همسرم اختلال پارانوئید دارد و روز به روز هم بدتر می شود. بی اعتمادیش تا حدی شده که میخواهد به بقیه آسیب بزند چند روزیه تحت درمان روانپزشک قرار گرفته به نظر شما حالش خوب میشه؟ آیا درمان غیر دارویی هم دارد؟
مهم ترین اقدام درمانی برای افراد با اختلال پارانویید دارو درمانی است. اما به مرور می توانید برای تاثیر گذاری بیشتر داروها با یک روان شناس بالینی هم در ارتباط قرار بگیرید تا راهکارهای رفتاری و درمانی را هم به ایشان ارائه دهند. اما در نظر داشته باشید همین که همسر شما بیماری را پذیرفته و به روان پزشک مراجعه نموده است جای شکر دارد چرا که اغلب این بیماران به بیماری خود اذعان نداشته آن را نمی پذیرند لذا برای درمان آنها هم کاری نمی توان کرد. به هر حال روش صحیح رفتاری با چنین افرادی با توجه به مقدمه ذیل توضیح داده می شودشما باید بدانید شخص پارانویا ریشه مشکلش کاملا در درون خودش هست. و گاهی ممکن است خود فرد در تنهایی به این نتیجه برسد که مشکل از خودش هست. لذا فرد اضطراب و نگرانی در درون خود دارد. و ترس از دست دادن او را آزاد می دهد. باید توجه داشت عامل اصلی شما نیستید. در واقع اینطور نیست که صرفا عدم اعتماد به شما منجر به این مشکل شده است. در بدترین حالت ممکن است بعضی رفتارهای ابهام آمیز شما محرک رفتار ایشون بشود و این مسئله را شدت ببخشد.با این مقدمه که متوجه شدیم مسئله در شما نیست و ریشه اش در فرد پارانویا هست، پس شما صرفا با کاهش محرک ها و ابهامات در رفتارتان می توانید تا اندازه زیادی از برانگیختگی او جلوگیری کنید.نباید رفتار دو پهلو از خود نشان دهید. و پیشاپیش آنچه او را تحریک می کند شناسایی کنید و حتی توضیح دهید. گاهی بهتر است حتی شما در بعضی مسائل پیش دستی کنید.مثلا بگویید فلان پارک نمی آیید آنجا از نظر مفاسد مناسب نیست و بهتر می دانید در منزل بمانید.یا اگر حساسیت او روی تماس های تلفنی شماست، وقتی کسی به گوشی تان زنگ می زند سریعا در مورد آن توضیح دهید.به هر حال فراموش نکنید. این بخشی هست که مربوط به شماست. بدون همراهی او و خواست او این مسئله درمان نمی شود. او هم باید تکالیفی را عهده دار شود و مقاومت ها را کاهش دهد.با شخص پارانوئید نمی توان از راه استدلال برای اشتباه بودن باور خود وارد بحث شد. چرا که اولا چنین استدلال هایی را نمی پذیرد؛ ثانیا با هر استدلالی، شواهد جدیدی را به مجموعه شواهد خود اضافه و آن‌ها را کامل تر می کند. ثالثا با پافشاری در مورد بی گناهی همسر، ممکن است پیش فرض جدیدی به پیش فرض های وی اضافه شود. در این صورت وی احتمال وجود رابطه بین همسرش و کسی که از او دفاع می کند را در ذهن خود شکل می دهد.توصیه های زیر را می توان مدنظر داشت:1 - از مجادله با این اشخاص پرهیز کنیم و سعی در تغییر افکار آنان نداشته باشیم.2 - سعی در مقابله به مثل با آنان نداشته باشیم.3 - در زمینه هایی که او حساسیت دارد، رفتاری حساسیت برانگیز نداشته باشیم. البته اجتناب افراطی از مواردی که او حساسیت دارد نیز گاه به عنوان دلیلی بر تایید پیش فرض های او به شمار می آید.4 - رابطه خود را در دیگر زمینه ها با بیمار تقویت و سعی کنیم رضایت خاطر او در آن زمینه ها را فراهم کنیم. مثلا در گفت وگوهای معمولی و در موضوعات عادی سعی کنیم رابطه خوبی با او برقرار و رضایت خاطر او را فراهم کنیم یا در مورد تصمیماتی که ربطی به سوء ظن او ندارد، با او هم اندیشی و هم فکری داشته باشیم.5 - بهتر است برای جلوگیری از لوس شدن یا طلبکار بار آمدن بیمار، گاهی که از او ناراحت هستیم؛ با توجه به مواردی که در بند چهار درباره آن صحبت کردیم، او را با محرومیت مواجه کنیم.به هر حال این اقدامات در اصل درمان کننده این بیماری نیست. به ویژه اگر با شخصیت پارانوئید مواجه باشیم؛ اما این گونه اقدامات تا حدی می تواند از تحریک بیشتر بیمار جلوگیری کند.
عنوان سوال:

همسرم اختلال پارانوئید دارد و روز به روز هم بدتر می شود. بی اعتمادیش تا حدی شده که میخواهد به بقیه آسیب بزند چند روزیه تحت درمان روانپزشک قرار گرفته به نظر شما حالش خوب میشه؟ آیا درمان غیر دارویی هم دارد؟


پاسخ:

مهم ترین اقدام درمانی برای افراد با اختلال پارانویید دارو درمانی است. اما به مرور می توانید برای تاثیر گذاری بیشتر داروها با یک روان شناس بالینی هم در ارتباط قرار بگیرید تا راهکارهای رفتاری و درمانی را هم به ایشان ارائه دهند. اما در نظر داشته باشید همین که همسر شما بیماری را پذیرفته و به روان پزشک مراجعه نموده است جای شکر دارد چرا که اغلب این بیماران به بیماری خود اذعان نداشته آن را نمی پذیرند لذا برای درمان آنها هم کاری نمی توان کرد. به هر حال روش صحیح رفتاری با چنین افرادی با توجه به مقدمه ذیل توضیح داده می شودشما باید بدانید شخص پارانویا ریشه مشکلش کاملا در درون خودش هست. و گاهی ممکن است خود فرد در تنهایی به این نتیجه برسد که مشکل از خودش هست. لذا فرد اضطراب و نگرانی در درون خود دارد. و ترس از دست دادن او را آزاد می دهد. باید توجه داشت عامل اصلی شما نیستید. در واقع اینطور نیست که صرفا عدم اعتماد به شما منجر به این مشکل شده است. در بدترین حالت ممکن است بعضی رفتارهای ابهام آمیز شما محرک رفتار ایشون بشود و این مسئله را شدت ببخشد.با این مقدمه که متوجه شدیم مسئله در شما نیست و ریشه اش در فرد پارانویا هست، پس شما صرفا با کاهش محرک ها و ابهامات در رفتارتان می توانید تا اندازه زیادی از برانگیختگی او جلوگیری کنید.نباید رفتار دو پهلو از خود نشان دهید. و پیشاپیش آنچه او را تحریک می کند شناسایی کنید و حتی توضیح دهید. گاهی بهتر است حتی شما در بعضی مسائل پیش دستی کنید.مثلا بگویید فلان پارک نمی آیید آنجا از نظر مفاسد مناسب نیست و بهتر می دانید در منزل بمانید.یا اگر حساسیت او روی تماس های تلفنی شماست، وقتی کسی به گوشی تان زنگ می زند سریعا در مورد آن توضیح دهید.به هر حال فراموش نکنید. این بخشی هست که مربوط به شماست. بدون همراهی او و خواست او این مسئله درمان نمی شود. او هم باید تکالیفی را عهده دار شود و مقاومت ها را کاهش دهد.با شخص پارانوئید نمی توان از راه استدلال برای اشتباه بودن باور خود وارد بحث شد. چرا که اولا چنین استدلال هایی را نمی پذیرد؛ ثانیا با هر استدلالی، شواهد جدیدی را به مجموعه شواهد خود اضافه و آن‌ها را کامل تر می کند. ثالثا با پافشاری در مورد بی گناهی همسر، ممکن است پیش فرض جدیدی به پیش فرض های وی اضافه شود. در این صورت وی احتمال وجود رابطه بین همسرش و کسی که از او دفاع می کند را در ذهن خود شکل می دهد.توصیه های زیر را می توان مدنظر داشت:1 - از مجادله با این اشخاص پرهیز کنیم و سعی در تغییر افکار آنان نداشته باشیم.2 - سعی در مقابله به مثل با آنان نداشته باشیم.3 - در زمینه هایی که او حساسیت دارد، رفتاری حساسیت برانگیز نداشته باشیم. البته اجتناب افراطی از مواردی که او حساسیت دارد نیز گاه به عنوان دلیلی بر تایید پیش فرض های او به شمار می آید.4 - رابطه خود را در دیگر زمینه ها با بیمار تقویت و سعی کنیم رضایت خاطر او در آن زمینه ها را فراهم کنیم. مثلا در گفت وگوهای معمولی و در موضوعات عادی سعی کنیم رابطه خوبی با او برقرار و رضایت خاطر او را فراهم کنیم یا در مورد تصمیماتی که ربطی به سوء ظن او ندارد، با او هم اندیشی و هم فکری داشته باشیم.5 - بهتر است برای جلوگیری از لوس شدن یا طلبکار بار آمدن بیمار، گاهی که از او ناراحت هستیم؛ با توجه به مواردی که در بند چهار درباره آن صحبت کردیم، او را با محرومیت مواجه کنیم.به هر حال این اقدامات در اصل درمان کننده این بیماری نیست. به ویژه اگر با شخصیت پارانوئید مواجه باشیم؛ اما این گونه اقدامات تا حدی می تواند از تحریک بیشتر بیمار جلوگیری کند.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین