جامعه دچار انحراف هایی شده است که امکان اصلاح آن ها وجود ندارد. و یکی از مواردی که بیان می نمایند، این است که اگر بتوانند، اسرای ایران را باز می گردانند!
حضرت علی (ع): حکمرانان پیش از من کارهائی انجام دادند که در آنها با رسول خدا (ص) مخالفت کردند و از روی تعمد راه خلاف پیمودند، و پیمانش را شکستند، و سنت و روشش را تغییر دادند، و اگر من بخواهم مردم را بترک آنها وادارم و بجای اصلی آنها بازگردانم و بهمان ترتیب که در زمان رسول خدا (ص) بود مقرر دارم لشکر از دور من پراکنده شوند تا جز خودم تک و تنها بجای نمانم ... (در اینجا امیر المؤمنین علیه السّلام برای نمونه به چند موضوع که رسول خدا (ص) آنها را بطوری مقرر فرموده بود و أبو بکر و عمر و دیگران و بخصوص عمر آنها را تغییر داده اشاره میفرماید از جمله بحث تغییر مکان مقام ابراهیم (ع) – تحریفاتی در زمینه غسل - غصب املاک عده ای از مسلمانان – ممنوع کردن متعه – تغییراتی در احکام خراج – تبعیض های نژادی - احکام نماز میت و وضوء و ... – دفن کسانی در نزد رسول خدا (ص) در حالی که پیامبر (ص) به آنها چنین حقی نداده بود – تغییر وضعیت کسانی که از ایران به بردگی گرفته شده بودند - و ... )[1]
در زمان رسول خدا (ص) نیز اسارات زنان، در واقع نوعی نگهداری آن ها بوده است. مثلا یهودیان مدینه، علیرغم معاهده هم زیستی با پیامبر (ص) مدام علیه جامعه اسلامی توطئه می کردند و آشوب به راه می انداختند. که تشویق مشرکان به جنگ در جنگ خندق و نظیر آن به هیچ عنوان قابل انکار نیست. علاوه بر اینکه، بعد از رسیدن دشمن به دروازه های شهر، یهودیان داخل مدینه نیز، اعلام جنگ می کردند.
در نتیجه تنبیه آن ها، صد در صد عقلانی و قابل پذیرش است. در مورد دو قبیله از یهودیان، تنبیه به شکل تبعید، انجام شد. اما همین تبعیدیان، در مقر دیگری جمع شده و مجددا توطئه می کردند. و جنگ خیبر و نظیر آن این مساله را به خوبی تائید می کند. در این جا، باید گفت که این دندان پوسیده، چاره ای جز کندن باقی نگذاشته! و چنین دشمنی را باید کشت! ترحم بر پلنگ تیز دندان، جفا بود بر گوسفندان.
(فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها، [محمد/7] چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید. و چون آنها را سخت فرو کوفتید، اسیرشان کنید و سخت ببندید. آن گاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه. تا آن گاه که جنگ به پایان آید.)
همانگونه که در آیه بالا به وضوح بیان شده، جنگ باید به گونه ای مدیریت شود، که پایان یابد! و ریشه فتنه خشکانده شود. و در جایی که دشمن به محض مجال یافتن، دوباره حمله می کند، باید سخت مقابله کرد. و طبق این بیان روشن می شود که چرا مردان بنی قریضه کشته شدند.[2]
حال که مردان این طایفه از بین رفته اند، زنان آنان نیز نیاز به نگهداری دارند. و اسلام با احکام منصفانه ای که نسبت به بردگان وضع کرده و از سویی راه آزادی را به صورت وسیع برایشان باز کرده، آن ها را مدتی در خانه های مسلمانان تقسیم نموده، تا با آداب زندگی صحیح آشنا شوند و سپس نیز آزاد گردند. و طبیعتا این راه بهتر از نگهداری آن ها در اردوگاههاست. علاوه بر اینکه در آن روز، اردواگاهی نیز برای نگهداری اینان وجود نداشت.
البته از سویی نیز می بینیم که این زنان، بی گناه نبوده و در توطئه علیه جامعه مسلمین با مردان خویش، همکاری کرده اند. ضمن اینکه برای تنبیه جوامع توطئه کار، و باز دارندگی یا مقابله به مثل، نیز می توان این گونه اقدامات را انجام داد.
[1]. کافی- ج 8 ص 58.
[2]. فروغ ابدیت، ج دوم، غزوه احزاب. تاریخ سیاسی اسلام، جعفریان، جنگ احزاب. حیاه محمد، محمد حسین هیکل، غزوه احزاب.
- [سایر] آیا اسلام ازدواج با زنان اسیر و عزل نطفه از آنان را اجازه داده است؟
- [سایر] چرا در زمانی که زنان شوهر دار اسیر شدند آیه ای نازل شد که زنان شوهر دار برای مسلمانان حلال است؟
- [سایر] چرا زنان اسیر شده به انسان حلال می شود؟
- [سایر] باسلام،درزمان خلیفه دوم که اسیران ایرانی را آوردند حضرت علی(ع)شهربانو را به ازدواج امام حسین(ع) درآورده،چرا نگذاشته اندکه زنان اسیر دوباره به کشور خودشان نزد خانوادشان برگردندودرآنجا اگه خواستند ازدواج کنند؟و آیا زنان اسیر شده جزء غنائم هستند،چون هیچ مردی قبول نمیکندکه زنش اسیر شودو اورا برای کنیزی ببرند یعنی زنان به محض اسارت درحکم طلاقشان است و صاحبانشان بدون ازدواج میتوانندباآنان نزدیکی کنند؟
- [سایر] نظر مسیحیت به این است که ما بنده نیستیم، بلکه آفریده هستیم؛ چون بنده اسیر است ولی ما که اسیر نیستیم! نظر اسلام در اینباره چیست؟
- [سایر] آیا اگر مسلمانان مثل غربی ها، ماوراء را رها میکردند و به مادیات می پرداختند، بیشتر پیشرفت نمی کردند؟
- [سایر] در مدت 10 سال نخست هجری جنگ های زیادی رخ داد، آیا این جنگها در جهت دفاع از اسلام بوده یا برخورد تهاجمی علیه مشرکان بود؟
- [سایر] حضرت علی به چه علت در زمان حکومتش سه بار مرتکب جنگ شد آنهم جنگهایی با مسلمانان نه مشرکان، آیا این جنگها درست و مشروع بود؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله همسران خود را همراه سپاه می برد، لطفاً نام همسرانی که در جنگها حضور داشتند با نام جنگها توضیح دهید؟
- [سایر] نادان اسیر چیست؟
- [آیت الله مظاهری] کافری که مسلمان شود اطفال نابالغ او در احکام اسلام تابع او میباشند و همچنین است اگر جد طفل نابالغ یا مادر یا جده او مسلمان شود گرچه پدر او کافر باشد و همچنین است طفل کافری که به دست مسلمان اسیر شود. 9 - بر طرف شدن عین نجاست:
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، ولی مرد مسلمان می¬تواند با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری ازدواج کند.
- [آیت الله بهجت] زن مسلمان، نمیتواند با مرد غیر مسلمان ازدواج نماید و مرد مسلمان هم نمیتواند با زنان کافری که اهل کتاب نیستند، ازدواج کند، ولی با زنانی که یهودی و یا نصرانی باشند، موقتاً بهصورت صیغه میتواند ازدواج نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، همچنین مرد مسلمان نمی تواند بنابر احتیاط با زن کافر ازدواج دائم کند ولی ازدواج موقت با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] بچه کافر به تبعیت در دو مورد پاک می شود کافری که مسلمان شود بچه او در پاکی تابع اوست و همچنین اگر جد بچه یا مادر یا جده او مسلمان شود بچه کافری که به دست مسلمانی اسیر گردد و پدر یا یکی از اجداد او همراهش نباشد و در این دو مورد پاکی بچه به تبعیت مشروط به این است که بچه در صورت ممیز بودن اظهار کفر ننماید
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] بچه کافر به تبعیت در دو مورد پاک می شود: 1- کافری که مسلمان شود؛ طفل او در پاکی تابع او است و همچنین اگر جد طفل یا مادر یا جده او مسلمان شوند. 2- طفل کافری که به دست مسلمانی اسیر گردد و پدر یا یکی از اجداد او همراه نباشد. در این دو مورد پاکی طفل به تابعیت مشروط به این است که طفل در صورت ممیز بودن؛ اظهار کفر ننماید.
- [آیت الله خوئی] بچة کافر به تبعیت در دو مورد پاک میشود 1. کافری که مسلمان شود طفل او در پاکی تابع اوست، و همچنین اگر جد طفل یا مادر یا جدة او مسلمان شوند. 2. طفل کافری که بهدست مسلمانی اسیر گردد، و پدر یا یکی از اجداد او همراه نباشد. در این دو مورد پاکی طفل به تابعیت مشروط به این است که طفل در صورت ممیز بودن اظهار کفر ننماید.
- [آیت الله سیستانی] بچه کافر به تبعیّت در دو مورد پاک میشود : 1 کافری که مسلمان شود ، طفل او در پاکی تابع اوست ، و همچنین اگر جدّ طفل یا مادر یا جدّه او مسلمان شوند . ولی حکم به طهارت در این مورد مشروط به آن است که بچّه همراه آن تازه مسلمان و در کفالت او باشد ، و همچنین کافری نزدیکتر از او همراه آن بچّه نباشد . 2 طفل کافری که به دست مسلمانی اسیر گردد ، و پدر یا یکی از اجداد همراه او نباشد . در این مورد پاکی طفل به تابعیّت مشروط به این است که طفل در صورت ممیّز بودن ، اظهار کفر ننماید .
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جماعتی که مردان و زنان شرکت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اذان و اقامه زنان کافی است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان و اقامه نماز جماعت مردان را باید مرد بگوید و اذان و اقامه نماز جماعت زنان , نیز زنان و مردان محرم را زن می تواند بگوید , هرچند احتیاط در صورت اخیر, ترک است.