تخمک به جزئى از منی حیوان يا انسان ماده گفته می شود. در جانورشناسى به تخمک گفته مىشود که پس از تركيب با اسپرماتوزوئيد جنس نر، هسته اوّليه جنین شكل مىگيرد. [۱]
رحم
واژه رحم ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • رحم (بچهدان)، رحم به فتح راء وکسر حاء، محلّ تکوّن و رشد جنین در جنس مؤنّث• رحم (خویشاوند نسبی)، رَحِم به فتح راء وکسر حاء، به معنای خویشاوند نسبى• رحم (شفقت)، رحم به فتح راء و سکون حاء، به معنای شفقت و مهربانی
بسمه
باسْمه (نیز: باصْمه، بَسْمه، بَصْمه)، واژة مأخوذ از ترکی برای طرحی که به وسیله قلم یا قالب و موادی چون ورقههای نازک طلا یا نقره یا رنگ و نظایر آنها با فشار روی کاغذ یا پارچه و مواد دیگری از این قبیل، منتقل میشد. این طرز کار شبیه شیوهای است که برای تهیه پارچههای قلمکار اصفهان یا چیتهای ساده (چاپی) به کار میرود.