با عرض سلام و خسته نباشید من مشکلی دارم که ترس آن تمام زندگی ام را فرا گرفته از شما خواهشمندم کمکم کنید . نزدیک دو سال است عقد کرده ام منن از خانواده ای کاملا سنتی و مرفه هستم و همسرم هم همینطور الان هر چی زمان می گذرد حس می کنم تفاهم نداریم درک نمیتونیم بکنیم همدیگر را همسر من با وجود اینکه خانواده اش تحصیل کرده اند ولی خودش با ضربه ای که از طرف همکلاسی هایش خورده از درس زده شده و تحصیلات را در مقطع سوم راهنمایی رها کردهخ اند . ایشان در روز خواستگاری به من قول ادامه تحصیل داده ا
سلام.یک سوال : آیا می دانید که چرا ازدواج باعث تکامل انسان می شود ؟ ( قبل از آنکه جواب را ببینید ، حتما این سوال را برای خود جواب دهید ) تکامل در ازدواج به این معنا نیست که همسر ما مشکلات ما را به ما بگوید ویا کمکمان بکند که آن را برطرف کنیم ( البته شاید این اتفاق هم بیفتد ولی معمولا کم پیش می آید )آنچه که باعث تکامل می شود این است که انسان یاد می گیرد با دیگری زندگی کند ، یاد می گیرد صبر کند ، یاد می گیرد خودش را برای دیگری پایین بیاورد ( پا روی غرور خودش بگذارد ) ؛ عیبها و ایرادات خودش را پیدا کند و در جهت بر طرف کردن آن قدم بر دارد . البته کسی به این تکامل و رشد می رسد که واقعا بخواهد پا روی غرور خودش بگذارد و بخواهد که خود را اصلاح کند . کسی که در مقابل بداخلاقی دیگران ، در مقابل قطع رابطه کردن ها و قهر کردن ها ، در مقابل ناسپاسی ها و ... ، می تواند صبر کند ، بسیار روح بلندی دارد . مرحله ای بالاتر از تحمل کردن مشکلات نیز وجود دارد ؛ احسان کردن: این که فرد در مقابل بدی های دیگران ، خوبی بکند که این از اخلاق کریمان است ( بدی را با خوبی پاسخ دادن ) . کسی که در زندگی مشترک به جای فکر تغییر در طرف مقابل به دنبال خودسازی است و از هر موقعیتی در این راستا استفاده می کند ، بسیار زندگی شیرینی خواهد داشت ؛ مشکلات همسرش نه تنها او را اذیت نمی کند ، بلکه آنها را موقعیتی برای رشد خودش می داند . به جای آنکه با همسرش معامله کند ( من به تو خوبی می کنم ، تو هم باید به من خوبی کنی ) ، با خدا معامله می کند و از او پاداش می خواهد و از همسرش انتظار خوبی کردن ندارد . البته اگر کسی بتواند این گونه زندگی کند ، کم کم همسرش نیز تغییر می کند و او نیز اصلاح می شود همانطور که رفتار اهل بیت علیهم السلام چنین تأثیری را بر روی دیگران داشته است. اگر کسی این روحیه را داشت ، عصبانی نمی شود ؛ به هم نمی ریزد ؛ از زندگی نا امید نمی شود ، بلکه نهایت لذت را از زندگی اش می برد . هر جا هم که احتمال دهد که بتواند اثری در همسرش بگذارد ( مثلا با یک تذکر ، با یک گفتگو و ...) از انجام آن دریغ نمی ورزد ؛ البته اگر دید که اثر نداشت ، ناراحت نمی شود و به دنبال موقعیت دیگری برای اثر گذاری می گردد.شما فکر نکنید که اگر از همسرتان جداشوید ، می توانید ازدواج بهتری بکنید . هر ازدواجی مشکلات خودش را دارد . آنچه که زندگی را شیرین می کند نحوه ی زندگی کردن است نه انتخاب بدون عیب و نقص . سعی کنید به جای فرار از زندگی ، زندگی را بسازید . موفق باشید.
عنوان سوال:

با عرض سلام و خسته نباشید
من مشکلی دارم که ترس آن تمام زندگی ام را فرا گرفته از شما خواهشمندم کمکم کنید .
نزدیک دو سال است عقد کرده ام منن از خانواده ای کاملا سنتی و مرفه هستم و همسرم هم همینطور
الان هر چی زمان می گذرد حس می کنم تفاهم نداریم درک نمیتونیم بکنیم همدیگر را
همسر من با وجود اینکه خانواده اش تحصیل کرده اند ولی خودش با ضربه ای که از طرف همکلاسی هایش خورده از درس زده شده و تحصیلات را در مقطع سوم راهنمایی رها کردهخ اند . ایشان در روز خواستگاری به من قول ادامه تحصیل داده ا


پاسخ:

سلام.یک سوال : آیا می دانید که چرا ازدواج باعث تکامل انسان می شود ؟ ( قبل از آنکه جواب را ببینید ، حتما این سوال را برای خود جواب دهید ) تکامل در ازدواج به این معنا نیست که همسر ما مشکلات ما را به ما بگوید ویا کمکمان بکند که آن را برطرف کنیم ( البته شاید این اتفاق هم بیفتد ولی معمولا کم پیش می آید )آنچه که باعث تکامل می شود این است که انسان یاد می گیرد با دیگری زندگی کند ، یاد می گیرد صبر کند ، یاد می گیرد خودش را برای دیگری پایین بیاورد ( پا روی غرور خودش بگذارد ) ؛ عیبها و ایرادات خودش را پیدا کند و در جهت بر طرف کردن آن قدم بر دارد . البته کسی به این تکامل و رشد می رسد که واقعا بخواهد پا روی غرور خودش بگذارد و بخواهد که خود را اصلاح کند . کسی که در مقابل بداخلاقی دیگران ، در مقابل قطع رابطه کردن ها و قهر کردن ها ، در مقابل ناسپاسی ها و ... ، می تواند صبر کند ، بسیار روح بلندی دارد . مرحله ای بالاتر از تحمل کردن مشکلات نیز وجود دارد ؛ احسان کردن: این که فرد در مقابل بدی های دیگران ، خوبی بکند که این از اخلاق کریمان است ( بدی را با خوبی پاسخ دادن ) . کسی که در زندگی مشترک به جای فکر تغییر در طرف مقابل به دنبال خودسازی است و از هر موقعیتی در این راستا استفاده می کند ، بسیار زندگی شیرینی خواهد داشت ؛ مشکلات همسرش نه تنها او را اذیت نمی کند ، بلکه آنها را موقعیتی برای رشد خودش می داند . به جای آنکه با همسرش معامله کند ( من به تو خوبی می کنم ، تو هم باید به من خوبی کنی ) ، با خدا معامله می کند و از او پاداش می خواهد و از همسرش انتظار خوبی کردن ندارد . البته اگر کسی بتواند این گونه زندگی کند ، کم کم همسرش نیز تغییر می کند و او نیز اصلاح می شود همانطور که رفتار اهل بیت علیهم السلام چنین تأثیری را بر روی دیگران داشته است. اگر کسی این روحیه را داشت ، عصبانی نمی شود ؛ به هم نمی ریزد ؛ از زندگی نا امید نمی شود ، بلکه نهایت لذت را از زندگی اش می برد . هر جا هم که احتمال دهد که بتواند اثری در همسرش بگذارد ( مثلا با یک تذکر ، با یک گفتگو و ...) از انجام آن دریغ نمی ورزد ؛ البته اگر دید که اثر نداشت ، ناراحت نمی شود و به دنبال موقعیت دیگری برای اثر گذاری می گردد.شما فکر نکنید که اگر از همسرتان جداشوید ، می توانید ازدواج بهتری بکنید . هر ازدواجی مشکلات خودش را دارد . آنچه که زندگی را شیرین می کند نحوه ی زندگی کردن است نه انتخاب بدون عیب و نقص . سعی کنید به جای فرار از زندگی ، زندگی را بسازید . موفق باشید.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین