بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترامخجالت کشیدن عذر شرعی برای غسل نکردن نیست و در صورتی که به عمد قبل از اذان صبح غسل نکنید روزه آن روز شما باطل است و کفاره نیز واجب می شود. تنها در روزه های مستحبی است که می توان بعد از اذان غسل کرد.به صورت کلی نماز و روزه بدون غسل کردن و یا در صورت وجود عذر شرعی، بدون تیمم کردن نمی تواند صحیح باشد .در هفت مورد به جای وضو و غسل باید تیمم کرد:اول آن که تهیه آب برای وضو یا غسل ممکن نباشد .دوم اگر به دلیل ترس از دزد و جانور و... یا نداشتن وسیله ای که بتوان با آن آب به دست آورد، دسترسی به آب ممکن نباشد، باید تیمم کرد. و همچنین است اگر تهیه کردن آب یا استفاده از آن به اندازه ای مشقت داشته باشد که کسی آن را تحمل نمی کند.سوم اگر بترسید استفاده از آب سلامت را به خطر بیاندازد و یا باعث طولانی شدن دوره درمان شود باید تیمم نمایید. ولی اگر آب گرم ضرر ندارد ، باید با آب گرم وضو بگیرید یا غسل کنید .چهارم هرگاه بترسید که اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برسانید، خود یا خانواده، یا دوستان و کسانی که با شما مربوطند مانند کارگر و ... از تشنگی بمیرند یا مریض شوند یا به قدری تشنه شوند که تحمل آن مشقت دارد، باید به جای وضو و غسل، تیمم نمایید. و نیز اگر بترسید حیوانی که مانند اسب و قاطر معمولا برای خوردن سرش را نمیبرند، از تشنگی تلف شود ، باید آب را به آن داد و تیمم نمود ، اگر چه حیوان مال شما نباشد. و همچنین است اگر کسی که حفظ جان او واجب است به طوری تشنه باشد که اگر انسان آب را به او ندهد، تلف شود.پنجم کسی که بدن یا لباسش نجس است و مقدار کمی آب دارد که اگر با آن وضو بگیرد یا غسل کند برای آب کشیدن بدن یا لباس او نمی ماند، باید بدن یا لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند. ولی اگر چیزی نداشته باشد که بر آن تیمم کند، باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.ششم اگر غیر از آب یا ظرفی که استفاده از آن حرام است، آب یا ظرف دیگری ندارید؛ برای مثال آب یا ظرفش غصبی است و غیر از آن آب و ظرف دیگری ندارید، باید به جای وضو و غسل، تیمم کنید.هفتم هرگاه وقت به قدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرید یا غسل کنید، تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود و یا در ماه مبارک رمضان اذان گفته می شود، باید تیمم کنید.توجه بفرمایید که خجالت کشیدن عذر شرعی محسوب نمی شود و شما تنها می توانید صبر کنید تا وقت نماز تنگ شود و یا در ماه رمضان نزدیک اذان صبح شود به صورتی که اگر بخواهید غسل کنید اذان می گویند و به جای غسل کردن تیمم کنید و نماز بخوانید یا روزه بگیرید ؛البته به دلیل به تاخیر انداختن عمدی نماز تا آن زمان معصیت کرده اید ، ولی نماز صحیح است .توجه بفرمایید که اگر تیمم بدل از غسل کنید تا زمانی نیاز به غسل کردن وجود ندارد که عذر شرعی باقی باشد ؛ بنا بر این اگر به دلیل تنگی وقت تیمم کرده اید؛ برای مثال قبل از اذان صبح ماه مبارک رمضان، برای کارهای دیگری که صحیح بودن آن مشروط به غسل کردن است؛ مانند نماز صبح باید غسل کنید.
باسلام وخسته نباشیدمن چندماهی توعقدم یه شب خونه شوهرم بودم باهم نزدیکی داشتیم روم نشدغسل کنم شوهرم گفت تیمم بدل ازغسل بکن روزه ت درسته وتاقبل ظهرغسل کن منم همین کاروکردم ایاروزه ام درست بوده یانه باتشکر
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترامخجالت کشیدن عذر شرعی برای غسل نکردن نیست و در صورتی که به عمد قبل از اذان صبح غسل نکنید روزه آن روز شما باطل است و کفاره نیز واجب می شود. تنها در روزه های مستحبی است که می توان بعد از اذان غسل کرد.به صورت کلی نماز و روزه بدون غسل کردن و یا در صورت وجود عذر شرعی، بدون تیمم کردن نمی تواند صحیح باشد .در هفت مورد به جای وضو و غسل باید تیمم کرد:اول آن که تهیه آب برای وضو یا غسل ممکن نباشد .دوم اگر به دلیل ترس از دزد و جانور و... یا نداشتن وسیله ای که بتوان با آن آب به دست آورد، دسترسی به آب ممکن نباشد، باید تیمم کرد. و همچنین است اگر تهیه کردن آب یا استفاده از آن به اندازه ای مشقت داشته باشد که کسی آن را تحمل نمی کند.سوم اگر بترسید استفاده از آب سلامت را به خطر بیاندازد و یا باعث طولانی شدن دوره درمان شود باید تیمم نمایید. ولی اگر آب گرم ضرر ندارد ، باید با آب گرم وضو بگیرید یا غسل کنید .چهارم هرگاه بترسید که اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برسانید، خود یا خانواده، یا دوستان و کسانی که با شما مربوطند مانند کارگر و ... از تشنگی بمیرند یا مریض شوند یا به قدری تشنه شوند که تحمل آن مشقت دارد، باید به جای وضو و غسل، تیمم نمایید. و نیز اگر بترسید حیوانی که مانند اسب و قاطر معمولا برای خوردن سرش را نمیبرند، از تشنگی تلف شود ، باید آب را به آن داد و تیمم نمود ، اگر چه حیوان مال شما نباشد. و همچنین است اگر کسی که حفظ جان او واجب است به طوری تشنه باشد که اگر انسان آب را به او ندهد، تلف شود.پنجم کسی که بدن یا لباسش نجس است و مقدار کمی آب دارد که اگر با آن وضو بگیرد یا غسل کند برای آب کشیدن بدن یا لباس او نمی ماند، باید بدن یا لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند. ولی اگر چیزی نداشته باشد که بر آن تیمم کند، باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.ششم اگر غیر از آب یا ظرفی که استفاده از آن حرام است، آب یا ظرف دیگری ندارید؛ برای مثال آب یا ظرفش غصبی است و غیر از آن آب و ظرف دیگری ندارید، باید به جای وضو و غسل، تیمم کنید.هفتم هرگاه وقت به قدری تنگ باشد که اگر وضو بگیرید یا غسل کنید، تمام نماز یا مقداری از آن بعد از وقت خوانده می شود و یا در ماه مبارک رمضان اذان گفته می شود، باید تیمم کنید.توجه بفرمایید که خجالت کشیدن عذر شرعی محسوب نمی شود و شما تنها می توانید صبر کنید تا وقت نماز تنگ شود و یا در ماه رمضان نزدیک اذان صبح شود به صورتی که اگر بخواهید غسل کنید اذان می گویند و به جای غسل کردن تیمم کنید و نماز بخوانید یا روزه بگیرید ؛البته به دلیل به تاخیر انداختن عمدی نماز تا آن زمان معصیت کرده اید ، ولی نماز صحیح است .توجه بفرمایید که اگر تیمم بدل از غسل کنید تا زمانی نیاز به غسل کردن وجود ندارد که عذر شرعی باقی باشد ؛ بنا بر این اگر به دلیل تنگی وقت تیمم کرده اید؛ برای مثال قبل از اذان صبح ماه مبارک رمضان، برای کارهای دیگری که صحیح بودن آن مشروط به غسل کردن است؛ مانند نماز صبح باید غسل کنید.
- [سایر] باسلام خدمت شمامن چندین بارمشکلم روتوی سایت های مشاوره مطرح کردم اماپاسخی دریافت نکردم امیدوارم شماسوالم روبی پاسخ نزارین.من حدودیک ساله که عقدکردم اماهنوزباشوهرم زیریک سقف نرفتم شوهرم اخلاق خوبی باهام داره خیلی مهربونه اماتنهامشکلی که داره اجتماعی نیست وباهیچ کدوم ازاقوام رفت وآمدنمیکنه به طوریکه تابه حال حتی برای یک بارهم خونه ی خاله وعمه وداییش نرفته ووقتی مهمان هم خونشون میاد یاحضورپیدانمیکنه یااگربیادهم یک کلام باکسی ارتباط برقرارنمیکنه قراره تادوسه ماه دیگه ازدواج کنیم ومن بایدباخانواده شوهرم(مادرشوهر،پدرشوهر،خواهرشوهر،جاری،وبرادرشوهرم)توی یک اتاق 12متری زندگی کنم تمام این مشکلات روتحمل میکنم چون عاشقانه دوستش دارم ودوست ندارم اطرافیانم بگن شوهرت آدم سردوغیراجتماعی چندین بارخواسته تغییربکنه امابازم فایده نداشته شوهرم 23سال داره وتامقطع فوق دیپلم هم درس خونده ودریک اداره کارمنده توروخداکمکم کنیدتابتونم شوهرم روباخودم تومجالس همراه بکنم مرتب به خاطراین موضوع باهم قهرهستیم ولی چون طاقت قهرباهم رونداریم زودبه طرفم میادوقول میده درست بشه امافایده نداره باتشکر.
- [سایر] سلام خانم بهرامی من همون دختر 18 ساله ام که یه دختر 9 ماهه دارم و 3 ساله ازدواج کردم.شوهرمن مومنه و اهل نمازو روزه و هیئت هستش.ولی من درست شب زایمانم دیدم که تو اینترنت داشت عکس سکسی میدید درضمن شوهرمن کارش نظامیه و خیلی مستندسازی دارن حتی اگه حمکاراش زنا کنن شوهرم برا بازداشتش از پنجره شون فیلم میگیره و خلاصه همه موردی میبینه.وخلاصه موردایی مثل این باعث شده به شوهرم حساس شم مثلا اگه تو خیابون به یه زن بخوره من اعصابم خورد میشه.یا مثلا اگه یه زن خوشگل و بیحجاب از کنارش بگذره ناخود اگاه قلبم تند تند میزنه و دیوونه میشم.جمعه شوهرم میخواد بره تهران و شنبه برگرده میگه از اداره برا یه کلاس اموزشی میره ولی من شک دارم مثلا باخودم میگم شوهرم تو مسیرش اگه پیش یه زن بشینه یا اگه یه زن هی بخواد بهش نزدیک بشه چی؟ یا اگه تو تهران بخواد با یه زن بخوابه چی.دلم میخواد منم پشت سرش باشم ببینم چیکار میکنه.یا الان که دانشجو هستش و پیش دختراس همیشه اعصابم خرابه.چون اونا هر روز برا رفتن به کلاس ارایش میکنن و لباس مرتب میپوشن ولی من که هر روز مرتب و ارایش کرده نیستم.خلاصه مشکلم اینه نمیخوام چشمش به یه زن بیوفته. نمیدونم چیکار کنم راهنماییم کنین و لطفا جوابمو تو قسمت عمومی بذارین.
- [سایر] باسلام و خسته نباشید من دو ساله که عقد کردم و 4 ماهه که عروسی کردم موقعیت من و شوهرم به این ترتیب هست: من لیسانس و کارمند شرکت خصوصی با حقوق پایه شوهرم دیپلم و انباردار یک شرکت با حقوق پایه شوهرم از لحاظ مالی قبلا خیلی مشکل داشت و الان به خاطر عروسی و ... خرج اضافی بدهی داره و من البته خیلی کمکش کردم برای خریدن ماشینش و قسط بانک و ... ما پیش مادر شوهرم زندگی میکنیم سوال من اینه که شوهرم خیلی ساکت هست و زیاد حرف نمیزنه البته از لحاظ جنسی خیلی گرم هست و تقریبا هرروز از من میخواد که باهاش باشم اما خیلی کم حرف هست و خیلی وقتها به من میگه من عرضه ندارم شوهر خوبی نبودم انتظاراتتو برآورده نکردم و از این حرفها من هیچ چیزی ازش نمیخوام حتی روز تولدم و روز زن برای من هیچ کادویی نخرید دریغ از یک گل هزار تومنی اما من چیزی بهش نگفتم باور کنید اون خیلی وقتها از من قیافه میگیره و قهر میکنه غذاشو نمیخوره ولی هرموقع دلش میخواد رابطه داشته باشه به من محبت میکنه تو چند دقیقه کارش تموم میشه و دوباره شروع میکنه به عادت همیشگیش من ازش انتظار محبت دارم اما اون اصلا اهمیت نمیده من دندونم درد میکنه اصلا اهمیت نمیده مریض میشم عین خیالش نیست زیاد کار میکنم اما اصلا تو کار خونه کمکم نمیکنه حتی تو جمع کردن میز شام و ... اصلا بعد شام تشکر هم نمیکنه انگار وظیفه من هست که هم بیرون کار کنم هم تو خونه کلفتی اقارو بکنم احساس میکنم نسبت به من خیلی بیتفاوت شده من خیلی ناراحتم چند روز پیش باهم بحثمون شد به من گفت که تو منت درست کردن غذارو سرم میزاری خیلی شدید دعوامون شد و من رفتم سراغ قرص که خودمو بکشم من واقعا احساس بدی دارم خواهش میکنم راهنماییم کنید من بهش میگم دوست دارم اما اون میگه میدونم منم دوست دارم خیلی کم هست روزهایی که به من با محبت بگه دوست دارم اصلا بعد عروسیمون تا بحال برام یک گل هم نخریده هیچی کادو به من نداده پولش کمه اما نه اینکه نتونه حتی یه شاخه گل بخره به من میگه نمیتونم ناراحتی تورو ببینم دائما به من میگه غلط کردم ناراحتت کردم منو ببخش اما باز فرداش روز از نو من همیشه با محبت باهاش حرف میزنم اما خوب بعضی وقتها عصبانیم میکنه و من مجبورم ازش قیافه بگیرم من خیلی خسته میشم بعد اینکه از محل کارم میام خونه خواهش میکنم کمکم کنید اجرتون با خدا
- [سایر] به نام خدا با سلام و عرض ادب و احترام من 29 سالمه. حدود 10 روز میشه که نمیتونم درمورد یه قضیه ای درست تصمیم گیری کنم و یه شک و دودلی عجیب منو رها نمیکنه. قضیه از این قراره که: من با اقایی توی فضای مجازی اشنا شدم. اولش همه چی رو شوخی گرفتیم هر دومون. فقط برای سرگرمی گاهی باهم حرف میزدیم. میگم گاهی واقعا به ندرت بود چون هم ایشون سرکار میرفتن و هم من درس میوندم وقت نداشتیم بیایم تو دنیای مجازی. هر از گاهی اخر شبا پیش میومد که هر دو انلاین میشیدیم. این اشنایی اولیه به چندماه پیش برمیگرده. بعد از چندبار حرف زدن ایشون از خودشون گفتن. اینکه مهندس هستن، دانشگاه هم تدریس میکنن و خیلی چیزای دیگه. و حین صحبت کردن باهم اصلا وارد مسائل انحرافی و جنسی نمیشدیمو همش حرفای عادی و معمولی. تا اینکه بعد از چندماه ایشون از من شماره خواستن. منم مخالفت کردم. خیلی اصرار کردن. اصرار که میگم خودش باور کنید یه ماه بیشتر طول کشید و من نمیدادم. بالاخره بعداز کلی شرط گذاشتن از طرف من و قبولش از طرف ایشون من شماره دادم. تماس تلفنی مون بیشتر از ارتباط اینترنتی مون شد. ولی باز هم بهش اجازه نمیدادم فراتر از صحبت های عادی بره. خداییش پسر خوبی هست. یعنی اینجور که میگه و حرف میزنه. حتی قران و تفسیراش رو هم بلده اینو من با چندسوال ازش متوجه شدم. نماز و روزه اش هم به جاست. از نوع حرف زدنش معلومه که دروغ نمیگه. البته این از نظر منه. بعد از کلی حرف زدن خط فکریمون در یک راستا هست و ایشون خیلی محترمانه از من خواستگاری کردند. الان من دو دلم. من خودم دختر معتقدی ام. به یه اصول خاصی پایبندم که نمیخوام ازش تخطی کنم. دوس ندارم پایه زندگی ام بر اساس اشنایی اینترنتی باشه. خانواده ام هم چنین چیزی قبول نمیکنه.از طرفی من تا حالا حرکتی، حرفی یا حتی اشاره غیر اخلاقی از این اقا ندیدم. چندبار استخاره انلاین هم زدم( البته اگه درست بوده باشه) که هر بار من رو نهی کردن. نمیدونم تصمیم درست چیه و نمیدونم چطور با این اقا قطع ارتباط کنم یعنی دلیلی نمیتونم واسش بیارم. خیلی از خدا خواستم که راه درست رو بهم نشون بده. من دنبال یه بخت سبز و بی پشیمونی هستم. نمیخوام با تصمیم نا بجام موقعیتم رو از دست بدم. شرایط و موقعیت اجتماعی این اقا هم که خوبه. حتی ادرس محل کار و دانشگاهش رو هم داده که من پرس و جو کنم.ولی یه شک بدی دارم خاصه اینکه تمام استخاره های انلاینم هم جواب منفی داشته. سعی کردم کامل براتون توضیح بدم باز اگه سوالی داشتین بپرسین وخواهش میکنم یه راهنمایی دقیق و منطقی کنید. یه حرف رک بهم بزنید. من هیچ وقت اعتقاداتم رو فدای ظواهر نمیکنم چون برای رسیدن به اونا که میدونم درسته زحمت کشیدم. با تشکر و سپاس فراوان
- [سایر] باسلام. من به تازگی بعد از دو سال پشت کنکور موندن در دانشگاه قبول شدم . فکر میکردم بعد از قبولی در دانشگاه خیلی از مشکلاتم حل میشه اما نه تنها مشکلات روحیم حل نشده بلکه هر روز این مشکلات در حال اضافه شدنه من قبل از دوران دبیرستانم در یه سری زمینه ها مثل درس خوندن آدم موفقی بودم درسته که مثل هر آدم دیگه ای در هر زمینه ای موفق نبودم اما به هر حال تا حدی از زندگیم راضی بودم بعد از سال دوم دبیرستان افت تحصیلی داشتم و همین باعث دو سال پشت کنکور موندنم شد فکر میکنم همین دو سال خونه نشینی و خیال پردازی باعث شد که اوضاع روحیم به شدت به هم بریزه با اینکه الان در دانشگاه خوبی قبول شدم اما نمیتونم خوب درس بخونم همین الان دوتا از واحدام و افتادم احتمالا بقیه شم بیفتم واقعا نمیدونم چطور به خانوادم بگم که احتمالا همه ی واحدام و میافتم . در ضمن اتفاق دیگه ای که به تازگی در زندگیم افتاده اینه که شخصی که فکر میکردم ازش خوشم میاومد ازدواج کرده و من احساس بدی دارم البته واقعا نمیدونم که به این آدم علاقه داشتم یا نه ولی این قضیه من و افسرده تر کرده.البته باید بگم که قبلا خانواده این شخص در مورد خواستگاری با خانواده من صحبت کرده بودند که خانواده من به خاطر خواهر بزرگترم با اومدن اونها مخالفت کرده بودند البته از این قضیه من وخواهرم اطلاعی نداشتیم و بعدا متوجه شدیم گر چه اگر من این مطلب رو میدونستم هم به خاطر خواهرم جواب مثبت نمیدادم .البته این رو بگم که خواهرم بعداز فهمیدن این قضیه گفت که با این مسئله مشکلی نداشته و بهتر بود که به اونها اجازه اومدن میدادیم.نمیدونم ایا میتونم این شخص رو فراموش کنم یانه .این مسائل زندگیم رو مختل کرده .در حال حاضر آدم بی انگیزه وبی هدفی هستم احساس سر گردونی و ناامیدی میکنم . با مسائلی که برام پیش اومده نمیدونم باید چه طور برخورد کنم .علاقه ای هم ندارم که به روانشناس مراجعه کنم .خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید. باتشکر