برادر خوبم این نوع ترسها معمولا به دلیل تداعی خاطراتی است که از کودکی در ذهن شما به جا مانده و در آن زمان احساس های نامطلوب و ترس هایی را به همراه داشته است. به اصطلاح می توان گفت شما نسبت به این وسایل شرطی شده اید لذا برای از بین بردن این شرطی سازی باید گام به گام با ترس موجود روبرو شوید و آن را رفع کنید. در واقع حساسیت زدایی انجام شود. توصیه می کنیم ترس خود را به صورت سلسله مراتبی در آیتم های مختلف یادداشت کنید. مثلا: تماشای سرنگ بدست گرفتن سرنگ نزدیک کردن آن به بدن قرار گرفتن دارو یا آب درون سرنگ مراجعه به مکان تزریقات درخواست تزریق و ... این موارد را از خفیف تا شدید اولویت بندی کنید و یک تمرین منظم برای روبرویی خود با هر آیتم در زمانی مشخص داشته باشید. مثلا هر روز نیم ساعت با وسایل مذکور تمرین داشته باشید. اگر روبرویی واقعی برای شما دشوار است ابتدا به صورت خیالی تصویر سازی کنید. هر تمرین در هر روز انجام شود و زمانیکه در حال تمرین هستید با تمام حواس احساس خود را بروز دهید اما به مرور با ریلکس نمودن و خو گرفتن و تنفس های عمیق و القای آرامش ترس را از بین ببرید. پس از رفع ترس در این مرحله به مرحله بعد بپردازید. این مواجهه گام به گام کمک زیادی به شما می کند. در هنگام تزریق موارد زیر به کاهش ترس شما کمک میکند. 1- وقتی در سالن انتظار هستید سعی کنید فکرتان را به چیز دیگری منحرف کنید. 2- تمرکز کنید و نفسهایی عمیق و آرام بکشید. 3- عمداً روی یک چیز در آن اتاق تمرکز کنید. 4- سرفه کنید. 5- بدنتان را شل و ریلکس کنید. و فراموش نکنید فرار از ترس هیچ گاه درمان کننده نبوده است.
پسری 25 ساله ام و دو تا مشکل دارم وقتی آمپول و سرم را میبینم دلم ضعف میره و حالم بد میشه واقعا حالم بد میشه و وقتی قرص هم میبینم اعصابم بشدت میریزه بهم میشه کمکم کنید.
برادر خوبم این نوع ترسها معمولا به دلیل تداعی خاطراتی است که از کودکی در ذهن شما به جا مانده و در آن زمان احساس های نامطلوب و ترس هایی را به همراه داشته است. به اصطلاح می توان گفت شما نسبت به این وسایل شرطی شده اید لذا برای از بین بردن این شرطی سازی باید گام به گام با ترس موجود روبرو شوید و آن را رفع کنید. در واقع حساسیت زدایی انجام شود. توصیه می کنیم ترس خود را به صورت سلسله مراتبی در آیتم های مختلف یادداشت کنید. مثلا: تماشای سرنگ بدست گرفتن سرنگ نزدیک کردن آن به بدن قرار گرفتن دارو یا آب درون سرنگ مراجعه به مکان تزریقات درخواست تزریق و ... این موارد را از خفیف تا شدید اولویت بندی کنید و یک تمرین منظم برای روبرویی خود با هر آیتم در زمانی مشخص داشته باشید. مثلا هر روز نیم ساعت با وسایل مذکور تمرین داشته باشید. اگر روبرویی واقعی برای شما دشوار است ابتدا به صورت خیالی تصویر سازی کنید. هر تمرین در هر روز انجام شود و زمانیکه در حال تمرین هستید با تمام حواس احساس خود را بروز دهید اما به مرور با ریلکس نمودن و خو گرفتن و تنفس های عمیق و القای آرامش ترس را از بین ببرید. پس از رفع ترس در این مرحله به مرحله بعد بپردازید. این مواجهه گام به گام کمک زیادی به شما می کند. در هنگام تزریق موارد زیر به کاهش ترس شما کمک میکند. 1- وقتی در سالن انتظار هستید سعی کنید فکرتان را به چیز دیگری منحرف کنید. 2- تمرکز کنید و نفسهایی عمیق و آرام بکشید. 3- عمداً روی یک چیز در آن اتاق تمرکز کنید. 4- سرفه کنید. 5- بدنتان را شل و ریلکس کنید. و فراموش نکنید فرار از ترس هیچ گاه درمان کننده نبوده است.
- [سایر] من وقتی خون میبینم به طوری عجیب حالم دگرگون میشه و یک دفعه بدنم سست میشه و ضعف میکنم لطفا دارو یا راه حل این مشکل را به من بگویید.
- [سایر] سلام من 50 ساله هستم و به بیماری ارتروز -فشار خون و چربی مبتلا هستم و شبها با قرص خواب اور می خوابم و اضافه وزن هم دارم 8 ماه قبل به علت سر گیجه ام به دکتر رفتم و از مغزم mri گرفتند دکترم گفت در رگهای مغزت لکه های سفید (بلاک سفید)دیده شده گاهی اوقات هم حالم بد میشه یا سرم گیج میره یا از حال میرم زیرچشمهام هم کبود میشه و حالت بیرون زدگی داره و رنگ چهره ام هم زرد میشه راهنماییم کنید ممنون
- [سایر] سلام من 21 ساله هستم و تقریبا از دوران دبیرستان دچا ر لرزش دست شدم که تا الان به کل بدنم هم سرایت کرده فقط سرم نمیلرزید که تازگی ها سرم هم میلرزه مخصوصا وقتی یکی رو برای اولین بار میبینم فرقی هم نداره خانم یا اقا باشه هرچی سنم بالاتر میره لرزش هم بیشتر میشه من باید چی کار کنم تا درمان شم یا حداقل بیشتر نشه لطفا برام ایمیل کنید.
- [سایر] سلام خسته نباشید پسری 25 ساله هستم مجرد وقتی خیلی سردم بشه یا عصبانی بشم یا استرس بهم وارد بشه یا اب انگو خربزه و هندوانه بخورم و یا وقتی ماینوکسیدیل به بدنم برخورد کنه و یا وقتی ورزش کنم یا فعالیت بدنی داشته باشم باعت میشه حالات عصبی و پرخاشگری بی حوصلگی بهم دست بده جوری که معده عصبی میگیرم روده عصبی میگیرم طوری که ممکنه سه یا چهار روز اجابت مزاج نداشته باشم وقتی اینجوری میشم میل جنسیم به شدت کم میشه یعنی کلا از بین میره و یه طپش توی شکمم ایجاد میشه که دائمی هستش و ریزش مو میگیرم نه فقط جلوی سر تمام نقط سرم ریزش پیدا میکنه بنظر شما مشکل از کجاست اکوی قلب انجام دادم نرمال بوده .بنظر شما چه ازمایشی باید انجام بدم یا بنظر شما علت از کدوم قسمت بدن میتونه باشه؟ممنون
- [سایر] سلام لطفا کمکم کنین مشکل من تمام زندگیمو خراب کرده .من برای اینکه بخام یه تصمیمی بگیرم مثل کاهش وزن یا درس خوندن اول باید یه روزیرو در نظر بگیرم مثل اول ماه یا اول هفته بعد خونرو تمیز کنم بعد برم حموم تا ساعت 12 شب که شروع اون روز میشه بعد یکی دو روز تصمیم گیریم خوب پیش میره اما یه کار اشتباه یا یه حرفی که باب میلم نباشه دوباره همه چیزرو به هم میریزه و من باید دوباره از اول شروع کنم یعنی میشه گفت من زندگیه تا الانمو قبول ندارم دنبال یه زندگی دوباره و تولد دوبارم که میسر نمیشه.....توروخدا کمکم کنین مرسی
- [سایر] با عرض سلام بنده به تشخیص دکتر عمومی حدود 6 ماه پیش وضعیت بیماریم افسردگی تشخیص دادند و دو قرص ونلافاکسین 75 و قرص کلوزاپین 25 هنگام شب استفاده می کنم حدود یک ماه هست حالم بهبود پیدا کرده ولی یه مشکل برایم از ابتدا با مصرف این دارو هابرایم ایجاد شد یک هفته بعد از مصرف این دو دارو بدن دچار خارش شده و با مصرف قرص بتامتازون برطرف میشه سوالم این است ایا داروی جایگزین برای قرص های افسردگیم وجود داره که به ان حساسیت نداشته باشم.با تشکر
- [سایر] من دختری 20 ساله هستم.3سال با پسری دست بودم حالا میخوام جدا شم اما نمیشه.این آقا واقعا مشکل روانی داره میگه اگه جدا بشی اسید میپاشم تو صورتت. سال اول دوستیمون خانواده ام میدونستن اما مامانم بهم گفت جدا شو و من نشدم و از اون به بعد نمیدونن. ولی حالا باید جدا بشم.حاج آقا توروخدا کمکم کنید لطفا
- [سایر] سلام دختری 26 ساله هستم ک تقریبا 7 ساله دستم ب شدت میلرزه و. دکتر هم رفتم چند نوع قرص تجویز کردن ک فقط ارومم میکرد احساس کرختی و خواب بهم دست میداد. اما وقتی بعد 1 سال مصرف دیدم هیچ تغییری نکرده و مدام گوشه گیر تر میشم مصرف دارو رو قطع کردم . حالا لرزش دستم بیشترتر شده و گاهی احساس میکنم سرم هم میلرزه . خیلی حال روحیم بده و گاهی فکر خودکشی ب سرم میزنه تا از این وضعیت راحت شم . شمارو بخدا کمکم کنید.
- [سایر] سلام حاج آقا, من دختری 27 ساله هستم و از یک خانواده مذهبی. سعی کردم همیشه تکالیف دینی ام رو انجام بدم.البته... مدتی بود که دجار مشکلی با یکی از همکارانم شدم... ...خصوصی... ...احساس میکنم خدا از من حالش بهم میخوره حوصله منو دیگه نداره و دلش نمیخواد یک کلمه از من بشنوه و میخواد منو ...!احساس میکنم فقط بهم حق حیات داده تا روز مرگم اما صمیمیت و.. نه!احساس میکنم از دست من و گناهانم و توبه شکستنهام خسته شده و از من بدش میاد! حاج آقا خیلی داغون شدم نمیدونم دیگه درد دلم رو کجا ببرم!خدا رو حس نمیکنم!حالم از خودم بهم میخوره!دلم میخواد بمیرم! تو رو خدا کمکم کنید!!
- [سایر] سلام من دختری18ساله هستم ک بعد از جداشدن از عشقم و درگیری های ذهنی و تصادف بدی ک داشتم واسه رفع این درگیری ها اومدم تو نت و تو یکی از فضاهای مجازی ثبت نام کردم اونجا با ی پسری 22ساله اشنا شدم ک لیسانس روانشناسی داشت کمکم کرد تا حالم خوب بشه کم کم بهم گیر داد ک با هیشکی نباید حرف بزنی تو تازه جدا شدی و وابسته میشی از این حرفا ک همش بخاطر خودته بعد ی مدت با هرکی دوست میشدم میومد گیر میداد ک من باید تنها پسری باشم ک باهاش حرف میزنی هر چقد دوس داری با دخترا حرف بزن ولی فقط من پسری باشم باهاش حرف میزنی از نظر مذهبو اعتقاداتمون خیلی شبیه هستیم و تو ی استان زندگی میکنیم و فقط دو شهرستان جدا از هم حالا اون خیلی دوسم داره و هر دفه دارم کارایی ازش میبینم ک اگه من بودم از روی دوس داشتن انجام میدادن ب تبع چون خیلی پسر خوبیه منم دوسش دارم ولی خب عاشقش نیستم اینم طبق حرفایی هست ک خودش بهم یاد داد عاشق نشم تا قبل ازدواج و الان همش درمورد خواستگاری حرف میزنه ولی نمیدونم چیکار کنم اون کار نداره ولی خب خیلی مشتاقه ک هرچه زودتر بیاد خواستگاری میشه راهنماییم کنین چیکار کنم سر درگمم دوسش دارم ولی خونوادم اینجوری قبول نمیکنن اونم میگه هرکاری میکنم اصلا ارتباط نتی درست هست؟یعنی میشه پایه ی زندگی رو از اینجا ساخت؟