با سلام آیا خداوند می‌تواند سنگی را به‌وجود بیاورد که خود قادر به بلند کردن آن نباشد؟ اگر بتواند که نقص است و اگر نتواند باز هم نقص است. چگونه و به چه صورت توجیه می‌شود. ضمناً این سؤال از سؤالاتی بوده که توسط بعضی از افراد بین جوانان پخش شده است. با تشکر
یکی از صفات خداوند متعال، قدرت و توانایی نامحدود و بی کران اوست. این آموزه هم در فلسفه و کلام به اثبات رسیده و تبیین گردیده و هم در قرآن بارها بدان تصریح شده است.   اما باور به قدرت بی کران الهی از دیرباز با پرسش ها و اشکالاتی روبرو بوده است. یکی از آن         پرسش ها، همین پرسش حاضر است. این سنخ پرسش ها، در قالب ها و اشکال مختلفی مطرح شده اند که البته همگی مبنای واحدی داشته و معمای قدرت مطلق را بیان می دارند.   برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید انواع محالات را بررسی نمود.   محالات و امور ممتنع از یک جهت، به دو دسته تقسیم می شوند:   1- محالات عقلی   2- محالات عادی   محالات عقلی، خود دو دسته اند:   الف)محالات ذاتی: اموری که ذاتاً محال و ناشدنی هستند، بدون اینکه امری در این بین دخالتی داشته باشد. مانند اجتماع نقیضین.   ب)محالات وقوعی: به لحاظ ذات خود محال نیستند، اما وقوع آنها مستلزم تحقق محال ذاتی است؛ مانند وجود معلول بدون علت.   اما محالات عادی اموری هستند که وقوع آنها، تنها با نظر به قوانین معمول و شناخته شده طبیعی،     نا ممکن می نماید، اما تحقق آنها ممتنع و محال نیستند. مانند تبدیل عصا به اژدها و شفا­ی بیمار، بدون دارو و دیگر معجزات، که هیچ کدام غیرممکن و ناشدنی نیستند، بلکه جهل ما نسبت به علل خاص وقوع آنها موجب می گردد که آنها را از گروه محالات و ممتنعات به حساب آوریم.   قدرت خداوند و هر قدرتی از هر کسی و هر چیزی، به ممکنات تعلق می گیرد و محالات از دایره قدرت اساساً خارج اند و قدرت به آنها تعلق نمی گیرد. بنابراین در پاسخ به این پرسش که آیا خداوند می تواند چنین سنگی را خلق کند، باید گفت که قدرت چه کم و چه زیاد، چه متناهی و چه نامتناهی، به امور ممکن تعلق می گیرد و نه به محالات.   در اینجا، ممکن است گفته شود که پس قدرت خداوند محدود شده و نمی توان قدرت او را بی­کران دانست؛ اما باید توجه داشت که عدم تعلق قدرت خداوند به محالات ذاتی و وقوعی، هیچ گونه محدودیتی برای قدرت الهی محسوب نمی گردد، زیرا این گونه امور اصولاً قابلیت ایجاد ندارند و به اصطلاح در رتبه ای پائین تر از مرتبه ای قرار دارند که قدرت به آنها تعلق گیرد. به دیگر سخن، نقصان و کاستی در اینجا به قابل باز می گردد و نه فاعل.   حضرت علی(ع) نیز در پاسخ به این سوال که: «آیا پروردگار تو می تواند دنیا را در تخم مرغی داخل نماید، بدون اینکه دنیا کوچک و تخم مرغ بزرگ شود»، فرمود:   «همانا خداوند به عجز و ناتوانی متصف نمی گردد، اما آنچه تو درباره آن پرسش نمودی موجود          نمی شود {و قابلیت وجود ندارد}.»
عنوان سوال:

با سلام
آیا خداوند می‌تواند سنگی را به‌وجود بیاورد که خود قادر به بلند کردن آن نباشد؟ اگر بتواند که نقص است و اگر نتواند باز هم نقص است.
چگونه و به چه صورت توجیه می‌شود.
ضمناً این سؤال از سؤالاتی بوده که توسط بعضی از افراد بین جوانان پخش شده است.
با تشکر


پاسخ:

یکی از صفات خداوند متعال، قدرت و توانایی نامحدود و بی کران اوست. این آموزه هم در فلسفه و کلام به اثبات رسیده و تبیین گردیده و هم در قرآن بارها بدان تصریح شده است.   اما باور به قدرت بی کران الهی از دیرباز با پرسش ها و اشکالاتی روبرو بوده است. یکی از آن         پرسش ها، همین پرسش حاضر است. این سنخ پرسش ها، در قالب ها و اشکال مختلفی مطرح شده اند که البته همگی مبنای واحدی داشته و معمای قدرت مطلق را بیان می دارند.   برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید انواع محالات را بررسی نمود.   محالات و امور ممتنع از یک جهت، به دو دسته تقسیم می شوند:   1- محالات عقلی   2- محالات عادی   محالات عقلی، خود دو دسته اند:   الف)محالات ذاتی: اموری که ذاتاً محال و ناشدنی هستند، بدون اینکه امری در این بین دخالتی داشته باشد. مانند اجتماع نقیضین.   ب)محالات وقوعی: به لحاظ ذات خود محال نیستند، اما وقوع آنها مستلزم تحقق محال ذاتی است؛ مانند وجود معلول بدون علت.   اما محالات عادی اموری هستند که وقوع آنها، تنها با نظر به قوانین معمول و شناخته شده طبیعی،     نا ممکن می نماید، اما تحقق آنها ممتنع و محال نیستند. مانند تبدیل عصا به اژدها و شفا­ی بیمار، بدون دارو و دیگر معجزات، که هیچ کدام غیرممکن و ناشدنی نیستند، بلکه جهل ما نسبت به علل خاص وقوع آنها موجب می گردد که آنها را از گروه محالات و ممتنعات به حساب آوریم.   قدرت خداوند و هر قدرتی از هر کسی و هر چیزی، به ممکنات تعلق می گیرد و محالات از دایره قدرت اساساً خارج اند و قدرت به آنها تعلق نمی گیرد. بنابراین در پاسخ به این پرسش که آیا خداوند می تواند چنین سنگی را خلق کند، باید گفت که قدرت چه کم و چه زیاد، چه متناهی و چه نامتناهی، به امور ممکن تعلق می گیرد و نه به محالات.   در اینجا، ممکن است گفته شود که پس قدرت خداوند محدود شده و نمی توان قدرت او را بی­کران دانست؛ اما باید توجه داشت که عدم تعلق قدرت خداوند به محالات ذاتی و وقوعی، هیچ گونه محدودیتی برای قدرت الهی محسوب نمی گردد، زیرا این گونه امور اصولاً قابلیت ایجاد ندارند و به اصطلاح در رتبه ای پائین تر از مرتبه ای قرار دارند که قدرت به آنها تعلق گیرد. به دیگر سخن، نقصان و کاستی در اینجا به قابل باز می گردد و نه فاعل.   حضرت علی(ع) نیز در پاسخ به این سوال که: «آیا پروردگار تو می تواند دنیا را در تخم مرغی داخل نماید، بدون اینکه دنیا کوچک و تخم مرغ بزرگ شود»، فرمود:   «همانا خداوند به عجز و ناتوانی متصف نمی گردد، اما آنچه تو درباره آن پرسش نمودی موجود          نمی شود {و قابلیت وجود ندارد}.»





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین