چرا مسلمانان در دفاع از عقاید خود توجیه می کنند و مدام به تفسیر قرآن و سند حدیث و ... پناه می برند؟
این تصور و سوال ناشی از آن، به خاطر اوج گرفتن نزاع حق و باطل در جهان است که شیطان با تمام قوا وارد صحنه شده و در بعضی موارد حقایق را وارونه کرده و جای زشت و زیبا را تغییر داده است. به عنوان مثال در فیلم های هالیودی بر خلاف سنت های ادبی و روایی ما، عاقبت بدی در انتظار خلافکاران نیست. و خلافکاران، تصویر سیاه و مذموم ندارند. بلکه آنها چهره هایی خوش فکر، خوش تیپ، پر ابهت، جذاب و پیروز میدان تصویر می شوند. تا آنجا که با ارائه چهره ای این چنینی از شر، بستر شیطان پرستی نیز فراهم شده است و عده ای شیطان را سمبل قدرت و توانمندی می بینند. و در همین فضاست که تحریف و دروغ اصل قلمداد می شود و کنار زدن تحریف ها، به قول لشگر باطل و اسلام ستیزان، ماله کشی نام می گیرد. مثلا علیرغم آنکه صفت بارز پیامبر مکرم اسلام،  رحمه للعالمین بوده و ایشان سمبل مهرورزی شناخته می شده، در عصر جدید، با انواع تحریفات و دروغ ها، اسلام را مترادف خشونت ساخته اند و عده ای تحت تاثیر پروپاگاندای رسانه ای، این دروغ را باور کرده اند. یا علیرغم تاکید بسیار اسلام بر علم آموزی، و حقایق تاریخی مسلم درباره شکل گیری جنبش علمی گسترده متاثر از اسلام، آن قدر تبلیغ دروغ کرده اند که بعضی فکر می کنند هر دینی با علم مخالف است. یا علیرغم آنکه اسلام شخصیت زن را احیا نمود و جنس مونث را در تمام جایگاه هایش (دختری، همسری، مادری) بسیار تکریم کرد این مطلب را وارونه کرده اند گویی که اسلام زن ستیز است. مطالب از این دست بسیار است و شیطان چنان عده ای را به بردگی خود کشانده که با پول یا بدون آن، با انگیزه بالا و ساماندهی شده، شب و روز به دشمنی و تحریف گری مشغولند و یک دروغ را آن قدر در قالب ها و بیان های مختلف تکرار می کنند تا بالاخره بتوانند عده ای را فریب داده و به بیراهه بکشانند. طبیعتا در هر کدام از این مسائل، برای درک حقیقت نیاز به تاملی خردمندانه است. و اگر چه بدون القائات منحرفانه و قرائت های محرّف، با یک نگاه حقیقت مشخص می شده، اما در فضای مسموم، نیاز به مکث و مطالعه وجود دارد که شیطان صفتان سعی می کنند، با القابی نظیر ماله کشی، توجیه گری و ... فرصت تامل را گرفته و همگان را به پیش داوری بکشانند تا بدون مطالعه و فهم واقعیت، افراد را  به لشگر شیطان درآورند. حال آنکه در همین فضا، اگر مطالعه و دقت حاکم شود، اسلام ستیزان شکست خواهند خورد. چون واضح است که اگر کسی مدارای 13 ساله پیامبر اسلام (ص) در فضای مکه را بنگرد و در بخش دوم رسالت ایشان نیز بنگرد که چگونه در فتح مکه از هر گونه انتقام جویی پرهیز کرده و حتی خانه سران دشمنان خود را محل امن معرفی می کند، و همه آن شکنجه ها و توطئه هایی که صرفا به خاطر حرف حقش تحمل کرده بود را کنار می گذارد، نمی تواند بپذیرد که داعش و امثال آن مسلمان واقعی باشند. و دینی که حتی قطع کردن اعضای سگ درنده و مرده را نهی می کند،  از اعمال وحشیانه عده ای مبرا خواهد ماند. اما در تلاش اسلام ستیزان، این حقایق تاریخی کنار زده می شود و با استفاده از مطالب جعلی امثال خودشان در سده های گذشته (چون اسلام ستیزانی از همان روز اول اسلام هم بوده اند) یا نقل گزینشی ای که معنای حقایق را تغییر می دهد به دروغ گویی مشغول می شوند و با تکرار هزار باره و هر روزه، آن قدر بر دروغ شان اصرار می کنند تا تصویر ذهنی مردم را تغییر دهند. یا مثلا آن قدر فضای علم ستیزی مسیحی، به تمام دین ها تعمیم داده می شود و این دروغ در قالب های متعدد بیان می شود که واقعیت وارونه می شود. خصوصا که بر خلاف جبهه شیطان، فعالیت ساماندهی شده و قوی ای در ذکر مفاخر علمی دنیای اسلام و تبیین نهضت علمی آن وجود ندارد و حرکت هایی بسیار محدودی در بیان علم دوستی اسلام انجام می شود. یا اگر به مساله زنان بنگریم، حقایق تاریخی نشان می دهند اسلام شخصیت زن را احیا کرد. و در فضای زنده به گور شدن دختران، تک تک موارد اجحاف در حق زنان را رفع نمود؛ معنایی ندارد که با اصل گرفتن تمدن غربی و جایگاه زنان در غرب، نقش برجسته و انسانی زن در اسلام را نبینیم و زنان را در همان پرتگاهی بیندازیم که زن غربی امروز گرفتار آن است. به هر حال بیاناتی نظیر توجیه و ماله کشی و ... برای آن است که در فضای تبلیغات شیطان صفتان، فرصت فکر و مطالعه از توده ها گرفته شود. و آنان را به پیش داوری بکشانند.
عنوان سوال:

چرا مسلمانان در دفاع از عقاید خود توجیه می کنند و مدام به تفسیر قرآن و سند حدیث و ... پناه می برند؟


پاسخ:

این تصور و سوال ناشی از آن، به خاطر اوج گرفتن نزاع حق و باطل در جهان است که شیطان با تمام قوا وارد صحنه شده و در بعضی موارد حقایق را وارونه کرده و جای زشت و زیبا را تغییر داده است. به عنوان مثال در فیلم های هالیودی بر خلاف سنت های ادبی و روایی ما، عاقبت بدی در انتظار خلافکاران نیست. و خلافکاران، تصویر سیاه و مذموم ندارند. بلکه آنها چهره هایی خوش فکر، خوش تیپ، پر ابهت، جذاب و پیروز میدان تصویر می شوند. تا آنجا که با ارائه چهره ای این چنینی از شر، بستر شیطان پرستی نیز فراهم شده است و عده ای شیطان را سمبل قدرت و توانمندی می بینند.

و در همین فضاست که تحریف و دروغ اصل قلمداد می شود و کنار زدن تحریف ها، به قول لشگر باطل و اسلام ستیزان، ماله کشی نام می گیرد.

مثلا علیرغم آنکه صفت بارز پیامبر مکرم اسلام،  رحمه للعالمین بوده و ایشان سمبل مهرورزی شناخته می شده، در عصر جدید، با انواع تحریفات و دروغ ها، اسلام را مترادف خشونت ساخته اند و عده ای تحت تاثیر پروپاگاندای رسانه ای، این دروغ را باور کرده اند.

یا علیرغم تاکید بسیار اسلام بر علم آموزی، و حقایق تاریخی مسلم درباره شکل گیری جنبش علمی گسترده متاثر از اسلام، آن قدر تبلیغ دروغ کرده اند که بعضی فکر می کنند هر دینی با علم مخالف است.

یا علیرغم آنکه اسلام شخصیت زن را احیا نمود و جنس مونث را در تمام جایگاه هایش (دختری، همسری، مادری) بسیار تکریم کرد این مطلب را وارونه کرده اند گویی که اسلام زن ستیز است.

مطالب از این دست بسیار است و شیطان چنان عده ای را به بردگی خود کشانده که با پول یا بدون آن، با انگیزه بالا و ساماندهی شده، شب و روز به دشمنی و تحریف گری مشغولند و یک دروغ را آن قدر در قالب ها و بیان های مختلف تکرار می کنند تا بالاخره بتوانند عده ای را فریب داده و به بیراهه بکشانند.

طبیعتا در هر کدام از این مسائل، برای درک حقیقت نیاز به تاملی خردمندانه است. و اگر چه بدون القائات منحرفانه و قرائت های محرّف، با یک نگاه حقیقت مشخص می شده، اما در فضای مسموم، نیاز به مکث و مطالعه وجود دارد که شیطان صفتان سعی می کنند، با القابی نظیر ماله کشی، توجیه گری و ... فرصت تامل را گرفته و همگان را به پیش داوری بکشانند تا بدون مطالعه و فهم واقعیت، افراد را  به لشگر شیطان درآورند. حال آنکه در همین فضا، اگر مطالعه و دقت حاکم شود، اسلام ستیزان شکست خواهند خورد.

چون واضح است که اگر کسی مدارای 13 ساله پیامبر اسلام (ص) در فضای مکه را بنگرد و در بخش دوم رسالت ایشان نیز بنگرد که چگونه در فتح مکه از هر گونه انتقام جویی پرهیز کرده و حتی خانه سران دشمنان خود را محل امن معرفی می کند، و همه آن شکنجه ها و توطئه هایی که صرفا به خاطر حرف حقش تحمل کرده بود را کنار می گذارد، نمی تواند بپذیرد که داعش و امثال آن مسلمان واقعی باشند. و دینی که حتی قطع کردن اعضای سگ درنده و مرده را نهی می کند،  از اعمال وحشیانه عده ای مبرا خواهد ماند. اما در تلاش اسلام ستیزان، این حقایق تاریخی کنار زده می شود و با استفاده از مطالب جعلی امثال خودشان در سده های گذشته (چون اسلام ستیزانی از همان روز اول اسلام هم بوده اند) یا نقل گزینشی ای که معنای حقایق را تغییر می دهد به دروغ گویی مشغول می شوند و با تکرار هزار باره و هر روزه، آن قدر بر دروغ شان اصرار می کنند تا تصویر ذهنی مردم را تغییر دهند.

یا مثلا آن قدر فضای علم ستیزی مسیحی، به تمام دین ها تعمیم داده می شود و این دروغ در قالب های متعدد بیان می شود که واقعیت وارونه می شود. خصوصا که بر خلاف جبهه شیطان، فعالیت ساماندهی شده و قوی ای در ذکر مفاخر علمی دنیای اسلام و تبیین نهضت علمی آن وجود ندارد و حرکت هایی بسیار محدودی در بیان علم دوستی اسلام انجام می شود.

یا اگر به مساله زنان بنگریم، حقایق تاریخی نشان می دهند اسلام شخصیت زن را احیا کرد. و در فضای زنده به گور شدن دختران، تک تک موارد اجحاف در حق زنان را رفع نمود؛ معنایی ندارد که با اصل گرفتن تمدن غربی و جایگاه زنان در غرب، نقش برجسته و انسانی زن در اسلام را نبینیم و زنان را در همان پرتگاهی بیندازیم که زن غربی امروز گرفتار آن است.

به هر حال بیاناتی نظیر توجیه و ماله کشی و ... برای آن است که در فضای تبلیغات شیطان صفتان، فرصت فکر و مطالعه از توده ها گرفته شود. و آنان را به پیش داوری بکشانند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین