زن ها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیبت می کنند. شاید این به عنوان یک خصلت زنانه معروف شده بود که طبیعت زن این است و [از نظر جنسی] غیبت کن است، در صورتی که چنین چیزی[، درست] نیست و زن و مرد فرق نمی کنند. علتّش این بود که زن مخصوصا زن هایی که کلفت داشته اند و در خانه، همه کارهایشان را کلفت و نوکر انجام می دادند هیچ شغلی و هیچ کاری، نه داخلی و نه خارجی نداشته اند. صبح تا شب باید بنشیند و هیچ کاری نکند، کتاب هم مطالعه نمی کرده و اهل علم هم که نبوده، باید یک زن هم شأن خودش پیدا کند، با آن زن چه کند؟ راهی غیر از غیبت کردن به رویشان باز نبوده و این برایشان یک امر ضروری بوده است؛ یعنی اگر غیبت نمی کردند، واقعا بدبخت و بیچاره بودند. یک وقتی در آن انجمن ماهانه، داستانی نقل کردم که از روزنامه گرفته بودم، نوشته بود در یکی از شهرها یا ایالات امریکا در خانواده ها، قمار آن قدر رایج شده بود که زن ها به آن عادت کرده بودند و در خانه ها به صورت یک بیماری رواج یافته بود. شکایت همه این بود که زن ها دیگر کاری غیر از قمار ندارند. اول این را به عهده واعظ ها گذاشتند که آنها این بیماری را از سر مردم بیرون ببرند. بیماری علّت دارد. تا علتّش از میان نرود، بیماری از بین نمی رود. واعظ ها شروع کردند به موعظه در زیان های قمار و آثار اخروی آن. ولی اثر نداشت. یک شهردار پیدا شد و گفت که من این بیماری را معالجه می کنم. آمد کارهای دستی از قبیل بافتنی را تشویق کرد و برای زن ها مسابقه های خوب گذاشت و جایزه های خوب تعیین کرد. طولی نکشید که زن ها دست از قمار کشیده و به این کارها پرداختند. آن مرد علّت را تشخیص داده و فهمیده بود که علّت پرداختن زن ها به قمار، بی کاری و احتیاج آنها به سرگرمی است. کار دیگری برایشان به وجود آورد تا توانست قمار را از میان ببرد؛ یعنی در واقع، یک خلأ روحی در آنها وجود داشت و آن خلأ، منشأ این گناه بود. آن [شخص] فهمید که این خلأ را باید پر کرد تا بتوان قمار را از بین برد. تا آن خلأ به وسیله دیگری پر نشود، نمی توان آن را از میان برداشت. منبع : تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 417 419.
زن ها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیبت می کنند. شاید این به عنوان یک خصلت زنانه معروف شده بود که طبیعت زن این است و [از نظر جنسی] غیبت کن است، در صورتی که چنین چیزی[، درست] نیست و زن و مرد فرق نمی کنند. علتّش این بود که زن مخصوصا زن هایی که کلفت داشته اند و در خانه، همه کارهایشان را کلفت و نوکر انجام می دادند هیچ شغلی و هیچ کاری، نه داخلی و نه خارجی نداشته اند. صبح تا شب باید بنشیند و هیچ کاری نکند، کتاب هم مطالعه نمی کرده و اهل علم هم که نبوده، باید یک زن هم شأن خودش پیدا کند، با آن زن چه کند؟ راهی غیر از غیبت کردن به رویشان باز نبوده و این برایشان یک امر ضروری بوده است؛ یعنی اگر غیبت نمی کردند، واقعا بدبخت و بیچاره بودند.
یک وقتی در آن انجمن ماهانه، داستانی نقل کردم که از روزنامه گرفته بودم، نوشته بود در یکی از شهرها یا ایالات امریکا در خانواده ها، قمار آن قدر رایج شده بود که زن ها به آن عادت کرده بودند و در خانه ها به صورت یک بیماری رواج یافته بود. شکایت همه این بود که زن ها دیگر کاری غیر از قمار ندارند. اول این را به عهده واعظ ها گذاشتند که آنها این بیماری را از سر مردم بیرون ببرند. بیماری علّت دارد. تا علتّش از میان نرود، بیماری از بین نمی رود. واعظ ها شروع کردند به موعظه در زیان های قمار و آثار اخروی آن. ولی اثر نداشت. یک شهردار پیدا شد و گفت که من این بیماری را معالجه می کنم. آمد کارهای دستی از قبیل بافتنی را تشویق کرد و برای زن ها مسابقه های خوب گذاشت و جایزه های خوب تعیین کرد. طولی نکشید که زن ها دست از قمار کشیده و به این کارها پرداختند. آن مرد علّت را تشخیص داده و فهمیده بود که علّت پرداختن زن ها به قمار، بی کاری و احتیاج آنها به سرگرمی است. کار دیگری برایشان به وجود آورد تا توانست قمار را از میان ببرد؛ یعنی در واقع، یک خلأ روحی در آنها وجود داشت و آن خلأ، منشأ این گناه بود. آن [شخص] فهمید که این خلأ را باید پر کرد تا بتوان قمار را از بین برد. تا آن خلأ به وسیله دیگری پر نشود، نمی توان آن را از میان برداشت.
منبع : تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 417 419.
- [سایر] مقصود از برخی روایات که میگویند گناهانی؛ مانند دروغ گفتن، غیبت، و ... روزه را باطل میکند، چیست؟
- [سایر] شراب چه نقشی در فراهم آوردن بدیها دارد؟
- [سایر] شبهه: ما هیچ نقشی در ظهور نداریم و هیچ کاری از ما ساخته نیست
- [سایر] شبهه: ما هیچ نقشی در ظهور نداریم و کاری از ما ساخته نیست.
- [سایر] اگر خدا هر کاری راکه بخواهد می کند پس دعا چه نقشی دارد؟
- [سایر] شبهه :ما هیچ نقشی در ظهور نداریم و کاری از ما ساخته نیست؟!
- [سایر] عصمت امامان(ع) در اختیارات حکومتی آنها چه نقشی دارد؟ و اگر مقام عصمت لازمه حکومت است پس چگونه در زمان غیبت به غیر معصوم اعتماد کنیم؟
- [سایر] برای جبران گناه غیبت چه کاری انجام دهیم؟
- [سایر] ظلم چیست و چه گناهانی ظلم هستند؟
- [سایر] چه گناهانی را خدا نمی بخشد ؟
- [آیت الله مظاهری] غیبت از یک جمعیّت نظیر غیبت از طایفهای یا ملّتی غیبت و حرام نیست، در صورتی که مراد گوینده و شنونده بعضی از آن جمعیّت باشد، امّا چون موجب قساوت قلب است، بهتر است پرهیز شود، ولی اگر مراد گوینده و شنونده همه جمعیّت باشد، غیبت و گناه آن نیز مضاعف میشود.
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جماعتی که مردان و زنان شرکت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اذان و اقامه زنان کافی است.
- [آیت الله سیستانی] - خروج معتکف از مسجد برای آوردن وسایل مورد احتیاجش در فرضی که میتواند فرد غیر معتکفی را برای آوردن آن وسایل مأمور نماید، جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] به جا آوردن حجّ واجب برای دو نفر یا بیشتر جایز نیست ولی به جا آوردن عمرهمفرده یا طواف استحبابیبلکه حجّ استحبابی به نیابت چند نفر مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] چنانکه غیبت نمودن حرام و از گناهان بزرگ در اسلام است، شنیدن غیبت نیز حرام و از گناهان بزرگ است، و اگر شنونده میتواند باید دفاع از کسی که غیبت او میشود بنماید، و اگر نمیتواند باید از مجلس غیبت بیرون رود، و اگر نمیتواند باید توجّه به گفتار غیبتکننده نداشته باشد، و اگر گفتار او را به طور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله شبیری زنجانی] در ماه رمضان اگر روزهدار با توجّه به این که بیرون آوردن منی روزه را باطل میکند، تصمیم بگیرد کاری را انجام دهد که موجب بیرون آمدن منی میگردد، روزهاش باطل میشود؛ هر چند از تصمیمش برگردد و کاری نکند و اگر بیتوجّه کاری را انجام دهد یا توجّه نداشته باشد که موجب خارج شدن منی میشود، روزهاش صحیح است؛ هر چند منی خارج شود و اگر توجّه نداشته باشد که روزه را باطل میکند و چنین تصمیمی بگیرد، پس اگر عمداً منی از خود خارج کند روزهاش باطل میشود والّا روزهاش صحیح است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر روزهدار به قدری تشنه شود که بترسد از تشنگی بمیرد، میتواند به اندازهای که از مردن نجات پیدا کند آب بیاشامد، ولی روزه او باطل میشود و اگر ماه رمضان باشد، باید در بقیه روز از بجا آوردن کاری که روزه را باطل میکند، خودداری نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر روزهدار به قدری تشنه شود که تحمّل آن طاقت فرسا باشد و یا خوف ضرر بدهد میتواند به اندازه رفع ضرورت آب بیاشامد ولی روزه او باطل میشود و اگر ماه رمضان باشد باید در بقیه روز از به جا آوردن کاری که روزه را باطل میکند خودداری نماید.