خدا یعنی موجودی که تمام موجودات ضعیف و محتاج، از او وجود گرفته اند و در خود او هیچ نوع نقص و نیازی وجود ندارد. باید توجه کرد که موجودی نیازمند، هرگز خدا نخواهد بود. چون دلایلی که برای اثبات وجود خدا مطرح شده، وجود واجب الوجود را اثبات می کند و در واجب الوجود، هیچ نقص و نیازی راه ندارد. این مسائل در جای خود مطرح شده. اما اینکه دعوت خدا به عبادت با بی نیازی او چگونه ممکن است، مساله ای است که در این جا باید به آن بپردازیم. خدای متعال، حکیم است و افعال او بی غرض نیست. اما لزومی ندارد که غرض او برای رفع نیازی از خودش باشد. بلکه غرض و هدف می تواند برای رفع نیاز از مخلوقات باشد. همانگونه که اصل خلقت انسان برای رفع نیازی از خدا نبوده، بلکه برای جود و بخشش به انسان ها بوده است. و ما نباید صفات و افعال خدا را با خودمان مقایسه کنیم و تصور کنیم چون تمام کارهای ما برای رفع نیازی از خودمان است، در نتیجه در خدا نیز چنین خواهد بود. بلکه باید فرق بین مخلوق و خالق را در نظر داشته و متوجه باشیم که هر گونه صفتی که معنای نقص و ضعف داشته باشد، در خدا ممکن نیست. بنابراین دعوت و دستور به عبادت، نباید از زاویه نیاز خدا دیده شود. بلکه باید آن را در صفات کمالی خدا بنگریم. که یکی از صفات خدای متعال رحمت اوست و این صفت در ابتدای هر سوره قرآن مورد تاکید قرار گرفته و در موارد بسیار دیگری نیز بیان شده است: (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحیمٌ[نور/20] چه می شد اگر فضل و رحمتی که خدا به شما ارزانی داشته است نمی بود؟ و اگر نه این بود که خدا مهربان و بخشاینده است.) دعوت به عبادت و تمام دستورات الهی، باید در سایه این صفت الهی دیده شود. چون نظام ایجاد شده توسط خدای متعال، قوانینی دارد که رعایت آن قوانین، عامل سعادت بندگان است. و تخلف از قوانین، موجب هلاکت و شقاوت خواهد شد. از همین رو، خدای متعال دستوراتی را بیان کرده تا انسان از سعادت خویش باز نماند: (رَبُّنَا الَّذی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی[طه/50] پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است!) و چون سعادت انسان در گرو عبادت خدای متعال است، خداوند هدف از خلقت او را عبادت می خواند: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)) عبادت خدای متعال بریدن از دنائت ها و حقارت هایی است که نفس اماره انسان، او را به سمت آنها می کشاند و کسی که پای رفتن از میان این حقارت ها را نداشته باشد، در قیامت حقیقت و باطن کار خویش را می یابد که باید از میان آتش برود اما به زانو افتاده و توانی برای رفتن ندارد: (نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا[مریم/72] آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم و ظالمان را- در حالی که (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده اند- در آن رها می سازیم.) در واقع عبادت گم کردن ضعف خود، در میان دریای عظمت رب است. و انسان با عبودیت خود را به مبداء تمام کمالات گره می زند و از ضعف ها و حقارت ها می رهد. و آنان نیز که به گناه و فساد در زمین می پردازند، نیرویی برای گناه کردن ندارند، مگر اینکه خدای متعال به آنها توان داده باشد. و به همین جهت گناهکار هرگز نیرویی در مقابل خدا دیده نمی شود: (أَمْ حَسِبَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ[عنکبوت/4] آیا کسانی که اعمال بد انجام می دهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داوری می کنند!)
خدا یعنی موجودی که تمام موجودات ضعیف و محتاج، از او وجود گرفته اند و در خود او هیچ نوع نقص و نیازی وجود ندارد. باید توجه کرد که موجودی نیازمند، هرگز خدا نخواهد بود. چون دلایلی که برای اثبات وجود خدا مطرح شده، وجود واجب الوجود را اثبات می کند و در واجب الوجود، هیچ نقص و نیازی راه ندارد. این مسائل در جای خود مطرح شده. اما اینکه دعوت خدا به عبادت با بی نیازی او چگونه ممکن است، مساله ای است که در این جا باید به آن بپردازیم.
خدای متعال، حکیم است و افعال او بی غرض نیست. اما لزومی ندارد که غرض او برای رفع نیازی از خودش باشد. بلکه غرض و هدف می تواند برای رفع نیاز از مخلوقات باشد. همانگونه که اصل خلقت انسان برای رفع نیازی از خدا نبوده، بلکه برای جود و بخشش به انسان ها بوده است. و ما نباید صفات و افعال خدا را با خودمان مقایسه کنیم و تصور کنیم چون تمام کارهای ما برای رفع نیازی از خودمان است، در نتیجه در خدا نیز چنین خواهد بود. بلکه باید فرق بین مخلوق و خالق را در نظر داشته و متوجه باشیم که هر گونه صفتی که معنای نقص و ضعف داشته باشد، در خدا ممکن نیست.
بنابراین دعوت و دستور به عبادت، نباید از زاویه نیاز خدا دیده شود. بلکه باید آن را در صفات کمالی خدا بنگریم. که یکی از صفات خدای متعال رحمت اوست و این صفت در ابتدای هر سوره قرآن مورد تاکید قرار گرفته و در موارد بسیار دیگری نیز بیان شده است:
(وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحیمٌ[نور/20] چه می شد اگر فضل و رحمتی که خدا به شما ارزانی داشته است نمی بود؟ و اگر نه این بود که خدا مهربان و بخشاینده است.)
دعوت به عبادت و تمام دستورات الهی، باید در سایه این صفت الهی دیده شود. چون نظام ایجاد شده توسط خدای متعال، قوانینی دارد که رعایت آن قوانین، عامل سعادت بندگان است. و تخلف از قوانین، موجب هلاکت و شقاوت خواهد شد. از همین رو، خدای متعال دستوراتی را بیان کرده تا انسان از سعادت خویش باز نماند:
(رَبُّنَا الَّذی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی[طه/50] پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است!)
و چون سعادت انسان در گرو عبادت خدای متعال است، خداوند هدف از خلقت او را عبادت می خواند:
(وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ[ذاریات/56] من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند))
عبادت خدای متعال بریدن از دنائت ها و حقارت هایی است که نفس اماره انسان، او را به سمت آنها می کشاند و کسی که پای رفتن از میان این حقارت ها را نداشته باشد، در قیامت حقیقت و باطن کار خویش را می یابد که باید از میان آتش برود اما به زانو افتاده و توانی برای رفتن ندارد:
(نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا[مریم/72] آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم و ظالمان را- در حالی که (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده اند- در آن رها می سازیم.)
در واقع عبادت گم کردن ضعف خود، در میان دریای عظمت رب است. و انسان با عبودیت خود را به مبداء تمام کمالات گره می زند و از ضعف ها و حقارت ها می رهد.
و آنان نیز که به گناه و فساد در زمین می پردازند، نیرویی برای گناه کردن ندارند، مگر اینکه خدای متعال به آنها توان داده باشد. و به همین جهت گناهکار هرگز نیرویی در مقابل خدا دیده نمی شود:
(أَمْ حَسِبَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ[عنکبوت/4] آیا کسانی که اعمال بد انجام می دهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داوری می کنند!)
- [سایر] چرا حضرت ابراهیم(ع) با داشتن ایمان به علم و قدرت خدا باز از خداوند تقاضای زنده شدن پرندگان مرده را کرد؟ آیا بندگان دیگر این حق را ندارند؟
- [سایر] آیا خدا به عبادت ما نیاز دارد که فرمان داده نماز بخوانیم و رو به کعبه بایستیم ؟
- [سایر] چرا خدا بعضی از بندگان را بیشتر از باقی بندگان دوست دارد؟
- [سایر] آیا خداوند نسبت به ما بندگان مهربان است؟
- [سایر] آیا خداوند دینداری را برای بندگان کاری سخت می داند؟
- [سایر] بدون شک تقاضای مرگ از خدا کار درستی نیست پس چرا حضرت مریم (علیها السلام) تقاضای مرگ از خدا کرد ؟
- [سایر] چگونه خدا را عبادت کنیم؟
- [سایر] آیا نماز که عالی ترین عبادت است، به مقدمات نیاز دارد؟
- [سایر] از بندگان صالح خداوند که دو نسل از انسانها در زمان حکومتش منقرض شدند، کیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن نسبت به حاکمیت بندگان شایستة خدا بر زمین چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] السلام علیْک ایها النبی و رحْمة الله و برکاته: سلام بر توای پیغمبر و رحمت خدا و برکات او بر تو باد. السلاْم علیْنا و علی عباد الله الصالحین: سلام بر ما و بر تمام بندگان صالح خدا. السلام علیْکمْ و رحْمة الله و برکاته: سلام بر شما ای جمعیت نمازگزاران و رحمت و برکات او بر شما باد.
- [آیت الله بهجت] جهیزیهای که پدر به دخترش میدهد و دختر آن را به منزل خود میبرد، آنچه از جهیزیه که تا آخر سال استفاده نکرده، خمس دارد، مگر آنکه استفاده نکردن او اتفاقی بوده و آن چیز نیاز منزل اوست و یا چیزی است که نداشتن آن خلاف شأن اوست که در این صورت خمس ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سبْحان الله و الْحمْد لله و لا إله إلا الله و الله اکْبر: پاک و منزه است خداوند و حمد و ستایش مخصوص اوست و معبودی جز او نیست و خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید.
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] فقیری که خرج سال خود و عیالاتش را ندارد، اگر خانهای دارد که ملک اوست و در آن نشسته یا وسیله سواری دارد، چنانچه به آنها نیاز داشته باشد، اگر چه برای حفظ آبرویش باشد، میتواند زکات بگیرد و همچنین است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانی و زمستانی و چیزهایی که به آنها احتیاج دارد و فقیری که اینها را ندارد، اگر به اینها نیاز داشته باشد، میتواند از زکات خریداری نماید.
- [آیت الله اردبیلی] (سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَاللّهُ أکْبَرُ)یعنی: (پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای بیهمتا و بزرگتر است از آن که توصیف شود.)
- [آیت الله مظاهری] فقیر نباید بیشتر از مخارج سال خود و عیالاتش را از زکات بگیرد و اگر مقداری پول یا جنس دارد، فقط به اندازه کسری مخارج یک سالش زکات بگیرد ولی میتواند برای چیزی که قیمتش بیش از مخارج سال اوست نظیر خانه در صورت نیاز زکات بگیرد.
- [آیت الله سبحانی] اجیر باید واجبات میت را نیابتاً انجام دهد و عبادت های او را قضا نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] مبتدیه و مضطربه و ناسیه و زنی که عادت عددیه دارد اگر خونی ببینند که نشانه های حیض را داشته باشد باید عبادت را ترک کنند و چنانچه بعد بفهمند حیض نبوده باید عبادتهایی را که به جا نیاورده اند قضا نمایند و اگر خونی ببینند که نشانه های حیض را نداشته باشد باید عبادت را به جا اورند مگر ناسیه در صورتی که یقین به تحقق عادت پیدا کند که تا احتمال بقای عادت را می دهد باید عبادت را ترک کند