با سلام و خسته نباشید ببخشید من یه مشکلی در خانواده دارم و اینکه آزادی ندارم مادرم به من اجازه نمیده که تنهایی بیرون برم حتی برای خرید خودم مثل کتاب یا چیزایی دیگه با دوستام بیرون نمیرم اجازه هیچ کاری ندارم در حالی که من تا به حال کاری نکردم که بهت اعتماد نداشته باشن.برادر من خیلی آزاده دلم میخواست منم مثل اون با دوستام یا تنهایی بیرون میرفتم. من خیلی افسرده شدم اراده هیچ کاری هم ندارم واقعا خسته شدم. حتی به خود کشی فکر کردم ولی ترسیدم.زندگی برام بی معنیه.مادرم به حرفای من گوش نمیده نمیدونم چیکار کنم خواهشا کمکم کنید. ممنون میشم با تشکر
با سلام . دوست عزیز مسلما جوانی در سن شما به مقداری از آزادی نیاز دارد . اما دختر خوب نداشتن این میزان از ازادی باید در نظر شما راه حلی مثل خود کشی داشته باشد ؟ یعنی هیچ راه دیگری وجود ندارد و به بن بست رسیده اید . شما چه راه هایی را آزمایش کرده اید .من پیشنهاد می کنم اگر امکان داره به مشاوره حضوری مراجعه کنید تا از این طریق مشاور بتونه با ارتباط با مادر شما مسئله را بهتر حل کند .سعی کنید اعتماد او نسبت به خود را هر چه بیشتر جلب کنید از او بخواهید تا در میهمانی که با یکی ازدوستانت ترتیب دادی شرکت کنه . قرار یک تفریح با دوستت رو بگذار و جهت جلوگیری از مخالفت مادر او را هم دعوت کنید . شما باید خیلی به ارامی استقلال خود را بدست اورید . اجبار و تحمیل و مشاجره برای یافتن آزادی نتیجه ای نداره . وقتی او در جمع دوستان شما حضور یابد آرامش و اعتماد بیشتری را یافته و راحت تر شما را تنها می گذارد . حتی از زمان های کم و مسافت های کوتاه شروع کنید تا تنها به خارج از منزل بروید .مخالف ایشان از نگرانی برای شما نشات می گیرد و نا امنی جامعه و نه بی اعتمادی به شما سعی کنید این موضوع را با تمام وجود درک کنید .
عنوان سوال:

با سلام و خسته نباشید
ببخشید من یه مشکلی در خانواده دارم و اینکه آزادی ندارم مادرم به من اجازه نمیده که تنهایی بیرون برم حتی برای خرید خودم مثل کتاب یا چیزایی دیگه با دوستام بیرون نمیرم اجازه هیچ کاری ندارم در حالی که من تا به حال کاری نکردم که بهت اعتماد نداشته باشن.برادر من خیلی آزاده دلم میخواست منم مثل اون با دوستام یا تنهایی بیرون میرفتم. من خیلی افسرده شدم اراده هیچ کاری هم ندارم واقعا خسته شدم. حتی به خود کشی فکر کردم ولی ترسیدم.زندگی برام بی معنیه.مادرم به حرفای من گوش نمیده نمیدونم چیکار کنم
خواهشا کمکم کنید. ممنون میشم
با تشکر


پاسخ:

با سلام . دوست عزیز مسلما جوانی در سن شما به مقداری از آزادی نیاز دارد . اما دختر خوب نداشتن این میزان از ازادی باید در نظر شما راه حلی مثل خود کشی داشته باشد ؟ یعنی هیچ راه دیگری وجود ندارد و به بن بست رسیده اید . شما چه راه هایی را آزمایش کرده اید .من پیشنهاد می کنم اگر امکان داره به مشاوره حضوری مراجعه کنید تا از این طریق مشاور بتونه با ارتباط با مادر شما مسئله را بهتر حل کند .سعی کنید اعتماد او نسبت به خود را هر چه بیشتر جلب کنید از او بخواهید تا در میهمانی که با یکی ازدوستانت ترتیب دادی شرکت کنه . قرار یک تفریح با دوستت رو بگذار و جهت جلوگیری از مخالفت مادر او را هم دعوت کنید . شما باید خیلی به ارامی استقلال خود را بدست اورید . اجبار و تحمیل و مشاجره برای یافتن آزادی نتیجه ای نداره . وقتی او در جمع دوستان شما حضور یابد آرامش و اعتماد بیشتری را یافته و راحت تر شما را تنها می گذارد . حتی از زمان های کم و مسافت های کوتاه شروع کنید تا تنها به خارج از منزل بروید .مخالف ایشان از نگرانی برای شما نشات می گیرد و نا امنی جامعه و نه بی اعتمادی به شما سعی کنید این موضوع را با تمام وجود درک کنید .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین