شخصی زمین غصبی را خریده و وصیّت کرده که در همین زمین دفن شود، تکلیف چیست؟
باید او را جای دیگر دفن کنند و وصیّت او الزام آور نیست بللکه جایز نیست طبق وصیّت عمل شود.
باید او را جای دیگر دفن کنند و وصیّت او الزام آور نیست بللکه جایز نیست طبق وصیّت عمل شود.
عنوان سوال:
شخصی زمین غصبی را خریده و وصیّت کرده که در همین زمین دفن شود، تکلیف چیست؟
پاسخ:
باید او را جای دیگر دفن کنند و وصیّت او الزام آور نیست بللکه جایز نیست طبق وصیّت عمل شود.
پرسشهای مرتبط از این مرجع
- شخصی دارای دو وصیّت نامه است ،در یکی از وصیّت نامهها نوشته است هر کدام از فرزندانم را که در حیاتم زمین دادهام بقیه هم به همان نسبت حقّ موروثی را ببرند و به طور شفاهی هم گفته به دختران هم به همین اندازه بدهند ولی پسرها وصیّت شفاهی را قبول ندارند لطفاً حکم تقسیم ارث و عمل به وصیّت نامه را مرقوم فرمایید.
- قبرستانی است که اکنون مشخّص شده که 20 درجه از قبله انحراف دارد، تکلیف ما نسبت به امواتی که رو به قبله دفن نکردهاند چیست؟
- زمینی را ارباب به زور از مردم گرفته است و بعد دولت جمهوری اسلامی این زمین را از ارباب گرفته و به خانواده شهید داده و سند صادر کرده است، سپس شخصی این زمین را از خانواده شهید خریداری کرده است، حکم این معامله چیست؟
- مقداری زمین واقع در میان درّه پر آب بیابانی، بایر و موات بود، شخصی اقدام به احیاء و سنگ چین کرده و مدّت بیست و پنج سال دخل و تصرّف نموده و ده هزار نهال کاشته و همه نهالها به ثمر رسیده و تعداد هشت منزل مسکونی در آن زمین درست کرده است، بعد از بیست و پنج سال شخصی و برادرانش و عدّهای دیگر مثل پسر داییها پیدا شده و ادّعا میکنند که ما سند داریم، این شخص ادّعا میکند این زمین مزروعی ملک پدرم میباشد و دیگر هیچ گونه سند و مدرکی در دست ندارد، آیا این زمین مزروعی ملک احیا کننده است یا کسانی که ادّعا نمودهاند؟
- اگر وقت نماز به قدری تنگ باشد که وقت برای وضو و تیمّم نباشد، تکلیف چیست؟
- حدود سی و پنج روز قبل برادرم فوت کرد و در غیاب ما او را در جایگاه دور از محدوده ما که زمین آن مربوط به کسان دیگر میباشد، دفن کردهاند و چون خودمان و آن مرحوم زمین داریم، اگر از نظر شرع اشکالی ندارد، میل داریم که جنازه برادرمان را در زمین و جاییگاه خودمان دفن شود، حال برای جا به جا کردن میّت از نظر شرع و عرف استدعا و تقاضا دارم ک دستور و فتوای حضرت عالی را اعلام بفرمایید.
- شخصی دار فانی را وداع گفته و نظر به این که اموالی منقول و غیر منقول دارد وصیّت نموده که در راه امور خیر داده شود و وارث مدّعی است که شخص متوفّی شرعاً قسمتی از اموال موجود خود را مجاز است صرف دین و امور خیریه نماید. لذا خواهشمند است تکلیف را از نظر شرعی مشخّص و مرقوم فرمایید.
- شخصی وصیّت نموده که ثلث مالش را در موارد خاصّی صرف نمایند، اکنون که به وصیّت عمل شده، مقداری زیاد آمده، آیا ورثه میتوانند مازاد را بین خود تقسیم کنند؟
- کسی که سالهای اول تکلیف نماز نخوانده و روزه نگرفته است و اکنون نمیداند چند سالگی به تکلیف رسیده است وظیفهاش چیست؟
- اگر شخصی وصیّت نموده باشد که اموالش بین پسران تقسیم شود و دخترانش را از ارث محروم نموده باشد، آیا چنین وصیّتی اعتبار دارد؟
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله اردبیلی] قطعه زمینی را طی قولنامۀ عادی با واسطۀ بنگاه معاملاتی به شخصی فروختهام و عمدۀ ثمن آن را نیز دریافت نمودهام لکن مدتی بعد (کمتر از دو ماه) متوجه شدم که قیمت واقعی زمین بیشتر از قیمت مورد معامله است، به خریدار معترض و خواستار فسخ معامله و یا اخذ مابه التفاوت قیمت زمین شدم و بیان نمودم حاضرم خسارات احتمالی خریدار را هم بدهم، امّا خریدار به هیچ وجه حاضر به قبول یکی از دو طریق فوق نمیباشد، در این صورت 1) حال که من مغبون شدهام، از نظر شرعی میتوانم بگویم من ناراضی هستم و با این عدم رضایت معامله را فسخ نمایم؟ 2) اگر خریدار حاضر به فسخ و یا پرداخت مابهالتفاوت قیمت زمین نباشد با این عدم رضایت من صورت معامله چه حکمی پیدا میکند؟ 3) با وجود غبن در معامله، آیا خریدار شرعاً موظّف است رضایت فروشنده را به دست آورد یا خیر؟
- [سایر] سند روایت تاریخ طبری درباره هجوم به خانه حضرت زهرا(س) به این صورت است: (حَدَّثنا ابنُ حُمَیْد، قال: حَدَّثَنا جَرِیر، عَنْ مُغِیرَة، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ). ابن حُمید - راوی اول - چه کسی است؟ در جوابیه یورش به خانه وحی که اهل سنت نوشتهاند، چنین آمده است: راوی اول: ابن حمید، ابو عبدالله الرازی، متوفای سال 248ه.ق است. این شخص متهم به دروغگو بودن است. (ذهبی، شمس الدین، محمد بن احمد، میزان الاعتدال ج 3، ص 530، شماره شرح حال: 7453). اما در مقالهای از شیعه خواندم که: مُحَمَّد بن حمید بن حیان التمیمی است که در کتاب (تهذیب الکمال) خیلی توثیق شده است. حال بفرمایید این راوی کدام یکی است؟ اولی که دروغگو است یا دومی؟ همچنین مطرح کردهاند که آخرین راوی خود شاهد این ماجرا نبوده است. بنابراین، روایت منقطع است. پس آخرین راوی که به نقل داستان پرداخته است، وی گرچه مورد توثیق علمای جرح و تعدیل قرار گرفته است، اما خود شخصاً شاهد ماجرای سقیفه و جریان رفتن عمر بن خطاب به خانه فاطمه زهرا(س) نبوده است. وی از تابعینی؛ مانند ابراهیم نخعی، سعید بن جبیر، عامر شعبی و فضیل بن عمرو فقیمی روایت کرده است. (تهذیب الکمال من اسماء الرجال، ج 9، ص 504، شماره شرح حال 2065). و در زمان حکومت یوسف بن عمرو در سال 120 قمری وفات نموده است. (الطبقات الکبری، ج 6، ص 330؛ تهذیب التهذیب، ج 3، ص 334).
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
مسئله مرتبط یافت نشد