دقیقا همین طور است اضطراب مانع بزرگی برای تمرکز و توجه است . بنابراین باید در حین داشتن اضطراب خیلی خوب به علل اضطراب فکر کنید . چه افکاری موجب اضطراب و تنش در شما می شود؟ از چه اتفاقی واهمه دارید که اضطراب تولید می کند ؟ آیا به توانایی خود شک دارید؟ اگر نتیجه امتحان بی اهمیت شود آیا باز هم اضطراب دارید ؟ در مجموع در نظر داشته باشید نوع نگاهی که به امتحان دارید پایه گذار اضطراب شماست . افکاری مانند اگر نمره دلخواهم را نگیرم. اگر پدرم مرا بازخواست کند. اگر ... مسلما باید این گونه افکار منفی از اهمیت کمتری برخوردار شود تا استرس و تنش شما نیز کاهش پیدا کند . باید یاد بگیرید از ورود افکار ممنوعه و غیرمجاز جلوگیری کنید . یاد بگیرید در هنگام تنش افکار خود را ادامه ندهید . از روشهای شل سازی عضلات بهره ببرید . افکار مثبت و موفقیت های قبل را به یاد بیاورید . از تمرین شمارش معکوس برای تمرکز بر اعداد و بی توجهی به افکار مزاحم کمک بگیرید . با افرادی که اضطراب ایجاد میکنند در ارتباط نباشید . برای تخلیه اضطراب اندکی بدوید و یا در حالتی آرام و با تنفس های عمیق وآرام دراز بکشید . از اذکار آرام بخش استفاده کنید . اندکی از فضای درس فاصله بگیرید لازم نیست تا اخرین لحظات در فضای درس باقی بمانید . تنفس عمیق شکمی را جدی بگیرید. در لحظات اضطراب ریتم گفتار و رفتار خود را آرام تر تنظیم کنید تا اسپاسم درونی آرام بگیرد. از قبل به اضطراب امتحان فکر نکنید و در صورت ورود این افکار با حالتی راحت از آن یاد کنید . از اضطراب امتحان خود برای همه تعریف نکنید . یادتان باشد تغییر افکار و حذف افکار مزاحم و تغییر پردازش های ذهنی و نوع تفکردر مورد خود و توانمندی های خود صرفا به زمان اضطراب تعلق ندارد بلکه باید همیشه مورد تمرین قرار بگیرد . تمرین ریلکسیشن را در موقعیت های اضطراب حتی تا روزی سه بار داشته باشید. تمرین ریلکسیشن باید به طور منظم در یک زمان و در یک مکان که کاملا ساکت هست و کسی مزاحمتون نمیشود انجام شود.لباسهای تنگی که تنتون هست رو باید شل کنین. مثل کفش یا کت. یک لباس راحت بپوشید. میتونید روی زمین یا تخت بشینید یا روی صندلی که برای سر و دستتون هم محافظ داشته باشد. اگر هم میخواهید دراز بکشید باید پاهاتون رو دراز کنید. در هر صورت بدنتون باید کاملا راحت باشد و هیج حس ناراحتی نداشته باشید. حالا میتونید چشماتون رو ببندید و آرام نفس بکشید. طوری نفس بکشید که تا 5 بشمرید و به ریه ها بدید و تا 5 بشمرید و خارج کنید. هوا رو از بینی وارد بدنتون کنید و از دهان خارج کنید. در حین تنفس فقط فکر آرامش و نفس کشیدنتون باشید و راحت نفس بکشید. اگر نمیتوانید تا 5 نفستون رو نگه دارید، برای شروع هر چقد که میتونید رو بشمرید. پس از آن سعی کنین بدنتون کاملا شل و راحت باشه از عضلات پنجه پا شروع کنید . و یک به یک همه عضلات بدن خود را شل و رها کنید . شل و رها . تا ریز ترین عضلات این کار رو انجام بدید . مثل وقتی که داخل یک وان آب گرم می شوید. باید احساس سبکی و راحتی کنید . حتی به عضلات جمجمه، فک، زبان، و ... هم بپردازید . در این تمرین میتونین برای موثر تر بودن به یک موسیقی آرامش بخش با صدای ملایم و بی کلام هم گوش بدید. پس از این که احساس کردید همه عضلات شما راحت و شل شده اند در همین وضعیت به یک تصویر ذهنی آرامش بخش فکر کنید . یک منظره یا ساحل دریا یا ... مهم این است که با تمام حواستون او رو درک کنید و به آرامش برسید . حتی می تونید اهداف خود را در این تصویر ذهنی مجسم کنید و خود را در وضعیتی تصور کنید که به هدف مورد نظر رسیده اید . سپس تنفس های عمیق را تکرار کنید . ده مرتبه کلمه آرامش را به صورت ذهنی و آرام تکرار کنید .این تمرین بیست دقیقه طول می کشدفقط برای خارج شدن از تمرین به یکباره بلند نشین و خیلی آرام با حرکت دادن دستها و پاها و سپس آرام نشستن از تمرین ریلکسیشن خارج شوید. بعد از تمرین هم میتونید بعضی از حرکات کششی آرام رو روی عضلات بدنتون مثل پاها و دستها انجام بدین تا کاملا حس نشاط داشته باشید.
همیشه درسهایم را خوب می خوانم و قدرت یادگیریم نیز خوب است ولی متاسفانه درجلسات امتحان به حدی اضطراب می گیرم که دروس ازیادم می روند،لطفا راهنمای بفرمائید.
دقیقا همین طور است اضطراب مانع بزرگی برای تمرکز و توجه است . بنابراین باید در حین داشتن اضطراب خیلی خوب به علل اضطراب فکر کنید . چه افکاری موجب اضطراب و تنش در شما می شود؟ از چه اتفاقی واهمه دارید که اضطراب تولید می کند ؟ آیا به توانایی خود شک دارید؟ اگر نتیجه امتحان بی اهمیت شود آیا باز هم اضطراب دارید ؟ در مجموع در نظر داشته باشید نوع نگاهی که به امتحان دارید پایه گذار اضطراب شماست . افکاری مانند اگر نمره دلخواهم را نگیرم. اگر پدرم مرا بازخواست کند. اگر ... مسلما باید این گونه افکار منفی از اهمیت کمتری برخوردار شود تا استرس و تنش شما نیز کاهش پیدا کند . باید یاد بگیرید از ورود افکار ممنوعه و غیرمجاز جلوگیری کنید . یاد بگیرید در هنگام تنش افکار خود را ادامه ندهید . از روشهای شل سازی عضلات بهره ببرید . افکار مثبت و موفقیت های قبل را به یاد بیاورید . از تمرین شمارش معکوس برای تمرکز بر اعداد و بی توجهی به افکار مزاحم کمک بگیرید . با افرادی که اضطراب ایجاد میکنند در ارتباط نباشید . برای تخلیه اضطراب اندکی بدوید و یا در حالتی آرام و با تنفس های عمیق وآرام دراز بکشید . از اذکار آرام بخش استفاده کنید . اندکی از فضای درس فاصله بگیرید لازم نیست تا اخرین لحظات در فضای درس باقی بمانید . تنفس عمیق شکمی را جدی بگیرید. در لحظات اضطراب ریتم گفتار و رفتار خود را آرام تر تنظیم کنید تا اسپاسم درونی آرام بگیرد. از قبل به اضطراب امتحان فکر نکنید و در صورت ورود این افکار با حالتی راحت از آن یاد کنید . از اضطراب امتحان خود برای همه تعریف نکنید . یادتان باشد تغییر افکار و حذف افکار مزاحم و تغییر پردازش های ذهنی و نوع تفکردر مورد خود و توانمندی های خود صرفا به زمان اضطراب تعلق ندارد بلکه باید همیشه مورد تمرین قرار بگیرد . تمرین ریلکسیشن را در موقعیت های اضطراب حتی تا روزی سه بار داشته باشید. تمرین ریلکسیشن باید به طور منظم در یک زمان و در یک مکان که کاملا ساکت هست و کسی مزاحمتون نمیشود انجام شود.لباسهای تنگی که تنتون هست رو باید شل کنین. مثل کفش یا کت. یک لباس راحت بپوشید. میتونید روی زمین یا تخت بشینید یا روی صندلی که برای سر و دستتون هم محافظ داشته باشد. اگر هم میخواهید دراز بکشید باید پاهاتون رو دراز کنید. در هر صورت بدنتون باید کاملا راحت باشد و هیج حس ناراحتی نداشته باشید. حالا میتونید چشماتون رو ببندید و آرام نفس بکشید. طوری نفس بکشید که تا 5 بشمرید و به ریه ها بدید و تا 5 بشمرید و خارج کنید. هوا رو از بینی وارد بدنتون کنید و از دهان خارج کنید. در حین تنفس فقط فکر آرامش و نفس کشیدنتون باشید و راحت نفس بکشید. اگر نمیتوانید تا 5 نفستون رو نگه دارید، برای شروع هر چقد که میتونید رو بشمرید. پس از آن سعی کنین بدنتون کاملا شل و راحت باشه از عضلات پنجه پا شروع کنید . و یک به یک همه عضلات بدن خود را شل و رها کنید . شل و رها . تا ریز ترین عضلات این کار رو انجام بدید . مثل وقتی که داخل یک وان آب گرم می شوید. باید احساس سبکی و راحتی کنید . حتی به عضلات جمجمه، فک، زبان، و ... هم بپردازید . در این تمرین میتونین برای موثر تر بودن به یک موسیقی آرامش بخش با صدای ملایم و بی کلام هم گوش بدید. پس از این که احساس کردید همه عضلات شما راحت و شل شده اند در همین وضعیت به یک تصویر ذهنی آرامش بخش فکر کنید . یک منظره یا ساحل دریا یا ... مهم این است که با تمام حواستون او رو درک کنید و به آرامش برسید . حتی می تونید اهداف خود را در این تصویر ذهنی مجسم کنید و خود را در وضعیتی تصور کنید که به هدف مورد نظر رسیده اید . سپس تنفس های عمیق را تکرار کنید . ده مرتبه کلمه آرامش را به صورت ذهنی و آرام تکرار کنید .این تمرین بیست دقیقه طول می کشدفقط برای خارج شدن از تمرین به یکباره بلند نشین و خیلی آرام با حرکت دادن دستها و پاها و سپس آرام نشستن از تمرین ریلکسیشن خارج شوید. بعد از تمرین هم میتونید بعضی از حرکات کششی آرام رو روی عضلات بدنتون مثل پاها و دستها انجام بدین تا کاملا حس نشاط داشته باشید.
- [سایر] من خیلی درس می خوانم، حتّی بعضی مواقع صفحه های دفترم نیز هنگام امتحان یادم می آید؛ ولی جواب ها را فراموش می کنم. هنگام امتحان چنان نگران می شوم و در دلهره فرو می روم که هیچ کاری نمی توانم بکنم! به من بگویید چه کنم تا در امتحاناتم موفق باشم و اضطراب از من دور شود؟
- [سایر] باسلام من کلاس دوم راهنمایی هستم و وضعیت درسی من درحد عالی است. اما مشکلی در رابطه بادرس خواندن دارم که به نظرم حل نشدنی است.هر وقت که میخواهم برای امتحان درس بخوانم اضطراب امتحان به سراغم میاید که بعضی مواقع حتی مرا به گریه دچار میکند هرچه قدر هم تلاش میکنم تابه چیز دیگری به غیر از درسم فکر نکنم نمیشود. وقتی یک سوال رادو سه بار می خوانم ومطمئن میشوم که ان سوال رابلدم کتاب را میبندم وان سوال رااز خودم میپرسم اما باز هم جواب دادن به همان سوال برایم مشکل است.
- [سایر] من یک پسر بیست ساله هستم که در دانشگاه تهران تحصیل می کنم (دانشکده فنی، گروه متالورژی) در خانواده مذهبی بزرگ شده ام. قضیه این است که من علاقه به تحصیل دروس حوزوی داشتم ولی با بررسی شرایطم دیدم که الآن نمی توانم به حوزه بروم. فکر می کنم مطمئن ترین جایی است که می توانم اندیشه های اسلامی پیدا کنم و در اصل آن گونه که دین می خواهد زندگی کنم. البته نسبت به حوزه انتقاداتی دارم. ضمنا اگر کنار دانشگاه تهران یک حوزه دانشجویی هست به نام شهید بهشتی. کلاسهایشان چهارشنبه و پنجشنبه است که دانشجوها بتوانند شرکت کنند. به آنجا هم سر زدم و جویای اوضاع آنجا شدم ولی دیدم که فرصت شرکت در آنها را ندارم. البته اگر جایی باشد که افراد مورد اعتماد پیشنهاد کنند و اهمیت قضیه روشن شود، آدم حاضر می شود که وقت بگذارد و برود. دلیل عمده ای که باعث شد از رفتن به حوزه صرف نظر کنم این بود که چندان برایم روشن نبودکه برای چه می خواهم به حوزه بروم و هدفم چیست؟ یعنی آن قدر مصمم نشده بودم که بتوانم برای رفتن به حوزه، درس دانشگاهم را رها کنم و در جهت مخالف جریان فعلی اطرافم حرکت کنم و مثلا بتوانم اطرافیانم را قانع کنم. خلاصه این که فعلا نمی توانم به حوزه بروم ولی می خواهم در زمینه مسایل اسلامی فعالیتی انجام دهم. البته یکی از ایده هایم این است که بعد از تحصیل در دانشگاه به حوزه بروم. حالا بفرمایید که من چکار کنم؟ به نظرم با کمک یک نفر راهنما یک سیر مطالعاتی را آغاز کنم. یا اینکه اگر کلاسی باشد در حدی که خیلی وقت نگیرد در آن شرکت کنم. البته یک نکته مهم این است که ان شاءالله سعی دارم که با فراگیری علوم اسلامی در راه انسان شدن پیش بروم و اگر خدا بخواهد در راه اصلاح جامعه گام بردارم و صرفا خواندن کتاب های مذهبی و جمع آوری اطلاعات را نمی پسندم .و آیا به نظرشما تصمیم بنده در مورد نرفتن به حوزه درست بوده؟ ( و سؤال اصلی من این است که با فرض این که حوزه نروم چکار کنم؟
- [سایر] بنام خدا با سلام. و ضمن عرض خدا قوت اینجانب دانشجوی سال آخر کارشناسی هستم. و از محضر جناب عالی چند سوال دارم. با توجه به اینکه انتخاب مسیر و سرنوشتم بستگی به پاسخهای جنابعالی دارد و موضوع بسیار برایم حیاتی است، تقاضامندم که به رغم طولانی بودن سوال هایم، عنایت بفرمایید: 1- آیا امکانش هست که همزمان به دورهٔ ارشد دانشگاه و دورهٔ بلند مدت حوزه وارد بشوم؟ 2- اگر نه، آیا امکانش هست که سال 94 وارد حوزه بشوم و مجدد کنکور ارشد بدهم تا از سال 95 در کنار درس حوزه دوره ارشد را هم بخوانم؟ 3- چگونه می توان مدرسه مورد نظر را انتخاب کرد؟ به فرض اگر من بخواهم وارد مدرسهٔ شهیدین قم بشوم چگونه می توانم انتخاب کنم؟ 4- با توجه به اینکه بنده تا حدی با زبان عربی آشنا هستم و درس های آغازین ادبیات عرب برای بنده چیزی جز تکرار دانسته ها نیست و هیچ سودی برایم ندارد و آزارنده و کسلبار است، آیا امکان دارد که برای بعضی از درس ها به امتحان آن درس بسنده کنم و در کلاس ها حضور نیابم؟! 5- آیا امکان حرکت با سرعتی فراتر از چارچوب تعیین شده هست؟ به عبارت دیگر آیا می توان در حوزه علمیه جهشی درس خواند؟ (بنده با حوزه شهید بهشتی و دورهٔ سفیران هدایت آشنا هستم و هیچ رغبتی برای شرکت در آنها ندارم) 6- اگر در تیر 94 دورهٔ کارشناسی را به پایان برسانم و ظرف یکسال درس های سطح یک را بخوانم، آیا می توانم مشمول ماده 18 بشوم و آیا کمیتهٔ موارد خاص مرا تأیید خواهد کرد؟ 7- آیا می توان در حین تحصیل در دورهٔ بلند مدت، مشمول ماده 18 شد؟ برای مثال فرض کنید که ثبتنام کنم و تا پایان پایهٔ یک یا پایهٔ دو، بتوانم مواد آزمون ماده 18 را بخوانم، در این صورت می توانم آزمون داده و بدون شرکت در پایه های بعدی مدرک سطح یک را بگیرم؟! 8- سطح یک دورهٔ بلند مدت چقدر طول می کشد؟ 9- چنانچه قصد پوشیدن لباس مقدس روحانیت را نداشته باشم، چه مزیت هایی از نظام آموزشی حوزه را از دست می دهم؟ 10- تفاوت نظام جدید آموزشی حوزه با دانشگاه در چیست؟ برای مثال چقدر بین حضور و غیاب و سیستم امتحانات حوزه و دانشگاه فرق هست؟ در پایان پیشاپیش از شما سپاسگزارم که به رغم وقتگیر بودن سوالاتم عنایت لازم را فرموده و پاسخ می دهید. دعاگوی حضرت عالی هستم.
- [سایر] با سلام خدمت شما که وقت و نیروی خود راصرف پاسخ دادن به پرسش های مردم برای کمک به آنها در جهت دست یافتن به راه حل مناسبشان می کنید پیشاپیش از خداوند متعال پیشرفت و موفقیت شما را در این زمینه خواهانم مطلبی را که می خواهم با شما به عنوان یک کارشناس در میان بگذارم مشکلی است که شاید به شکلهای گوناگون در بسیاری از جوانان مخصوصا در جوانان کشور ما وجود دارد منظورم مشکلات جنسی و مسائل مربوط به آن است من نیز از این روند جدا نیستم و درگیر مشکلی هستم که هر لحظه مرا ناتوان تر می سازد چندی پیش این مسئله را با شبکهء پرسمان که یک سایت دانشجویی است در میان گذاشتم آنها نیز لطف کردند و پاسخم را دادند اما این مشکل آن قدر بر روح من چیره گشته که راه حلهای آنها را نتوانستم اجرا کنم چرا که اراده ام بسیار ضعیف شده است مشکلی که در مورد آن می خواستم صحبت کنم کاری است بسیار بسیاربدتر از اعتیاد به مواد مخدر،استمناء!آری درد من این است دردی که هم جسمم را و هم روحم را چند سال مورد حملهء خود قرار داده و تا کنون نتوانسته ام به طور قطعی از پس آن بر بیایم اجازه می خواهم به دلیل اینکه شناخت هر چه بیشتر شخصیت فرد پرسش کننده می تواند به مشاور در جهت ارائهء پاسخی بهتر و جامع تر کمک کند وقتتان را بگیرم و کمی از زندگی ام را برایتان شرح دهم ... باید بگویم به خاطر این که همه فکر می کردند من فرد بسیارپاکی هستم و به خاطر این که قلبا پاک بودم و نظر بدی نسبت به دختران فامیل نداشتم و بسیار از متلک گویی به آنها متنفر بودم همیشه در میان آنها بودم و با آنهابسیار صمیمی تر از هم جنسانم بودم به همین دلیل به من می گفتند مریم خانم در جمع آنها احساس راحتی می کردم و تا اکنون نیز آنها مرا پسری خوب و پاک می دانند به خاطر همین ارتباط پاک احساس بد و شرورانه ای نسبت به آنها نداشتم زمان می گذشت و هر بار که استمناء می کردم بیشتر به درون گمراهی فرو می رفتم هر بار پس از انجام این کار به خودم قول می دادم که دیگر این کار را نکنم و توبه می کردم اما باز این کار تکرار می شد تا همین الان ..... در مقطع پیش دانشگاهی که بودم از یک طرف به نمراتم حساس بودم و از طرفی نگران وضعیت کنکور خود بودم تصمیم گرفتم آن سهل را به دلیل یا بهانهء سنگین بودن درسها و نبود وقت کنکور ندهم و سال آینده با فراغ فکر بیشتری برای کنکور درس بخوانم کارم را خوب شروع کردم و بدون مشورت در چند کلاس کنکور ثبت نام کردم اما هنگامی که دیدم بیشتر به فکر پول هستند تا انتقال مفاهیم انگیزه ام را از دست دادم و دیگر به آن کلاسها نرفتم و تقریبا دیگر درس نخواندم بسیار با خانواده ام درگیر بودم آنها مدام مرا به ادامهء کار تشویق می کردند ولی من مقاومت می کردم زیرا توقعم بالا بود و می خواستم در رشتهء خوبی قبول شوم دلیل این که در این مورد می نویسم این است که می خواهم بگویم یکی از زیانهای استمناء کاهش اراده است من هنگامی که در درسهایم به مشکلی بر می خوردم خیلی سریع ناراحت می شدم و بدتر این که این ناراحتی را به درسهای دیگر نیز می کشاندم و دیگر دوست نداشتم به درس خواندن در آن ساعت ادامه دهم چرا که اراده ام ضعیف شده بود آن سال نیز گذشت وسال تحصیلی جدید را با انگیزه ای قوی شروع کردم در ابتدای شروع کارم چون می دانستم که اگر استمناء را ادامه دهم باز هم سرنوشتم مانند سال گذشته خواهد شد با حال التماس و تضرع پس از نماز به سجده افتادم و قران در بغل از خداوند به زاری خواستم هدایتم کند و مرا از این منجلاب بیرون آورد خداوند نیز با لطف همیشگی که به من داشته است هدایتم کرد هر روز رابطه ام با خداوند بهتر می شد پس از نماز اول وقت مغرب و عشاء هر شب تا شب کنکور به طور مرتب دو صفحه قران را با معنی آن وبا تفکر می خواندم مدت عبادت من یک ساعت به طول می انجامید ولی گذشتن زمان را حس نمی کردم اوایل کار دو سه مرتبه استمناء کردم ولی کم کم این کار را ترک کردم آن قدر خود را به خداوند نزدیک می دیدم که در نماز گریه می کردم و از این که دارم با پروردگار و آفرینندهء خودم صحبت می کنم شور و شعف سراسر وجودم را فرا می گرفت وبا تعجب و شرمندگی به گذشته ام فکرمی کردم جدولی درست کرده بودم که سعود و سقوط اخلاقی را توسط فلشهایی در آن نشان می دادم دائم در حال مراقبهء نفس بودم هر شب بعد از نماز عشاء کل کارهای دیروز و امروزم را مرور می کردم و نکته های مثبت و منفی را یادداشت می کردم تا دیگر بدیها را تکرارنکنم شبهای جمعه را مرتب به حرم می رفتم یک شب حرم خیلی شلوغ بود و من که همیشه دنبال جای خلوتی می گشتم یکی دیگرازبلاهای استمناءگوشه گیری من بود هیچ جای خالی پیدا نکردم و با حالت حزن بسیار به امام رضا ع سلام کردم و با ناراحتی از حرم خارج شدم در مجلسی که به مناسبت چهلم فوت پدربزرگم برگزار شده بود دختر عمه ام به مادرم گفت چند شب پیش احسان را در خواب دیده ام که به حرم رفته و حرم بسیار شلوغ بود و درهای منتهی به ضریح بسته بود و خادمان اجازهء ورود نمی دادند که احسان جلو رفت در را برای او باز کردند وقتی این خواب را شنیدم گریه کردم که چگونه من که آن قدر بد سیرت بودم به کوتاه مدتی آن چنان مورد لطف خداوند قرار گرفته ام که زیر سایهء رحمت امام رضا ع قرار گرفته ام در آن نه ماه که برای کنکور درس می خواندم دعا می کردم که در رشتهء داروسازی در شهر خودم قبول شوم پس از کنکور مانند هر سال تابستان را برای شبکاری به مغازهء تولیدی پدرم رفتم روزی پس از نماز صبح تلفن مغازه به صدا درآمد و صدای پدرم را شنیدم که خبر قبول شدن در رشتهء داروسازی مشهد را به من می داد بسیار خوشحال شدم و نماز شکر خواندم هدف من از درس خواندن رسیدن به پول و ثروت نبود بلکه می خواستم تا پله های پیشرفت را طی کنم و وزیر شوم و به کشور و هم وطنانم خدمت کنم تمام وجودم سرشار از عشق به پیشرفت میهنم بود قبلا مطالعات زیادی در مورد تاریخ باستان ایران و افتخارات آن داشتم و حال پلهء اول را با لطف بسیار خداوند و تلاش خودم با موفقیت طی کرده بودم در تابستان تحقیقی در زمینهء امام زمان ع و وظایف شیعیان ایشان انجام دادم تحقیق بسیار جالبی شده بود باید بگویم در این نه ماه نمازهای ظهرو عصر و مغرب و عشائم را مرتب به مسجد می رفتم به پیشنهاد امام جماعت مسجد محلمان تصمیم گرفتم جمعه شبها آن را برای نمازگزاران آن را ارائه دهم جمعه شبها پس از نماز عشاء بر می خواستم و این تحقیق را می خواندم و حضار با علاقه گوش می کردند خلاصه آدم خوبی شده بودم ولی پس از این که به قول قران کشتی من به ساحل نجات رسیده بود و به هدفم رسیده بودم ارتباطم با خدا ضعیف تر شد و پس از مدتی دوباره با ناسپاسی تمام استمناء کردم و آن را تکرار کردم تا اکنون که در اواخر ترم اول هستم در این چند سال بر اثر این کار همیشه کم بنیه بوده ام مخصوصا این اواخر که به طور جنون آمیزی تقریبا هر دو شب یک باراین کار را می کنم دستهایم می لرزند چشمانم ضعیف شده است در مدت کوتاهی دوبار عینکم را عوض کردم موهایم بسیار نازک و نرم وشکننده شده است و به راحتی و بسیار زیاد می ریزند لبهایم را نا خود آگاه گاز می گیرم مادرم می گوید تازگی ها عصبی شده ای زیاد پلک می زنی انگشتانت را گاز می گیری بر خلاف گذشته اعتماد به نفسم کم شده دیگر نمی توانم در کلاس از استاد سوال بپرسم هنگامی که مطلبی را نمی فهمم و نمی توانم سوال کنم بسیار ناراحت می شوم هنگامی که می خواهم مطلبی را برای هم کلاسی هایم که سی پسر و سی دختر هستند بگویم صورتم به طور محسوسی شروع به لرزش می کند و صدایم بسیار می لرزد چند روز پیش در عین ناباوری دیدم هنگامی که می خواستم چیزی را به دانشجویان یادآوری کنم زیر ناخنهایم کبود شده تمرکزم بر درسهایم بسیار کم شده است سر کلاس که هستم انگار مرده ای بیش نیستم و در دنیایی دیگر سیر می کنم و مرتب ذهنم منحرف می شود و درسها را نمی فهمم در خانه هم هر چه تلاش می کنم بعضی درسها را بفهمم نمی شود و هر روز نگران تر می شوم هر بار تصمیم می گیرم دیگر این کار را نکنم ولی نمی شود دیگر هدفم یادم رفته است دیگر خدا را نمی شناسم و نماز را به زور می خوانم در آیات قران شک می کنم و گاهی اوقات خدا را فاقد نقش در این دنیا می دانم و قران را داستان نمی دانم عاقبتم به کجا می کشد این ها بخشی از زندگی من بود حال امیدم پس از خداوند به شما است خواهش می کنم این برادرتان را اگر بدتان نمی آید کمک کنیدو از تاریکی ها او را دوباره به نور برگردانید خواهش می کنم پاسخی مقطعی به من ندهید و مرا مرحله به مرحله هدایت کنید اگر امثال مرا رها کنید به جای اول خود بر می گردند لطفا مرا راهنمایی کنید در ضمن خوشحال می شوم اگر این نوشته را بدون ذکر نام در معرض دید دیگر کاربران بگذارید چه بسا بخوانند و عبرت بگیرند