مردی مقلّد مرجعی است که مثلاً خون موجود در تخم مرغ را پاک می داند، ولی همسر او مقلّد مرجعی است که آن را نجس می داند در این اختلاف نظر وظیفة همسر چیست؟ طبیعتاً این مغایرت موجب حرج خواهد شد؟
بسمه تعالی: در فرض سوال باید نظر مرجعی که آن را نجس می داند رعایت کند و در این رعایت حرجی وجود ندارد.والله العالم
عنوان سوال:
مردی مقلّد مرجعی است که مثلاً خون موجود در تخم مرغ را پاک می داند، ولی همسر او مقلّد مرجعی است که آن را نجس می داند در این اختلاف نظر وظیفة همسر چیست؟ طبیعتاً این مغایرت موجب حرج خواهد شد؟
پاسخ:
بسمه تعالی: در فرض سوال باید نظر مرجعی که آن را نجس می داند رعایت کند و در این رعایت حرجی وجود ندارد.والله العالم
تکلیف مستفاد از اصول عملی، هنگام شک یا جهل به حکم واقعی را وظیفه عملی گویند. این بحث در اصول فقه کاربرد دارد.
مقلد
مقلِّد (به کسر لام)، در اصطلاح اصول فقه کسی است که در عمل به فروعات دین، به رای و فتوای مجتهد در فقه، استناد مینماید.مقلَّد (به فتح لام)، مجتهد دارای مقلِّد را می گویند که همان مرجع تقلید است.
نجس
نجس اصطلاحی فقهی که به آنچه از نظر شرعی ناپاک (غیرطاهر) است اطلاق میشود. چیزهایی که نجس به شمار میروند به دو دسته تقسیم میشوند: دسته نخست، آنچه اصالتاً نجس است (نجاسات دهگانه) که آن را عین نجس میگویند؛ دسته دوم آنچه اصالتاً پاک است اما به دلیل تماس با نجاسات، نجس شده است (مُتَنَجَّس). چندین حکم تکلیفی و وضعی درباره نجاسات وجود دارد؛ مانند اینکه خوردن آنها حرام است و یا اینکه لباس نمازگزار نباید نجس باشد.
پاک
از آن جهت كه دین اسلام يك برنامه كامل براى زندگی بشر بوده و تمام جنبههاى حيات مادی و معنوى او را در نظر دارد و از جهتى بهداشت يكى از ابعاد مهم زندگى بشر است، اسلام عزيز نسبت به مسأله طهارت و بهداشت عنايت شايانى دارد.
تخم
به تخم هر جانور ماده و یا بذر و همچنین به بیضه تخم گفته میشود و از آن در بابهایی نظیر طهارت، حج، تجارت، رهن، اطعمه و اشربه سخن گفته شده است.
حرج
عسر در لغت به معنای صعوبت، مشقّت و شدت آمده است و حرج نیز به معنای ضیق و تنگی و تنگنا و گناه آمده است [۱] و در اصطلاح فقهی و حقوقی منظور از این قاعده این است که تکالیفی که موجب مشقت و سختی برای مکلف است در دین وجود ندارد.
خون
خون از نجاسات است که در قلب و رگها جریان دارد. از احکام آن در بابهای طهارت، صلات، صوم، حج، تجارت، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن گفته اند.
بسمه
باسْمه (نیز: باصْمه، بَسْمه، بَصْمه)، واژة مأخوذ از ترکی برای طرحی که به وسیله قلم یا قالب و موادی چون ورقههای نازک طلا یا نقره یا رنگ و نظایر آنها با فشار روی کاغذ یا پارچه و مواد دیگری از این قبیل، منتقل میشد. این طرز کار شبیه شیوهای است که برای تهیه پارچههای قلمکار اصفهان یا چیتهای ساده (چاپی) به کار میرود.
فرض
حکم الزامی و طلب اکید متعلق به چیزی را وجوب گویند.
نجس
نجس اصطلاحی فقهی که به آنچه از نظر شرعی ناپاک (غیرطاهر) است اطلاق میشود. چیزهایی که نجس به شمار میروند به دو دسته تقسیم میشوند: دسته نخست، آنچه اصالتاً نجس است (نجاسات دهگانه) که آن را عین نجس میگویند؛ دسته دوم آنچه اصالتاً پاک است اما به دلیل تماس با نجاسات، نجس شده است (مُتَنَجَّس). چندین حکم تکلیفی و وضعی درباره نجاسات وجود دارد؛ مانند اینکه خوردن آنها حرام است و یا اینکه لباس نمازگزار نباید نجس باشد.