سلام دوست عزیز در زمانهایی که همسرتان حالش خوب است و با هم دعوایتان نشده است، با مهربانی و با زبانی کودکانه از او بخواهید که اینقدر طرف مادرش را نگیرد. درست است که مادرش پیر است، اما قرار نیست هرجور که دلش می خواهد رفتار کند. در روز تولد همسرتان علاوه بر هدیه معمول، کتابی درباره تفاوتهای زنان و مردان به او هدیه دهید و مقرر کنید که روزی 5 صفحه از آن را با هم بخوانید. هم یک فعالیت فرح بخش است و هم بهانه ای برای یادگیری تفاوتهای زنان و مردان فراهم می آورد. هم در آن زمان می توانید درباره موضوعات مختلف خانوادگی حرف بزنید و هم شما را از لحاظ عاطفی و احساسی نزدیکتر می کند. دوم آنکه رفت و آمد به خانه ایشان را کمتر کنید. بگذارید همسرتان خودش به خانه مادرش برود و سر بزند. شما کمتر بروید. مثلا از هر 3 بار یک بار شما بروید، 2 بار خودش تنها برود. آنجا هم تلاش کنید خیلی با ایشان همکلام نشوید. مثلا می توانید زمانی به خانه آنها بروید که از قبل می دانید یک سریال تلویزیونی پخش می شود. آنجا همراه با آنها سریال را نگاه کنید تا فرصت کمتری برای حرف زدن و متلک گفتن باقی بماند. اگر هم پرسیدند که چرا کمتر می آیی بهانه ای جور کنید که مثلا اون موقع فلان طور شده بود و . . . پیروز باشید
سلام من با همسرم سر مادر شوهرم مشکل دارم. چون همسرم همیشه طرف مادرشو میگیره سر هر مسئله ای و میگه مدارا کن پیره اون بیچاره
من دیگه خسته شدم آقای دکتر لطفا بگین چه جوری با همسرم صحبت کنم؟
سلام دوست عزیز در زمانهایی که همسرتان حالش خوب است و با هم دعوایتان نشده است، با مهربانی و با زبانی کودکانه از او بخواهید که اینقدر طرف مادرش را نگیرد. درست است که مادرش پیر است، اما قرار نیست هرجور که دلش می خواهد رفتار کند. در روز تولد همسرتان علاوه بر هدیه معمول، کتابی درباره تفاوتهای زنان و مردان به او هدیه دهید و مقرر کنید که روزی 5 صفحه از آن را با هم بخوانید. هم یک فعالیت فرح بخش است و هم بهانه ای برای یادگیری تفاوتهای زنان و مردان فراهم می آورد. هم در آن زمان می توانید درباره موضوعات مختلف خانوادگی حرف بزنید و هم شما را از لحاظ عاطفی و احساسی نزدیکتر می کند. دوم آنکه رفت و آمد به خانه ایشان را کمتر کنید. بگذارید همسرتان خودش به خانه مادرش برود و سر بزند. شما کمتر بروید. مثلا از هر 3 بار یک بار شما بروید، 2 بار خودش تنها برود. آنجا هم تلاش کنید خیلی با ایشان همکلام نشوید. مثلا می توانید زمانی به خانه آنها بروید که از قبل می دانید یک سریال تلویزیونی پخش می شود. آنجا همراه با آنها سریال را نگاه کنید تا فرصت کمتری برای حرف زدن و متلک گفتن باقی بماند. اگر هم پرسیدند که چرا کمتر می آیی بهانه ای جور کنید که مثلا اون موقع فلان طور شده بود و . . . پیروز باشید
- [سایر] با سلام خدم شما مشاور احترام و سپاس فراوان مشکل ایجاد رابط با نامزدم هست. رابط حساس گونه من و زود رنجی من.بنده با هر مسئله کوچکی ناراحت و ازرده خاطر میشم نه تنها برای همسرم حتی برای خودم به طور مثال از هر مشاجره کوچک ناراحت و به شدت احساس تنهایی میکنم. یکی از بزرگترین مشکلاتم ناراحتی همسرم هست زمانی که ایشون ناراحت هستند من به جایی اینکه آرامشان کنم از غم اون بیشتر ناراحت میشم و نمی تونم کاری کنم آقای دکتر , به گونه ای تسلط به اعصاب و ناراحتی خودم ندارم به جای آرامش, تشویش رو به بار میارم . به طور کلی بسیار زود رنج و ناراحت هستم آقای دکتر امکان شاد کردن نامزدم رو به سختی دارم و یا در کنارش بودن هنگام درد رو.لطفا کمکم کنید بسیار بسیار دارم شکنجه روحی میشم.یکی دیگه از مشکلاتم ارتباطیم اینکه زمانی که همسرم ناراحت و عصبی از موضوعی هست هر چی اصرار به گفتن و بررسی علت ناراحتی رو دارم ایشون حرفی نمی زنه و فقط میگه حوصله ندام حرف نزدن ایشون بد جوری من رو ناراحت میکنه و حس امین و راز دار بودن و اعتماد کردن رو از من میگیره نمی دونم چطور در موقع ناراحتی ازش بخوام واسم حرف بزنه آقای دکتر خواهش خواهش کمک کنید خیلی زندگیم دچار تشویش و اضطرابه...سپاس فراوان
- [سایر] با عرض سلام و احترام من مشکل خواب دارم به گونه ای که صبحها با کوچکترین سروصدا از خواب بیدار میشم و بعد از اون سرم درد میگیره و دیگه توانایی هیچ کاری را ندارم. به دکتر روانپزشک زیاد مراجعه کردم و میگن وسواس داری تقریبا تمام داروهای ضد وسواس را خوردم اما بدنم دیگه به دارو حساس شده و جواب نمیده موندم چیکار کنم با این مشکل که تمام فکر و ذهنمو مشغول کرده. اگه میشه راهنمایی کنین. ممنون و موفق باشین
- [سایر] با سلام خدمت اقای مسکنی.6ساله که ازدواج کردم مشکلی که با شوهرم دارم لجبازیشه و اینکه دوست نداره من با خونوادم رابطه داشته باشم به خصوص که 7 ماهه بچه دار هم شدیم میگه دوست ندارم بچم با خونوادت رابطه داشته باشه در صورتی که من خیلی به خونوادم وابسته ام منم مجبورم پنهانی خونوادمو ببینم چون اگه بفهمه منو توی خونه راه نمی ده اما هر شب خودش به خونوادش سر می زنه درکل سر همه چی به من زور میگه و خیلی خود خواهه ومن حق اعتراض ندارم.لطفا به من بگین چه جوری باهاش برخورد کنم .ممنون
- [سایر] چند ماهه که عقد کردم. همسرم یه اخلاقی که داره به کلمات خیلی دقت میکنه و اینطوری صحبت کردن باهاش برایم خیلی سخت شده البته من هم روی کلمات دقت دارم اما وقتی از حرفی ناراحت میشم بروز میدم اما اون ناراحتی اش رو اصلا نشون نمیده و وقتی ناراحت میشه براساسش تصمیم میگیره و رفتارش رو تغییر میده. وقتی هم باهاش صحبت میکنم که این روال درستی نیست باید باهم در موردش بیشتر صحبت کنیم اون میگه تو با من حرف نمیزنی منم اینطوری برخورد میکنم اما در رفتارش اصلا تاثیر نمیذاره. نمیدونم دیگه باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید.
- [سایر] کمک: خواهش میکنم 26 سالمه - در دوران عقد هستم - داماد چهارم خانواده هستم- چون مثل اون سه تای دیگه (باجناق هایم ) نیستم همیشه از سمت مادر خانمم متلک میشنوم- فکر می کنم چون از لحاظ مالی وضعیت خوبی نسبت به اون سه تای دیگه ندارم این جوری متلک میشنوم- خانم من هم تحت تاثیر حرف های مادرش قرار میگیرد- حتی پدر خانمم نیز از آنها طرف داری میکند- راستش وقتی میرم به خونشون مادر خانمم ناراحت میشه ولی وقتی دامادهای دیگه رو میبینه خوشحال هم میشه - یادم آخرین دفعه ای که زنم رو دیدم اینقدر از من بد گفته بود که حتی حاضر نشدند یک چایی به من بدهند- اما واسه اون سه تای دیگه شربت میاره - زنم خوبه فقط تحت تاثیر حرف های مادرش قرار میگیره خواهش میکنم کمکم کنید!!!!!!! بگین چکار کنم ؟؟؟
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید با سلام من ساکن خوزستان – شوشتر هستم ما پنج ساله که ازدواج کردیم و یک دختر دو ساله دارم من و همسرم هر دومون لیسانس هستیم ، شوهرم دبیر ریاضی و مهندس عمران خودم فعلا خانه دار...هر دو مذهبی من و همسرم از اولش با هم مشکل داریم ولی مشکلای کوچیک و همیشگی همسرم به هیچ وجه اهل مشاوره رفتن نیست هر چقدر هم که سعی کردم موفق نشدم نه اینکه بدش بیاد و این کار رو بد بدونه میگه من از این پولا نمیدم برو سر کار با پول خودت بریم....! به همین دلیل تصمیم گرفتم مشکلاتمونو یکی یکی د
- [سایر] با سلام من حدود یه ماه ازمنزل شوهرم قهر کردم واومدم خانه پدرم مشکلات کوچیک و بزرگی توی زندگیمون هست که من اصلا نمیدونم چطور باید حلشون کنم مثلا منکارمندم و شوهرم حاضر نمیشه پولی به من بده یا پولی برام خرج کنه میگه چون حقوق داری من به تو پول نمیدم در حالیکه باید بهم پولم بدی این مشکل همیشه هست ومن مدام سر این مسئله قهر کردم وبرگشتم خانه پدر از طرف دیگه شوهرم خیلی دهن بینه وهرچی بینمون پیش میاد سریع به خانوادش انتقال میده و همشون از جمله مادرش خواهرش و برادراش همه در زندگی ما دخالت میکنن تا این دف
- [سایر] سلام من25 سالمه 3.ساله که ازدواج کردیم تحصیلات هر دو مونم لیسانس5 سال هم همسرم از من بزرگتر. قبلا 1دعوایی در خانواده شوهری من اتفاق افتاد که البته سر من نبود اما داخل دعوا چون من به مادر شوهرم حرفی رو زدم شوهرم اعتقاد داشت که سر مادرش داد زدم در صورتی که اصلا این طور نبود اما همون روز شوهرم منو از خونه بیرون کرد و من 7 روزی قهر بودم ما با مادرش اینا یک خونه زندگی می کنیم از اون موقعه هر وقت دعوامون میشه یاد اون رفتار زشتش می افتم و خلاصه ازش کینه به دل گرفتم خیلی سعی کردم فراموشش کنم ام اصلا ا
- [سایر] با سلام و خدا قوت. خانوم دکتر من مشکلم اینه که از دورانی که مدرسه میرفتم تا الان که دانشگاه میرم سر کلاس خیلی کم رو هستم مثلا استاد میگه از رودرس بخون دچار استرس میشم و نفسم میگیره مخصوصا حالا که پسرم داریم تو کلاسمون، دوست دارم برم کنفرانس بدم و بلند بلند صحبت کنم اما اصلا نمیتونم خیلی واسم سخته همه نگام کنن ... درسمو تازه تموم کردم دیگه با این مشکلم انگیزه ندارم واسه ارشد شرکت کنم ...خواهشا کمکم کنید با تشکر....
- [سایر] سلام من مدت 11 سال است که ازدواج کردم و پسری 8 ساله دارم. همسرم با من و پسرم رفتار مناسبی ندارد. شکایت من از این است که ایشان با دیگران و مخصوصا با پدر و مادرش رفتار بسیار مناسب و آرامی دارد. ولی در خانه به من و پسرم پرخاش میکند. تا الآن با چند مشاور صحبت کردم. همگی میگن تنها راه شما طلاقه. از این رفتار شوهرم خسته شدم و دیگه نمی تونم تحمل کنم. خواهش می کنم راهنماییم کنید.