رفاه در لغت فارسی به معنای (آسودگی) و (ناز و نعمت) است.[1] طبیعت و ماهیت وجودی این عالم به صورتی است که زندگی هیچ انسانی (اعم از مؤمن و کافر) در آن بدون رنج و غم نیست، حتی کسانی که از جهات مادی همۀ نعمت ها و امکانات زندگی شان آماده و مهیا است چه بسا به مشکلات و رنج ها و دردهایی مبتلا هستند که انسان های فقیر هرگز به آنها مبتلا نشده اند؛ زیرا این جهان، جهان ماده و عالم تزاحم، رنج ، مشقت، محدودیت و زوال است. و به همین دلیل از طرفی منشأ بلاها، رنج ها، بیماری ها و از جهت دیگر منشأ موفقیت ها، شادی ها است و خوشی و نا خوشی، غم و شادی، سختی و راحتی شکست و پیروزی آن، با هم آمیخته است. و هرگز نمی توان شخصی را یافت که در نعمت مطلق یا بدبختی مطلق به سر برد. بسیاری هستند که از نظر معیشتی در رفاه اند؛ ولی از مشکلات روحی و روانی، جسمی و خانوادگی در امان نیستند. خداوند متعال، نظام مادی را چنان قرار داده تا آدمی در آن، مدام در حال آزمایش باشد تا انسان های مؤمن، خداجو و نیکوکار از غیر آنان جدا شوند؟ از جهت دیگر چه سختی ها و شکست هایی که مقدمه موفقیت های بزرگ است و جه مصیبت هایی که موجب بیداری انسان می شود و غفلت ها، آلودگی ها و انحراف ها را می زداید و آدمی را به یاد خداوند می اندازد.[2] خدای متعال می فرماید: (و فرعونیان را به قحط و تنگی و آفت بر کشت و زرع مبتلا کردیم تا شاید متذکر شوند.)[3] اما خوشی و سعادت واقعی و لذت ماندگار را تنها و تنها باید در جهان آخرت جستجو کرد که آنهم مخصوص و در انحصار مؤمنان و نیکو کاران است. البته زندگی در این دنیا مقدمه زندگی در آخرت است و سعادت و آسایش آخرت را به وسیله کار و تلاش در دنیا می توان به دست آورد. پس زندگی در این عالم نه تنها ارزش منفی ندارد که مانند زندگی أخروی، از ارزش مثبت نیز برخوردار است. بنا بر این خوشی و آسایش و رفاه واقعی در این جهان معنی ندارد تا کسی بتواند هم در این جهان در رفاه باشد و در آن جهان بلکه رفاه واقعی در آن جهان از آن مؤمنان و نیکو کاران است. بله اگر منظور شما از رفاه، برخورداری از امکانات مادی و تنعمات دنیایی باشد مثل مال و مقام و ...، باید گفت که ممکن است انسانی از این نعمات برخوردار باشد اما انسان مؤمن و با تقوایی نیز باشد و از این رو از نعمات اخروی هم بهره مند گردد همانگونه که حضرت سلیمان (ع) این گونه بود. پی نوشتها: [1] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا ،واژه رفاه . [2] کاشفی ، محمد رضا ،با استفاده از کتاب خداشناسی ، ص 94 تا 101، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ، دفتر نشر معارف ، چاپ ششم ، 1386. [3] اعراف ، 130. منبع: http://farsi.islamquest.net
رفاه در لغت فارسی به معنای (آسودگی) و (ناز و نعمت) است.[1]
طبیعت و ماهیت وجودی این عالم به صورتی است که زندگی هیچ انسانی (اعم از مؤمن و کافر) در آن بدون رنج و غم نیست، حتی کسانی که از جهات مادی همۀ نعمت ها و امکانات زندگی شان آماده و مهیا است چه بسا به مشکلات و رنج ها و دردهایی مبتلا هستند که انسان های فقیر هرگز به آنها مبتلا نشده اند؛ زیرا این جهان، جهان ماده و عالم تزاحم، رنج ، مشقت، محدودیت و زوال است. و به همین دلیل از طرفی منشأ بلاها، رنج ها، بیماری ها و از جهت دیگر منشأ موفقیت ها، شادی ها است و خوشی و نا خوشی، غم و شادی، سختی و راحتی شکست و پیروزی آن، با هم آمیخته است. و هرگز نمی توان شخصی را یافت که در نعمت مطلق یا بدبختی مطلق به سر برد. بسیاری هستند که از نظر معیشتی در رفاه اند؛ ولی از مشکلات روحی و روانی، جسمی و خانوادگی در امان نیستند.
خداوند متعال، نظام مادی را چنان قرار داده تا آدمی در آن، مدام در حال آزمایش باشد تا انسان های مؤمن، خداجو و نیکوکار از غیر آنان جدا شوند؟
از جهت دیگر چه سختی ها و شکست هایی که مقدمه موفقیت های بزرگ است و جه مصیبت هایی که موجب بیداری انسان می شود و غفلت ها، آلودگی ها و انحراف ها را می زداید و آدمی را به یاد خداوند می اندازد.[2] خدای متعال می فرماید: (و فرعونیان را به قحط و تنگی و آفت بر کشت و زرع مبتلا کردیم تا شاید متذکر شوند.)[3]
اما خوشی و سعادت واقعی و لذت ماندگار را تنها و تنها باید در جهان آخرت جستجو کرد که آنهم مخصوص و در انحصار مؤمنان و نیکو کاران است. البته زندگی در این دنیا مقدمه زندگی در آخرت است و سعادت و آسایش آخرت را به وسیله کار و تلاش در دنیا می توان به دست آورد. پس زندگی در این عالم نه تنها ارزش منفی ندارد که مانند زندگی أخروی، از ارزش مثبت نیز برخوردار است.
بنا بر این خوشی و آسایش و رفاه واقعی در این جهان معنی ندارد تا کسی بتواند هم در این جهان در رفاه باشد و در آن جهان بلکه رفاه واقعی در آن جهان از آن مؤمنان و نیکو کاران است.
بله اگر منظور شما از رفاه، برخورداری از امکانات مادی و تنعمات دنیایی باشد مثل مال و مقام و ...، باید گفت که ممکن است انسانی از این نعمات برخوردار باشد اما انسان مؤمن و با تقوایی نیز باشد و از این رو از نعمات اخروی هم بهره مند گردد همانگونه که حضرت سلیمان (ع) این گونه بود.
پی نوشتها:
[1] دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا ،واژه رفاه .
[2] کاشفی ، محمد رضا ،با استفاده از کتاب خداشناسی ، ص 94 تا 101، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها ، دفتر نشر معارف ، چاپ ششم ، 1386.
[3] اعراف ، 130.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] آیا امکان دارد انسان هم در این دنیا در رفاه و آسایش باشد و هم در آن دنیا (آخرت)؟
- [سایر] آیا امکان دارد انسان هم در این دنیا در رفاه و آسایش باشد و هم در آن دنیا (آخرت)؟
- [سایر] این که می گویند در دعاهایتان خیر دنیا و آخرت را بخواهید (بیشتر آخرت) چه دعایی انجام دهیم که خیر دنیا و آخرت شامل حال ما شود؟ اگر امکان دارد چند مورد ذکر شود. با تشکر
- [سایر] اگر انسان در دنیا یک ساعت معصیت کند، آیا در آخرت به همین اندازه عقوبت می شود؟
- [سایر] تفاوتهای دنیا و آخرت چیست؟
- [سایر] بهترین غذای دنیا و آخرت چیست؟
- [سایر] آیا واقعاً وقتی انسان می میرد امکان دارد دوباره به دنیا بیاید؟
- [سایر] چگونه می توان دین و دنیا یا دنیا و آخرت را با هم داشت؟
- [سایر] اگر دین برای آبادی زندگی دنیا و آخرت انسان آمده است، پس چرا دنیای برخی از جوامع غیر دینی آبادتر است؟
- [سایر] آیا قرائت قرآن به انسان نشاط و شادابی می بخشد و غم و اندوه و مصیبت دنیا و آخرت را دور می سازد؟
- [آیت الله مظاهری] خدمت به پدر و مادر مخصوصاً پدر و مادری که تقصیر در حقّ اولاد نمودهاند، از افضل اعمال و ثواب آن از هر عبادتی بالاتر است و موجب خیر دنیا و آخرت است.
- [آیت الله وحید خراسانی] هشتم از مبطلات نماز بنابر احتیاط واجب ان است که برای کار دنیا عمدا گریه کند مگر این که جاهل قاصر باشد و اگر از ترس خدا یا برای اخرت گریه کند از بهترین اعمال است
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله مظاهری] افراد وسواسی که زود اطمینان به نجاست چیزی پیدا میکنند، یا هنگام آب کشیدن چیزی به آسانی اطمینان پیدانمیکنند نباید به اطمینان خود اعتنا کنند بلکهباید بهطور متعارف عمل کنند و اعتنای اینگونه افراد به گمان بلکه به اطمینان خود حرام است و اعمال غیر متعارف آنها موجب خسران دنیا و آخرت است.
- [آیت الله مظاهری] معاشقه زن و مرد نامحرم با یکدیگر از گناهان بزرگ در اسلام است؛ مخصوصاً اگر برای یکدیگر نامهنگاری و یا شعر و شاعری هم بنمایند، و باید با فراموش کردن عشق شیطانی خود، این مرض خانمانسوز و بر باد دهنده دنیا و آخرت را معالجه کنند، و این معالجه گرچه مشکل است، ولی به مرور زمان و با صبر و حوصله ممکن است.
- [آیت الله مظاهری] انسان باید از مجتهد زنده تقلید کند و اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، میتوان در همه مسائل بر تقلید او باقی بود، گرچه به هیچ یک از فتواهای او عمل نکرده باشد.
- [آیت الله مظاهری] اگر مجتهدی که انسان از او تقلید میکند از دنیا برود، بقاء بر تقلید از او جایز است نه واجب. گرچه مجتهدِ میّت، اعلم از مجتهدینِ زنده باشد.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند اعتکاف را از جانب خود و یا از جانب افراد از دنیا رفته انجام دهد، ولی از طرف فرد زنده جایز نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .کسب حلال جهت هزینه خود و عیال در صورت نداشتن مال دیگر, واجب است و در صورت داشتن مال دیگر , جهت انجام دادن کارهای خیر; نیز تأمین رفاه بیشتر افراد خانواده و جامعه, مستحب است.
- [امام خمینی] - ترجمه سوره حمد (بسم الله الرحمن الرحیم ) یعنی ابتدا می کنم بنام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر رحم می کند و در آخرت بر مؤمن رحم می نماید. (الحمد لله رب العالمین ) یعنی ثنا مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.(الرحمن الرحیم ) یعنی در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم می کند.(مالک یوم الدین ) یعنی پادشاه و صاحب اختیار روز قیامت است. (ایاک نعبد و ایاک نستعین ) یعنی فقط تو را عبادت می کنیم و فقط از تو کمک می خواهیم. (اهدنا الصراط المستقیم ) یعنی هدایت کن ما را به راه راست که آن دین اسلام است. (صراط الذین انعمت علیهم ) یعنی به راه کسانی که به آنان نعمت دادی که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند. (غیر المغضوب علیهم و لا الضالین ) یعنی نه به راه کسانی که غضب کرده ای بر ایشان و نه آن کسانی که گمراهند.