ودیعه گذاشتن مال در هر گونه مصرفی، یا هر گونه مکانی که مصرف آن اسلامی است، یا غیر اسلامی، اهلی باشد، یا حکومتی یا مشترک بین هر دو، یا مشترک باشد بین مسلمان و غیر مسلمان، و دول اسلامی یا غیر اسلامی، با شرط نمودن فایده حرام است جزماً. و اما نسبت به گرفتن فایده، با علم به اینکه آن محل پرداخت میکند به مودع مقداری از مال اگر ودیعه گذاشت مالی را در این محل و ملتزم است به عدم مطالبه نمودن فایده، پس اگر پرداخت کنند آنها بدون مطالبه این شخص، اگر اهلی است یا اجنبی است جایز است برای او اخذ و صرف نمودن آن در موردی که میخواهد، و اما اگر محل حکومت اسلامی بوده باشد یا مشترک باشد بین حکومت و اهالی پس اگر چیزی پرداخت نمایند بدون مطالبه نمودن این مال، حکم مال مجهول المالک را دارد، پس اگر خود مودع فقیر است جایز است برای او اخذ آن از طرف ما و صرف نمودن آن مال در حوایج شرعی خودش، و اما اگر غنی باشد جایز است برای او اخذ آن از طرف ما و نصف آن را مصرف نماید و نصف دیگر آن را صرف نماید در فقرای با تقوا و متدین.
حکم شرعی در به ودیعه گذاشتن مال در این بانکها به قصد حصول فایده چگونه است؟ چه شرط شود با آنها، چه شرط نشود، و این فایدهها چگونه باید صرف گردد؟
ودیعه گذاشتن مال در هر گونه مصرفی، یا هر گونه مکانی که مصرف آن اسلامی است، یا غیر اسلامی، اهلی باشد، یا حکومتی یا مشترک بین هر دو، یا مشترک باشد بین مسلمان و غیر مسلمان، و دول اسلامی یا غیر اسلامی، با شرط نمودن فایده حرام است جزماً. و اما نسبت به گرفتن فایده، با علم به اینکه آن محل پرداخت میکند به مودع مقداری از مال اگر ودیعه گذاشت مالی را در این محل و ملتزم است به عدم مطالبه نمودن فایده، پس اگر پرداخت کنند آنها بدون مطالبه این شخص، اگر اهلی است یا اجنبی است جایز است برای او اخذ و صرف نمودن آن در موردی که میخواهد، و اما اگر محل حکومت اسلامی بوده باشد یا مشترک باشد بین حکومت و اهالی پس اگر چیزی پرداخت نمایند بدون مطالبه نمودن این مال، حکم مال مجهول المالک را دارد، پس اگر خود مودع فقیر است جایز است برای او اخذ آن از طرف ما و صرف نمودن آن مال در حوایج شرعی خودش، و اما اگر غنی باشد جایز است برای او اخذ آن از طرف ما و نصف آن را مصرف نماید و نصف دیگر آن را صرف نماید در فقرای با تقوا و متدین.
- بانکهایی موجود است که مشترک است، به این معنی که رأس المال آنها، بعضی از آن متعلق به مسلمانها است و بعضی دیگر آن متعلق به کفار، پس اگر مسلمانی مالی را در آن بانکها به ودیعه بگذارد آیا شرط است اذن خاص حضرت عالی در قبض آن یا آنکه اذن عام میدهید برای تمام مقلدینتان به جهت کثرت ابتلا؟
- آیا جاری میشود احکام مسجدیت (مسجد حرام و مسجد نبوی) بر توسعهای که حاصل گردیده بعد از عهد پیغمبر صلی الله علیه و آله از قبیل عدم جواز مرور جنب و نحو آن و حصول ثواب نماز در آن دو مسجد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا غیر قابل رفع بودن تهدید، شرط تحقّق اکراه است؟ آیا در این شرط تفاوتی بین احکام وضعیّه و تکلیفیّه وجود دارد؟
- [آیت الله بهجت] آیا احکام صرف (معامله ی نقدین)، مانند وجوب قبض و اقباض در مجلس عقد، در مورد پول اعتباری هم مترتّب است؟
- [آیت الله بهجت] آیا در استفاده از اموال دیگران رضایت زبانی شرط است یا به صرف احتمال رضایت، می توان در آن مال تصرف کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] افرادی از بانکهای جمهوری اسلامی وام دریافت کرده، و به علّت ناآگاهی از حکم شرعی، آن را در غیر مورد قرارداد مصرف نموده اند. مثلا وام کشاورزی دریافت کرده، ولی صرف خرید ماشین سواری نموده اند. لطفاً حکم شرعی آن را بیان فرمایید؟
- [آیت الله سیستانی] احتراما اینجانب قصد عزیمت به کشور هند را دارم . سوال بنده این است که آنها پیروان مذهب هند و مسیحیت و زرتشت نجس هستند و احکام معاشرت با ایشان چگونه است؟ آیا صرف غذا در خانه آنها جایز است؟
- [آیت الله خامنه ای] ما برای انجام کارهای عمرانی احتیاج به هزینه زیادی داریم که پرداخت یکباره آن برای ما مشکل است، لذا اقدام به تأسیس صندوقی برای عمران کرده ایم، و هر ماه مبلغی را در آن به ودیعه می گذاریم و بعد از آنکه مقداری جمع شد، آن را صرف کارهای عمرانی می کنیم، آیا به این مال پس انداز شده خمس تعلّق می گیرد؟
- [آیت الله بروجردی] زنی که شوهر او عقیم است، هرگاه پس از مراجعات زیادی به اطبّا برای حصول اولاد نتیجهای نگرفته جز بدین طریق که آمپول نطفه به او تزریق شود، آیا این عمل چه صورت دارد؟ و آیا در صورت وجود ولد تمام احکام فرزندش بر آن مترتّب میشود - از محرمیّت و ارث و غیرها - یا نه؟
- [آیت الله نوری همدانی] حتی در میان افرادی که معتقد به عقد شرعی میباشند مسأله طلاق فراموش شده است و زنانی دیده شده است که از شوهر قبلی که عقد شرعی داشتند بدون طلاق جدا شده، و با دیگری ازدواج کرده و چندین اولاد دارند حکم شرعی چیست؟ کلا در ازدواج و طلاق صرف رضایت را کافی میدانند آیا رضایت به تنهائی کفایت میکند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در احکام داریم که اگرسگ به ظرفی زبان بزند باید آن را خاک مال کرد، حال با وجود موادّی مانند الکل، مایعات ظرفشویی و غیره آیا خاک مال کردن لازم است؟
- [آیت الله بهجت] آیا اگر دلایل عقلانی بعضی از احکام الهی برای کسی مشخص نشود (مانند دلیل حرام بودن رقص زن برای زن، اگر هیچ حالتی بین طرفین به وجود نیاید) می تواند با استناد به آن، عمل حرام و... را مرتکب شود؟
- کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- جایز است گرفتن نطفة مردی درصورتی که مقدمات حرام نداشته باشد و گذاشتن آن در رحم مصنوعی و تربیت کردن آن به منظور تولید بچه و چنانچه بچهای از این راه تولید گردد، آن بچه مال صاحب نطفه است و احکام پدر و فرزندی بین آنها برقرار میشود ولکن این بچه مادر ندارد.
- برای فروشنده و خریدار شش چیز شرط است: (اول): آن که بالغ باشند. (دوم): آنکه عاقل باشند. (سوم): آن که سفیه نباشند- یعنی مال خود را در کارهای بیهوده مصرف نکنند-. (چهارم): آن که قصد خرید و فروش داشته باشند، پس اگر مثلًا به شوخی بگوید مال خود را فروختم، معامله باطل است. (پنجم): آن که کسی آنها را مجبور نکرده باشد. (ششم): آن که جنس و عوضی را که میدهند مالک باشند و احکام اینها در مسایل آینده گفته خواهد شد.
- کفن زن بر شوهر است، اگرچه زن از خود مال داشته باشد و همچنین اگر زن را به شرحی که در احکام طلاق گفته میشود، طلاق رجعی بدهند و پیش از تمام شدن عده بمیرد، شوهرش باید کفن او را بدهد. و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولی شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد.
- تا وقتی خریدار و فروشنده از مجلس معامله متفرق نشدهاند میتوانند معامله را به هم بزنند و نیز اگر مشتری حیوانی را بخرد تا سه روز حق به هم زدن معامله را دارد، و همچنین اگر پول جنسی را که خریده تا سه روز ندهد و جنس را تحویل نگیرد، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، ولی کسی که مالی را صلح میکند در این سه صورت حق به هم زدن صلح را ندارد، اما درصورتی که طرف مصالحه در پرداخت مال المصالحه از حد متعارف تأخیر کند یا شرط شده باشد که مثلًا مال المصالحه را نقد بدهد و طرف عمل به شرط ننماید در این صورت میتواند صلح را به هم بزند و همچنین در بقیة صور دیگر که در احکام خرید و فروش گفته شد، نیز میتواند صلح را به هم بزند.
- حق به هم زدن معامله را خیار میگویند و خریدار و فروشنده در یازده صورت میتوانند معامله را به هم بزنند: (اول): آن که از مجلس معامله متفرق نشده باشند، و این خیار را خیار مجلس میگویند. (دوم): آن که مشتری یا فروشنده در بیع، یا یکی از دو طرف معامله در معاملات دیگر مغبون شده باشند که آن را (خیار غبن) گویند. (سوم): در معامله قرارداد کنند که تا مدت معینی هر دو یا یکی از آنان بتوانند معامله را به هم بزنند که آن را (خیار شرط) گویند. (چهارم): یکی از دو طرف معامله، مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد و طوری کند که قیمت مال در نظر مردم زیاد شود که آن را (خیار تدلیس) گویند. (پنجم): یکی از دو طرف معامله با دیگری شرط کند که کاری انجام دهد و به آن شرط عمل نشود، یا شرط کند مالی را که میدهد به طور مخصوصی باشد و آن مال دارای آن خصوصیت نباشد، که در این صورت شرطکننده میتواند معامله را به هم بزند و آن را (خیار تخلف شرط) گویند. (ششم): در جنس یا عوض آن عیبی باشد و آن را (خیار عیب) گویند. (هفتم): معلوم شود مقداری از جنسی را که معامله نمودهاند، مال دیگری است که اگر صاحب آن به معامله راضی نشود، گیرنده میتواند معامله را به هم بزند یا عوض آن مقدار را چنانچه پرداخته باشد از طرف خود بگیرد. و آن را (خیار شرکت) گویند. (هشتم): صاحب مال خصوصیات جنس معینی را که طرف ندیده به او بگوید، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده است، که در این صورت طرف میتواند معامله را به هم بزند، و آن را (خیار رؤیت) گویند. (نهم): اگر مشتری پول جنسی را که خریده و شرط نکرده که در پرداخت پول تأخیر کند تا سه روز ندهد، اگر فروشنده جنس را تحویل نداده باشد میتواند معامله را به هم بزند. ولی اگر جنسی را که خریده مثل بعضی از میوهها باشد که اگر یک روز بماند ضایع میشود، چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد، فروشنده میتواند معامله را بههم بزند و آن را (خیار تأخیر) گویند. (دهم): کسی که حیوانی را خریده تا سه روز میتواند معامله را بههم بزند و اگر در عوض چیزی که فروخته حیوانی گرفته باشد، فروشنده تا سه روز میتواند معامله را بهم بزند و آن را (خیار حیوان) گویند. (یازدهم): فروشنده نتواند جنسی را که فروخته تحویل دهد، مثلًا اسبی را که فروخته فرار نماید، که در این صورت میتواند معامله را به هم بزند و آن را (خیار تعذر تسلیم) گویند و احکام اینها در مسایل آینده گفته خواهد شد.
- جایز نیست نطفه و منی مرد اجنبی را به زنی تلقیح و تزریق نمایند و فرق نمیکند که عمل تلقیح به وسیلة شخص اجنبی انجام بگیرد یا به وسیلة خود شوهر زن، و اگر عمل تلقیح انجام شود و زن تلقیح شده حامله و بچهدار گردد، آن بچه مال صاحب نطفه است و تمام احکام اولاد بر او جاری است و از یکدیگر هم ارث هم میبرند و فقط آنچه در مورد ارث استثناء شده است، بچهای است که از زنا تولید شده باشد و در عمل تلقیح گرچه خود عمل حرام میباشد، ولی زنا تحقق پیدا نکرده است و همچنین زنی که به وسیلة تلقیح بچهدار شده باشد، مادر آن بچه است و احکام اولاد بر او جاری است و از این قبیل است اگر زنی به طور مساحقه نطف شوهر خود را به فرج زن دیگر بریزد و آن زن از این نطفه حامله و بچهدار شود، آن بچه مال صاحب نطفه است و آن زن هم مادر بچه است و احکام اولاد بر او جاری است.
- مالی را که اجاره میدهند چند شرط دارد: (اول): آن که معین باشد، پس اگر بگوید یکی از خانههای خود را اجاره دادم درست نیست. (دوم): مستأجر آن را ببیند یا کسی که آن را اجاره میدهد طوری خصوصیات آن را بگوید که کاملًا معلوم باشد. (سوم): تحویل دادن آن ممکن باشد، پس اجاره دادن اسبی که فرار کرده باطل است. (چهارم): آنکه استفاده از آن مال به اتلاف و از بین بردنش نباشد، پس اجاره دادن نان و میوه و خوردنیهای دیگر صحیح نیست. (پنجم): استفادهای که مال را برای آن اجاره دادهاند ممکن باشد، پس اجاره دادن زمین برای زراعت در صورتی که آب باران کفایت آن را نکند و از آب نهر هم مشروب نشود، صحیح نیست. (ششم): چیزی را که اجاره میدهد مال خود او باشد و اگر مال کس دیگر را اجاره دهد، در صورتی صحیح است که صاحبش رضایت دهد.
- مردی که از پدر و مادر غیرمسلمان به دنیا آمده و مسلمان شده، اگر بعد از ازدواج مرتد شود، عقد او باطل میگردد و چنانچه با زنش نزدیکی نکرده باشد یا زن یائسه باشد عده ندارد و اگر بعد از نزدیکی مرتد شود و زن او در سن زنهائی باشد که حیض میبینند باید آن زن به مقدار عدة طلاق که در احکام طلاق گفته میشود، عده نگهدارد و مشهور آن است که اگر پیش از تمام شدن عده، شوهر او مسلمان شود، عقد او به حال خود باقی میماند ولی این حکم نیز محل اشکال است و البته احتیاط ترک نشود.
- اگر زن پیش از ازدواج به طوری که در مسأله پیش گفته شد مرتد شود، عقد او باطل میگردد. و چنانچه شوهرش با او نزدیکی نکرده باشد عده ندارد و همچنین است اگر بعد از نزدیکی مرتد شود ولی یائسه باشد اما اگر یائسه نباشد، باید بهدستوری که در احکام طلاق گفته خواهد شد، عده نگه دارد و مشهور آن است که اگر در بین عده مسلمان شود عقد او به حال خود باقی میماند ولی این حکم محل اشکال است و البته احتیاط ترک نشود و معنای یائسه در مسألة (441) گذشت.
- [آیت الله سبحانی] اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند، یا بدون اینکه حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او می دهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانتداری که بعداً گفته می شود عمل نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند یا بدون این که حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او می دهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد باید به احکام ودیعه و امانتداری که بعداً گفته می شود عمل نماید.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند، یا بدون این که حرفی بزنند، صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او میدهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانت داری که بعداً گفته میشود عمل نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چیز سنگین روی شکم او و بودن جنب و حائض نزد او و همچنین حرف زدن زیاد و گریه کردن و تنها گذاشتن زنها نزد او مکروه است . احکام بعد از مرگ
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند یا بدون این که حرفی بزنند به صاحب مال بفهماند که مال را براینگهداری به او میدهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه وامانتداری که بعداً گفته میشود عمل نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند، یا بدون این که حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او میدهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانتداری که بعداً گفته میشود عمل نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند ، یا بدون اینکه حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او می دهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد ، باید به احکام ودیعه و امانت داری که بعداً گفته می شود ، عمل نماید .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند یا بدون این که حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او می دهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانت داری که بعداً گفته می شود عمل نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان مال خودرا به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند یا بدون این که حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او می دهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد باید به احکام ودیعه که می اید عمل نمایند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان مال خود را به کسی بدهد و بگوید نزد تو امانت باشد و او هم قبول کند؛ یا بدون اینکه حرفی بزنند صاحب مال بفهماند که مال را برای نگهداری به او می دهد و او هم به قصد نگهداری کردن بگیرد؛ باید به احکام ودیعه و امانت داری که بعدا گفته می شود عمل نماید.