نمی توان بطور قطع و یقین نظر داد که کسر ساعد و ساق پا دیه مقدره دارد و (چون مدرک عمده، معتبره ظریف است و آن علاوه بر اضطراب در متن، با نسخ متفاوت نقل شده و در عین حال به لحاظ اعتبار آن با توجه به نسخ فقیه و تهذیب و بعضی از نسخ کافی) احتیاط آن است که در خصوص کسر ساعد (هر دو استخوان) چنانچه بدون عیب بهبود حاصل شد31333 دینار به عنوان دیه پرداخت شود و اگر یکی از دو استخوان بشکند و بدون عیب بهبود حاصل شود صد دینار پرداخت شود و چنانچه از چند ناحیه بشکند برای هر شکستگی دیه جداگانه منظور شود و فرقی نیست که در اثر ضربه واحده یا متعدد حادث شده باشد چون مقتضای تعدد جنایت تعدد دیه و اصل عدم تداخل است و چنانچه استخوانها معیوب بمانند علاوه بر دیه ذکر شده دیه عیب موجود باارش تعیین شود و احتیاط بیشتر آن است که در تمام صور مذکوره مسأله را با مصالحه خاتمه دهند و اگر ساق پا بشکند و بدون عیب خود شود 200 دینار پرداخت شود و اگر معیوب بماند 31333 دینار پرداخت شود و چنانچه از چند ناحیه بشکند دیه متعدد می شود، همانگونه که در کسر ساعد گفته شد و احتیاط بیشتر در تمام صور سابق نیز مصالحه و تراضی است.
در ساق پا و ساعد دست دو استخوان به نام های درشت نی و نازک نی وجود دارد، چنانچه با یک ضربه، هردو استخوان شکسته شود. آیا برای هردو یک دیه واجب است یا برای هرکدام یک دیه لازم است؟
نمی توان بطور قطع و یقین نظر داد که کسر ساعد و ساق پا دیه مقدره دارد و (چون مدرک عمده، معتبره ظریف است و آن علاوه بر اضطراب در متن، با نسخ متفاوت نقل شده و در عین حال به لحاظ اعتبار آن با توجه به نسخ فقیه و تهذیب و بعضی از نسخ کافی) احتیاط آن است که در خصوص کسر ساعد (هر دو استخوان) چنانچه بدون عیب بهبود حاصل شد31333 دینار به عنوان دیه پرداخت شود و اگر یکی از دو استخوان بشکند و بدون عیب بهبود حاصل شود صد دینار پرداخت شود و چنانچه از چند ناحیه بشکند برای هر شکستگی دیه جداگانه منظور شود و فرقی نیست که در اثر ضربه واحده یا متعدد حادث شده باشد چون مقتضای تعدد جنایت تعدد دیه و اصل عدم تداخل است و چنانچه استخوانها معیوب بمانند علاوه بر دیه ذکر شده دیه عیب موجود باارش تعیین شود و احتیاط بیشتر آن است که در تمام صور مذکوره مسأله را با مصالحه خاتمه دهند و اگر ساق پا بشکند و بدون عیب خود شود 200 دینار پرداخت شود و اگر معیوب بماند 31333 دینار پرداخت شود و چنانچه از چند ناحیه بشکند دیه متعدد می شود، همانگونه که در کسر ساعد گفته شد و احتیاط بیشتر در تمام صور سابق نیز مصالحه و تراضی است.
