احساس
احساس در لغت، به معنی دریافتن، آگاه شدن و درک چیزی با یکی از حواس است.
سلام آقای دکتر
دمن شوهرم بهم خیانت کرده. تروخدا کمکم کنید.
احساس می کنم بین زمین و آسمون معلق هستم
دارم دیوونه می شم
:(( حالم خیلی بده
سلام. منظورتان از خیانت کردن چیست و چقدر نسبت به این مسئله مطمئن هستید ؟ لطفا بیشتر توضیح دهید تا بتوانم کمکتان کنم. ممنون
سلام. منظورتان از خیانت کردن چیست و چقدر نسبت به این مسئله مطمئن هستید ؟ لطفا بیشتر توضیح دهید تا بتوانم کمکتان کنم. ممنون
عنوان سوال:
سلام آقای دکتر
سلام آقای دکتر
دمن شوهرم بهم خیانت کرده. تروخدا کمکم کنید.
احساس می کنم بین زمین و آسمون معلق هستم
دارم دیوونه می شم
:(( حالم خیلی بده
پاسخ:
سلام. منظورتان از خیانت کردن چیست و چقدر نسبت به این مسئله مطمئن هستید ؟ لطفا بیشتر توضیح دهید تا بتوانم کمکتان کنم. ممنون
- [سایر] سلام دختری 26 ساله هستم ک تقریبا 7 ساله دستم ب شدت میلرزه و. دکتر هم رفتم چند نوع قرص تجویز کردن ک فقط ارومم میکرد احساس کرختی و خواب بهم دست میداد. اما وقتی بعد 1 سال مصرف دیدم هیچ تغییری نکرده و مدام گوشه گیر تر میشم مصرف دارو رو قطع کردم . حالا لرزش دستم بیشترتر شده و گاهی احساس میکنم سرم هم میلرزه . خیلی حال روحیم بده و گاهی فکر خودکشی ب سرم میزنه تا از این وضعیت راحت شم . شمارو بخدا کمکم کنید.
- [سایر] سوال : سلام خسته نباشید ... ...خصوصی... حاج اقا دارم دیوونه می شم اگه این رابطه حرامه وااااااااااای بر من ، شما رو به امام زمان کمکم کنید اخه هیچ مرجعی برای کمک وهدایت ندارم شما رو بخدا حاج اقا تو این بیراهه راهی بهم نشون بدین حاج اقا این همه گناه برام جایی پیش خدانگذاشته تا هلاک نشدم به وظیفه ی دینیتون عمل کنید ای خدا تو رو به حق خوبات یه راهی بهم نشون بده قبل از اینکه دیر بشه محتاج ومنتظر راهنماییتان درضمن خصوصی بماند لطفااسیه
- [سایر] سلام. اقای دکتر یه مدته احساس میکنم شکمم صفت شده و در حالت نشسته شکمم رو مالش میدم. یوبست ندارم ،غذا خوب میخورم و کلا مشکلی ندارم.
- [سایر] با سلام ، لطفاً کمکم کنید من چند وقتی بود با شوهرم مشاجره داشتیم دیشب شوهرم به من گفت که دیگه میره و نمیاد بهم بگید چکار کنم تا حالا هر وقت بحثمون می شد من پا پیش می ذاشتم اون از من متنفر شده تو رو خدا بهم بگید چکار کنم من دوستش دارم
- [سایر] سلام من با همسرم سر مادر شوهرم مشکل دارم. چون همسرم همیشه طرف مادرشو میگیره سر هر مسئله ای و میگه مدارا کن پیره اون بیچاره من دیگه خسته شدم آقای دکتر لطفا بگین چه جوری با همسرم صحبت کنم؟
- [سایر] سلام اقای مرادی.رسیدن ماه شعبان رو بهتون تبریک میگم و التماس دعا تو این روز ها.دوباره مزاحم همیشگی برگشته.شرمندتونم.چاره ای ندارم.یه احساس گناه دیگه و راهنمایی از جانب شما. 1)مادر شوهرم با من قهر کرده و دارم دق میکنم. ... 10)اقای مرادی مهربان همیشه شرمنده محبتهای شما هستم.لطفا این بار هم کمکم کنید.خیلی درمانده شدم و خیلی تنهام.با سپاس همیشگی. یا علی
- [سایر] سلام من 2ساله با شوهرم سر خونه زندگیمون رفتیم کمکم متوجه شدم شوهرم سیگار میکشه هر کار کردم که درست بشه نشد باهاش کنار اومدم چون زندگیم دوست دارم باز بعد از مدتی بعد از کلی دورغ فهمیدم تفننی تریاک میکشه بازم فایده نداشت کنار اومدم ودوباره چند دفعه ازش خیانت دیدم دیگه به همه چیز زندگیم شک دارم هیچکدوم از حرفاشو باور نمیکنم اختلافمون خیلی زیاد شد جروبحث وکتک من با هر چیزش کنار اومدم دیگه خسته شدم از این که جلوی دیگرون احساس خوشبختی کنم نمیدونم طلاق بگیرم یا با خانوادهها مطرح کنم راهنمایم کنید تورو خدا
- [سایر] سلام حاج آقا, من دختری 27 ساله هستم و از یک خانواده مذهبی. سعی کردم همیشه تکالیف دینی ام رو انجام بدم.البته... مدتی بود که دجار مشکلی با یکی از همکارانم شدم... ...خصوصی... ...احساس میکنم خدا از من حالش بهم میخوره حوصله منو دیگه نداره و دلش نمیخواد یک کلمه از من بشنوه و میخواد منو ...!احساس میکنم فقط بهم حق حیات داده تا روز مرگم اما صمیمیت و.. نه!احساس میکنم از دست من و گناهانم و توبه شکستنهام خسته شده و از من بدش میاد! حاج آقا خیلی داغون شدم نمیدونم دیگه درد دلم رو کجا ببرم!خدا رو حس نمیکنم!حالم از خودم بهم میخوره!دلم میخواد بمیرم! تو رو خدا کمکم کنید!!
- [سایر] با سلام مجدد ببخشید دکتری که بیششون میرم به من کفته تو استعداد هیبنوزت بالاست و بهشون کاملا اعتماد دارم بیماری منم بانیک تشخیص دادن .من درمان دارویی رو قطع کردم جون اعتقادی به داروهای شیمیایی ندارم. حالا به نظر شما من کلا جیکار کنم ؟حالم بده اکه میشع کامل راهنماییم کنید تا حالا این جهارمین روانشناسی هست که رفتم البته ایشون(اقای دکتر رضابب)تخصص دارن در ضمن دانشجوی زیست شناسی هستم ,زنجان زندکی میکنم تو یه خانواده5نفره شرایط اقتصادی نسبتا خوبی داریم
- [سایر] سلام اقای مرادی من خیلی شما رو قبول دارم یه خواب عجیبم وقتی تابستان مشهد بودم از شما دیدم به خورده هم ترسیدم بماند من خیلی خیلی سردر گم شدم خیلی می دونین به هر چی که می خوام ومی خواستم نرسیدم مخصوصا دانشگاه کاردانی قبول شدم و حالا هم هیچی یه بچه در سخون بی خاصیت مایه عبرت من عاشق کتاب خوندنم ولی حالا دیگه دارم کاملا دیوانه میشم شبا از خواب می پرم وبی خواب می شم دختر خوبی بودم ولی حالا به خدا هم شک کردم به مردن فکر میکنم یه ادم 22 ساله که داره دیوونه می شه وخیلی هم تا حالا به خودش با هزار فوت و فن البته کاملا مثبت سعی کرده کمک کنه حالا باید چیکار کنه امیدوارم بفهمید چون نمی دونم چی وچه جوری توضیح بدم کمکم کنین نمی خوام متلاشی بشم ولی دارم می شم دارم از تو منفجر می شم کمک همین!!!
مسئله مرتبط یافت نشد