در خود این کتاب آسمانی به قرآن خوانده شده است: (إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ؛[یس/59] این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است.) (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبینٍ؛[حجر/1] این آیات کتاب، و قرآن مبین است.) (بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ؛[بروج/21] (این آیات، سحر و دروغ نیست،) بلکه قرآن با عظمت است.) (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ؛[بقره/185] ماه رمضان، که در آن قرآن نازل شده است.) درباره معنای کلمه قرآن نیز چند وجه بیان شده است: (قرآن مصدریست بمعنی قرائت یعنی خواندن و ازین جهت کلام اللَّه را قرآن خوانند که خوانده می شود و واجبست خواندن او در نماز)[1] ( قرآن این کلمه در اصل مصدر است و بمعنی خواندن، نظر انداختن فراهم آوردن، جمع کردن چیزی را بچیزی می باشد ... بعضی از علماء گفتهاند تسمیه این کتاب به قرآن از میان کتابهائی که خداوند متعال نازل فرموده به جهت این است که ثمره تمام آنها در قرآن جمع است بلکه ثمره جمیع علوم در آن گنجانده شده است. )[2] قاموس قرآن درباره قراء ریشه کلمه قرآن چنین می نویسد: ( قرء = جمع کردن. خواندن را از آن قرائت گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع میشوند. ولی بهر جمع قرائت نگویند مثلا وقتیکه گروهی را جمع کردی نمیگوئی (قرئت القوم) قرآن = این لفظ در اصل مصدر است بمعنی خواندن. چنانکه در بعضی از آیات معنای مصدری مراد است مثل: (إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛[قیامة/17- 18] چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست! * پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن) قرآن در اینجا مصدر است مثل فرقان و رجحان و هر دو ضمیر راجع بوحی اند یعنی در قرآن عجله نکن زیرا جمع کردن آنچه وحی میکنیم و خواندن آن بر عهده ماست ... و چون آنرا خواندیم از خواندنش پیروی کن و بخوان. سپس قرآن علم است بکتاب حاضر که بر حضرت رسول صلّی الله علیه و آله نازل شده باعتبار آنکه خواندنی است و آن مصدر از برای مفعول (مقروّ) است، قرآن کتابی است خواندنی باید آنرا خواند و در معانیش دقّت و تدبّر نمود بنظر نگارنده همان خواندن سبب تسمیه این کتاب عظیم باین نام است. چنانکه خود قرآن بخواندن آن کاملا اهمیّت میدهد (وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ؛[نمل/92] و اینکه قرآن را تلاوت کنم) (وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا؛[مزمّل/4] و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان.) (فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ؛[مزمّل/20] آنچه برای شما میسّر است قرآن بخوانید.) بعضی ها قرآن را در اصل بمعنی جمع گرفته اند که اصل قرء بمعنی جمع است در اینصورت می توانند بگویند که: آن مصدر از برای فاعل است قرآن یعنی جامع حقائق و فرموده های الهی. ولی با ملاحظه آنچه گذشت معنای اول مقبولتر بلکه منحصر بفرد است. المیزان نیز آنرا اختیار کرده است. )[3] [1]. آیات الأحکام (الجرجانی)، ج1، ص: 104. [2]. أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج8، ص: 560. [3]. قاموس قرآن، ج5، ص: 260.
در خود این کتاب آسمانی به قرآن خوانده شده است:
(إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبینٌ؛[یس/59] این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است.)
(تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبینٍ؛[حجر/1] این آیات کتاب، و قرآن مبین است.)
(بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ؛[بروج/21] (این آیات، سحر و دروغ نیست،) بلکه قرآن با عظمت است.)
(شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ؛[بقره/185] ماه رمضان، که در آن قرآن نازل شده است.)
درباره معنای کلمه قرآن نیز چند وجه بیان شده است:
(قرآن مصدریست بمعنی قرائت یعنی خواندن و ازین جهت کلام اللَّه را قرآن خوانند که خوانده می شود و واجبست خواندن او در نماز)[1]
( قرآن این کلمه در اصل مصدر است و بمعنی خواندن، نظر انداختن فراهم آوردن، جمع کردن چیزی را بچیزی می باشد ... بعضی از علماء گفتهاند تسمیه این کتاب به قرآن از میان کتابهائی که خداوند متعال نازل فرموده به جهت این است که ثمره تمام آنها در قرآن جمع است بلکه ثمره جمیع علوم در آن گنجانده شده است. )[2]
قاموس قرآن درباره قراء ریشه کلمه قرآن چنین می نویسد: ( قرء = جمع کردن. خواندن را از آن قرائت گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم جمع میشوند. ولی بهر جمع قرائت نگویند مثلا وقتیکه گروهی را جمع کردی نمیگوئی (قرئت القوم)
قرآن = این لفظ در اصل مصدر است بمعنی خواندن. چنانکه در بعضی از آیات معنای مصدری مراد است مثل:
(إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛[قیامة/17- 18] چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست! * پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن)
قرآن در اینجا مصدر است مثل فرقان و رجحان و هر دو ضمیر راجع بوحی اند یعنی در قرآن عجله نکن زیرا جمع کردن آنچه وحی میکنیم و خواندن آن بر عهده ماست ... و چون آنرا خواندیم از خواندنش پیروی کن و بخوان.
سپس قرآن علم است بکتاب حاضر که بر حضرت رسول صلّی الله علیه و آله نازل شده باعتبار آنکه خواندنی است و آن مصدر از برای مفعول (مقروّ) است، قرآن کتابی است خواندنی باید آنرا خواند و در معانیش دقّت و تدبّر نمود بنظر نگارنده همان خواندن سبب تسمیه این کتاب عظیم باین نام است. چنانکه خود قرآن بخواندن آن کاملا اهمیّت میدهد
(وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ؛[نمل/92] و اینکه قرآن را تلاوت کنم)
(وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا؛[مزمّل/4] و قرآن را با دقّت و تأمّل بخوان.)
(فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ؛[مزمّل/20] آنچه برای شما میسّر است قرآن بخوانید.)
بعضی ها قرآن را در اصل بمعنی جمع گرفته اند که اصل قرء بمعنی جمع است در اینصورت می توانند بگویند که: آن مصدر از برای فاعل است قرآن یعنی جامع حقائق و فرموده های الهی. ولی با ملاحظه آنچه گذشت معنای اول مقبولتر بلکه منحصر بفرد است. المیزان نیز آنرا اختیار کرده است. )[3]
[1]. آیات الأحکام (الجرجانی)، ج1، ص: 104.
[2]. أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج8، ص: 560.
[3]. قاموس قرآن، ج5، ص: 260.
- [سایر] دین مبین اسلام ، کتاب آسمانی قرآن و روایت نقل شده از ائمه، گناه را چگونه تعریف می کند؟
- [سایر] ادله عدم تحریف قرآن و تحریف کتاب آسمانی دیگر چیست؟
- [سایر] امروزه به جز قرآن کریم چند کتاب آسمانی دیگر موجود است ؟
- [سایر] کتابهای آسمانی کدامند؟ آیا انجیل کتاب آسمانی است؟ چرا؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا زرتشتیها اهل کتاب آسمانی هستند؟
- [سایر] بشر چه نیازی به کتاب آسمانی دارد ؟
- [سایر] آیا ممکن است قرآن یا هر کتاب آسمانی دیگر بر پایه برداشتهای علمی و عقلی مردم زمان خودش و با تمثیل حقایق را به آنان بیان کرده باشد؟
- [سایر] دلایل تحریف کتب آسمانی بجز قرآن چیست؟
- [سایر] چرا سنت های الهی در کتاب های مختلف آسمانی متفاوت است؟
- [آیت الله مظاهری] آیا زرتشتیها اهل کتاب آسمانی هستند؟ حکم طهارت و نجاست آنها چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] تشریح بدن مسلمان مرده جایز نیست و بر تشریح کننده دیه جنین مسلمان به تفصیلی که در کتاب دیات مذکور است لازم می شود
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، ولی مرد مسلمان می¬تواند با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری ازدواج کند.
- [آیت الله اردبیلی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر غیر اهل کتاب یهودی، مسیحی و زرتشتی ازدواج کند، ولی ازدواج دائم یا موقّت با زنهای اهل کتاب مانعی ندارد؛ البته چنانچه مردی همسر مسلمان داشته باشد، بدون اجازه او نمیتواند با زن کتابی ازدواج نماید مگر آن که او را متعه نماید و مدّت ازدواجش بسیار کوتاه باشد.
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله بهجت] زن مسلمان، نمیتواند با مرد غیر مسلمان ازدواج نماید و مرد مسلمان هم نمیتواند با زنان کافری که اهل کتاب نیستند، ازدواج کند، ولی با زنانی که یهودی و یا نصرانی باشند، موقتاً بهصورت صیغه میتواند ازدواج نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید؛ مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند؛ ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد و بنا بر احتیاط استحبابی عقد دائمی با آنها ننماید و بعضی از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان می دانند؛ در حکم کفارند و مرد و زن مسلمان نمی توانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.
- [آیت الله خوئی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، و بنابر احتیاط استحبابی عقد دائمی با آنها ننماید و بعضی از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان میدانند در حکم کفارند، و مرد و زن مسلمان نمیتوانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.
- [آیت الله سیستانی] انسان نمیتواند از سهم سبیل اللّه قرآن یا کتاب دینی ، یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید ، مگر آنکه مصلحت عامه اقتضای این کار را داشته و از حاکم شرع بنابر احتیاط لازم اجازه بگیرد .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زن کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، بلکه جواز ازدواج آنان به طور دائم نیز خالی از قوت نیست، ولی در صورت تمکن از ازدواج با مسلمه کراهت شدیده دارد، بلکه در این صورت احتیاط ترک نشود.