- آیا استخوان بازو مثل استخوان پا یا ساعد دست است؟ یا از لحاظ دیه فرق می کند؟
- اگر با یک ضربه یا تصادف چند جایِ پا، یا دست شکسته شود; حکم دیه چیست؟
- آیا شکستگی استخوانهای ساعد و ساق پا دیه مقدره دارد یا با ارش تعیین می شود؟ و نیز چنانچه در اثر یک ضربه و یا ضربات متعدد چند جا بشکند آیا برای هر شکستگی دیه جداگانه منظور می شود یا مجموعاً دارای یک دیه است؟
- آیا دیه شکستگی قاپک پا و همچنین مچ دست از باب شکستگی استخوان پا و یا دست محسوب می شود؟
- شخصی در تصادف سرش صدمه می بیند و جمجمه آن می شکند. که در اثر آن نیمی از بدن و دست و پای چپ فلج می شود، آیا علاوه بر دیه شکستگیِ استخوان سر، در رابطه با نقص دست و پا هم باید دیه داده شود؟
- پسر بچه 11 ساله ای در اثر تصادف با ماشین، مضروب و مجروح گردیده، که موارد جرح به شرح زیر می باشد: 1 پوست و گوشت قسمت زیادی از ماهیچه ساق پا و ران مجروح و لِه گردیده (در حدی که گوشتهای جدا شده از پا به زمین ریخته). 2 باعث خورد شدن و قطعه قطعه شدن کاسه زانو و مفصل گردیده است. 3 بعضی از اعصاب و رگهای زیر زانو و ماهیچه ها که در سلامت و حرکت پا نقش دارند (در حد پاره شدن است). 4 صفحه رشد مابین مفصل زانو (که از سنین کودکی الی 18 سالگی باعث قد کشیدن و رشد استخوان ساق پا و ران می شود) از بین رفته، و در نتیجه این پا کوتاه می ماند. و پای دیگر رشد طبیعی خود را دارد.نهایتاً پس از جراحیهای مکرر و پیوندهای لازم، پای مصدوم کج و کوتاه و زانویش بی حرکت و مقداری خمیده مانده که طبق نظریه پزشکی قانونی در مجموع و شرایط فعلی 65 درصد نقص عضو (نسبت به ارزش عضوی) ایجاد شده است خواهشمند است مقدار دیه و یا ارش را که شخص ضارب و مقصر نسبت به موارد فوق باید بپردازد بیان فرمایید: 5 جهت ترمیم گوشت و پوست پای مصدوم، از پای دیگرش گوشت و پوست برداشته و پیوند زده اند، آیا پای سالم هم که تکه برداری شده و اثراتش باقی است، ارش دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنانچه در اثر ضربه مستوجب دیه چند نقطه از یک استخوان (مانند استخوان ساق پا) دچار شکستگی شود، بفرمایید: الف. آیا هر شکستگی دیه جداگانه دارد یا پرداخت یک دیه برای همه آن ها کافی است؟ ب. در این فرض، آیا ایجاد چند شکستگی در اثر یک یا چند ضربه باهم تفاوت دارد؟ ج. اگر در اثر ضربه مستوجب دیه، علاوه بر شکستگی استخوان تکهای از همان استخوان نیز جدا شود، آیا برای جدا شدن استخوان، دیه شکستگی استخوان باید پرداخت شود یا حکم دیگری دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] چنانچه در اثر ضربه مستوجب دیه چند نقطه از یک استخوان (مانند استخوان ساق پا) دچار شکستگی شود بفرمائید : الف - آیا هر شکستگی دیه جداگانه دارد یا پرداخت یک دیه برای همه آنها کافی است؟ ب - در این فرض، آیا ایجاد چند شکستگی در اثر یک یا چند ضربه با هم تفاوت دارد؟ ج - اگر در اثر ضربه مستوجب دیه، علاوه بر شکستگی استخوان تکّهای از همان استخوان نیز جدا شود، آیا برای جدا شدن استخوان، دیه شکستگی استخوان باید پرداخت شود یا حکم دیگری دارد؟
- [آیت الله بهجت] اگر استخوان درشت نی پای شخصی، در اثر ضربه صدمه ببیند و در چند قسمت شکستگی پیدا کند و با همان عیب جوش بخورد، آیا دیه یک شکستگی به عهده جانی می باشد یا به تعداد شکستگی ها باید دیه بپردازد؟ در صورت اوّل، علاوه بر دیه آیا ارش نیز تعلّق می گیرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] استخوان کف دست و کف پا دیه معیّن دارد، یا باید ارش تعیین نمود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] استخوان کف دست و کف پا دیه معیّن دارد، یا باید ارش تعیین نمود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در پاسخ سؤالی در مورد شکستگی دو استخوان ساق یک پا، مرقوم فرمودید: (هر کدام از استخوانها دیه مستقلّی دارد.) آیا هر کدام از استخوانهای فوق الاشعار یک پنجم دیه پا را (در صورت معیوب بودن) دارد، یا کمتر از یک پنجم؟ لطفاً مقدار دیه را مرقوم فرمایید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا استخوان های کف دست و پا و قوزک زانو دیه دارد و جزء پا محسوب می شود، یا ارش تعلق می گیرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا استخوان های کف دست و پا و قوزک زانو دیه دارد و جزء پا محسوب می شود، یا ارش تعلق می گیرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] دیه شکستگی متعدّد و جدا از هم در یک عضو چه مقدار است؟ مثلا شخصی از چند ناحیه یک پایش شکستگی دارد مانند شکستگی استخوان لگن در طرف پای چپ و شکستگی دیگر در کاسه استخوان لگن و استخوان نازک نی چپ و استخوان کشکک زانوی چپ و شکستگی استخوان عانه در طرف چپ، که جدا از هم محسوب و جمعاً 5 عدد می باشد. آیا در فرض مذکور و امثال آن در سایر اعضای بدن بر هر شکستگی دیه جداگانه تعلّق خواهد گرفت یا برای همه، دیه یک شکستگی استخوان تعلّق می گیرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مواردی که استخوان عضوی، مثل ساق پا، دچار شکستگی شده و به صورت معیوب جوش خورده، دیه خاصّی در نظر گرفته شده است. حال اگر در اثر این عارضه، نقص عضوی نیز ایجاد شود، علاوه بر دیه تعیین شده جهت استخوان معیوب، تعیین ارش نقص عضو نیز موضوعیّت دارد؟
- [آیت الله خوئی] دیة چند چیز مثل دیة کشتن است که مقدار آن در مسألة پیش گفته شد. (اوّل): آنکه دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیة کشتن را بدهد. (دوّم): دو گوش کسی را ببرد یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند، باید نصف دیة کشتن را بدهد و اگر نرمة گوش او را ببرد احوط این است که با او صلح نماید. (سوّم): تمام بینی یا نرمة بینی کسی را ببرد. (چهارم): زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت مخارج حروفی که جهت قطع زبان از بین رفته است ملاحظه نمایند و دیه تمام را نسبت به مخارج حروف تقسیم کنند و نسبت آن مقدار را بدهد و اولی این است که با مقداری که در ملاحظة مساحت یعنی نصف یا ثلث یا ربع و مانند اینها واجب میشود ملاحظه نموده هرکدام بیشتر است آن را بدهد. (پنجم): تمام دندانهای کسی از بین برود و درصورتی که بعضی از دندانها از بین ببرود درصورتی که صاحب دندان مرد باشد باید برای هر دندانی از دندانهای جلو که دوازده عدد است پانصد درهم دیه بدهد و برای هر یک از دندانهای دیگر که هیجده عدد است دویست و پنجاه درهم بدهد و اگر زن باشد دیة آن تا به مقداری که به ثلث دیه نرسد با دیة مرد مساوی است و درصورتی که به ثلث برسد دیة دندانهای او نصف دیة دندانهای مرد است. (ششم): هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند، باید نصف دیة کشتن مثل او را بدهد. (هفتم): ده انگشت کسی را ببرد و دیة انگشت ابهام ثلث دیة دست و دیة سایر انگشتها سدس است و دیه در زن اگر به ثلث برسد نصف دیة مرد است. (هشتم): هر دو پستان زنی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیة کشتن او را بدهد. (نهم): هر دو پای کسی را تا مفصل یا همة ده انگشت پا را ببرد و دیة انگشت پا مثل دیة آن انگشت از دست است. (دهم): تخمهای مردی را از بین ببرد. (ی ازدهم): طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. و اگر پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود باید تمام دیه را بدهد اگرچه احوط این است که رجوع به صلح شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] دیه چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسأله پیش گفته شد. اوّل - آن که دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد. دوم - دو گوش کسی را ببرد، یا کاری کند که هر دو گوش او کر شوند و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد و اگر نرمه گوش او را ببرد، احوط این است که با او صلح نماید گرچه دادن ثلث دیه کامل کفایت میکند. سوم - تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببرد. چهارم - زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت مخارج حروفی که به جهت قطع زبان از بین رفته است ملاحظه نماید ودیه تمام را نسبت بمخارج حروف تقسیم کنند ونسبت آن مقدار را بدهد واولی این است که با مقداری که در ملاحظه مساحت یعنی نصف یا ثلث یا ربع ومانند اینها واجب میشود، ملاحظه نموده هرکدام بیشتر است آن را بدهد. پنجم - تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و در صورتی که بعضی از دندانها را ازبین ببرد در صورتی که صاحب دندان مرد باشد باید برای هر دندانی از دندانهای جلو که دوازده عدد است پانصد درهم دیه بدهد و برای هر یک از دندانهای دیگر که شانزده عدد است دویست وپنجاه درهم بدهد و اگر زن باشد دیه آن تا به مقداریکه به ثلث دیه نرسد با دیه مرد مساوی است و در صورتی که به ثلث برسد، دیه دندانهای او نصف دیه دندانهای مرد است. ششم - هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند، باید نصف دیه کشتن او را بدهد. هفتم - ده انگشت کسی را ببرد ودیه هر انگشت یک دهم دیه کشتن است، ودیه در زن اگر به ثلث برسد نصف دیه مرد است. هشتم - هر دو پستان زنی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیه کشتن او را بدهد. نهم - هر دو پای کسی را تا مفصل یا همه ده انگشت پا را ببرد ودیه هر انگشت پا مثل دیه آن انگشت از دست است. دهم - تخمهای مردی را از بین ببرد. یازدهم - طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود، و اگر پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود باید تمام دیه را بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن باید در موقع نماز تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند ولی پوشاندن صورت به مقداری که در وضو شسته می شود و دست ها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نیست، اما برای آن که یقین کند که مقدار واجب را پوشانده است، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پایین تر از مچ را هم بپوشاند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مزارعه چند شرط دارد: اوّل - آن که صاحب زمین به زارع بگوید زمین را به تو واگذار کردم وزارع هم بگوید قبول کردم، یا بدون این که حرفی بزنند مالک، زمین را واگذار کند وزارع قبول نماید، دوم - صاحب زمین وزارع هردو مکلّف وعاقل باشند و با قصد واختیار خود مزارعه را انجام دهند وسفیه نباشند یعنی مال خود را در کارهای بیهوده مصرف نکنند ولی با اجازه ولیّ صحیح است و همچنین ممنوع التصرف از طرف حاکم شرع نباشد; سوم - مالک وزارع از تمام حاصل زمین ببرند، پس اگر مثلاً شرط کنند که آنچه اوّل یا آخر میرسد، مال یکی از آنان باشد مزارعه باطل است; چهارم - سهم هرکدام نصف یا ثلث حاصل ومانند اینها باشد پس اگر مالک بگوید در این زمین زراعت کن و هرچه میخواهی به من بده، صحیح نیست; پنجم - مدّتی که باید زمین در اختیار زارع باشد معیّن کنند و باید مدّت به قدری باشد که در آن مدّت به دست آمدن حاصل ممکن باشد; ششم - زمین قابل زراعت باشد، هفتم - اگر منظور هرکدام از آنان زراعت مخصوصی است چیزی را که زارع باید بکارد معیّن کنند ولی اگر زراعت معیّنی را در نظر ندارند، یا زراعتی را که هردو در نظر دارند معلوم است، لازم نیست آن را معیّن نمایند; هشتم - مالک زمین را معیّن کند، پس کسی که چند قطعه زمین متفاوت دارد، اگر بزارع بگوید در یکی از اینها زراعت کن و آن را معیّن نکند مزارعه باطل است; نهم - خرجی را که هرکدام آنان باید بکنند معیّن نمایند ولی اگر خرجی را که هرکدام باید بکنند معلوم باشد، لازم نیست آن را معیّن نمایند.
- [آیت الله بهجت] زن در موقع نماز، باید تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند، حتی اگر کسی او را نبیند، ولی پوشاندن صورت و دستها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نیست، ولی احتیاط در این است که صورت بیش از آنچه شستن آن در موقع وضو واجب است در حال نماز باز نباشد و همچنین کف پا و درون دست نیز باز نباشد. اما برای آنکه یقین کند که مقدار واجب را پوشانده است، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پایینتر از مچ را هم بپوشاند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] دیه چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسأله پیش گفته شد. اول آنکه دو چشم کسی را کور کند؛ یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد و اگر یک چشم او را کور کند؛ باید نصف دیه کشتن را بدهد. دوم دو گوش کسی را ببرد؛ یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند؛ باید نصف دیه کشتن را بدهد و اگر نرمه گوش او را ببرد احوط این است که با او صلح نماید. سوم تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببرد. چهارم زبان کسی را از بیخ ببرد و اگر مقداری از آن را ببرد باید به نسبت؛ دیه بدهد و بنا بر احتیاط واجب باید مخارج حروفی که به جهت قطع زبان از بین رفته است ملاحظه نمایند و دیه تمام را نسبت به مخارج حروف تقسیم کنند و نسبت آن مقدار را با مقداری که در ملاحظه مساحت یعنی نصف یا ثلث یا ربع و مانند اینها واجب می شود ملاحظه نموده؛ هر کدام بیشتر است آن را بدهد. پنجم تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و در صورتی که بعضی از دندانها را از بین ببرد در صورتی که صاحب دندان مرد باشد باید برای هر دندانی پانصد درهم دیه بدهد و اگر زن باشد دیه آن تا به مقداری که به ثلث دیه برسد؛ با دیه مرد مساوی است و در صورتی که از ثلث بگذرد دیه دندانهای او نصف دندانهای مرد است. ششم هر دو دست کسی را از بند جدا کند و اگر یک دست را از بند جدا کند؛ باید نصف دیه کشتن مثل او را بدهد. هفتم ده انگشت کسی را ببرد و دیه هر انگشت در مرد یک دهم دیه کشتن است و در زن تا ثلث دیه با مرد مساوی است و در بیشتر از ثلث؛ نصف دیه انگشتان مرد است. هشتم هر دو پستان زنی را ببرد و اگر یکی از آنها را ببرد؛ باید نصف دیه کشتن مثل او را بدهد. نهم هر دو پای کسی را تا مفصل؛ یا همه ده انگشت پا را ببرد و دیه هر انگشت؛ یک دهم دیه کشتن مثل او است. دهم تخمهای مردی را از بین ببرد. یازدهم طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. و اگر پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود؛ احوط این است که رجوع به صلح شود.
