شخصی پوست بند انگشت شست (ابهام) کسی را خراش داده و کمی پوست آن را پاره کرده است ولی خون نیامده، دیه آن چه مقدار و چگونه محاسبه می شود؟ - استفتاء آیت الله فاضل لنکرانی

محاسبه

مُحاسبه یا مُحاسبه نَفْس، رسیدگی شخصی اعمال شبانه‌روز و محاسبه اعمال نیک و بد است. محاسبه بعد از مشارطه و مراقبه صورت می‌گیرد. اساتید اخلاق و عرفان با استناد به روایات، تأکید بسیاری بر محاسبه دارند.

ابهام

ابهام به معنی پوشیدگی می باشد و نیز به انگشت شست دست و پا هم اطلاق می شود. ابهام به معنای اول در باب‏های گوناگون اعم از عبادات، عقود، ایقاعات و احکام مورد بحث و موضوع احکامی قرار گرفته است.

انگشت

انگشت بعنی عضو معروف دست و پا واز آن در بابهای طهارت، صلات، حج، اطعمه و اشربه، حدود، قصاص و دیات سخن رفته است.

پوست

لایۀ رویین تن آدمی، حیوان و گیاه را پوست گویند. از آن در بابهایی نظیر طهارت، صلات، زکات، حج، تجارت، اطعمه و اشربه، قصاص و دیات سخن رفته است.

خراش

خراش ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: معانی• خراش (فقه)، بریده شدن پوست و دارای کاربرد در فقه اسلامی اعلام و اشخاص• خراش بن ابراهیم کوفی، از راویان امامی

خون

خون‌ از نجاسات است که در قلب و رگها جریان دارد. از احکام آن در بابهای طهارت، صلات، صوم، حج، تجارت، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن گفته‌ اند.

دیه

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.

سوزاندن

سوزاندن‏ به معنای آتش زدن است که به مناسبت در بابهاى طهارت، جهاد، کفارات، اطعمه و اشربه و حدود از آن سخن به میان آمده است.

دینار

دینار: سکه ی طلا، مقابل درهم است .

نخود

يكی از واحدهای وزن كه تقريباً معادل يك بيست و چهارم مثقال و  15 / 0 گرم است.

پوست

لایۀ رویین تن آدمی، حیوان و گیاه را پوست گویند. از آن در بابهایی نظیر طهارت، صلات، زکات، حج، تجارت، اطعمه و اشربه، قصاص و دیات سخن رفته است.

چاقو

چاقو, وسيله‌ اى برنده است. از این عنوان به مناسبت در بابهاى صلات، حج، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن رفته است.

خراش

خراش ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: معانی• خراش (فقه)، بریده شدن پوست و دارای کاربرد در فقه اسلامی اعلام و اشخاص• خراش بن ابراهیم کوفی، از راویان امامی

خون

خون‌ از نجاسات است که در قلب و رگها جریان دارد. از احکام آن در بابهای طهارت، صلات، صوم، حج، تجارت، صید و ذباحه و اطعمه و اشربه سخن گفته‌ اند.

داغ

داغ‌ ، اثر برجای مانده از تماس بدن با جسم بسیار گرم می‌باشد.

تیغ

آلت و وسیله تیز و برنده را تیغ گویند. از آن به مناسبت در باب حج و نکاح یاد شده است.

فرض

حکم الزامی و طلب اکید متعلق به چیزی را وجوب گویند.

سکه

‏سکه پول فلزى ضرب شده ای است که دارای بهاء می باشد.

دیه

دیه دارای دو معنی لغوی_ به معنای راندن و رد کردن _و اصطلاحی_ به معنای مالی که در صورت وقوع جنایت باید ادا شود_ است و از آن در معنی اصطلاحی به خون بها و دیه مقدَّر نیز تعبیر می شود.