باسلام دوست گرامی برای کنترل این اضطراب دو اقدام بسیار مهم باید انجام دهید:1- برنامه ریزی دقیق در زندگی2- ایجاد تغییر در سبک زندگیاگر صرفا اضطراب تان در زمینه مسایل تحصیلی است و نگران این هستید که کارهایتان انجام می شود یا نه باید برای دوران تحصیل همیشه برنامه ریزی دقیق داشته باشید. این برنامه ریزی باید در سه سطح باشد:- برنامه ریزی برای 7هفته اول ترم( یعنی ستونی از واحدهای درسی با ساعات حضور در کلاس بنویسید. در ستون دیگر تکالیف خواسته شده و در ستون بعدی منابع درسی و در ستون اخر روز و تاریح امتحان. در ستون میان منابع درسی و ستون اخر هم تعداد هفته های ترم را ستون بندی کنید و تصمیم بگیرید هر درسی که تدریس می شود را به موقع مطالعه کنید)- برنامه ریزی برای نیمسال تحصیلی(مثلا در هفته سوم ابان برای نیمسال اول و در هفته دوم اردیبهشت برای نیم سال دوم برنامه هفتگی برای دوره دروس قرار دهید)- برنامه ریزی برای زمان امتحانات(هر چه در مراحل قبلی خوب کار کرده باشید کارتان در این مرحله کمتر است اما باید سعی کنید یک برنامه ریزی نسبتا فشرده برای همه درس قراردهید و از فرصت مطالعاتی تان نهایت استفاده را بکنید.)اگر این گونه برنامه ریزی دقیقی داشته باشید هرکاری جای خاص خود را دارد. یعنی می دانید که کی و کجا باید درس بخوانید و چه زمانهایی می توانید به تفریح، خرید، مهمانی و .. بپردازید و لذا ازاضطراب تان کاسته می شود.ضمنا ثابت شده است که برای کاهش اضطراب این اقدامات ضرورت دارد:- به طور منظم ورزش کنید تا بتوانید همواره نگرشی مثبت داشته باشید.- اگر احساس میکنید خسته و عصبی هستید حتما به ورزشی انرژی بخش مثل بدنسازی، راهپیمایی سریع یا شنا بپردازید.- اگر احساس می کنید پرانرژی و عصبی هستید ورزشی ارام بخش مثل یوگا توصیه می شود.- و درنهایت مراجعه حضوری نزد روان شناس توصیه می شود. انجام تمرینات مختلف زیر نظر یک روان شناس بیشترین تاثیر را می تواند داشته باشد.با تشکر از تماس شما
با عرض سلام حضور مشاور محترم<br />من 2سال پیش کنکور داده ام و قبل از کنکور استرس زیادی داشته ام اما در حال حاضر که سال دوم دانشگاه هستم و از موقعیت خود راضی هستم اما هنوز استرس و اضطراب دارم.اگر مثلا یک ساعت بیرون بروم استرس میگیرم که درس نخوانده ام.و استرس و اضطراب انرژی زیادی را از من میگیرد انگار همیشه هول هستم که یک کار انجام نداده یا نیمه تمام دارم.داشتن استرس روی روابطم با دیگران و اخلاقم خیلی تاثیر گذاشته.لطفا کمکم کنید.
باسلام دوست گرامی برای کنترل این اضطراب دو اقدام بسیار مهم باید انجام دهید:1- برنامه ریزی دقیق در زندگی2- ایجاد تغییر در سبک زندگیاگر صرفا اضطراب تان در زمینه مسایل تحصیلی است و نگران این هستید که کارهایتان انجام می شود یا نه باید برای دوران تحصیل همیشه برنامه ریزی دقیق داشته باشید. این برنامه ریزی باید در سه سطح باشد:- برنامه ریزی برای 7هفته اول ترم( یعنی ستونی از واحدهای درسی با ساعات حضور در کلاس بنویسید. در ستون دیگر تکالیف خواسته شده و در ستون بعدی منابع درسی و در ستون اخر روز و تاریح امتحان. در ستون میان منابع درسی و ستون اخر هم تعداد هفته های ترم را ستون بندی کنید و تصمیم بگیرید هر درسی که تدریس می شود را به موقع مطالعه کنید)- برنامه ریزی برای نیمسال تحصیلی(مثلا در هفته سوم ابان برای نیمسال اول و در هفته دوم اردیبهشت برای نیم سال دوم برنامه هفتگی برای دوره دروس قرار دهید)- برنامه ریزی برای زمان امتحانات(هر چه در مراحل قبلی خوب کار کرده باشید کارتان در این مرحله کمتر است اما باید سعی کنید یک برنامه ریزی نسبتا فشرده برای همه درس قراردهید و از فرصت مطالعاتی تان نهایت استفاده را بکنید.)اگر این گونه برنامه ریزی دقیقی داشته باشید هرکاری جای خاص خود را دارد. یعنی می دانید که کی و کجا باید درس بخوانید و چه زمانهایی می توانید به تفریح، خرید، مهمانی و .. بپردازید و لذا ازاضطراب تان کاسته می شود.ضمنا ثابت شده است که برای کاهش اضطراب این اقدامات ضرورت دارد:- به طور منظم ورزش کنید تا بتوانید همواره نگرشی مثبت داشته باشید.- اگر احساس میکنید خسته و عصبی هستید حتما به ورزشی انرژی بخش مثل بدنسازی، راهپیمایی سریع یا شنا بپردازید.- اگر احساس می کنید پرانرژی و عصبی هستید ورزشی ارام بخش مثل یوگا توصیه می شود.- و درنهایت مراجعه حضوری نزد روان شناس توصیه می شود. انجام تمرینات مختلف زیر نظر یک روان شناس بیشترین تاثیر را می تواند داشته باشد.با تشکر از تماس شما
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید.<br />من دختری هستم 24 ساله که به شدت در انتخاب مسیر تو زندگیم مرددم و واقعا نمیدونم چیکار کنم.من سال 86 که تو کنکور شرکت کردم رتبه خوبی زیر 1000 در رشته ی ریاضی آوردم و مهندسی برق قبول شدم.آنموقع فکر میکردم خیلی به رشته برق علاقه دارم و برای اینکه حتما در این رشته قبول شم 50 اولویت اولم در انتخاب رشته رو برق زدم و اولین اولویتم هم برای یه برق ستاره دار یعنی بورسیه ی آموزش پرورش بود یعنی خرج تحصیلم رو آموزش پرورش میداد ولی بعد از اتمام تحصیلم باید معلم میشدم و برق در هنرستان تدریس میکردم.همینو قبول شدم و رفتم به یه دانشگاه مزخرف(شریعتی تهران)که احتمالا نمیشناسید ،خوب اونجا اصلا جایی نبود که من از دانشگاه انتظار داشتم و براش اون همه زحمت کشیده بودم و به شدت خورد تو ذوقم.خیلی از همکلاسیام هم همین مشکلو داشتن ولی باهاش کنار اومدن ولی من کنار نیومدم و متاسفانه کلی کارای جانبی مثل شرکت تو کلاسای مختلف علمی،زبان،عرفانی کردم و درس نخوندم و 4 ترم مشروط شدم ...وحشتناکه نه؟منی که در دوران دانش آموزی همیشه شاگرد اول بودم ..بله و منو از دانشگاه اخراج کردن و قرار شد مدرک معادل کاردانی بهم بدن.که بعد از دو سال که رفتم همون مدرکم بگیرم بهم ندادن چون معدلم کمتر از 12 شده،و الان که دارم اینو برای شما مینویسم منتظرم تا 13 اسفند کمیسیون تشکیل بشه و به من اجازه بدن که 2درس برای رسوندن معدلم به 12 بردارم و این در حالیه که از طرف آموزش پرورش به شدت تحت فشارم چون باید 2 سال پیش میرفتم سر کار و الان هیچ معلوم نیست که چه بر سر من میاد چون احتمالا آ-پ مدرک کاردانی منو قبول نمیکنه و باید غرامت زیادی به اونجا بپردازم در حالی که خانواده م از مدرک معادل من اطلاعی ندارن و اصلا توان پرداخت غرامت نداریم.حالا من به شدت استرس دارم و زندگیم 1 ساله که تعطیل شده چون نه میدونم باید چیکار کنم و انقد استرس دارم که حتی نمیتونم درست فکر کنم.از شدت استرس سلامتی م هم به خطر افتاده و مشکل کم کاری تیروئید پیدا کردم.لطفا کمکم کنید .
- [سایر] باسلام خانمی هستم 27 ساله که مدت 7 سال است که ازدواج کرده شکر خدا ازدواج موفقی داشته و همسر صبوری دارم. هر چند مانند بسیاری از مردها ساعات زیادی را در محل کار و بیرون از خانه می گذراتند که این مورد در ابتدای ازدواج باعث در گیری های کلامی زیادی بین من و همسرم میشد. البته این مورد یعنی کشمکش بر سر این موضوع بعد از اینکه دو سال و نیم قبل ما صاحب فرزندی شدیم بسیار کمتر شده زیرا من در منزل با داشتن بچه وقت سر خاراندن هم ندارم چه رسد به.... بله اما حال مواردی که خالصانه از شما میخواهم مرا راهنمایی بفرمایید اینست که با توجه به این مورد که من جزء رتبه های خوب دانشگاه سراسری بوده و رتبه دو هزار کنکور 82 را داشته ام و آمال و آرزوهای فراوانی برای ادامه تحصیل در ذهنم داشته ام و الان به سبب حضور بچه بیش از سه سال است که در زمینه ادامه تحصیل کاملا متوقف شده ام و کاملا اعتماد به نفسم را از دست داده ام و هر روزی که تصمیم میگیرم شروع کنم به مطالعه برای کنکور از یک طرف انجام کارهای منزل و از طرف دیگر کارهای بچه و شاید تنبلی خودم! مانع از این کار میشود. خیلی زگرفتار روزمرگی شده ام و این واقعا مرا عذاب میدهد و احساس مفید بودن را از من میگیرد . خیلی احساس بیکاری و بی ارزشی میکنم و این بر روی روابطم با همسرم نیز بی تاثیر نبوده است. خیلی زود رنج و حساس شده ام. لطفا مرا راهنمایی بفرمایید که چطور از این وضعیت نجات یابم و چگونه مجددا شور و نشاط درس و دانشگاه و تحصیل را به زندگی ام بازگردانم و بتوانم آرزوهای ذهنی ام را با کمک خداوند بزرگ عملی نمایم. 2- اما مشکل دیگری که یکسالی است دامنگیر من شده نمیدانم اسمش را وسواس فکری بگذارم! از بیان آن خودم هم خنده ام میگیرد اما همین مورد واقعا مرا عذاب میدهد و توان مرا گرفته است و آ؟ن اینست که من در هنگام گفتن نیت نماز, وضو و غسل شاید دهها بار ؟آنرا تکرار میکنم و توان عملی کردن آنرا ندارم و ساعتها زیر دوش حمام برای یک غسل و شاید چندین دقیقه برای یک وضو معطل میکنم تا بتوانم نیت کنم و حس میکنم درست نیست و مدام این کار را تکرار میکنم و استرس فراوانی بهم وارد میشه خلاصه در گیری فراوانی با این مطلب پیدا کرده ام . به طور کل برای انجام کارهای روزمره بیش از وقت معمول مورد نیاز وقت صرف میکنم اما این مورد اخیر واقعا لذت زندگی را از من سلب کرده است خودم فکر میکنم شاید استرس و خستگی های روزمره و علی الخصوص بچه داری سبب چنین مشکلی شده است نمی دانم؟؟؟؟؟!!خیلی ناراحتم میخوام از زندگیم لذت ببرم اما این وسواسهای دست و پا گیر نمیذاره اما دلم میخواد اصلاح بشم و باهاش مبارزه کنم دلم میخواد راهناییم کنید تا از دستنش خلاص بشم. با تشکر
- [سایر] سلام مشاور محترم یکی از همکلاسی های من سه سال پیش منو از مادرم خواستگاری کرد ولی والدینم هیچ به روی خودشان نیاوردن و با دلایلی مثل اینکه دخترم باید 6سال در س بخونم بعدهم میخواد تخصص بگیره جواب رد دادند. من واقعا به اون شخص علاقمند بودم و میدونستم خیلی ادم درستیه و تو این 3 سال هم کاملا اینو ثابت کرد امسال که دوباره مادرش برای خواستگاری تلفن زد بازهم رفتار والدینم مثل دفعه قبل بود و هیچی به من نگفتن و تازه از طرف منم جواب دادن که دخترمون گفته میخواد درس بخونه. این درحالی بود که چند ماه قبل که با مادرم حرف زدم گفت ما که جز پرداختن به تو و بردارت کار دیگه ای نداریم بعد عید بناییمون تموم میشه میذارم بیان.با پدرم که کلا نمیتونم حرف بزنم با مادرمم بیشتر بهش پیامک میدم ولی انها فقط میخوان من درس بخونم و اونها پز تحصیلاتمو بدن دیگه احساسات من که براشون مهم نیست مادرم همیشه زیر حرفاش میزنه و به خیال خودش با چندتا دروغ دست به سرم میکنه من میخوام ازدواج کنم ولی مادرم اگه کسی هم خواستگاری میکنه به بهونه درس خوندن من ردش میکنه و به منم چیزی نمیگه نمیدونم باید چیکار کنم دیروز به خودم میگفتم باید بگم من دیگه درس نمیخونم و نمیرم دانشگاه چون درس مانع ازدواجم شده ولی من بدبخت تر از این هستم که کار به جایی ببرم جالبه که همکلاسیم درسش بهتر از من نباشه بدتر از منم نیست مثلا ترم پیش اون شاگرد اول بوده من دوم از لحاظ خونوادگی هم واقعا هم سطح هستیم پدر اون معلمه و مادرش خیاط و پدر من سنگکاره و مادرم کارمند جالبه ماجرا اینجاست که مادر خودم همسن من بوده که ازدواج کرده هنوز دانشجو بوده و 22 سالگیش منو بدنیا اورده اما حالا چون خودش ادامه تحصیل نداده ازدواجو مانع تحصیل میدونه و مخالفت میکنه از نظر پدرمم آگاه نیستم فقط میدونم خوب برای خواستگارای ملت نسخه میپیچن و میگن پسر بیکار باشه عیب نداره بی عار نباشه یا مثلا والدینش از طبقه پایین باشن عیب نیست باید انسان باشن چه بسا دکتری که بددهن و بدخلق باشه و چه بسا ادم بیسوادی که خوش خلق و محترم باشه . ناگفته نماند که تو این 3 سال من با اون پسر ارتباط داشتم ومادرمم با تیکه هایی که هرزچندگاهی بهم میندازه نشون داده که باخبره البته من شهر دیگه ای درس میخونم ولی همیشه رفت و برگشت با همین همکلاسیم هستم و خونواده هامون هر بار تو ترمینال همدیگرو میبینن خوانواده ی اون کاملا راضی ان و مشکل خونواده ی منه. خواهش میکنم راهنماییم کنیدکه لااقل اجازه خواستگاری به خونواده ی پسر بدن . ما سه سال دیگه از درسمون مونده تا دکترای عمومی بگیریم.
- [سایر] عرض سلام و ادب خدمت شما.امید وارم همیشه موفق و موید باشید و در راه حق فعال و ثابت قدم.شما رو هم در تلویزیون زیارت کردم و هم حضورا.خاطرم هست که ماه رمضان چند سال قبل در مراسم افطاری منزل حاج حسین اقای میر محمدی شما رو دیدم.همون مراسمی که حاج اقا منصور هم بودند شب وفات حضرت خدیجه(س).البته شما رو در نیمه شبهای مسجد ارک هم از دور زیارت کردم.شاید فامیلی من براتون اشنا باشه.چون منزل ما همون حسینیه چمنیه که حاج منصور درش برنامه داره.عموی بنده هم همون مرحوم چمنی هستند که وسس هیئت حسین جان(ع) بودند و مداح بودند و رفیق و دوست قدیمی حاج اقا.بهمین جهت هم حاج اقا برای ما حکم عمو رو دارن.از طرفی مرحوم بدر بزرگ مادری من هم همون حاج اقا حسینی هستند که گاهی حاج منصور ازشون یاد میکنه.فرزند ایشون هم که دایی بنده باشن اقای مهندس سید مجتبی حسینی هستند که تا درجه اجتهاد هم تحصیلات حوزوی دارند و در برنامه های سیما صحبت می کنند...بنده هم خودم الان دانشجوی مهندسی معماری هستم.اینکه اینطور مفصل شجره ناممو رو کردم هم برای این بود که شما منو بشناسید.یعنی در واقع خانواده و فضای زندگی و رشد بنده رو بشناسید و هم اینکه مقدمه باشه برای ادامه ی مطلبم.اینکه من در این سنی که هستم.یعنی حدود بیست سال احساس می کنم باید بارمو همین الان ببندم.تا مشغولیتم کمتره و قوای ذهنی و بدنیم بیشتره.منظورم اینه که اگه بخوام به حفظ قران و مطالعات مذهبی و بالا بردن سطح علمی و یاد گیری کامل زبان و ورزش و...بپردازم بهترین موقش الانه. این موارد برای اینده بسیار لازمه و اگر کسی بخواد در اینده به درد جامعه و خودش بخوره اید بره دنبال غنی کردن ذهنش.علی الخصوص که عضو یک خانواده با خصوصیات ذکر شده باشه.حالا راهنماییی که من از شما می خوام اینه که با توجه به اینکه بنده علاقه ی زیادی به یاد گیری دروس دینی و اعتقادی دارم و نمی تونم به شیوه ی طلاب و روحانیون به صورت مستمر و با اقامت در حوزه به مطالعه ی این دروس در کنار درس دانشگاه بپردازم.شما بنده رو راهنمایی کنید که اولا به چه شیوه ای وثانیا چه کتبی رو مطالعه کنم؟البته این سوال رو از جناب داییم کردم اما ایشون به دلیل مشغله ی زیاد خیلی نمی تونن کمکم کنن.ضمن اینکه من رو به خوندن کتب شهید مطهری و خصوصا مقدمه ی جهان بینی توصیه کردن که بنده به این توصیه عمل کرده ومی کنم.اما توی این کار به اصطلاح ادم نیاز به یه اوستا داره.من با توجه به نگاه باز و امروزی شما خیلی دوست دارم شما اوستای ما بشین.البته کاملا بستگی به نظر شما داره.نمی دونم شایدم درخواستم خیلی زیاد و نا بجا باشه.اما من دوست دارم حتما به طور مستمر از راهنمایی و ارتباط با شما استفاده کنم.هر چی باشه گفتن که:زکات العلم نشره.البته مثل من افراد زیادی هستن که شما خودتون میدونید.می دونم که مشغله ی شما بسیار زیاده.اما چون شما رو خیلی خودمونی میدونم لازم دونستم از شما درخواست کنم.اگر فرصت کردید جوابمو به ایمیلم بفرستید.عجله ای نیست.... خیلی حرف زدم.شرمنده. امید وارم بتونم شما رو زیارت کنم. التماس دعا. ...یاعلی...
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. از شما خواهش میکنم مرا در حل مشکلم یاری کنید. پیشاپیش بخاطر این رک گویی مرا ببخشید. البته بعضی از این سوالات را از مراکز دیگر پرسیده ام ولی فکر میکنم سوالات زیر کاملتر است البته برای اطمینان آیا باید از جای دیگری هم میپرسم؟ اگر پرسیدم راضی باشید. من از سن تکلیف تا کنون که حدود 24 سالم است گناه زیاد انجام داده ام و نماز نخوانده ام و روزه نگرفته ام و گناه استمنا وغیره را خیلی انجام داده ام و فکر میکنم شاید بخاطر همین سختیها و مصیبتهای زیادی کشیده ام از این قبیل که در دوران دبیرستان حدود سال سوم در مورد مسائل خداشناسی شبهاتی دامنگیر من شد که واقعا مرا عذاب میداد و آن شبهات حل نشده در ذهن من باقی مانده و بر اثر گناهان و لذت آنها کم کم ذهنم از آن شبهات تا حدودی فاصله گرفت. چندی پیش بخاطر روابط نامشروعی که داشتم به این فکر افتادم که نکند به بیماریهای لا علاجی دچار شده باشم. این فکر نیز مدتی مرا اذار داد که البته هنوز ازمایش خون نداده ام. اخیرا نیز مشکل زیر برایم پیش امده: متاسفانه من سالهاست از سایت های غیر اخلاقی دیدن میکنم چند سا ل است که از یک نرم افزار فیلتر شکن استفاده میکنم البته آن نرم افزار را خودم نساخته ام و در اینترنت موجود است و اولین بار نیز فکر کنم دوستم با بلوتوث به من داد. سایتهایی که آن نرم افزار را میشود از آنها دانلود کرد فکر میکنم اکثراً فیلتر شده باشند البته بعضی فیلتر نشده اند چون چند وقت پیش من ان را دانلود کردم. کسی که آن نرم افزار را دارد میتواند از فیلتر عبور کند. آن نرم افزار را در کافینت ها نیز استفاده کردم. چون آدرس سایتهایی که می روی در حافظه کامپیوتر میماند من به این فکر افتادم که نکند کسی بر اثر استفاده از آن سایتها و وبلاگها و سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن به گناه آلوده شود و نیز ممکن است من آن نرم افزار فیلتر شکن و آدرس آن سایتها و وبلاگهای فیلتر شکن و پروکسی ها را در روی کا مپیوترها جا گذاشته باشم که سبب آشنایی افراد دیگر از این راه عبور از فیلتر شود و براحتی از فیلتر عبور کند و بعضی ها هم نا خواسته از اینترنت بدون فیلتر استفاده کنند یا هر کار دیگری که باعث دسترسی افراد دیگر به این سایتها شو د. البته شاید هم همین نیت را داشته ام که دیگران را گمراه کنم . حال شما فرض کنید همین نیت را داشته ام اکنون از این کارم به ترس افتاده ام. به یک کافینت که ایمیلش را داشتم موضوع را گفتم تا در حد امکان آدرسها و نر م افزار را پاک کند نمیدانم متوجه شد و ایمیلم را دریافت کرد یا نه و لی بخاطر گناه کردن دوباره به ان کافینت و کافینت های دیگر و به سایتهای مذکور رفتم. به علاوه در شهر دیگری که دانشجو بوده ام هم به کافینت هم در کامپیوترهای دانشگاه این کارها را کرده ام. تکلیف آنها چه میشود آیا باید به ان شهری که دانشجو بودهام برگردم .چه طور مسئول آن را مطلع کنم. در یک سایت یا وبلاگ یا گروه با ایمیل عضو شده بودم که آدرس سایتهای فیلتر شکن را به ایمیلم میفرستاد ممکن است آن ایمیلم باز مانده باشد و کسی به گناه آلوده شود و دیگران را نیز آلوده کند یا این کارهای من باعث تداوم کار آن سایتها و وبلاگها شود و ودیگران نیز استفاده کنند. یا هر چیزی که شاید من از آن اطلاعی نداشته باشم. چند بار رمز ایمیلم را عوض کردم ولی میترسم باز هم در دسترس افراد قرار گیرد. آیا واجب است آن را به جایی که وظیفه فیلتر را دارد اطلاع دهم شما جایی را میشناسید؟ آیا واجب است به دوستم که چند ماه پیش آن نرم افزار را به من داد تماس بگیرم و به او بگویم که آن نرم افزار را به کسی ندهد؟ آیا حتما باید جلوی کار او را بگیرم یا فقط تذکر دهم؟ آیا باید فورا او را مطلع کنم حتی قبل از فرستادن این سوالات برای شما تا نشانه توبه من باشد و توبه ام قبول شود و گناهی باز هم برایم ثبت نشود.. ایمیلی داشتم که افرادی به ان فیلم و عکس غیر اخلاقی میفرستادند از ترس اینکه نکند آن را در کافینت باز گذاشته باشم چند بار رمز آن را عوض کردم ولی نام ایمیل را عوض نکردم تا ببینم آیا دوباره برایم فیلم و عکس میفرستند یا نه و آیا کسی رمز آن را پیدا میکند یا نه. چون آخرین زمان استفاده از آن ایمیل در تنظیمات آن باقی میماند و میتوان متوجه شد کسی رمز آن را دارد یا نه. این عوض نکردن نام ایمیل شاید باعث شود آن افراد فکر کنند من باز هم مشتاق دریافت آن عکسها و فیلمها و... باشم و این باعث تداوم کار آنها شود و افراد زیادتری را گمراه کنند. شاید نیتم هم از این عوض نکردن نام ایمیل این بوده که باز هم ان عکسها و فیلمها و... را دریافت کنم و یا افراد را گمراه کنم. نمیدانم دیشب میخواستم آن ایمیلم را چک کنم ولی رمز ان را چند بار دادم اشتباه بود فکر کنم از یاد برده ام ایا باید باز هم امتحان کنم تا رمز را بیابم تا ببینم کسی از ان ایمیل استفاده کرده تا باز هم رمزش را یا نام خود ایمیل را عوض کنم؟ چند بار باید امتحان کنم تا وجدانم راضی شود که قصد بدی ندارم؟ از این هم میترسم که شاید کار دیگری نیز کرده باشم مثلا تغییر در تنظیمات کامپیوتر ها یا کاری که نمیدانسته ام باعث دسترسی افراد میشود که سبب گناه افراد دیگر شود. ولی چندبن بار با وجود این احتمالات باز هم به کافینت رفته از ان سایتها و نرم افزار و ویلاگها و ایمیلها و... استفاده کردهام. و این شاید نشانه این است که عمدی در کار من است . میترسم در موقع نوشتن این سوالات قصد مظلوم نمایی کنم.یا واقعیت را ننویسم.یا علتش وسواس باشد. شک دارم که توبه میکنم یا نه.شک دارم که پشیمانم یا نه. شک دارم که همه چیز را گفته ام یانه .شاید به خاطر اینکه دیر در فرستادن این سوال به شما اقدام کرده ام ونیز دوباره به آ ن کافینت برای پاک کردن ادرسها نرفته ام و یا چیزهای دیگر. ایا همین که این نامه را برایتان نوشته ام نشانه توبه من است؟ حال اگر توبه کنم تکلیف موضوعی که به ان اشاره کرده ام چه میشود ایا روز به روز به گناه من افزوده میشود؟ همین فکر باعث شده که در عذاب باشم . ایا باید صاحبان کافینت را مطلع کنم ؟اگر این کار را نکنم و فقط از کارهایم پشیمان باشم کافیست تا خدا مرا ببخشد و گناهان دیگران برای من نیز ثبت نشودیا حتما باید برای قبولی توبه کارهای دیگری از قبیل رفتن به ان کافینتها و پاک کردن ادرسها بکنم؟ کلا چه کار باید بکنم تا از این عذاب رها شوم متاسفم که این را میگویم من با فردی که بالغ نبود زنا کرده ام البته بدون دخول.. شاید هم او راضی نبود چون به پدر و مادرش گفت و نزدیک بود ابرو ریزی بزرگی شکل بگیرد ولی هر جور بود شاید خدا رحم کرد و موضوع تقریبا تمام شد.با چند نفر دیگر هم لواط کرده ام که بعضی نابالغ بوده اند.البته اینطور نبوده که به زور باشد . شاید هم بوده و فرد مقابل به من نگفته که دوست ندارد. نمیدانم اگر میگفت این کار را ادامه میدادم یانه. در هر دوصورت ( به اجبار یا به خواست طرف مقابل)تکلیف چیست؟ از کجا بفهمم به زور بوده یا نه. از این میترسم که این کار من باعث گمراهی ان افراد در اینده (چه کم چه زیاد) شود و حق الناس یا حق ا... به گردن من باشد وان افراد نیزا فراد دیگری را گمراه کنند و همینطور ادامه یابد و روز به روز به گناه من افزوده شود. چاره چیست؟ ایا اینها حق الناس است یا حق الله. موضوع دیگری نیزوجود دارد همانطور که گفتم من از سن بلوغ تا کنون نه نماز خوانده ام ونه روزه گرفته ام وممکن است خمس هم به من واجب شده باشد و من نداده باشم و یا کفاره یا چبزهای دیگر حال که میخواهم نماز بخوانم 2 چیز اذیتم میکند اینکه ممکن است پول حرام در دست من باشد و من مقدار ان را ندانم با ان لباس خریده باشم و نماز با ان لباس باطل است. در اداره ای که کار میکنم با کوچکترین کم کاری مثلا در حد یک چرت زدن کوتاه در اداره باعث میشود حقوقی در یافت میکنم به حرام الوده شود ونمز دیگر قبول نشود وهمچنین ان شبهاتی که در مورد مسائل اعتقادی گفتم باعث میشود در نمازبه افکار عذاب اوری دچار شوم و در انتخاب درست معبود شک کنم. زندگیم خیلی پیچیده شده و در عذابم .نمیدانم مسلمانم یا نه در نوشتن این سوالات فکر میکنم که نکند مظلوم نمایی میکنم و حقیقت را نمیگویم از کجا بفهمم نیتم برگشت و توبه است؟. چند روزی است که نگاهم رابه نامحرم کنترل میکنم و از اینجا شروع کرده ام.. تا کم کم شاید نماز هم بخوانم ایا این کار من درست است یا باید حتما تمام واجبات را انجام دهم تا توبه ام قبول شود؟ شاید این کارم به علت خسته شدن یا دلزدگی باشد ونه بخاطر توبه. کمکم کنید از کجا شروع کنم. تا از این عذاب رهاشوم . مخصوصا در مورد مساله کافینت. سوال دیگری هم داشتم ایا برای توبه واجب است ادرس وبلاگ هایی که فیلتر نشده اند را یه مرکزی که کارش فیلتر کردن است بگویم.