- [آیت الله بهجت] دیه چند چیز مثل دیه قتل است که مقدار آن در مسئله 2269 گفته شد: 1 اگر دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد؛ و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه قتل را بدهد. 2 اگر دو گوش کسی را ببُرد، یا کاری کند که هر دو گوش او کر شود؛ و اگر یک گوش او را ببرد یا کر کند، باید نصف دیه قتل را بدهد؛ و اگر نرمه گوش او را ببرد باید ثلث دیه قتل را بدهد. 3 اگر تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببُرد. 4 زبان کسی را از بیخ ببُرد، در صورتی که شخص لال نباشد. 5 تمام دندانهای کسی را از بین ببرد و دیه هر کدام از دوازده دندان جلو دهان که شش عدد بالا و شش عدد پایین میباشد، پنجاه مثقال شرعی طلاست و هر مثقال شرعی 18 نخود است، و اگر یکی از شانزده دندان عقب را که هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پایین است از بین ببرد، باید 2? مثقال شرعی طلا بدهد. 6 اگر هر دو دست کسی را از مچ جدا کند، و اما اگر یک دست را از مچ جدا کند، باید نصف دیه قتل را بدهد. 7 اگر ده انگشت کسی را ببُرد. و دیه هر انگشت، ده یک (1.10) دیه قتل است. 8 اگر پشت کسی را طوری بشکند که دیگر درست نشود و یا خمیده بماند. 9 اگر هر دو پستان زنی را ببرد، و اما اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیه قتل را بدهد. 10 اگر هر دو پای کسی را تا مفصل یا بالاتر، یا همه ده انگشت پا را قطع کند؛ و دیه هر انگشت، ده یک (1.10) دیه قتل است. 11 اگر بیضههای مردی را از بین ببرد و یا آلت مردی کسی را از ختنهگاه یا بیشتر قطع کند، و برای حکم دیه زنها در این مورد باید به کتابهای مفصّل مراجعه شود. 12 اگر طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. 13 اگر به کسی صدمهای بزند که دیگر بوها را احساس نکند. 14 اگر تمام موی سر و یا موی ریش کسی را از بین ببرد، بهطوریکه دیگر نَرویَد، و اگر موی ریش بعداً برویَد، بنابر اظهر و احوط، یک سوم دیه باید داده شود، و اگر موی سر برویَد باید تفاوت قیمت کسی که بنده است و چنین نقصی پیدا کرده داده شود. 15 شکسته یا کوبیده شدن تمام گردن، بهطوریکه نتواند آن را به طرف دیگر برگرداند. 16 کندن و یا قطع کردن تمام دو استخوان فک بهطوریکه همراه دندانها نباشد (مانند کودک یا پیر که دندان ندارند) وگرنه برای از بین رفتن دندانها دیه جداگانه لازم است. 17 از بین بردن یا قطع نخاع، اگرچه صاحبش بعداً زندگی کند. 18 افضا کردن زن به طوری که دیگر سالم نشود، البته اگر شوهر او بعد از تمام شدن نُه سال زن بهوسیله نزدیکی کردن موجب این کار بشود دیه بر او لازم نیست. 19 اگر دو قسمت برجسته پشت (الیتین) کسی را از بین ببرند. 20 اگر هر دو لب کسی را ببُرند. 21 اگر کاری کنند که شخص دید چشمش از بین برود و یا صدایش بیرون نیاید و صوت او از بین برود و یا مبتلا به بیماری ریزش بول شده و نتواند جلو ادرار خود را بگیرد که در هر یک از این موارد دیه کامل است. و بعضی موارد دیگر نیز موجب دیه کامل میشود که به کتابهای مفصل مراجعه شود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . دیه چند چیز مثل دیه کشتن است که مقدار آن در مسأله پیش گفته شد: اول آن که دو چشم کسی را کور کند، یا چهار پلک چشم او را از بین ببرد؛ و اگر یک چشم او را کور کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد. دوم دو گوش کسی را ببرد یا کاری کند که هر دو گوش او کَر شود، و امید خوبشدن در آن نباشد؛ و اگر یک گوش او را ببرد یا کَر کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد، و اگر نرمه گوش او را ببرد، باید ثلث دیه کشتن را بدهد. سوم تمام بینی یا نرمه بینی کسی را ببرد. چهارم زبان کسی را که لال نیست از بیخ ببرد، و اگر مقداری از آن را ببرد، باید به نسبت نقص حروف بیست و هشتگانه دیه بدهد که اگر یک حرف نتواند بگوید، یک بیست و هشتم دیه، و اگر دو حرف نتواند، دو بیست و هشتم، و اگر تمام زبان کسی که لال باشد ببرد، ثلث دیه را باید بدهد، و اگر مقداری از زبان لال را ببرد، باید به نسبت نقص زبان دیه بدهد، یعنی در نصف نصف ثلث، و در ربع ثلث دیه را بدهد. پنجم تمام دندانهای کسی را از بین ببرد، و دیه هر کدام از دوازده دندان جلوی دهان که شش عدد بالا و شش عدد پایین میباشد، پنجاه مثقال شرعی طلا است، و هر مثقال شرعی 18 نخود است، و اگر یکی از شانزده دندان عقب را که هشت عدد آنها بالا و هشت عدد پایین است از بین ببرد، باید بیست و پنج مثقال شرعی طلا بدهد. ششم هر دو دست کسی را از بند جدا کند، و اگر یک دست را از بند جدا کند، باید نصف دیه کشتن را بدهد. هفتم ده انگشت کسی را ببرد، و دیه هر انگشت یک دیه کشتن است. هشتم پشت کسی را طوری بشکند که نتواند بنشیند، و دیگر درست نشود. نهم هر دو پستان زنی را ببرد، و اگر یکی از آنها را ببرد، باید نصف دیه کشتن را بدهد. دهم هر دو پای کسی را تا مفصل، یا همه ده انگشت پا را ببرد، و دیه هر انگشت ده یک دیه کشتن است. یازدهم تخمهای مردی را از بین ببرد. دوازدهم طوری به کسی آسیب برساند که عقل او از بین برود. سیزدهم به کسی صدمهای بزند که دیگر بوی خوب و بد را نفهمد، و اگر به کسی صدمهای بزند که منی از او خارج نشود، بنابر احتیاط واجب باید دیه کامله بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] چند چیز در غذا خوردن مستحب است اول هردو دست را پیش از غذا خوردن بشوید دوم بعد از غذا خوردن هر دو دست خودرا بشوید و با دستمال خشک کند سوم میزبان پیش از همه شروع به غذا خوردن کند و بعد از همه دست بکشد و پیش از غذا خوردن اول میزبان دست خودرا بشوید بعد کسی که طرف راست او نشسته و همین طور تا برسد به کسی که طرف چپ او نشسته و بعد از غذا خوردن اول کسی که طرف چپ میزبان نشسته دست خودرا بشوید و همینطور تا به میزبان برسد چهارم در اول غذا خوردن بسم الله بگوید ولی اگر سر یک سفره چند جور غذا باشد در وقت خوردن هرکدام انها گفتن بسم الله مستحب است پنجم با دست راست غذا بخورد ششم با سه انگشت یا بیشتر غذا بخورد و با دو انگشت نخورد هفتم اگر چند نفر سر یک سفره نشسته اند هرکسی از غذای جلوی خودش بخورد هشتم لقمه را کوچک بردارد نهم سر سفره زیاد بنشیند و غذا خوردن را طول بدهد دهم غذا را خوب بجود یازدهم بعد از غذا خوردن خداوند عالم را حمد کند دوازدهم انگشتهارا بلیسد سیزدهم بعد از غذا خوردن خلال نماید ولی با چوب انار و ریحان و نی و برگ درخت خرما خلال نکند چهاردهم انچه بیرون سفره می ریزد جمع کند و بخورد ولی اگر در بیابان غذا بخورد مستحب است انچه می ریزد برای پرندگان و حیوانات بگذارد پانزدهم در اول روز و در اول شب غذا بخورد و در بین روز و در بین شب غذا نخورد شانزدهم بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پای راست را روی پای چپ بیندازد هفدهم در اول غذا و اخر ان نمک بخورد هیجدهم میوه را پیش از خوردن با اب بشوید
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر در رکعت دوم اقتدا کند؛ لازم نیست حمد و سوره بخواند ولی قنوت و تشهد را با امام می خواند و احتیاط آن است که موقع خواندن تشهد انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند کند و باید بعد از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد؛ حمد را تمام کند و در رکوع؛ خود را به امام برساند و اگر در رکوع به امام نرسد؛ بنا بر احتیاط واجب قصد انفراد نماید.