با سلام و احترامدوست گرامیدر این مدت ارتباط حضرت با شیعیان از طریق چهار نائب بود، به این صورت که افراد اگر سوال یا حاجتی داشتند در نامه ای نوشته و به این افراد می دادند اینها نامه را به خدمت حضرت برده و جواب آن را از جانب حضرت به صاحب نامه می رساندند در مواقعی نیز که به صورت ابتدائی حضرت توقیعی داشتند به وسیله این چهار تن علنی می شد چنانچه آخرین توقیعی که به دست نائب چهارم رسید ابتدائی و از جانب حضرت بود و از بررسی متون تاریخی و روایی که در شرح حال نوّاب اربعه وارد شده است، برداشت میشود که آنان از نزدیک با حضرت ولی عصر(عج) در دوران غیبت صغری ارتباط داشته اند. برخی از روایات گویای این است که آنان با حضرت دیدار داشته و مفاد برخی دیگر این است که مکاتباتی هم بین امام و آنان بوده است؛ یادآور میشود که در اصطلاح علم حدیث از این گونه مکاتبات به "توقیع" تعبیر شده و بعید نیست که حکمت صدور توقیعات از جانب حضرت، حصول اطمینان قلبی برای شیعیان در راستای ارتباط آنان با امام باشد.و لذا وظایف عمدة نواب خاص پاسخگویی به سؤالات فقهی و مشکلات عقیدتی، اخذ و توزیع اموال متعلق به امام، رسیدگی به وضعیت شیعیان و مبارزه با مدّعیان دروغین که ادعای بابیت و نیابت و وکالت امام زمان (ع) را داشتند. البته در غیبت صغری مردم می توانستند با امام زمان(ع) ارتباط برقرار کنند، ولی بیشتر ارتباطات از طریق نواب اربعه امکان پذیر بود.در زمان غیبت کبری همه نمی توانند با امام زمان(ع) ارتباط برقرار کنند و امام زمان در همه جا حضور داشته و به همگان نفع رسانده و به هدایت و ارشاد پرداخته و به مردم نفع می رساند؛ اگر چه مردم حضرت را نبینند.و من الله توفیق
با سلام و احترامدوست گرامیدر این مدت ارتباط حضرت با شیعیان از طریق چهار نائب بود، به این صورت که افراد اگر سوال یا حاجتی داشتند در نامه ای نوشته و به این افراد می دادند اینها نامه را به خدمت حضرت برده و جواب آن را از جانب حضرت به صاحب نامه می رساندند در مواقعی نیز که به صورت ابتدائی حضرت توقیعی داشتند به وسیله این چهار تن علنی می شد چنانچه آخرین توقیعی که به دست نائب چهارم رسید ابتدائی و از جانب حضرت بود و از بررسی متون تاریخی و روایی که در شرح حال نوّاب اربعه وارد شده است، برداشت میشود که آنان از نزدیک با حضرت ولی عصر(عج) در دوران غیبت صغری ارتباط داشته اند. برخی از روایات گویای این است که آنان با حضرت دیدار داشته و مفاد برخی دیگر این است که مکاتباتی هم بین امام و آنان بوده است؛ یادآور میشود که در اصطلاح علم حدیث از این گونه مکاتبات به "توقیع" تعبیر شده و بعید نیست که حکمت صدور توقیعات از جانب حضرت، حصول اطمینان قلبی برای شیعیان در راستای ارتباط آنان با امام باشد.و لذا وظایف عمدة نواب خاص پاسخگویی به سؤالات فقهی و مشکلات عقیدتی، اخذ و توزیع اموال متعلق به امام، رسیدگی به وضعیت شیعیان و مبارزه با مدّعیان دروغین که ادعای بابیت و نیابت و وکالت امام زمان (ع) را داشتند. البته در غیبت صغری مردم می توانستند با امام زمان(ع) ارتباط برقرار کنند، ولی بیشتر ارتباطات از طریق نواب اربعه امکان پذیر بود.در زمان غیبت کبری همه نمی توانند با امام زمان(ع) ارتباط برقرار کنند و امام زمان در همه جا حضور داشته و به همگان نفع رسانده و به هدایت و ارشاد پرداخته و به مردم نفع می رساند؛ اگر چه مردم حضرت را نبینند.و من الله توفیق
- [سایر] چرا امام زمان(علیه السلام) به غیبت صغری ادامه نداد و پس از گذشتن غیبت صغری غیبت کبری واقع شد؟
- [سایر] امتیاز عصر غیبت صغرا بر غیبت کبرا چیست ؟
- [سایر] آیا قبل از غیبت کبری، غیبت صغری ضروری بود؟
- [سایر] حکمت غیبت صغرا قبل از غیبت کبرا چه بوده است ؟
- [سایر] مقصود از غیبت صغری و غیبت کبری چیست ؟
- [سایر] آیا قبل از غیبت کبری غیبت صغری، ضروری بود؟
- [سایر] چرا غیبت صغرا امتداد نیافت؟
- [سایر] مدت غیبت صغری چندسال بود؟
- [سایر] مدت زمان غیبت صغری چقدر است؟
- [سایر] چرا امام عصر غیبت صغری داشته اند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] در زمان حضور امام علیهالسلام واجب است انسان در روز جمعه به جای نماز ظهر دو رکعت نماز جمعه بخواند؛ ولی در زمان غیبت حضرت، خواندن نماز ظهر در وقت امکان حضور در نماز جمعه با شرایط معتبر خلاف احتیاط است، همچنان که اگر نماز جمعه خواند بنا بر احتیاط به آن اکتفا نکرده بلکه باید نماز ظهر را هم بخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] نماز جمعه با امام معصوم علیه السلام یا منصوب از قبل ان حضرت واجب تعیینی است و در زمان غیبت مکلف مخیر است که نماز ظهر بخواند یا با اجتماع شرایط نماز جمعه بخواند و احوط نماز ظهر است و افضل نماز جمعه است
- [آیت الله مظاهری] دروغ گفتن حرام است، ولی راست گفتن واجب نیست، بنابراین اگر چیزی بپرسند که نخواهد واقع را بگوید، میتواند ساکت بماند، بلکه اگر مفسده شخصی یا اجتماعی داشته باشد، آن راست گفتن حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله نوری همدانی] در صورت وجود شرائط لازم ، نماز جمعه بر سَکنة شهراها و شهرکها و حاشیه نشینان آنها و روستائیان ، چادر نشینان و بیابان گردهائی که روش زندگی آنها چنین است واجب است .
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله بهجت] در روز جمعه انسان میتواند بنابر اظهر به جای نماز ظهر دو رکعت نماز جمعه بخواند؛ و در عصر غیبت وجوب آن تخییری است؛ یعنی نماز جمعه کفایت از نماز ظهر میکند. شرایط و احکام نماز جمعه در بخش مربوط به آن بیان خواهد شد.
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله اردبیلی] محلّی که انسان آن را برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده، وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادر او باشد و چه خود آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد، چه در آنجا ملک شخصی داشته یا نداشته باشد و لازم نیست قصد اقامت دائمی در محل را داشته باشد، بلکه چنانچه عرفا محلی را مقر و محل زندگی او بدانند و در آنجا مسافر محسوب نشود، آن محل برای او حکم وطن را دارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخصی در یک محل ملکی داشته باشد، چنانچه آن جا را محلّ زندگی خود قرار نداده باشد و عرفا در آن محل مسافر محسوب شود، باید نماز خود را در آن جا شکسته بخواند.