قبرستانی است که اکنون مشخّص شده که 20 درجه از قبله انحراف دارد، تکلیف ما نسبت به امواتی که رو به قبله دفن نکردهاند چیست؟
آنچه گذشته اشکال ندارد، از این به بعد باید مواظبت کنند.
آنچه گذشته اشکال ندارد، از این به بعد باید مواظبت کنند.
عنوان سوال:
قبرستانی است که اکنون مشخّص شده که 20 درجه از قبله انحراف دارد، تکلیف ما نسبت به امواتی که رو به قبله دفن نکردهاند چیست؟
پاسخ:
آنچه گذشته اشکال ندارد، از این به بعد باید مواظبت کنند.
پرسشهای مرتبط از این مرجع
- کسی که سالهای اول تکلیف نماز نخوانده و روزه نگرفته است و اکنون نمیداند چند سالگی به تکلیف رسیده است وظیفهاش چیست؟
- بچّهای متولّد شده که صورتش کاملاً به طرف پشت است، کیفیّت دفن او چگونه است؟
- کسی که استطاعت مالی داشته و حج بر او مستقر شده و اکنون استطاعت ندارد، آیا تا زنده است کسی میتواند تبرّعاً به نیابت او حج بجا آورد؟
- کسی که با فیش حجّ میّت و به نیابت از او به عربستان میرود، اگر خودش تمام شرایط را داشته باشد غیر از باز بودن راه، که آن هم با فیش حجّ میّت حاصل شده است، آیا میتواند قبل از میقات برای متوفّی نایب بگیرد و آن حجّ را برای خودش بجا آورد؟ و در فرض سؤال اگر میّت نایب را مشخص کرده باشد تکلیف چیست؟
- در سال 1357 یک شرکت تعاونی تأسیس شده و از سال تأسیس تا سال 1376 سودهای به دست آمده را سال به سال حساب نموده ولی به حساب صاحبان حساب واریز ننموده ولی مشخّص است که اعظاء تعاونی تا سال 76 چقدر سود بردهاند، از سال 77 تا آخر 80 سود تعاونی حساب نشده و اکنون که حساب نمودهاند از اوّل تأسیس تا پایان سال 80، چهار میلیون سود داشته است:
- اگر در مسجدی بعد از حدود بیست سال متوجّه شوند و نماز گزاران به یقین برسند که قبله مسجد در حدود 35 الی 40 درجه با خطّ قبله حقیقی اختلاف دارد، تکلیف نمازگزاران قبلی و حال چیست؟
- اینجانب به علّت عمل غدّههای بزاقی، ترشّحات بدنم کم شده است به طوری که روزه گرفتن برایم ضرر دارد، امّا با خورردن مقدار کمی آب مشکلم حلّ میشود، حال من نسبت به روزهام چه وظیفهای دارم؟
- سنّت است در جشن عروسی برای عروس خانم لباس گرانقیمتی تهیه میشود که فقط یکبار استفاده شده و سپس به هیچ کار دیگری نمیآید، حکم این عمل چیست؟
- شخصی دار فانی را وداع گفته و نظر به این که اموالی منقول و غیر منقول دارد وصیّت نموده که در راه امور خیر داده شود و وارث مدّعی است که شخص متوفّی شرعاً قسمتی از اموال موجود خود را مجاز است صرف دین و امور خیریه نماید. لذا خواهشمند است تکلیف را از نظر شرعی مشخّص و مرقوم فرمایید.
- حکم نماز بیمارانی که (سوند) به آنها وصل است چیست؟
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله اردبیلی] قطعه زمینی را طی قولنامۀ عادی با واسطۀ بنگاه معاملاتی به شخصی فروختهام و عمدۀ ثمن آن را نیز دریافت نمودهام لکن مدتی بعد (کمتر از دو ماه) متوجه شدم که قیمت واقعی زمین بیشتر از قیمت مورد معامله است، به خریدار معترض و خواستار فسخ معامله و یا اخذ مابه التفاوت قیمت زمین شدم و بیان نمودم حاضرم خسارات احتمالی خریدار را هم بدهم، امّا خریدار به هیچ وجه حاضر به قبول یکی از دو طریق فوق نمیباشد، در این صورت 1) حال که من مغبون شدهام، از نظر شرعی میتوانم بگویم من ناراضی هستم و با این عدم رضایت معامله را فسخ نمایم؟ 2) اگر خریدار حاضر به فسخ و یا پرداخت مابهالتفاوت قیمت زمین نباشد با این عدم رضایت من صورت معامله چه حکمی پیدا میکند؟ 3) با وجود غبن در معامله، آیا خریدار شرعاً موظّف است رضایت فروشنده را به دست آورد یا خیر؟
- [سایر] لطفاً درباره شخصیت، جایگاه علمی، آثار و بهطور کلی درباره زندگینامه علامه سید عبدالله بن محمدرضا شبّر توضیح دهید. در بازار کتابی است به نام (طب الائمه) که نویسنده این کتاب ایشان است. حال میخواهم علاوه بر توضیح درباره زندگی او، در مورد صحت و اعتبار این کتاب هم توضیح دهید.
- [سایر] سند روایت تاریخ طبری درباره هجوم به خانه حضرت زهرا(س) به این صورت است: (حَدَّثنا ابنُ حُمَیْد، قال: حَدَّثَنا جَرِیر، عَنْ مُغِیرَة، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ). ابن حُمید - راوی اول - چه کسی است؟ در جوابیه یورش به خانه وحی که اهل سنت نوشتهاند، چنین آمده است: راوی اول: ابن حمید، ابو عبدالله الرازی، متوفای سال 248ه.ق است. این شخص متهم به دروغگو بودن است. (ذهبی، شمس الدین، محمد بن احمد، میزان الاعتدال ج 3، ص 530، شماره شرح حال: 7453). اما در مقالهای از شیعه خواندم که: مُحَمَّد بن حمید بن حیان التمیمی است که در کتاب (تهذیب الکمال) خیلی توثیق شده است. حال بفرمایید این راوی کدام یکی است؟ اولی که دروغگو است یا دومی؟ همچنین مطرح کردهاند که آخرین راوی خود شاهد این ماجرا نبوده است. بنابراین، روایت منقطع است. پس آخرین راوی که به نقل داستان پرداخته است، وی گرچه مورد توثیق علمای جرح و تعدیل قرار گرفته است، اما خود شخصاً شاهد ماجرای سقیفه و جریان رفتن عمر بن خطاب به خانه فاطمه زهرا(س) نبوده است. وی از تابعینی؛ مانند ابراهیم نخعی، سعید بن جبیر، عامر شعبی و فضیل بن عمرو فقیمی روایت کرده است. (تهذیب الکمال من اسماء الرجال، ج 9، ص 504، شماره شرح حال 2065). و در زمان حکومت یوسف بن عمرو در سال 120 قمری وفات نموده است. (الطبقات الکبری، ج 6، ص 330؛ تهذیب التهذیب، ج 3، ص 334).
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
مسئله مرتبط یافت نشد