برای جبران گناه غیبت چه کاری انجام دهیم؟
از جهت اخلاقی، مرحوم سید عبدالله شبر در کتاب اخلاق چنین فرموده است: (غیبت از جمله گناهانی است که مشتمل بر دو حق، یعنی حق الله و حق الناس، می باشد. یعنی غیبت کننده از دو جهت مدیون است اول نسبت به خدای تعالی که مخالفتش را مرتکب شده، دوم نسبت به کسی که آبرویش به وسیله غیبت مورد حمله قرار گرفته است. لذا کسی که می خواهد از این گناه توبه کند باید از هر دو جهت تسویه حساب نماید.)[1] برای ادای حق الله بر غیبت کننده واجب است توبه نماید به این امید که بدین وسیله از حق خدا پاک شود. اما برای ادای حق الناس قاعده این است که از صاحب حق که غیبتش را کرده است طلب حلیت کند. غیر از این قاعده بعضی از احادیث نیز بر این حکم دلالت دارند. ولی از بعضی اخبار چنین استفاده می شود که برای خروج از حق الناس استغفار برای کسی که غیبتش را کرده است کافی است. به تبع این اخبار به ظاهر متعارض در بین علما دو قول متعارض پیدا شده است، گروهی قائل به وجوب استحلال و گروه دیگری قائل به کفایت استغفار شده اند: امام صادق (ع) می فرماید:از نبی اکرم (ص) سوال شد: ( مَا کَفَّارَةُ الِاغْتِیَابِ قَالَ تَسْتَغْفِرُ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ کَمَا ذَکَرْتَهُ)[2] (کفاره غیبت چیست؟فرمود:این است که هر گاه کسی را که غیبتش را کرده ای به یاد آوری برای او طلب مغفرت کنی.) در کتاب وسائل الشیعه از حضرت رسول (ص) روایت شده که فرمود: (فَإِنَّ الْغِیبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا قُلْتُ وَ لِمَ ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ الرَّجُلَ یَزْنِی فَیَتُوبُ إِلَی اللَّهِ فَیَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الْغِیبَةُ لَا تُغْفَرُ حَتَّی یَغْفِرَهَا صَاحِبُهَا)[3] (غیبت از زنا سخت تر است.سؤال شد: علتش چیست یا رسول الله (ص)؟ فرمود: زیرا که زناکار توبه می کند و خدا توبه اش را می پذیرد، ولی غیبت کننده توبه می کند اما خدا توبه اش را نمی پذیرد تا طرف مقابلش او را حلال کند.) هر یک از این دو روایت دلیلی بر یکی از دو قول هستند. ولی روایتی از امام صادق (ع) رسیده است که می تواند جامع بین دو قول باشد حضرت فرمود: (فَإِنِ اغْتَبْتَ فَبَلَغَ الْمُغْتَابَ فَاسْتَحِلَّ مِنْهُ فَإِنْ لَمْ تَبْلُغْهُ وَ لَمْ تَلْحَقْهُ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ)[4] (اگر غیبت کسی را کردی و او با خبر شد باید از او طلب حلیت کنی ولی اگر مطلع نشد برایش طلب مغفرت کن). دلیل این حکم این است که اگر شخص غیبت شده اطلاع نداشته باشد طلب حلیت از او به منزله خبر دادن و موجب برانگیختن فتنه و برافروختن آتش کینه است. اگر شخص غیبت شده به سبب مرگ یا مسافرت از دسترس خارج شده باشد مثل کسی است که از غیبت خبر ندارد و استغفار کفایت می کند. از جهت فقهی هم گفته می شود: اگر کسی غیبتی از شخصی کرده، یا تهمتی زده شده یا شنیده، آیا در این مورد باید رضایت فرد غیبت شده و شخص تهمت زده شده را جلب کرد یا خیر؟ پاسخ این است که لازم نیست ولی باید توبه کند.[5] و اما از جهت کلامی مرحوم شیخ مفید (قدس سره) در کتاب اوائل المقالات می فرماید: مشهور بین مردم این است که خداوند حق الناس را نمی تواند ببخشد و در موارد حق الناس باید از خود شخص حلالیت طلبید و در این مورد خداوند هیچ گونه دخالتی نمی کند. اما حقیقت مطلب این است که خداوند از آنجایی که مالک خود عبد و مالک اموال او و مالک ذمه عبد می‌باشد می تواند حق او را ببخشید و می تواند او را راضی کند و یا حلال کند به هر نحوی که بخواهد بدون هیچ گونه محذوریتی.[6] پی نوشت: [1] ترجمه کتاب اخلاق مرحوم شبر، ص 241 [2] وسائل الشیعه، ج 22، ص 403 [3] وسائل الشیعه، ج 12، ص 280 [4] مستدرک الوسائل، ج 9، ص 118 [5] استفتائات، ج2، ص620 [6] اوائل المقالات، ص 339.
عنوان سوال:

برای جبران گناه غیبت چه کاری انجام دهیم؟


پاسخ:

از جهت اخلاقی، مرحوم سید عبدالله شبر در کتاب اخلاق چنین فرموده است:
(غیبت از جمله گناهانی است که مشتمل بر دو حق، یعنی حق الله و حق الناس، می باشد. یعنی غیبت کننده از دو جهت مدیون است اول نسبت به خدای تعالی که مخالفتش را مرتکب شده، دوم نسبت به کسی که آبرویش به وسیله غیبت مورد حمله قرار گرفته است. لذا کسی که می خواهد از این گناه توبه کند باید از هر دو جهت تسویه حساب نماید.)[1]

برای ادای حق الله بر غیبت کننده واجب است توبه نماید به این امید که بدین وسیله از حق خدا پاک شود. اما برای ادای حق الناس قاعده این است که از صاحب حق که غیبتش را کرده است طلب حلیت کند. غیر از این قاعده بعضی از احادیث نیز بر این حکم دلالت دارند. ولی از بعضی اخبار چنین استفاده می شود که برای خروج از حق الناس استغفار برای کسی که غیبتش را کرده است کافی است.

به تبع این اخبار به ظاهر متعارض در بین علما دو قول متعارض پیدا شده است، گروهی قائل به وجوب استحلال و گروه دیگری قائل به کفایت استغفار شده اند:

امام صادق (ع) می فرماید:از نبی اکرم (ص) سوال شد:
( مَا کَفَّارَةُ الِاغْتِیَابِ قَالَ تَسْتَغْفِرُ لِمَنِ اغْتَبْتَهُ کَمَا ذَکَرْتَهُ)[2]
(کفاره غیبت چیست؟فرمود:این است که هر گاه کسی را که غیبتش را کرده ای به یاد آوری برای او طلب مغفرت کنی.)

در کتاب وسائل الشیعه از حضرت رسول (ص) روایت شده که فرمود:
(فَإِنَّ الْغِیبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا قُلْتُ وَ لِمَ ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ الرَّجُلَ یَزْنِی فَیَتُوبُ إِلَی اللَّهِ فَیَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الْغِیبَةُ لَا تُغْفَرُ حَتَّی یَغْفِرَهَا صَاحِبُهَا)[3]
(غیبت از زنا سخت تر است.سؤال شد: علتش چیست یا رسول الله (ص)؟ فرمود: زیرا که زناکار توبه می کند و خدا توبه اش را می پذیرد، ولی غیبت کننده توبه می کند اما خدا توبه اش را نمی پذیرد تا طرف مقابلش او را حلال کند.)

هر یک از این دو روایت دلیلی بر یکی از دو قول هستند.
ولی روایتی از امام صادق (ع) رسیده است که می تواند جامع بین دو قول باشد حضرت فرمود:
(فَإِنِ اغْتَبْتَ فَبَلَغَ الْمُغْتَابَ فَاسْتَحِلَّ مِنْهُ فَإِنْ لَمْ تَبْلُغْهُ وَ لَمْ تَلْحَقْهُ فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ)[4]
(اگر غیبت کسی را کردی و او با خبر شد باید از او طلب حلیت کنی ولی اگر مطلع نشد برایش طلب مغفرت کن).

دلیل این حکم این است که اگر شخص غیبت شده اطلاع نداشته باشد طلب حلیت از او به منزله خبر دادن و موجب برانگیختن فتنه و برافروختن آتش کینه است. اگر شخص غیبت شده به سبب مرگ یا مسافرت از دسترس خارج شده باشد مثل کسی است که از غیبت خبر ندارد و استغفار کفایت می کند.
از جهت فقهی هم گفته می شود: اگر کسی غیبتی از شخصی کرده، یا تهمتی زده شده یا شنیده، آیا در این مورد باید رضایت فرد غیبت شده و شخص تهمت زده شده را جلب کرد یا خیر؟
پاسخ این است که لازم نیست ولی باید توبه کند.[5]

و اما از جهت کلامی مرحوم شیخ مفید (قدس سره) در کتاب اوائل المقالات می فرماید:
مشهور بین مردم این است که خداوند حق الناس را نمی تواند ببخشد و در موارد حق الناس باید از خود شخص حلالیت طلبید و در این مورد خداوند هیچ گونه دخالتی نمی کند. اما حقیقت مطلب این است که خداوند از آنجایی که مالک خود عبد و مالک اموال او و مالک ذمه عبد می‌باشد می تواند حق او را ببخشید و می تواند او را راضی کند و یا حلال کند به هر نحوی که بخواهد بدون هیچ گونه محذوریتی.[6]

پی نوشت:
[1] ترجمه کتاب اخلاق مرحوم شبر، ص 241
[2] وسائل الشیعه، ج 22، ص 403
[3] وسائل الشیعه، ج 12، ص 280
[4] مستدرک الوسائل، ج 9، ص 118
[5] استفتائات، ج2، ص620
[6] اوائل المقالات، ص 339.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین