با سلام لطفا درباره ی دو موضوع زیر توضیح دهید. 1.ارتباط نظریه ی میدانی گشتالت با آموزش در یادگیری دانش آموزان. 2. چگونگی ارتباط قوانین گشتالت با آموزش در یادگیری دانش آموزان.
اساس این نظریه را قانون تعادل روانی تشکیل می دهد بنابراین قانون هر انسانی در تلاش است تا کل وجود او از نظامی متعادل و پایدار برخوردار باشد.بر اساس این نظریه، یادگیری فرایندی است که باعث فروپاشیدگی متعادل فعلی فرد می شود و او می کوشد تا به یک تعادل روانی، تازه دست یابد.فرد می‌کوشد موجودات مادی را به صورت و هیأت کل درک کند ، یا به آن‌ها معنا و مفهومی سازمان‌یافته بدهد و در آن وحدتی به وجود آورد .در روانشناسی گشتالت ؛ پی بردن به ادراک ارتباط است که موجب رفتارِ معنادار می‌شود .در روانشناسی گشتالت به دو عاملِ تصویر و زمینه توجه خاصی نشان می‌دهند و یادگیری را در نظر اول از برآیند این دو عامل میسر می‌دانند .زمینه : در امر یادگیری و مسایل آموزشی عبارت از آن چیزهایی است که شاگرد با آن‌ها آشنایی دارد . مانند : معلم ، دوستان ، بستگان و موجوداتی که رنگ و شکل خاصی دارند و به طور کلی تمامی آن چیزهایی است که محیط مادی و محسوس شاگرد را تشکیل می‌دهد . به عبارت دیگر زمینه : آن چیزی است که به تصویر در زمان و مکان مفهوم واقعی می‌بخشد .در روانشناسی گشتالت : ادراک به رشد اندام‌ها یا رشد طبیعی فرد بستگی دارد و در این مورد محقق شده که ادراک کودکان از محیط و جهان پیرامون خود با ادراک بزرگسالان تفاوت دارد .ادراک از راه تجربه و آشنایی با مفهوم‌های اصلی طرح‌ها و الگوها حاصل می‌شود . قانون‌های گشتالت : روانشناسان گشتالتی معتقدند که در گشتالت نیروی خاصی وجود دارد که مسایل و امور را در طرح‌ها ، شکل‌ها و قالب‌های معینی سازمان می‌دهد و اساس ادراک و بینش را پایه‌ریزی می‌کند .1 قانون فراگیری یا جامعیت ، بیانگر این واقعیت است که سازمان روانی همواره به هیأت و شکل مطلوب و کمال‌یافته گرایش دارد . در این سازمان ویژگی‌هایی مانند نظم و ترتیب ، سادگی و پایداری برقرار است .2 قانون مجاورت ، بیانگر عوامل سازنده‌ی یک میدان است که در نتیجه‌ی نزدیک بودن به یکدیگر تشکیل دسته یا رده‌های مشخصی را می‌دهد .3 قانون مشابهت ، موارد مشابه بر حسب ویژگی‌های خاصی که دارند مانند شکل ، رنگ و جز آن . گروه‌های مشترکی را به وجود می‌آورند .4 قانون بستگی ، در فرد گرایشی وجود دارد که همواره می‌خواهد شکل‌ها و موقعیت‌های ناجور و نامتقارن را تکمیل کند ، یادگیری آن‌گاه انجام می‌شود که طرح مطلوب یا هیأت نیکو حاصل آید .با سازمان دادن اوضاع یا رفع نقص حالت خشنودی در فرد فراهم می‌شود .5 قانون نیک‌پیوستگی ، همانند قانون بستگی هر دو دارای جنبه‌های صراحت و زیبندگی یا کمال مطلوب می‌باشند . *یادگیری از دیدگاه گشتالت :یادگیری عبارت از وقوع تغییراتی است که در پاسخ به الگوها یا هیأت‌های کلِ معنادار حاصل می‌گردد . چنانچه وقتی دانش‌آموز با مسأله‌ی جدیدی روبه رو می‌شود بی‌درنگ به طرح و الگوهای گذشته‌اش مراجعه می‌کند تا در حل مسأله او را یاری نمایند و نهایتاً این‌که یادگیری از دیدگاه گشتالت با ادراک ، بینش و حل مسأله ملازمت دارد .