برای معلولین در روز نوعا رمی جمرات مقدور نیست، آیا در شب میتوانند رمی کنند یا خیر؟ در صورت مثبت بودن، مسأله همراهان به چه صورت در میآید؟
میتوانند در شب رمی کنند ولی همراهان باید به تکلیف خودشان عمل کنند.
میتوانند در شب رمی کنند ولی همراهان باید به تکلیف خودشان عمل کنند.
عنوان سوال:
برای معلولین در روز نوعا رمی جمرات مقدور نیست، آیا در شب میتوانند رمی کنند یا خیر؟ در صورت مثبت بودن، مسأله همراهان به چه صورت در میآید؟
پرسشهای مرتبط از این مرجع
- رمی جمرات در روز برای جانبازان ممکن نیست و در شب حرکت دادن آنها مشکل است، آیا میتوانند نائب بگیرند؟
- افرادی که وقوف اضطراری در مشعر مینمایند و بعد از نیمه شب به منی وارد میشوند آیا میتوانند همان شبانه رمی جمره عقبه نمایند؟
- در صورت عدم امکان رمی جمره در روز به واسطه ازدحام جمعیت، آیا جایز است به جای روز گذشته یا آینده، شب رمی جمره نمود یا خیر؟
- چون روز عید، رمی جمره برای زنها و مریضها و پیر مردان بسیار کار دشواری شده و شبها هم ایاب و ذهاب خیلی میشود، آیا زنها و مریضها و پیر مردها میتوانند جهت رمی جمره نائب بگیرند که اصلا خودشان از خیمه منی بیرون نروند، یا نه؟
- زنها و پیر مردان و کسانی که خوف مشقت دارند، آیا جایز است شب دوازدهم رمی جمره نموده و مکه رفته و دیگر به منی بر نگردند؟
- در رمی جمرات مخصوصا جمره عقبه و بالأخص روز عید قربان برای اکثر افراد سنگ را به محل مخصوص زدن مقدور نیست و یا به واسطه کثرت سنگها یقین به وصول به هدف حاصل نمیشود آیا مانند حضرات اهل تسنن که سنگها را از دور به طرف جمره پرتاب میکنند کافی است یا حتما ایصال به موضع مخصوص لازم است و آیا در جمره عقبه به دیوار سیمانی دو طرف سنگ چین کفایت میکند یا نه؟
پرسشهای مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای امثال من رمی جمرات در روز مقدور نیست، آیا در شب می توانیم رمی جمرات کنیم و در صورت مثبت بودن، آیا همراهان من هم می توانند در شب رمی جمرات کنند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] برای امثال من رمی جمرات در روز مقدور نیست، آیا در شب می توانیم رمی جمرات کنیم و در صورت مثبت بودن، آیا همراهان من هم می توانند در شب رمی جمرات کنند؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] برای افراد بیمار و معلول معمولاً رمی جمرات در روز مقدور نیست، آیا در شب می توانند رمی کنند؟ آیا همراهان آنان هم می توانند در شب رمی کنند؟
- [آیت الله وحید خراسانی] شخصی که خود معذور است و نمی تواند رمی جمرات نماید ایا می تواند شخص دیگری را که برای او هم رمی در روز مقدور نیست نایب قرار دهد تا در شب رمی نماید و ایا در صورت بودن و یا نبودن شخص سومی که بتواند نایب شود و در روز رمی نماید حکم مساله فرق دارد یا خیر
- [آیت الله جوادی آملی] رمی در شب (رمی جمره عقبه)
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا زنها میتوانند شب دوازدهم رمی جمرات نمایند و همان شب به مکّه بروند و دیگربه منی برنگردند یا باید مانند مردان تا ظهر در منی بمانند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا حجّاج میتوانند شب دوازدهم، بعد از نیمه شب شرعی به مکّه بیایند و عصر روز دوازدهم فقط برای رمی جمرات به منی برگردند و عمل خویش را انجام دهند؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] معذورین از رمی روز که در شب باید رمی کنند آیا شب یازدهم و یا شب دوازدهم میتوانند همه را در یک شب انجام دهند یا خیر؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا خانمها برای اینکه بدنشان با نامحرم برخورد نکند میتوانند در رمی جمرات مردان را نایب کنند؟
- [آیت الله جوادی آملی] آیا برای زنان و سالمندان و ضعیفان، رمی جمرات در شب جایز است؟
مسائل مرتبط از این مرجع
مسئله مرتبط یافت نشد
مسائل مرتبط از دیگر مراجع
- [آیت الله شبیری زنجانی] زکات فطره کسی بر انسان واجب است که (نانخور) - بدون هیچ قیدی - خوانده شود، ولی کسی که فقط با قیدی نانخور خوانده میشود مثلاً تنها (نانخور در شب عید فطر) یا (نانخور در روز آخر ماه رمضان) به وی گفته میشود، زکات فطره وی بر انسان واجب نیست. بنابراین مهمانی که قبل از غروب آفتاب شب عید فطر وارد منزل انسان میگردد، اگر بنا دارد مدّت طولانی مهمان بوده به گونهای که (نانخور) بدون هیچ قیدی، بشمار میآید، زکات فطره وی واجب است، ولی اگر تنها همان شب را مهمان است زکات فطره وی واجب نیست، هر چند احتیاط مستحبّ آن است که زکات فطره او را هم بدهد و اگر در طول ماه رمضان نان خور انسان باشد بنا بر احتیاط واجب زکات فطره وی بر انسان واجب است. در هر صورت در جاهایی همچون این مسأله که به طور مسلّم نمیتوان زکات را به گردن مهمان یا صاحبخانه دانست، چنانچه یکی از آن دو با اجازه دیگری زکات فطره را به نیّت کسی که واقعاً زکات فطره به گردن اوست بدهد کافیست و بر دیگری پرداخت مجدّد زکات فطره لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] غسلهای مستحب در شرع مقدس اسلام بسیار است که برخی از آنان در ذیل و در مسأله بعدی میآید: الف غسل جمعه؛ و وقت آن از اذان صبح تا ظهر روز جمعه است و بهتر است نزدیک ظهر بجا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد، بهتر است که بدون نیّت ادا و قضا تا غروب جمعه آن را بجا آورد و اگر در روز جمعه غسل نکند، مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را بجا آورد و کسی که میترسد در روز جمعه آب پیدا نکند، میتواند روز پنجشنبه و یا شب جمعه غسل را بجا آورد و مستحب است انسان در هنگام غسل جمعه بگوید: (أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْنی مِنَ التَّوّابینَ وَاجْعَلْنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ). ب غسل شب اوّل ماه رمضان و تمام شبهای (فرد) آن؛ مثل شب سوم، پنجم و هفتم، ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شبها غسل کند و برای غسل شبهای پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم، بیست و پنجم، بیست و هفتم و بیست و نهم، بیشتر سفارش شده است و وقت غسل شبهای ماه رمضان، تمام شب است و بهتر است غسل مقارن غروب آفتاب بجا آورده شود، ولی از شب بیست و یکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشاء بجا آورد و نیز مستحب است در شب بیست و سوم غیر از غسل اوّل شب، یک غسل نیز در آخر شب انجام دهد. ج غسل روز عید فطر و عید قربان؛ و وقت آن از اذان صبح تا ظهر است و بهتر است آن را پیش از نماز عید بجا آورد و اگر بخواهد آن را از ظهر تا غروب بجا آورد، احتیاط آن است که به قصد رجاء (یعنی به امید این که مطلوب خداوند باشد) انجام دهد. د غسل شب عید فطر؛ و وقت آن از اوّل مغرب تا اذان صبح است و بهتر است در اوّل شب بجا آورده شود. ه غسل روزهای هشتم و نهم ذیحَجّه که وقت آن تمام روز میباشد؛ و در روز نهم، بهتر است آن را نزدیک ظهر بجا آورد. و غسل روز اوّل، پانزدهم، بیست و هفتم و آخر ماه رجب. ز غسل روز عید غدیر؛ و بهتر است آن را قبل از ظهر انجام دهد. ح غسل روز مباهله که بنا بر اقوی بیست و چهارم ذیحَجّه است. ط غسل شب پانزدهم شعبان، روز عید نوروز، نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذیقعده (دحو الارض)؛ و روز پانزدهم شعبان نیز میتواند به قصد رجاء غسل نماید. ی غسل دادن نوزادی که تازه به دنیا آمده. ک غسل زنی که برای غیر شوهر خود بوی خوش استعمال کرده است. ل غسل کسی که در حال مستی خوابیده. م غسل کسی که جایی از بدن خود را به بدن میّتی که غسل دادهاند رسانده است. ن غسل کسی که برای تماشای به دار آویخته رفته و آن را دیده باشد، ولی اگر اتفاقا یا از روی ناچاری نگاهش به او بیفتد یا مثلاً برای ادای شهادت رفته باشد، غسل مستحب نیست. س غسل احرام و آن غسلی است که پیش از احرام در میقات انجام میدهند و این غسل برای زن حائض و نفساء نیز مستحب است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] حقّ به هم زدن معامله را خیار میگویند و خریدار و فروشنده در دوازده صورت میتوانند معامله را به هم بزنند: اوّل: آن که از مجلس معامله متفرّق نشده باشند و این خیار را (خیار مجلس) میگویند. دوم: آن که معاملهکننده مغبون شده باشد که به آن (خیار غبن) میگویند. سوم: در معامله قرارداد کنند که تا مدّت معیّنی هر دو یا یکی از آنان یا شخص ثالثی بتوانند معامله را به هم بزنند که به آن (خیار شرط) میگویند. چهارم: فروشنده یا خریدار، مال خود را بهتر از آنچه هست نشان دهد و طوری کند که قیمت مال به نظر مردم زیاد بیاید، که به آن (خیار تدلیس) میگویند. پنجم: فروشنده یا خریدار شرط کند که کاری انجام دهد، یا شرط کند مالی را که میدهد طور مخصوصی باشد و به آن شرط عمل نکند که در این صورت دیگری میتواند معامله را به هم بزند، که به آن (خیار تخلّف شرط) میگویند. ششم: در جنس یا عوض آن عیبی باشد که به آن (خیار عیب) میگویند. هفتم: معلوم شود مقداری از جنس را که فروختهاند، مال دیگری است، که اگر صاحب آن به معامله راضی نشود، خریدار میتواند معامله را به هم بزند، یا پول آن مقدار را از فروشنده بگیرد و نیز اگر معلوم شود مقداری از چیزی را که خریدار عوض قرار داده، مال دیگریست و صاحب آن راضی نشود، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، یا عوض آن مقدار را از خریدار بگیرد، همچنین اگر قسمتی از جنسی را که فروختهاند یا قسمتی از چیزی را که عوض قرار دادهاند، از چیزهایی باشد که معامله با آن صحیح نیست، مثلاً کسی گوسفند و خوک را در یک معامله فروخته باشد، در این صورت کسی که مال به صورت کامل به دستش نمیرسد، میتواند معامله را به هم بزند، خیار در این صورتها (خیار تبعّض صفقه) نام دارد. در خیار تبعّض صفقه لازم نیست قسمتی که مال دیگری در میآید، تفکیک شده باشد، بلکه اگر به صورت مشاع هم باشد این خیار ثابت است. هشتم: آن که پس از انجام معامله و قبل از تحویل، جنسی را که فروختهاند یا چیزی را که عوض قرار میدهند به طوری با چیز دیگر مخلوط شود که شرکت پدید آید، که کسی که مال وی به صورت مشترک درآمده، میتواند معامله را به هم بزند، این خیار (خیار شرکت) نامیده میشود. نهم: فروشنده خصوصیات جنسی را که مشتری ندیده، به او بگوید، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده که در این صورت مشتری میتواند معامله را به هم بزند و نیز اگر مشتری خصوصیّات عوض معیّنی را که قرار میدهد بگوید، بعد معلوم شود طوری که گفته نبوده است، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند که به آن (خیار رؤیت) میگویند. دهم: مشتری پول جنسی را که نقد خریده تا سه روز ندهد و فروشنده هم جنس را تحویل ندهد که اگر مشتری شرط نکرده باشد که دادن پول را به تأخیر بیندازد، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، ولی اگر جنسی را که خریده مثل بعضی از میوهها باشد که اگر یک روز بماند ضایع میشود، چنانچه تا شب پول آن را ندهد و شرط نکرده باشد که دادن پول را تأخیر بیندازد، فروشنده میتواند معامله را به هم بزند، این خیار (خیار تأخیر) نام دارد. یازدهم: حیوانی را خریده باشد که خریدار تا سه روز میتواند معامله را به هم بزند و اگر عوض معامله، حیوان باشد، فروشنده تا سه روز میتواند معامله را به هم بزند که به آن (خیار حیوان) میگویند. دوازدهم: فروشنده نتواند جنسی را که فروخته تحویل دهد، مثلاً اسبی را که فروخته فرار نماید که در این صورت مشتری میتواند معامله را به هم بزند که به آن (خیار تعذّر تسلیم) میگویند، این خیار در جاییست که در هنگام معامله فروشنده توانایی تحویل جنس را داشته یا خریدار بتواند جنس را تحویل بگیرد و ناتوانی پس از انجام معامله پدید آید و اگر در هنگام معامله توانایی وجود نداشته باشد، معامله از اساس باطل است. احکام خیارها در مسائل آینده گفته خواهد شد.