مسئله ی جوانان و نوجوانان، و امکانات جسمی و روانی و نیازهای مادی و معنوی آنان، اهمیت فوِ العاده ای دارد؛ اگر به داده های دینی نظر کنیم، در می یابیم که در سیره ی پیامبر(ص) و احادیث اهل بیت(علیهم السلام)، این طبقه ی سنی، مورد عنایت بوده اند؛ حتی اگر به صورت معجم لفظی، از طریق کلید واژه های شابّ، شباب، فتیان، شیب، شیخ، اَحداث، شبّان، (اذا بلغ الغلام اشده) و امثال این ها که به نوعی با مفهوم نوجوان وجوان ارتباط دارند، در کتب روایی تفحص کنیم، روایات و مطالب بسیاری را می یابیم که گویای اهمیت این طبقه است. به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم: امام علی(علیه السلام) مستی را بر چهار صنف می داند: 1. مستی جوانی؛ 2. مستی مال؛ 3. مستی خواب؛ 4. مستی حاکمیت؛[1] آن حضرت، اولین مستی را، مستی جوانی می داند، که از نیروی فوِ العاده ی این دوران حکایت دارد، و نسبت به سرعت گذر از آن نیز هشدار می دهد که چقدر فاصله ی جوانی با پیری کم است؛ و چقدر زندگی دنیا به مرگ نزدیک است؛[2] و در این راستا، سفارش می کند: جوان های خود را بر اساس آداب زمان خودتان تربیت نکنید و آنان را مجبور نکنید که جوانی خود را مثل جوانی شما بگذرانند، چه این که آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند.[3] و در احادیث دیگری آمده است: خداوند کسی را که جوانی اش را به اطاعت خداوند بگذراند دوست دارد.[4] خداوند جوان توبه کننده را دوست دارد.[5] توبه کردن از هر کسی خوب است، ولی در جوانی بهتر است.[6] خداوند متعال در نزد ملائکه، به جوان عابد افتخار می کند و می فرماید: ببینید چگونه این بنده ی من از تمایلات خود، به خاطر من گذشته است.[7] پیامبر اسلام (ص) به شکل و ظاهر زیبای جوانی نیز اهمیت داده و می فرمایند: خضاب کنید؛ زیرا باعث افزایش جوانی و زیبایی شما می شود.[8] این تشبه به جوان، فقط در جمال و ظاهر جوانی مطلوب است، نه در رفتار؛ چرا که از مسن ترها انتظار می رود در تصمیم گیری و رفتار، از تجربیات خود به خوبی استفاده کنند و سنجیده تر از جوان ها عمل نمایند و آنان را راه نمایی کنند؛ بدترین پیران از این حیث آن کسی است که تشبه به جوان ها بنماید، و از آن سوی، بهترین جوانان آنانی هستند که تشبه به پیران نمایند.[9] با نگاهی به سخنان امام خمینی(رحمهم الله) نیز، اهمیت این دوران به خوبی روشن می شود. ایشان بارها به جوانان ابراز ارادت کرده اند و بیش ترین نیروها و امکانات و هم چنین بیش ترین خطر را متوجه این دوران می دانند؛ به اصلاح نفس در جوانی توصیه می کنند و جوان را دارای لطافت قلب، و نزدیک تر به ملکوت اعلا می دانند؛ ایشان می فرمایند: تا جوانی در دست توست، کوشش کن در عمل و تهذیب قلب و شکستن اقفال آن و رفع حجب، که هزاران جوان، که به افق ملکوت نزدیک ترند، موفق می شوند و یک پیر موفق نمی شود.[10] با توجه به اهمیت و حساسیت ها و ویژگی های روان شناختیِ این دوران از یک سو، و آمار بالای جمعیت جوان در ایران، از سوی دیگر، دشمن تلاش می کند تا با سرمایه گذاری جدی، آنان را از نظام اسلامی جدا کند. پی نوشتها: [1]. قال علی(علیه السلام): اصناف السکر اربعة، سکر الشباب و سکر المال و سکر النوم و سکر الملک: تحف العقول، ص 119. [2]. ما اقرب الدنیا من الذهاب و الشیب من الشباب: غررالحکم، ج 6، ص 107، ح 9689. [3]. لا تقسروا اولادکم علی آدابکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ ابن ابی الحدید، ج 20، ص 267، کلمه ی 102. [4]. ان الله یحب الشاب الذی یفنی شبابه فی طاعة الله: نهج الفصاحه، ح 800. [5]. ان الله تعالی یحب الشاب التائب: نهج الفصاحه، ح 749. [6]. التوبة حسنة، لکنه فی الشباب احسن: مجموعه ورام، جلد 2، ص 118. [7]. ان الله تعالی یباهی الشاب العابد الملائکة، یقول انظروا الی عبدی کیف ترک شهوته من اَجلی: نهج الفصاحه، ح 736. [8]. مکارم الاخلاِ، ص 43. [9]. خیر شبابکم من تشبه بالکهول و شر کهولکم من تشبه شبابکم: نهج الفصاحه، ح 1514. [10]. چون در این مختصر نمی شود دیدگاه امام در مورد جوانان را بیان کرد؛ برای آگاهی بیش تر، ر.ک: تبیان آثار موضوعی، دفتر شانزدهم، جوانان از دیدگاه امام خمینی(رحمهم الله). منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
چرا غالباً با مطرح شدن بحث تهاجم فرهنگی، اذهان متوجه نوجوان و جوان می شود؟ مگر تنها عناصر موجود در فرهنگ یک جامعه، نوجوانان و جوانان اند؟
مسئله ی جوانان و نوجوانان، و امکانات جسمی و روانی و نیازهای مادی و معنوی آنان، اهمیت فوِ العاده ای دارد؛ اگر به داده های دینی نظر کنیم، در می یابیم که در سیره ی پیامبر(ص) و احادیث اهل بیت(علیهم السلام)، این طبقه ی سنی، مورد عنایت بوده اند؛ حتی اگر به صورت معجم لفظی، از طریق کلید واژه های شابّ، شباب، فتیان، شیب، شیخ، اَحداث، شبّان، (اذا بلغ الغلام اشده) و امثال این ها که به نوعی با مفهوم نوجوان وجوان ارتباط دارند، در کتب روایی تفحص کنیم، روایات و مطالب بسیاری را می یابیم که گویای اهمیت این طبقه است. به نمونه هایی از آنها اشاره می کنیم:
امام علی(علیه السلام) مستی را بر چهار صنف می داند: 1. مستی جوانی؛ 2. مستی مال؛ 3. مستی خواب؛ 4. مستی حاکمیت؛[1] آن حضرت، اولین مستی را، مستی جوانی می داند، که از نیروی فوِ العاده ی این دوران حکایت دارد، و نسبت به سرعت گذر از آن نیز هشدار می دهد که چقدر فاصله ی جوانی با پیری کم است؛ و چقدر زندگی دنیا به مرگ نزدیک است؛[2] و در این راستا، سفارش می کند:
جوان های خود را بر اساس آداب زمان خودتان تربیت نکنید و آنان را مجبور نکنید که جوانی خود را مثل جوانی شما بگذرانند، چه این که آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شده اند.[3]
و در احادیث دیگری آمده است:
خداوند کسی را که جوانی اش را به اطاعت خداوند بگذراند دوست دارد.[4]
خداوند جوان توبه کننده را دوست دارد.[5]
توبه کردن از هر کسی خوب است، ولی در جوانی بهتر است.[6]
خداوند متعال در نزد ملائکه، به جوان عابد افتخار می کند و می فرماید:
ببینید چگونه این بنده ی من از تمایلات خود، به خاطر من گذشته است.[7]
پیامبر اسلام (ص) به شکل و ظاهر زیبای جوانی نیز اهمیت داده و می فرمایند:
خضاب کنید؛ زیرا باعث افزایش جوانی و زیبایی شما می شود.[8]
این تشبه به جوان، فقط در جمال و ظاهر جوانی مطلوب است، نه در رفتار؛ چرا که از مسن ترها انتظار می رود در تصمیم گیری و رفتار، از تجربیات خود به خوبی استفاده کنند و سنجیده تر از جوان ها عمل نمایند و آنان را راه نمایی کنند؛ بدترین پیران از این حیث آن کسی است که تشبه به جوان ها بنماید، و از آن سوی، بهترین جوانان آنانی هستند که تشبه به پیران نمایند.[9]
با نگاهی به سخنان امام خمینی(رحمهم الله) نیز، اهمیت این دوران به خوبی روشن می شود. ایشان بارها به جوانان ابراز ارادت کرده اند و بیش ترین نیروها و امکانات و هم چنین بیش ترین خطر را متوجه این دوران می دانند؛ به اصلاح نفس در جوانی توصیه می کنند و جوان را دارای لطافت قلب، و نزدیک تر به ملکوت اعلا می دانند؛ ایشان می فرمایند:
تا جوانی در دست توست، کوشش کن در عمل و تهذیب قلب و شکستن اقفال آن و رفع حجب، که هزاران جوان، که به افق ملکوت نزدیک ترند، موفق می شوند و یک پیر موفق نمی شود.[10]
با توجه به اهمیت و حساسیت ها و ویژگی های روان شناختیِ این دوران از یک سو، و آمار بالای جمعیت جوان در ایران، از سوی دیگر، دشمن تلاش می کند تا با سرمایه گذاری جدی، آنان را از نظام اسلامی جدا کند.
پی نوشتها:
[1]. قال علی(علیه السلام): اصناف السکر اربعة، سکر الشباب و سکر المال و سکر النوم و سکر الملک: تحف العقول، ص 119.
[2]. ما اقرب الدنیا من الذهاب و الشیب من الشباب: غررالحکم، ج 6، ص 107، ح 9689.
[3]. لا تقسروا اولادکم علی آدابکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ ابن ابی الحدید، ج 20، ص 267، کلمه ی 102.
[4]. ان الله یحب الشاب الذی یفنی شبابه فی طاعة الله: نهج الفصاحه، ح 800.
[5]. ان الله تعالی یحب الشاب التائب: نهج الفصاحه، ح 749.
[6]. التوبة حسنة، لکنه فی الشباب احسن: مجموعه ورام، جلد 2، ص 118.
[7]. ان الله تعالی یباهی الشاب العابد الملائکة، یقول انظروا الی عبدی کیف ترک شهوته من اَجلی: نهج الفصاحه، ح 736.
[8]. مکارم الاخلاِ، ص 43.
[9]. خیر شبابکم من تشبه بالکهول و شر کهولکم من تشبه شبابکم: نهج الفصاحه، ح 1514.
[10]. چون در این مختصر نمی شود دیدگاه امام در مورد جوانان را بیان کرد؛ برای آگاهی بیش تر، ر.ک: تبیان آثار موضوعی، دفتر شانزدهم، جوانان از دیدگاه امام خمینی(رحمهم الله).
منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
- [سایر] مسئولیت نوجوان و جوان درمواجهه با تهاجم فرهنگی چیست و آنان خود چه نقشی می توانند داشته باشند؟
- [سایر] راههای تهاجم فرهنگی بر جامعه و جوانان چیست و نحوه مقابله با آن چگونه است؟
- [سایر] ظاهراً حجاب؛ یعنی حضور بدون تبرّج بانوان در جامعه. از طرفی نوجوانان و جوانان به اقتضای فطرت تمایل دارند مورد توجه قرار گیرند (در همه ابعاد) حال چگونه یک دختر جوان میتواند هم از پوششهای شاد (در طرح و رنگ) استفاده کند و هم حضور بدون تبرّج داشته باشد؟
- [سایر] سلام علیکم خداوند به شما جزای خیر و توفیق بیشتر عنایت کند و خسته نباشید از پاسخگویی به اینهمه سوال از سوی نسل جوان. هممانگونه که خودتان مستحضر هستید جای خالی روحانیونی چون شما که با ایجاد رابطه مستقیم و صمیمانه با جوانان پاسخگو و راهنمایی برای مشکلاتشان باشند بشدت احساس می شود جوانان خیلی نیاز به راهنمایی دارندودر مقابل تهاجم همه جانبه فرهنگی بی دفاعند. دردلی بود که می خواستم عرض کنم، سوالی هم در باره مشکل خودم بارها فرستاده ام ولی چون پاسخ ندادید نمی دانم آیا به حضورتان نرسیده و یا مشکل مرا لاینحل تشخیص دادید. التماس دعا
- [آیت الله مکارم شیرازی] اینجانب در نظر دارم موسّسه ای (فرهنگی، اجتماعی) در خصوص همسر یابی جوانانی که به سنّ ازدواج رسیده اند، تأسیس نمایم. و با توجّه به شرایط، موقعیّت و سنّ و سال متقاضیان ازدواج، همسر مورد علاقه و مطلوبشان را به آنها معرّفی نموده، و به این وسیله به جامعه و مردم خدمت کنم. همان طور که مستحضرید اخیراً آمارهای صادره از مراجع ذی صلاح، بیانگر افزایش طلاق در سنوات اوّل ازدواج است. و بدون هیچ گونه شک و تردیدی، عدم شناخت زوجهای جوان از یکدیگر، و تن دادن به ازدواجهای ناآگاهانه و ناخواسته، سبب شکست و ناکامی جوانان گردیده، و ادامه این روند سبب ورود ضرر و زیان های جبران ناپذیری به بنیانهای فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی خواهد شد. آیا تأسیس چنین موسّساتی از نظر شرع انور اسلام جایز است؟
- [سایر] به نام ایزد قادر وتوانا "وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَی رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ" انبیا با پیش آمدن هر مشکلی، به درگاه خداوند شتافته و گشایش آن را از پروردگار خویش خواستار میشدند. دین مبین اسلام حقانیتی است که برهمگان ، مسلمان وغیر مسلمانان اثبات گردیده ، غیر مسلمانان نیز با تحقیق دریافته اند که کاملترین دین اسلام است و اگر برزبان جاری نکرده اند دردل و وجود خویش به این حقیقت رسیده اند. اما در جامعه ی اسلامی گاه مسائلی رخ می دهد که عقل ناقص ما قابلیت پذیرش آنرا ندارد و بسیار افرادی هستند که با کوچکترین موضوعی به دین اسلام شک می نمایند . اکنون وظیفه ی ما درقبال اینگونه موارد سخت و مشکل می شود وباید باتوجه به آیات قرآنی وروایات اهل بیت (ع) بتوانیم پاسخگوی ذهن جوانان باشیم. در شهر من ودرمحله ای که من زندگی می کنم یک روز در مسجد ناخودآگاه جمله ای از یکی از جوانان مسجدی مومن ومتهعد شنیدم که موی بربدنم راست گردید ولرزه براندامم افتاد. صحبت روی موضوعی خاص بود وآنها متوجه من نبودند ، گفتند درمحله ی ما بهترین افراد را که هم از لحاظ مذهبی وهم از لحاظ اجتماعی زبانزد هستند نام ببرید. نام چندین نفر برده شد، ازمیان این شش نفر نام چهار نفر برده شدکه انها دارای اولاد نبودند . سید محمد حسین فرزند روحانی محل سید محمد حسین بازنشسته ی آموزش وپرورش دارای همسر فرهنگی ایشان امام جماعت مسجد هستند روزهای جمعه مدت طولانی است که دعای ندبه را می خواانند. سید حسن فرزند سید مهدی قرآن خوان ودعا خوان سید حسن روضه خوان مجالس است فردی مومن ومتهعد وآرام ومظلوم. بهزاد نوحه خوان ومرثیه خوان اهل بیت (ع) ایشان با صدذای دلنشین خویش عزادران را مورد لطف قرا می دهد حتی به دیگر شهرستانها نیز عزیمت می کند ودرمجالس مرثیه سرایی می کند. احمد فرزند خانواده ای مومن ومذهبی آموزگار فرمانده پایگاه مقاومت ، از اعضاء هیئت امناء مسجد و... حال جوانها می گفتند آیا بهتر ازاین افراد درمحله ی ما وجود دارد؟ پس چرا خداوند حاجت اینها رابرآورده نمی کند ؟ به پزشک مراجعه کرده اند ولی ... من که خود نیز ازجمله ی این افرادی هستم که به هردری زده ام (دعای شیخ بهایی , دعای شیخ رضی ؛ دعای شیخ عباس قمی ، توصیه های مراجع اعظام بویژه مرحوم بهجت، دعای امام زمان(عج) و...)وهنوز بعد از 14 سال ازدواج فرزندی ندارم ، تصمیم گرفتم برای اینکه جوانان عزیز دردل خود خدای نکرده به دین اسلام شکی نمایند ظاهر خودراتغییر دهم دیگر به مسجد نروم از بسیج دوری جویم درمراسم اهل بیت (ع) کمتر حضور پیدا کنم درمراسم همه هفته یدعای ندبه شرکت نکنم . چرا که جوانان می گفتند آنها که هیچ گونه علاقه ای به اسلام ندارن وعلناً منکر دعا و عزاداری ونماز جماعت می شوند زودتر به حوائج خود می رسند. چرا باید همیشه اسلام بگوید مصلحت این است! در آخرت پاداش می گیرید؟ این دنیا را با آخرت عوض نکنید؟ یک روز درمراسم دعای ندبه نگاه کردم بالله خواهران زیادی حضورداشتند وفقط چهار نفر مرد حضورداشتند که آنهای بودن که صاحب اولاد نبودند. آیا بهتر نیست ما برای گمراه نشدن جوان ها دیگر در این مراسمات شرکت نکنیم؟ شاید هم عیب درونی داریم که خود نمی بینیم؟
- [سایر] برای آخرین بار برایتان میفرستم : با سلام: جوانی17ساله ام و در رشته ی ریاضی کلاس دوم را به پایان رسانده ام وامسال دیپلم میگیرم. می خواستم درباره ی مشکلم با شما صحبت کنم ومیدانم که شما حالت جوانان رامی فهمید.(با این اوضاع جامعه و تهاجم فرهنگی) من هم مانند خیلی از جوانهای دیگر وقتی در حال راه رفتن در خیابان هستم با دیدن صحنه هایی از بد حجابی ها و بدن نمایی ها احساس شهوت پیدا میکنم. اما سعی میکنم خودم را کنترل کنم وبه خدا نیز توکل دارم اما این توکل باید با تلاش و کنترل همراه باشد که (این تلاش وکوشش)برای من سخت است .میترسم کاری د ست خودم بدهم و مرتکب گناهی بشوم . گناهی که تاکنون توانسته ام خودم را از آن حفظ کنم (مثلا:دوست دختر گرفتن.حرف زدن با دختران و... ). میدانم که ازدواج مرا از این پل صراط جوانی به راحتی عبور میدهد.ولی شرایط آن (از طرف خانواده) مقدور نیست. میگویند یکی دو سالی سنت کم است ولی می ترسم تا آن موقع کار از کار بگذرد. هرچند که بر خدا توکل کردم ولی خود را قادر به کنترل نمیدانم . میخواستم از شما اجازه ای بگیرم واگر صلاح میدانید با خانواده حرف بزنم درباره ی انتخاب دختری (محجبه) به عنوان همسر آینده ی خودم البته من نمیخواهم سفره ی عقد بچینم ویا سالن عروسی رزرو کنم تنها می خواهم دختری را به عنوان همسر آینده ی خویش انتخاب کنم تا در مواقع(( نزدیکی به گناه)) به یاد او بیافتم . مطمئن باشید هیچ هوسرانی در این کار نیست و نخواهد بود.اگر بدانید که چه بلاهایی در این چند روز به سر من آمده است میترسم وضع از این بدتر شود. 1-اگر نظرتا ن مثبت است راه وروش آنرا به من یاد دهید وچگونگی گفتن موضوع به خانواده و... 2-اگر نظرتا ن منفی است د لیل خود را مفصلا برایم بگویید. (معمولا جوانان را به سختی می توان قانع کرد) ازنامه ی طولانی خود معذ رت میخواهم واز پرسش وپاسخ غیر حضوری شما بسیار تشکر میکنم زیرا من روی گفتن این چیزها را به هیچ روحانی آشنا وغریبه ای نداشتم. با تشکر
- [سایر] خسته نباشید موضوع تحلیل علمی عشق امروز هم در مردم ایران پیگیری شد ظاهرادر جریان مسئله هستید -از آنجا که آقای شهیدی ابراز کردند این قسمت به توصیه شما تدارک دیده شده است- چند نکته به نظرم آمد که شاید قابل تامل باشد: - علی رغم اینکه مطالب ارائه شده کاملا پژوهشی هشدار دهنده وبررسی شده از جنبه های مختلف بود اما برخی ارنتایج با فرهنگ اسلامی کشور ما منطبق نبود و نمی شد به این راحتی از این تفاوت گذشت و گفت این مسئله همه گیر است و ...( مثلا اینکه موفق ترین و با دوام ترین زندگی ها از آن زوج هایی است که قبل از ازدواج با هم همکار و دوست بوده و شناخت و انس و الفت داشته اند نه شور عشق ) - راه شناخت طرف مقابل و انتخاب عاقلانه او در فرهنگ ما با مراحل شناخت در دیگر فرهنگ ها متفاوت است حتما به این نکته در جلسات بعدی باید تاکید شود و بین آموزش های حضرتعالی در این مسیر و این نتایج ارتباط برقرار شود که بنده به این مسئله در بحث کارشناسی آقایان نرسیدم - بهتر است در این برنامه از تجربه های بزرگترها و آمار علمی این موضوع در جامعه خودمان_ اگر چیزی موجود است- استفاده شود - شما در یادداشت جناب سروان به هیجان زودگذری اشاره کرده اید که با عشق دائمی اشتباه گرفته می شود اما در این برنامه همین هیجان ، شور عشق نامیده شد که یکی از سه عنصر عشق است به تدریج افول می کند و در نهایت فقط صمیمیت و تعهداست که امکان ماندگاری دارد یعنی آن طور که بنده برداشت کردم به نوعی اصلا عشق مفید و ماندگار و شورانگیز وجود خارجی نداشته بلکه عشق زودگذر دردسر ساز و مختل کننده زندگی است و فقط دوستس معمولی و صمیمیت است که اگر با تعهد همراه شود زندگی به کام دو طرف خواهد بود - آقای دکتر یزدانی تاکید می کردند عشق مثل گرسنگی است وجود دارد نمی شود گفت خوب است یا بد است پیش می آید فقط باید مدیریت شود و برای این کار باید هوش عاطفی افراد را با آموزش و تمرین بالا برد نظر شما در این رابطه چیست؟ - با اینکه تاکید می شد که این برنامه به عشق به عنوان یک بیماری و بررسی درمان آن نگاه نمی کند اما این قدر درباره آفات آن و شباهتش به بیماری وسواس و .... حرف زده شد که چیزی غیر از این برداشت نمی شد - مهمان دیگر برنامه بیان کردند که برای کسب توانمندی در مدیریت عشق باید به افراد اجازه دهیم در چارچوب فرهنگ خود مقداری از آن را تجربه کنند تا بعدا به مشکل نشوند اما این مسئله باز نشد که چگونه می شود این احساس را بدون عوارضش تجربه کرد؟ درباره هوش عاطفی اگر ممکن است راهنمایی بیشتری کنید - این مطالب را برای خود برنامه هم ارسال کرده ام موفق باشید -
- [سایر] با عرض سلام و ارادت خدمت برادر و دوست بزرگوارم جناب حاج آقای مرادی. غرض از مزاحمت، عرض ادب و بیشتر از آن تشکر از شما به خاطر تلاش و کوشش های خالصانه و بی شائبه شما در راه ارتباط با مردم و مخصوصاً جوانان عزیز این مرز و بوم و توجه به مشکلات و دغدغه های آنها و پاسخ به پرسش های مختلف آنها بود. توفیق پیدا کردم، تمام سخنرانی های شما را در هامبورگ و وین به دقت تمام و با عشق و علاقه گوش دادم و بسیار استفاده کردم. همچنین سخنرانی های شما در حرم امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام را هم پی گیری کردم و از کم و کیف آنها مطلع شدم. این حقیر که به اندازه بضاعت اندک خود تجربه سخنرانی و روضه خواندن را دارم به دلایل ذیل، گوش دادن به این سخنرانی ها را به کاربران عزیز و مراجعه کنندگاه این سایت وزین و تأثیرگذار توسیعه می کنم: 1. انگیزه قوی برای انتقال مفاهیم به شنونده. 2. دوری از حرف های کلیشه ای و منبر پر کن 3.ارتباط بسیار خوب با مخاطبین و شنوندگان 4.دغدغه توجه به نیازها و پرسش های مخاطبین و پاسخ به آنها 5. وادار کردن مخاطبین به تفکر و اندیشه و نه صرفاً گوش دادن 6.حرف های کاربردی و عینی و واقعی و مورد نیاز نه حرف های پر طمطراق اما کم فایده و حتی بی فایده 7. توجه به این نکته که اگر مخاطبی فقط همین یک منبر راگوش می دهد حتی المقدور نکته های اساسی در دین داری و اخلاق نیکو در امور فردی و روابط خانوادگی و اجتماعی را بشنود. 8. صراحت بیان و انتفادهای سازنده و دوری از تعارف ها و خوش بینی های غیرسازنده. 10. جمع بین تبشیر و انذار، و در عین حال پررنگ کردن رحمت و مهربانی خداوند. 11. توجه دائمی و همیشگی به بحث های مهمی همچون، توبه، دعا، تقوا، اخلاق نیکو، مهربانی، میانه روی و دوری از افراط و تفریط... 12. تأکید بر روضه و عرض ارادت به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام. بحمدالله، درک محضر اساتید بزرگواری همچون مقام معظم رهبری، آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی( استاد معقول و منقول و شاگرد علامه طباطبائی) و آیت الله مجتهدی و دیگران در دو محیط حوزه و دانشگاه، به بار نشسته و شخصتی روحانی و متفکر و متخلق و دوست داشتنی و جذاب مخصوصاً برای قشر جوان جامعه ما شکل گرفته است. سربلندی و عزت مستدام شما دوست بزرگوارم که توفیق آشنائی بیست و پنج ساله با شما دارم آرزوی قلبی بنده است.
- [سایر] با سلام. خواهرم شما را به من معرفی کرد.ایشان هم از طریق دانشگاه با شما اشنا شدند. مشکلی هست که میخواستم شما ما را راهنمایی کنید ما سه خواهر هستیم که من کوچکتر هستم خواهر اولم 26 سال دارد و لیسانس دارد خواهر دومم 22 سال داردوالان دانشجو است من هم که 19 سال دارم و امسال دانشجو میشوم البته یک خواهر 30 ساله هم دارم که ایشان ازدواج کرده اند.دو برادر29و 24 ساله هم دارم. مشکل در مورد خواهر26ساله ام است.او همه چیز خود را از ما مخفی میکند.همه ی وقت و زندگی خود را با دوستان هم دانشگاهی خود سپری میکند ان هم با دوستانی که از نظر فرهنگی و خوانوادگی با او خیلی تفاوت دارند.وضع مالی ما ضعیف است پدرم همه ی توان خود را خرج کار کردن میکند چون بیسواد است والبته مهربان .مادرم هم همینطور.میخواهم این را بگویم که انها متوجه ی این مسائل نمی شوند که خواهرم در چه وضعی به سر میبرد.مدتی است که در کار تمرین تئاتر با دختری اشنا شده است که بسیار ثروتمند است و البته سیگاری .خواهر من هم که بسیار از جو دوستان خود تاثیر پذیر.او هم مخفیانه سیگار میکشد.جدیدا در یک دفتر هم کار میکند ولی همع ی پول خود را خرج دوستانش می کند.او همیشه در خانوادهی ما بیشتر از بقیه خرج میکند چون دوست دارد خود را هم ردیف انها بداند.فرد بسیار دست و دل بازی است .این را هم بگویم که با همه ی این مسائل درگیر مسائل ناشایست تری نشده است و به بعضی از اصول اخلاقی پای بند است.او خیلی به دوستانش وابسته است.هر شب ساعتها تلفنی با انها صحبت میکند.همه ی کار های دوستانش را او انجام میدهد حتی برای کارهای انها خودش هزینه میکند .با دوستانش خیلی مهربان است ولی با خانواده اصلا. هر وقت پول میخواهد هر طوری شده باید از پدرم بگیرد البته انها هم بدون هیچ سوالی در اختیارش قرار میدهند حتی اگر با قرض شده . ولی ما خواهر برادرها بعضی اوقات از خواسته های خودمان میزنیم چون میدانیم در توان پدرمان نیست. وضعیت روحی خوانواده ی ما خوب نیست هر کس سرش به کار خودش است . مادرم حتی همه ی کار های شخصی خواهرم را انجام می دهد خواهرم هم وقتی به خانه می اید داخل اتاقی می رود و اصلا بیرون نمی اید.وقتی هم که ما سه خواهر با هم صحبت میکنیم و به او میگوییم که این کارها اشتباه است قبول نمیکند حتی با ما دعوا هم میکند.و ما را عقب مانده و بی فرهنگ میداند .این را هم بگویم که خودش بعضی اقات ان هم به ندرت در مورد مسائلی ما را نصیحت میکند.او حتی در مورد بحث های خوانواده گی خود را دخالت نمی دهد. امیدوارم ما را راهنمایی کنید با تشکر فراوان