ادراک زمانی تحقق می‌یابد که عواملی مانند : توجه ، احساس ، تجربه قبلی و معنا زمینه‌ساز آن باشد . به صورت هیأت کل مطرح می‌شود نه از ترکیب یا تحلیل اجزاء . قیاسی است و نه استقرایی .هیأت کل همواره قبل از اجزا درک می‌شود .نقش بینشیادگیری عبارت است از یافتن بینش‌های جدید یا تغییر در بینش‌های گذشته.بینش : احساس و گرایشی است که موجود زنده نسبت به ارتباط اجزا و موقعیت‌ها نشان می‌دهد .به عبارت دیگر : بینش عبارت از راه یافتن به کم و کیف یک مشکل و پی بردن به حل آن است . تفاوت یادگیری گشتالی با یادگیری تداعی‌گرایان (رفتارگرایی و ...):در گشتالت ، یادگیری با ادراک ، اندیشه‌ی بارور و بینش سر و کار دارد .در تداعی‌گرایان ، یادگیری ارتباط اجزایی مانند محرک و پاسخ مطرح است که غالباً آن را مکانیکی و گشتالت را غیرمکانیکی نامیده‌اند .در روانشناسی گشتالت اطلاعات درست و واقعی اساس درک مفاهیم و اصولِ یادگیری می‌باشد . وقتی معلومات جدید درک شود در دانسته‌های قبلی دانش‌آموز جذب می‌شود و سازمانِ نوینی از مفاهیم و معلوماتِ تازه به وجود می‌آید که این فرآیند به دقت و صحت اطلاعات داده شده وابسته است .لذا برای ادراک بهتر لازم است از نمادهای کلامی و وسیله‌های بصری نیز استفاده شود .از دانش‌آموزان باید خواست که در هر مورد مثال‌ها و نمونه‌های تازه‌ای از خود بیاورند ، با این روش دانش‌آموز از نمونه‌ها و ساخت‌های گوناگون به شناخت کلی وابستگی‌ها و علت و معلول پی می‌برد و در او باریک‌بینی و موشکافی که نشانه‌ی عمق دریافت مطالب است ، به وجود می‌آید ." سایت مدیریت آموزشی"
عنوان سوال:

با سلام
لطفا درباره ی دو موضوع زیر توضیح دهید.
1.ارتباط نظریه ی میدانی گشتالت با آموزش در یادگیری دانش آموزان.
2. چگونگی ارتباط قوانین گشتالت با آموزش در یادگیری دانش آموزان.


پاسخ:

اساس این نظریه را قانون تعادل روانی تشکیل می دهد بنابراین قانون هر انسانی در تلاش است تا کل وجود او از نظامی متعادل و پایدار برخوردار باشد.بر اساس این نظریه، یادگیری فرایندی است که باعث فروپاشیدگی متعادل فعلی فرد می شود و او می کوشد تا به یک تعادل روانی، تازه دست یابد.فرد می‌کوشد موجودات مادی را به صورت و هیأت کل درک کند ، یا به آن‌ها معنا و مفهومی سازمان‌یافته بدهد و در آن وحدتی به وجود آورد .در روانشناسی گشتالت ؛ پی بردن به ادراک ارتباط است که موجب رفتارِ معنادار می‌شود .در روانشناسی گشتالت به دو عاملِ تصویر و زمینه توجه خاصی نشان می‌دهند و یادگیری را در نظر اول از برآیند این دو عامل میسر می‌دانند .زمینه : در امر یادگیری و مسایل آموزشی عبارت از آن چیزهایی است که شاگرد با آن‌ها آشنایی دارد . مانند : معلم ، دوستان ، بستگان و موجوداتی که رنگ و شکل خاصی دارند و به طور کلی تمامی آن چیزهایی است که محیط مادی و محسوس شاگرد را تشکیل می‌دهد . به عبارت دیگر زمینه : آن چیزی است که به تصویر در زمان و مکان مفهوم واقعی می‌بخشد .در روانشناسی گشتالت : ادراک به رشد اندام‌ها یا رشد طبیعی فرد بستگی دارد و در این مورد محقق شده که ادراک کودکان از محیط و جهان پیرامون خود با ادراک بزرگسالان تفاوت دارد .ادراک از راه تجربه و آشنایی با مفهوم‌های اصلی طرح‌ها و الگوها حاصل می‌شود . قانون‌های گشتالت : روانشناسان گشتالتی معتقدند که در گشتالت نیروی خاصی وجود دارد که مسایل و امور را در طرح‌ها ، شکل‌ها و قالب‌های معینی سازمان می‌دهد و اساس ادراک و بینش را پایه‌ریزی می‌کند .1 قانون فراگیری یا جامعیت ، بیانگر این واقعیت است که سازمان روانی همواره به هیأت و شکل مطلوب و کمال‌یافته گرایش دارد . در این سازمان ویژگی‌هایی مانند نظم و ترتیب ، سادگی و پایداری برقرار است .2 قانون مجاورت ، بیانگر عوامل سازنده‌ی یک میدان است که در نتیجه‌ی نزدیک بودن به یکدیگر تشکیل دسته یا رده‌های مشخصی را می‌دهد .3 قانون مشابهت ، موارد مشابه بر حسب ویژگی‌های خاصی که دارند مانند شکل ، رنگ و جز آن . گروه‌های مشترکی را به وجود می‌آورند .4 قانون بستگی ، در فرد گرایشی وجود دارد که همواره می‌خواهد شکل‌ها و موقعیت‌های ناجور و نامتقارن را تکمیل کند ، یادگیری آن‌گاه انجام می‌شود که طرح مطلوب یا هیأت نیکو حاصل آید .با سازمان دادن اوضاع یا رفع نقص حالت خشنودی در فرد فراهم می‌شود .5 قانون نیک‌پیوستگی ، همانند قانون بستگی هر دو دارای جنبه‌های صراحت و زیبندگی یا کمال مطلوب می‌باشند . *یادگیری از دیدگاه گشتالت :یادگیری عبارت از وقوع تغییراتی است که در پاسخ به الگوها یا هیأت‌های کلِ معنادار حاصل می‌گردد . چنانچه وقتی دانش‌آموز با مسأله‌ی جدیدی روبه رو می‌شود بی‌درنگ به طرح و الگوهای گذشته‌اش مراجعه می‌کند تا در حل مسأله او را یاری نمایند و نهایتاً این‌که یادگیری از دیدگاه گشتالت با ادراک ، بینش و حل مسأله ملازمت دارد .ادراک زمانی تحقق می‌یابد که عواملی مانند : توجه ، احساس ، تجربه قبلی و معنا زمینه‌ساز آن باشد . به صورت هیأت کل مطرح می‌شود نه از ترکیب یا تحلیل اجزاء . قیاسی است و نه استقرایی .هیأت کل همواره قبل از اجزا درک می‌شود .نقش بینشیادگیری عبارت است از یافتن بینش‌های جدید یا تغییر در بینش‌های گذشته.بینش : احساس و گرایشی است که موجود زنده نسبت به ارتباط اجزا و موقعیت‌ها نشان می‌دهد .به عبارت دیگر : بینش عبارت از راه یافتن به کم و کیف یک مشکل و پی بردن به حل آن است . تفاوت یادگیری گشتالی با یادگیری تداعی‌گرایان (رفتارگرایی و ...):در گشتالت ، یادگیری با ادراک ، اندیشه‌ی بارور و بینش سر و کار دارد .در تداعی‌گرایان ، یادگیری ارتباط اجزایی مانند محرک و پاسخ مطرح است که غالباً آن را مکانیکی و گشتالت را غیرمکانیکی نامیده‌اند .در روانشناسی گشتالت اطلاعات درست و واقعی اساس درک مفاهیم و اصولِ یادگیری می‌باشد . وقتی معلومات جدید درک شود در دانسته‌های قبلی دانش‌آموز جذب می‌شود و سازمانِ نوینی از مفاهیم و معلوماتِ تازه به وجود می‌آید که این فرآیند به دقت و صحت اطلاعات داده شده وابسته است .لذا برای ادراک بهتر لازم است از نمادهای کلامی و وسیله‌های بصری نیز استفاده شود .از دانش‌آموزان باید خواست که در هر مورد مثال‌ها و نمونه‌های تازه‌ای از خود بیاورند ، با این روش دانش‌آموز از نمونه‌ها و ساخت‌های گوناگون به شناخت کلی وابستگی‌ها و علت و معلول پی می‌برد و در او باریک‌بینی و موشکافی که نشانه‌ی عمق دریافت مطالب است ، به وجود می‌آید ." سایت مدیریت آموزشی"





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین