آیا خدا می‌تواند سنگی بیافریند که خود قادر بر برداشتن آن نباشد؟
در جواب ساده به این سوال می توان گفت: بله خدا می تواند اما نمی تواند! و اگر این جواب برایتان پذیرفتنی نبود، و به آن اعتراض کردید، روشن است که شما تناقض را نمی پذیرید. یعنی نمی تواند قبول کنید یک چیز در همان زمان که شدنی است، نشدنی باشد. و در این جا باید گفت که سوال شما نیز از همین سنخ است. و به دنبال وجود تناقض می گردد. از نظر فنی نیز می توان چنین گفت: برخی از امور هستند که محال ذاتی می باشند به همین جهت متعلق قدرت واقع نمی شود؛ برخی از محالات ذاتی عبارتند از: 1. تقدّم شیء بر خودش ذاتاً محال است. یعنی محال است چیزی قبل از آنکه وجود داشته باشد، وجود داشته باشد. 2. تسلسل علل ذاتاً محال است. 3. دور علل محال است. 4. محال است جزء یک چیز از کلّ آن بزرگتر باشد. 5. اجتماع ضدّین محال است. و... امّا محال عقلی غیر ذاتی آن است که تحقق آن به خودی خود محال نیست؛ بلکه از آن جهت که مستلزم یک محال عقلی ذاتی است محال شده است. برای مثال، وجود دو خدا از آن جهت محال است که مستلزم تناقض است. یا کمال محض نبودن خدا از آن جهت محال است که مستلزم تناقض است. با این بیان می توان گفت: غیر از محال بودن اجتماع و ارتفاع نقیضین، همه محالات ذاتی دیگر که در بالا شمرده شدند محال عقلی غیر ذاتی هستند. چون همه آنها گرچه محال بودنشان بدیهی است ولی بازگشت همه آنها به استحاله تناقض است. امّا محال عادی آن است که نه ذاتاً محال باشد و نه تحقق آن مستلزم یک محال ذاتی باشد؛ بلکه عادتاً محال باشد. یعنی به صورت عادی و با توجّه به قواعد طبیعی محال باشد. برای مثال، اینکه انسانی در هنگام تولّد بال داشته باشد و بتواند پرواز کند، عقلاً محال نیست؛ یعنی نه خودش تناقض است و نه منجرّ به تناقض می شود؛ لکن از نظر قوانین طبیعی که تا به حال شناخته شده اند، این امر محال است. امّا اگر کسی بتواند به قوانینی برتر از قوانین عالم مادّه دست پیدا کند، مثلاً از قوانین عالم ملکوت کمک بگیرد، می تواند چنین امری را تحقق بخشد. پرسشی که در این جا مطرح شده، جزو محالات ذاتی است که منجر به تناقض می شود، زیرا چیزی که خدا آن را خلق کرده، در تحت قدرت خدای متعال است و خداوند به آن مسلط است. حال اگر بگوییم خدا به همان چیزی که خلق کرده، مسلط نیست، یعنی گفته ایم خدا مسلط است و مسلط نیست!
عنوان سوال:

آیا خدا می‌تواند سنگی بیافریند که خود قادر بر برداشتن آن نباشد؟


پاسخ:

در جواب ساده به این سوال می توان گفت: بله خدا می تواند اما نمی تواند! و اگر این جواب برایتان پذیرفتنی نبود، و به آن اعتراض کردید، روشن است که شما تناقض را نمی پذیرید. یعنی نمی تواند قبول کنید یک چیز در همان زمان که شدنی است، نشدنی باشد. و در این جا باید گفت که سوال شما نیز از همین سنخ است. و به دنبال وجود تناقض می گردد.

از نظر فنی نیز می توان چنین گفت:
برخی از امور هستند که محال ذاتی می باشند به همین جهت متعلق قدرت واقع نمی شود؛ برخی از محالات ذاتی عبارتند از:
1. تقدّم شیء بر خودش ذاتاً محال است. یعنی محال است چیزی قبل از آنکه وجود داشته باشد، وجود داشته باشد.
2. تسلسل علل ذاتاً محال است.
3. دور علل محال است.
4. محال است جزء یک چیز از کلّ آن بزرگتر باشد.
5. اجتماع ضدّین محال است. و...

امّا محال عقلی غیر ذاتی آن است که تحقق آن به خودی خود محال نیست؛ بلکه از آن جهت که مستلزم یک محال عقلی ذاتی است محال شده است. برای مثال، وجود دو خدا از آن جهت محال است که مستلزم تناقض است. یا کمال محض نبودن خدا از آن جهت محال است که مستلزم تناقض است. با این بیان می توان گفت: غیر از محال بودن اجتماع و ارتفاع نقیضین، همه محالات ذاتی دیگر که در بالا شمرده شدند محال عقلی غیر ذاتی هستند. چون همه آنها گرچه محال بودنشان بدیهی است ولی بازگشت همه آنها به استحاله تناقض است.

امّا محال عادی آن است که نه ذاتاً محال باشد و نه تحقق آن مستلزم یک محال ذاتی باشد؛
بلکه عادتاً محال باشد. یعنی به صورت عادی و با توجّه به قواعد طبیعی محال باشد. برای مثال، اینکه انسانی در هنگام تولّد بال داشته باشد و بتواند پرواز کند، عقلاً محال نیست؛ یعنی نه خودش تناقض است و نه منجرّ به تناقض می شود؛ لکن از نظر قوانین طبیعی که تا به حال شناخته شده اند، این امر محال است. امّا اگر کسی بتواند به قوانینی برتر از قوانین عالم مادّه دست پیدا کند، مثلاً از قوانین عالم ملکوت کمک بگیرد، می تواند چنین امری را تحقق بخشد.
پرسشی که در این جا مطرح شده، جزو محالات ذاتی است که منجر به تناقض می شود، زیرا چیزی که خدا آن را خلق کرده، در تحت قدرت خدای متعال است و خداوند به آن مسلط است. حال اگر بگوییم خدا به همان چیزی که خلق کرده، مسلط نیست، یعنی گفته ایم خدا مسلط است و مسلط نیست!





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین