عنوان می کنند همه علوم در قرا ن است یا همه علوم باهم ارتباط دارند -و به عبارتی همه علوم با دین مرتبط می شوند حال سوالم این است رابط فیزیک با قران را شرح دهید ایه ای که می گوید خدا همه موجودات را زوج افرید کدام است واین مطلب در فیزیک چگونه است عین عبارتی که حضرت محمد گفته من از دنیای شما 3 چیز را دوست دارم ....راگفته و صحت ان تا چه حد است
با عرض سلامدر اینجا بحث کلیی درباره قرآن و این ادعا که هر چیز- که شامل تمام علوم میشود،-در قران وجود دارد ، انجام میدهیم:خدای سبحان، قرآن کریم را (کتاب مبین) معرفی می‌کند: (قَدْ جاءَکُمْ‌مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ)(1). در آیات گوناگون، آنچه که پیامبران آورده‌اند، به عنوان کتاب منیر و مبین وصف شده است: (جاؤُا بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ)(2) و در جای دیگر می‌فرماید: (لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ)(3) یعنی، هیچ تر و خشکی نیست، مگر آنکه در کتاب مبین آمده است. مقصود از (رطب و یابس)- به قرینه قبل و بعد آیه علم همه اشیا است چنان‌که در آیه دیگر می‌فرماید: (ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ)(4)(5) یعنی، هیچ چیزی‌در کتاب الهی فروگذار نشده و همه اموری که در سعادت بشر دخالت دارد، بیان شده است. در این زمینه احتمالات و دیدگاه‌های چندی وجود دارد: 1. منظور از (کتاب مبین) در آیه 59 سوره (انعام)، علم الهی یا لوح محفوظ است و (کتاب) در آیه 38 همان سوره (اجل) است، نه قرآن مجید. در بعضی از روایات نیز (کتاب مبین) به (امام مبین) معنا شده است.(6) 2. منظور از (کتاب) همین قرآن، به لحاظ باطن والای آن است که (ام‌الکتاب) می‌باشد زیرا همه حقایق در آن نهفته است و انسان کامل به آن دسترسی دارد. 3. منظور از (کتاب) قرآن است و در مراتب مختلف آن، همه امور دین و دنیا وجود دارد. 4. منظور از (کتاب) همین قرآن- در همه مراتب آن است لیکن مراداز همه چیز، اصول و کلیاتی است که بر اساس آن، دانش‌ها و معارف مختلف را می‌توان بنیان نهاد و رشته‌ها و انگاره‌های گوناگون علمی را تولید کرد. 5. منظور از کتاب، قرآن در همه مراتب آن است لیکن مراد از همه چیز، جامع بودن قرآن نسبت به تمامی معارف و دستوراتی است که در جهت هدایت بشر و نیل به سعادت او مؤثر است. این مجموعه مشتمل بر عقاید، جهان بینی، آموزه‌های اخلاقی و دستورات عملی جامعی در حوزه روابط چهارگانه انسان (رابطه با خدا، دیگران، خود و جهان) است. در این انگاره هدف اصلی قرآن، بیان حقایق دینی و هدایت‌گرایانه بشر است. این انگاره مانع از آن نیست که بعضی از حقیقت‌های علمی، با دقایق و لطایف اعجازآمیزی، در قرآن وجود داشته باشد لیکن بیان این امور، هدف اصلی قرآن نیست و ادعای جامع بودن همه علوم و دانش‌های تجربی را ندارد. وجود این گونه از گزاره‌های علمی در این کتاب مقدس، فوایدی دارد از جمله: الف. نشان دادن آیات تکوینی الهی و هموارسازی خداشناسی از طریق آن ب. اعجاز علمی و اثبات الهی و آسمانی بودن قرآن مجید ج. انگیزش حس کنجکاوی و خردورزی انسان د. الهام‌بخشی در حوزه معارف بشری و زمینه سازی رشد و شکوفایی علمی مسلمین ه. اثبات پاره‌ای از حقایق دینی، چون معاد و از طریق گزاره‌های علمی. به نظر می‌رسد این دیدگاه پذیرفتنی است و با بعضی از دیدگاه‌های پیشین نیز قابل جمع است. علامه طباطبایی همین دیدگاه را اختیار کرده و در ذیل آیه (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ)(7) می‌نویسد: (ظاهراً مراد از (کل شی‌ء) هر چیزی است که به هدایت مربوط باشد. هر چه که مردم در مورد مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شریعت‌های الهی، قصص و موعظه‌ها احتیاج دارند، قرآن به آن هدایت و بیان کرده است و ما از ظاهر قرآن و مقاصد آن، همین مطلب را متوجه می‌شویم. اما در روایات نقل شده است که در قرآن، علم گذشته و آینده، تا قیامت موجود است. اگر این روایات صحیح باشد، منظور از (تبیان) اعم از دلالت لفظی است. پس شاید اشاراتی از غیر طریق دلالت لفظی دارد و اسراری را کشف می‌کند که فهم عرفی، به آنها راهی ندارد).(8)(9) ممکن است بعضی چنین تصوّر کنند که این همه تأکیدات که دربارة فرا گرفتن تعلیم و تعلّم و نشر علوم و دانشها در آیات قرآن مجید آمده است، تنها ناظر به علوم دینی است و آنچه را در بحث حکومت اسلامی و گسترش همة علوم مورد توجه است شامل نمی‌شود. ولی این اشتباه بزرگی است، زیرا هم از آیات قرآن وهم از روایات اسلامی اهمیت علم و تعلیم و تربیت به طور مطلق استفاده می‌شود. شواهد این معنی فراوان است از جمله در آیات قرآن، موارد زیر به چشم می‌خورد 1 در داستان آدم (ع) مسألة تعلیم اسماء بیان شده که اشارة به علم و آگاهی بر اسرار آفرینش تمام موجودات است نه تنها علوم دینی (و علَّم آدم الاسماء کلَّها)2 در سورة الرحمن به تعلیم بیان از سوی خداوند پرداخته، و آن را به عنوان یک موهبت عظیم الهی در آغاز سوره‌ای که مجموعة بزرگترین نعمتها در آن ذکر شده است معرفی می‌کند (علَّمه البیان)ملتی همچون ملت مصر اثر بگذارد اشاره کرده از قول یوسف، نقل می‌کند (ذلکما ممّا علَّمنی ربّی)4 باز در همین سوره به مسألة تدبیر امر یک کشور و آگاهی بر مدیریت بیت‌المال اشاره کرده، از قول یوسف خطاب به عزیز مصر می‌گوید: (اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم مرا بر خزائن این سرزمین بگمار که من نگاهدارنده و آگاهم (و مدیریت آن را به خوبی می‌دانم)). 5 (در همین مدیریت یک کشور) داستان طالوت و جالوت، هنگامی که دلیل انتخاب طالوت را از سوی پیغمبر آن زمان (اشموئیل) بیان می‌کند، می‌گوید: (انَّ الله اصطفاه علیکم وزاده بسطةً فی العلم و الجسم خداوند او را بر شما برگزیده است، و علم و قدرت جسمانی او را وسعت بخشیده). بدیهی است امتیاز طالوت بر سایر بنی اسرائیل تنها در معارف الهی نبود، بلکه آگاهی و مدیریت در امور نظامی و سیاسی که در نهاد این جوان هوشیار و مدبر وجود داشت، نیز مورد توجه و استدلال بوده است. 6 در داستان داود (ع) نیز تعلیم صنعت لبوس (علم زره بافی) را یکی از افتخارات بزرگ او می‌شمرد بلکه (لبوس) به گفتة طبرسی در مجمع البیان هرگونه اسلحه دفاعی و تهاجمی را شامل می‌شود و منحصر به زره نیست، می‌فرماید: (و علّمناه صنعة لبوسٍ لکم لتحصنکم من باسکم.)7 در سورة کهف در داستان موسی و خضر، از علوم و دانشهایی سخن می‌گوید که از سوی خضر (ع) به موسی (ع) آموخته شده و هیچ کدام از آنها از علوم و معارف دینی به معنی خاص نبود، بلکه از علومی بود که جامعة انسانی را طبق نظام احسن اداره می‌کند، می‌فرماید: (فوجدا عبداً من عبادنا اتیناه رحمةً من عندنا و علَّمناه من لدُّناً علماً در آنجا (موسی و دوست همسفرش یوشع) بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود، علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم). و سپس در آیات بعد، سه نمونه از این علوم را مشروحاً بیان می‌کند که هیچ کدام از علوم و معارف دینی نیست، بلکه همة آنها مربوط به تدبیر امور زندگی است. 8 در سورة نمل از آگاهی سلیمان نسبت به چگونگی سخن گفتن پرندگان سخن به میان آورده و آن را به عنوان یکی از افتخارات سلیمان که به آن مباهات می‌کرد ذکر می‌کند: (و قال یا ایُّها النّاس علِّمنا منطق الطَّیر گفت ای مردم زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده است). 9 در اواخر سورة کهف در داستان ذی القرنین، سخن از سدّ سازی او به عنوان یک واقعة مهم به میان آمده، و حتی جزئیاتی از چگونگی تدبیر او در امر ساختن یک سدّ نیرومند آهنین، برای جلوگیری از هجوم قبایل فاسد و مفسد (یأجوج و مأجوج) را بیان می‌کند: (آتونی زبر الحدید حتّی اذا ساوی بین الصَّدفین قال انفخوا حتّی اذا جعله ناراً قال اتونی افرغ علیه قطراً قطعات بزرگ آهن را برایم بیاورید (و آنها را روی هم بچینید) تا هنگامی که کاملًا میان دو کوه را بپوشانید، سپس گفت (در اطراف آن آتش بیفروزید و) در آن بدمید (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرده، گفت اکنون مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم). این موهبت نیز علم و دانش سد سازی بود. 10 در سورة لقمان نیز در آیاتی که شرح وصایای لقمان را به فرزندش می‌دهد به یک سلسله دستورات برخورد می‌کنیم که جنبة روانشناسی و اجتماعی و مردم داری دارد که رعایت آنها برای همگان در زندگی نیز مهم و کارساز است، از جمله اینکه به پسرش دستور می‌دهد نسبت به مردم بی‌اعتنایی و ترشرویی نکن، مغرورانه بر زمین راه نرو، در راه رفتن اعتدال را رعایت کن، بلند سخن نگو و فریاد نکش و صبر و شکیبایی و استقامت در کارها داشته باش این درحالی است که خداوند مقام لقمان را به خاطر برخورد از موهبت علم و حکمت و دانش، بزرگ داشته است، تا آنجا که سخن او را در کنار سخن خویش قرار داده است 11 در سورة سباٌ در شرح حال سلیمان، سخن از برنامه‌های گستردة عمرانی وهنری به میان آمده است، که پریان زیر نظر سلیمان، انجام می‌دادند (یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدورٍ راسیات آنها هر چه سلیمان می‌خواست (و دستور می‌داد) برایش درست می‌کردند. معبدها و تمثالها و ظروف بزرگ غذا همانند حوض‌ها و دیگهای ثابت). و در آیة قبل از آن، به دستیابی سلیمان به دانش ذوب فلزّات، اشاره کرده می‌فرماید: (وارسلنا له عین القطر ما چشمه‌های مس (مذاب) را برای او روان ساختیم). 12 در سورة بقره، دربارة زمامداری داود پیامبر، می‌فرماید: (و قتل داود جالوت و آتاه الله الملک و الحکمة و علَّمه ممّا یشاء داود جالوت را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه می‌خواست به او تعلیم داد). روشن است، علم و حکمت در اینجا دانشی است که برای تدبیر ملک و مملکت لازم است و اگر معنی وسیعتری نیز داشته باشد، این بخش از علوم مربوط به کشور داری و نظام حکومت را قطعاً شامل می‌شود. از مجموع اشاراتی که در آیات فوق و بعضی دیگر از آیات قرآن وارد شده، به خوبی می‌توان استفاده کرد که برخلاف پندار کسانی که تصوّر می‌کنند، قرآن تنها به علوم دین و معارف الهیّه اهمیت داده و سخنی از علوم دیگر به میان نیاورده است، قرآن برای این بخش از علوم اهمیت فوق العاده‌ای قائل است و آن را از مواهب بزرگ الهیّه می‌شمرد و مسلمانان را تشویق به فراگیری هر گونه علم مفید و نافع در زندگی مادّی و معنوی می‌نماید. منبع:پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و سایر همکاران موفق باشیدپی‌نوشت‌ (1) مائده (5)، آیه 15. (2) آل‌عمران (3)، آیه 184. (3) انعام (6)، آیه 59. (4) همان، آیه 83. (5) (6) الزرکشی، بدرالدین محمد بن عبداللَّه، تفسیر البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،) قاهره: دار احیاء الکتب العربیه (، ج 1، ص 529. (7) نحل (16)، آیه 89. (8) ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 325. (9) جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن،) قم: انتشارات کتاب مبین، چاپ سوم، 1381).
عنوان سوال:

عنوان می کنند همه علوم در قرا ن است یا همه علوم باهم ارتباط دارند -و به عبارتی همه علوم با دین مرتبط می شوند حال سوالم این است رابط فیزیک با قران را شرح دهید ایه ای که می گوید خدا همه موجودات را زوج افرید کدام است واین مطلب در فیزیک چگونه است
عین عبارتی که حضرت محمد گفته من از دنیای شما 3 چیز را دوست دارم ....راگفته و صحت ان تا چه حد است


پاسخ:

با عرض سلامدر اینجا بحث کلیی درباره قرآن و این ادعا که هر چیز- که شامل تمام علوم میشود،-در قران وجود دارد ، انجام میدهیم:خدای سبحان، قرآن کریم را (کتاب مبین) معرفی می‌کند: (قَدْ جاءَکُمْ‌مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ)(1). در آیات گوناگون، آنچه که پیامبران آورده‌اند، به عنوان کتاب منیر و مبین وصف شده است: (جاؤُا بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ)(2) و در جای دیگر می‌فرماید: (لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ)(3) یعنی، هیچ تر و خشکی نیست، مگر آنکه در کتاب مبین آمده است. مقصود از (رطب و یابس)- به قرینه قبل و بعد آیه علم همه اشیا است چنان‌که در آیه دیگر می‌فرماید: (ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‌ءٍ)(4)(5) یعنی، هیچ چیزی‌در کتاب الهی فروگذار نشده و همه اموری که در سعادت بشر دخالت دارد، بیان شده است. در این زمینه احتمالات و دیدگاه‌های چندی وجود دارد: 1. منظور از (کتاب مبین) در آیه 59 سوره (انعام)، علم الهی یا لوح محفوظ است و (کتاب) در آیه 38 همان سوره (اجل) است، نه قرآن مجید. در بعضی از روایات نیز (کتاب مبین) به (امام مبین) معنا شده است.(6) 2. منظور از (کتاب) همین قرآن، به لحاظ باطن والای آن است که (ام‌الکتاب) می‌باشد زیرا همه حقایق در آن نهفته است و انسان کامل به آن دسترسی دارد. 3. منظور از (کتاب) قرآن است و در مراتب مختلف آن، همه امور دین و دنیا وجود دارد. 4. منظور از (کتاب) همین قرآن- در همه مراتب آن است لیکن مراداز همه چیز، اصول و کلیاتی است که بر اساس آن، دانش‌ها و معارف مختلف را می‌توان بنیان نهاد و رشته‌ها و انگاره‌های گوناگون علمی را تولید کرد. 5. منظور از کتاب، قرآن در همه مراتب آن است لیکن مراد از همه چیز، جامع بودن قرآن نسبت به تمامی معارف و دستوراتی است که در جهت هدایت بشر و نیل به سعادت او مؤثر است. این مجموعه مشتمل بر عقاید، جهان بینی، آموزه‌های اخلاقی و دستورات عملی جامعی در حوزه روابط چهارگانه انسان (رابطه با خدا، دیگران، خود و جهان) است. در این انگاره هدف اصلی قرآن، بیان حقایق دینی و هدایت‌گرایانه بشر است. این انگاره مانع از آن نیست که بعضی از حقیقت‌های علمی، با دقایق و لطایف اعجازآمیزی، در قرآن وجود داشته باشد لیکن بیان این امور، هدف اصلی قرآن نیست و ادعای جامع بودن همه علوم و دانش‌های تجربی را ندارد. وجود این گونه از گزاره‌های علمی در این کتاب مقدس، فوایدی دارد از جمله: الف. نشان دادن آیات تکوینی الهی و هموارسازی خداشناسی از طریق آن ب. اعجاز علمی و اثبات الهی و آسمانی بودن قرآن مجید ج. انگیزش حس کنجکاوی و خردورزی انسان د. الهام‌بخشی در حوزه معارف بشری و زمینه سازی رشد و شکوفایی علمی مسلمین ه. اثبات پاره‌ای از حقایق دینی، چون معاد و از طریق گزاره‌های علمی. به نظر می‌رسد این دیدگاه پذیرفتنی است و با بعضی از دیدگاه‌های پیشین نیز قابل جمع است. علامه طباطبایی همین دیدگاه را اختیار کرده و در ذیل آیه (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ)(7) می‌نویسد: (ظاهراً مراد از (کل شی‌ء) هر چیزی است که به هدایت مربوط باشد. هر چه که مردم در مورد مبدأ، معاد، اخلاق فاضله، شریعت‌های الهی، قصص و موعظه‌ها احتیاج دارند، قرآن به آن هدایت و بیان کرده است و ما از ظاهر قرآن و مقاصد آن، همین مطلب را متوجه می‌شویم. اما در روایات نقل شده است که در قرآن، علم گذشته و آینده، تا قیامت موجود است. اگر این روایات صحیح باشد، منظور از (تبیان) اعم از دلالت لفظی است. پس شاید اشاراتی از غیر طریق دلالت لفظی دارد و اسراری را کشف می‌کند که فهم عرفی، به آنها راهی ندارد).(8)(9) ممکن است بعضی چنین تصوّر کنند که این همه تأکیدات که دربارة فرا گرفتن تعلیم و تعلّم و نشر علوم و دانشها در آیات قرآن مجید آمده است، تنها ناظر به علوم دینی است و آنچه را در بحث حکومت اسلامی و گسترش همة علوم مورد توجه است شامل نمی‌شود. ولی این اشتباه بزرگی است، زیرا هم از آیات قرآن وهم از روایات اسلامی اهمیت علم و تعلیم و تربیت به طور مطلق استفاده می‌شود. شواهد این معنی فراوان است از جمله در آیات قرآن، موارد زیر به چشم می‌خورد 1 در داستان آدم (ع) مسألة تعلیم اسماء بیان شده که اشارة به علم و آگاهی بر اسرار آفرینش تمام موجودات است نه تنها علوم دینی (و علَّم آدم الاسماء کلَّها)2 در سورة الرحمن به تعلیم بیان از سوی خداوند پرداخته، و آن را به عنوان یک موهبت عظیم الهی در آغاز سوره‌ای که مجموعة بزرگترین نعمتها در آن ذکر شده است معرفی می‌کند (علَّمه البیان)ملتی همچون ملت مصر اثر بگذارد اشاره کرده از قول یوسف، نقل می‌کند (ذلکما ممّا علَّمنی ربّی)4 باز در همین سوره به مسألة تدبیر امر یک کشور و آگاهی بر مدیریت بیت‌المال اشاره کرده، از قول یوسف خطاب به عزیز مصر می‌گوید: (اجعلنی علی خزائن الارض انّی حفیظ علیم مرا بر خزائن این سرزمین بگمار که من نگاهدارنده و آگاهم (و مدیریت آن را به خوبی می‌دانم)). 5 (در همین مدیریت یک کشور) داستان طالوت و جالوت، هنگامی که دلیل انتخاب طالوت را از سوی پیغمبر آن زمان (اشموئیل) بیان می‌کند، می‌گوید: (انَّ الله اصطفاه علیکم وزاده بسطةً فی العلم و الجسم خداوند او را بر شما برگزیده است، و علم و قدرت جسمانی او را وسعت بخشیده). بدیهی است امتیاز طالوت بر سایر بنی اسرائیل تنها در معارف الهی نبود، بلکه آگاهی و مدیریت در امور نظامی و سیاسی که در نهاد این جوان هوشیار و مدبر وجود داشت، نیز مورد توجه و استدلال بوده است. 6 در داستان داود (ع) نیز تعلیم صنعت لبوس (علم زره بافی) را یکی از افتخارات بزرگ او می‌شمرد بلکه (لبوس) به گفتة طبرسی در مجمع البیان هرگونه اسلحه دفاعی و تهاجمی را شامل می‌شود و منحصر به زره نیست، می‌فرماید: (و علّمناه صنعة لبوسٍ لکم لتحصنکم من باسکم.)7 در سورة کهف در داستان موسی و خضر، از علوم و دانشهایی سخن می‌گوید که از سوی خضر (ع) به موسی (ع) آموخته شده و هیچ کدام از آنها از علوم و معارف دینی به معنی خاص نبود، بلکه از علومی بود که جامعة انسانی را طبق نظام احسن اداره می‌کند، می‌فرماید: (فوجدا عبداً من عبادنا اتیناه رحمةً من عندنا و علَّمناه من لدُّناً علماً در آنجا (موسی و دوست همسفرش یوشع) بنده‌ای از بندگان ما را یافتند که او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود، علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم). و سپس در آیات بعد، سه نمونه از این علوم را مشروحاً بیان می‌کند که هیچ کدام از علوم و معارف دینی نیست، بلکه همة آنها مربوط به تدبیر امور زندگی است. 8 در سورة نمل از آگاهی سلیمان نسبت به چگونگی سخن گفتن پرندگان سخن به میان آورده و آن را به عنوان یکی از افتخارات سلیمان که به آن مباهات می‌کرد ذکر می‌کند: (و قال یا ایُّها النّاس علِّمنا منطق الطَّیر گفت ای مردم زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده است). 9 در اواخر سورة کهف در داستان ذی القرنین، سخن از سدّ سازی او به عنوان یک واقعة مهم به میان آمده، و حتی جزئیاتی از چگونگی تدبیر او در امر ساختن یک سدّ نیرومند آهنین، برای جلوگیری از هجوم قبایل فاسد و مفسد (یأجوج و مأجوج) را بیان می‌کند: (آتونی زبر الحدید حتّی اذا ساوی بین الصَّدفین قال انفخوا حتّی اذا جعله ناراً قال اتونی افرغ علیه قطراً قطعات بزرگ آهن را برایم بیاورید (و آنها را روی هم بچینید) تا هنگامی که کاملًا میان دو کوه را بپوشانید، سپس گفت (در اطراف آن آتش بیفروزید و) در آن بدمید (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرده، گفت اکنون مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم). این موهبت نیز علم و دانش سد سازی بود. 10 در سورة لقمان نیز در آیاتی که شرح وصایای لقمان را به فرزندش می‌دهد به یک سلسله دستورات برخورد می‌کنیم که جنبة روانشناسی و اجتماعی و مردم داری دارد که رعایت آنها برای همگان در زندگی نیز مهم و کارساز است، از جمله اینکه به پسرش دستور می‌دهد نسبت به مردم بی‌اعتنایی و ترشرویی نکن، مغرورانه بر زمین راه نرو، در راه رفتن اعتدال را رعایت کن، بلند سخن نگو و فریاد نکش و صبر و شکیبایی و استقامت در کارها داشته باش این درحالی است که خداوند مقام لقمان را به خاطر برخورد از موهبت علم و حکمت و دانش، بزرگ داشته است، تا آنجا که سخن او را در کنار سخن خویش قرار داده است 11 در سورة سباٌ در شرح حال سلیمان، سخن از برنامه‌های گستردة عمرانی وهنری به میان آمده است، که پریان زیر نظر سلیمان، انجام می‌دادند (یعملون له ما یشاء من محاریب و تماثیل و جفان کالجواب و قدورٍ راسیات آنها هر چه سلیمان می‌خواست (و دستور می‌داد) برایش درست می‌کردند. معبدها و تمثالها و ظروف بزرگ غذا همانند حوض‌ها و دیگهای ثابت). و در آیة قبل از آن، به دستیابی سلیمان به دانش ذوب فلزّات، اشاره کرده می‌فرماید: (وارسلنا له عین القطر ما چشمه‌های مس (مذاب) را برای او روان ساختیم). 12 در سورة بقره، دربارة زمامداری داود پیامبر، می‌فرماید: (و قتل داود جالوت و آتاه الله الملک و الحکمة و علَّمه ممّا یشاء داود جالوت را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه می‌خواست به او تعلیم داد). روشن است، علم و حکمت در اینجا دانشی است که برای تدبیر ملک و مملکت لازم است و اگر معنی وسیعتری نیز داشته باشد، این بخش از علوم مربوط به کشور داری و نظام حکومت را قطعاً شامل می‌شود. از مجموع اشاراتی که در آیات فوق و بعضی دیگر از آیات قرآن وارد شده، به خوبی می‌توان استفاده کرد که برخلاف پندار کسانی که تصوّر می‌کنند، قرآن تنها به علوم دین و معارف الهیّه اهمیت داده و سخنی از علوم دیگر به میان نیاورده است، قرآن برای این بخش از علوم اهمیت فوق العاده‌ای قائل است و آن را از مواهب بزرگ الهیّه می‌شمرد و مسلمانان را تشویق به فراگیری هر گونه علم مفید و نافع در زندگی مادّی و معنوی می‌نماید. منبع:پیام قرآن ج 10، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و سایر همکاران موفق باشیدپی‌نوشت‌ (1) مائده (5)، آیه 15. (2) آل‌عمران (3)، آیه 184. (3) انعام (6)، آیه 59. (4) همان، آیه 83. (5) (6) الزرکشی، بدرالدین محمد بن عبداللَّه، تفسیر البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم،) قاهره: دار احیاء الکتب العربیه (، ج 1، ص 529. (7) نحل (16)، آیه 89. (8) ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 325. (9) جهت آگاهی بیشتر نگا: محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن،) قم: انتشارات کتاب مبین، چاپ سوم، 1381).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین