آیا خداوند دینداری را برای بندگان کاری سخت می داند؟ دینداری از جهاتی بسیار آسان و دلپذیر است و از جهات و در مواردی هم سخت.اما توجه به نکات زیر ضروری است: 1- اگر مجموعه جهان هستی را مورد مطالعه و دقت قرار دهیم به این حقیقت می رسیم که در نظام کل و در توازن عمومی، وجود پستی ها وبلندی ها، فراز و نشیب ها، همواری ها و ناهمواری ها، تاریکی ها و روشنایی ها، رنج ها و لذت ها، موفقیت ها و ناکامی ها، همه لازم است. اصولا اگر سختی نباشد، خوشی و لذت به درستی درک و احساس نخواهد شد. سختی ها و گرفتاری ها، مقدمه کمال و پیشرفت است. ضربه ها، موجودات جماد و بی جان را نابود می سازد و از قدرت آنها می کاهد ولی موجودات زنده را تحریک می کند و نیرومند می سازد؛ (بس زیادت ها که اندر نقص ها است). گرفتاری ها و شدائد برای تکامل بشر لازم و ضروری است. اگر محنت ها و رنج ها نباشد، بشر تباه می گردد. قرآن کریم می فرماید: (لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ مسلما ما انسان را در رنج و سختی آفریده ایم).(بلد، آیه 4) انسان باید مشقت ها را تحمل کند و سختی ها بکشد تا هستی لایق و شایسته را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق، راه خود را به سوی کمال می پیمایند. یکسره در خوشی و لذت بودن و در ناز و نعمت زیستن و از سختی ها دوری گزیدن، موجب ضعف و ناتوانی می گردد و بر عکس، زندگی کردن، در شرایط دشوار و ناهموار، آدمی را نیرومند و چابک می سازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا می گرداند. به فرموده امیر مؤمنان(ع): درختان بیابانی که از مراقبت و رسیدگی مرتب باغبان بی بهره اند، چوب محکم تر و با دوام تری دارند و بر عکس درختان باغ که دائما تحت مراقبت و رسیدگی قرار دارند سست تر و کم دوامتر هستند).(نهج البلاغه، نامه 45) خداوند متعال می فرماید: (و لنبولنک بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین؛ بی شک شما را با مقداری از ترس، گرسنگی و آفت در مال ها و جان ها ومیوه ها می آزمایم، و انسان صبور و با استقامت را مژده و بشارت ده).(بقره، آیه 155) یعنی بلاها و گرفتاری ها برای انسان های صابر و شکیبا و استوار، سودمند و مفید است و آثار نیک و ارزشمندی در آنها ایجاد می کند و در چنین وضعیتی باید به آنها مژده داد. خداوند برای تربیت و پرورش انسان، دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و هر برنامه شامل سختی ها و شدائد است. در برنامه تشریعی، عبادات را قرار داده و در برنامه تکوینی، مصائب و سختی ها را سر راه انسان ها قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق و نماز شدائدی است که با تکلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در انجام آنها سبب تکمیل نفوس و پرورش استعداد های عالی انسانی است. گرسنگی، فقر، ترس، تلفات مالی و جانی، شدائیدی است که در تکوین پدید آورده شده است و به طور قهری انسان را در بر می گیرد. بنابراین کشمکش یک پایه اساسی زندگی انسان ها و یک عنصر اصلی در سرشت بشر است. فرمول اصلی آفرینش جهان، فرمول تضاد است و دنیا جز مجموعه ای از اضداد نیست. هستی و نیستی، بقا و فنا، سلامتی و بیماری، دارایی و نداری، پیری و جوانی و بالاخره خوشبختی و بدبختی در این جهان توأمند؛ (گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهمند). مولوی می گوید: رنج، گنج آمد که رحمت ها در او استمغز تازه شد چو بخراشید پوست ای برادر موضع تاریک و سردصبر کردن بر غم و سستی و درد چشمه حیوان و جام مستی استکان بلندی ها همه در پستی است آن بهاران مضمر است اندر خزاندر بهار است آن خزان مگریز از آن همره غم باش و با وحشت بسازمی طلب در مرگ خود عمر دراز (برای مطالعه بیشتر ر.ک: عدل الهی، شهید مطهری(ره)، بحث فوائد شرور) . افرادی که به خدا نزدیک تر و دارای ایمان بیشتری هستند، رنج و سختی آنان بیشتر است و این به خاطر آن است که این جهان، جهان عمل و تکلیف است و آخرت، جهان حساب و جزای اعمال است. افرادی که دارای ایمان هستند، تلاش بسیاری در راه خدا انجام می دهند و بسیاری از رنج و سختی آنان رنج هایی است که با انجام اعمال نیک، در راه عبودیت و بندگی خدا آنها را متحمل می شوند. 2- یکی از مقامات افراد برجسته و اولیای خدا، صبر و پایداری در مقابل مصائب و خشنود بودن به قضای الهی است. این خود موجب اعتلای درجه آنان است، ولی متقابلا افرادی که مؤمن نیستند ممکن است که دنیا با راحتی و آسایش ظاهری زندگی کنند، اما از فیض و صبر و رضای به قضای خدا محروم باشند. 3. براساس آنچه از احادیث استفاده می شود، خداوند گاهی مؤمنان را در دنیا به بلاها و رنج ها مبتلا می کند تا این گرفتاری ها کفاره گناهان آنان شود و در روز قیامت دیگر چیزی که به خاطر آن عقوبت و کیفر شوند در کار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد، ولی افرادی که کافر و مشرک هستند چنانچه برخی کارهای نیک داشته باشند، پاداش آنان را در همین جهان به آنان می دهد; در نتیجه، در آن جهان با دست خالی حاضر خواهند شد. 4. آنچه در پریشانی آمده، قاعده کلی نیست. در قرآن می خوانیم: (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون; اگر شما(مومنان) رنج می کشید، کافران نیز همان گونه که شما رنج می کشید، رنج می کشند، و حال آن که شما امیدی به خدا دارید که آنان ندارند). 5. آنچه در این مسأله مهم است، جهان بینی دینی است. جهان بینی دینی، دنیا و رنج هایش را بد نمی داند، بلکه به عکس رنج ها را عاملی برای تحّرک بشمار می آورد; زیرا رنج ها وابستگی انسان را به دنیا کم می کنند و او را به راه می اندازند. این ذات دنیاست که با تغییر احوال و فصول و مرگ حتمی، به انسان آگاهی می دهد که اینجا جای ماندن و قرار نیست. بنابراین برخورداری ها و یا بلاها وسختی ها، معیار سعادت نیستند و از همین جاست که نقش بلاها در سیر و سلوک معنوی و شکوفایی قابلیت های درونی مؤمن آنقدر اهمیت پیدا می کند که در حدیث آمده است:(البلاء للولاء ؛(1)کسانی که ایمان بیشتری دارند، رنجشان بیشتر است). فراموش نکنیم دنیا دار مکافات نیز هست و در بسیاری و در بسیاری از موارد انسان نتیجه حرکت های خلاف نظام خود را می بیند، چه مؤمن باشد و چه کافر. 1 - اصول کافی، باب بلا و امتحان. پس میتوان گفت که سختی و بلا بر چند قسم است و هر یک بر صنف خاصی وارد میشود: 1) بلاهایی که برای رسوا ساختن مشرکان و کافران و معاندان و تبهکاران است. 2) بلای وارد بر مؤمن متوسط که زاییدهی گناه وی است و موجب ریزش گناه او میگردد (و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛ و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست). امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: سپاس و ستایش خدایی را که رنج و گرفتاری پیروان ما را مایهی زدوده شدن گناهان آنان در دنیا قرار داد تا با این رنجها و بلاها طاعتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند. 3) بلای وارد بر مؤمن برای تصحیح ایمان؛ امام صادق(ع) میفرماید: (بلا و گرفتاری برای مؤمن زیور است و برای آن که خرد ورزد کرامت است. زیرا گرفتار بلا شدن و شکیبایی و پایداری کردن در برابر آن ایمان را تصحیح میگرداند. 4) بلای وارد بر مؤمن جهت بیداری او؛ امام صادق(ع) میفرماید: هیچ مؤمنی نیست مگر آن که هر چهل روز یک بار به وسیلهی بلا و گرفتاری متنبه میشود. این بلایا به مال او میرسد یا به فرزندش یا به خودش که پاداش آن را میبیند و یا اندوهی به او میرسد که نمیداند از کجا رسیده است. 5) بلای وارد بر مؤمن که موجب ارتقای ایمان اوست. ایمان دارای درجات گوناگونی است و مؤمنین نیز دارای درجاتند و خداوند سبحان در این باره میفرماید: (هم درجات عندالله؛ مؤمنان نزد خداوند دارای درجات هستند) جناب رسول الله(ص) در مورد این نوع بلا میفرماید: خداوند برای انسان مقام و منزلتی در نظر گرفته است که او با کرده خود بدان نمیرسد تا آن که در بدن خود به بلایی گرفتار شود و به وسیله صبر و شکیبایی در تحمل رنج به آن مقام رسد. 6) بلای وارد بر انبیاء و مقربان درگاه الهی که برای ارتقای کمالات عالیه انبیاء است؛ لذا جناب ابراهیم نبی(ع) با پیروزی در امتحان به مقام امامت رسیده است. (و اذ ابتلی ابراهیم ربّه بکلمات فأتمهنّ، قال انّی جاعلک للناس اماما ؛ بیاد آر هنگامی که خداوند ابراهیم را به اموری چند امتحان فرمود و او همه را به جای آورد خدا به او گفت: من ترا به پیشوایی خلق برگزینم). با این مقدمه روشن میشود که هیچ گروهی و هیچ فردی نیست که مورد آزمایش و امتحان قرار نگیرد و بلکه همه انسانها لحظه به لحظه و دم به دم مورد آزمایش قرار میگیرند. بنابراین ای دوست عزیز، در هر یک از عملکرد و رفتارهای خویش آزمایش الهی را ببین، همچنین با توضیحی که گذشت، آزمایش الهی و غضب الهی جمع میشود، چرا که انسان مؤمنی مثل شما با یک گناه هر چند کوچک مورد غضب خدای تعالی واقع میشوید و خدای عزیز با بلایی هر چند کوچک که زاییده همان گناه است، شما را آزموده تا موجب پالایش جان شما گردد و جانتان از گناه تصفیه شود. اگر میخواهید مثالی برای شما ذکر میکنم: مؤمنی غیبت شخصی نموده است و لذا مورد غضب الهی واقع گشته است و با این غضب غم و اندوهی سخت بر او وارد شده است (غم اجتماعی، مالی، علمی، روحی و...) و این غم جان او را پالایش میکند، تصفیه میکند، جلا میدهد تا این که اندک اندک آلودگیها زدوده میشود و با صبر در برابر این غم و اندوه نیز از آزمایش الهی سرافراز بیرون میآید. البته اگر بخواهیم میزان عملی به شما ارائه دهیم، باید بگوییم که در دین محمّدی توبه و استغفار پس از هر گناه لازم دانسته شده و ثمرهی آن دفع بلای زاییده آن گناه است و اگر هم بلایی وارد شد، با تواضع و تسلیم در برابر درگاه الهی و صبر و شکیبایی در برابر بلا هم از فشار بلا و هم از طولانی شدن بلا کاسته میشود و البته اگر بخواهیم نمونهای از موانع نزول بلا را نام ببریم باید نام نماز شب سحرگاهی و صدقه را ذکر کنیم. نکته پایانی که انسان در مسیر تکامل زندگی؛ حتما با موانع و دشواری هایی هم روبرو است؛ برخی از دشواری ها و تلخی ها بازتاب اعمال بد و گناهان است که اگر با توبه و بازگشت به سوی خدا جبران نشود، در نهایت - خدای نکرده - به سقوط و بدبختی ابدی کشانده می شود. قرآن کریم می فرماید: (و ما ظلمنا هم ولکن کانوا انفسهم یظلمون). (1). اما بیشتر دشواری ها و تلخی هایی که برای اهل ایمان پیش می آید؛ بلاء حسن است و ممکن است پیامدهایی چون خطر مالی و جانی را به دنبال داشته باشد ولی پاداش ها و مقاماتی که در سایه این بلاها پیدا می شود بسیار بزرگتر و مهمتر است. خلاصه کلام، ابتلاء و آزمایش اهل ایمان خیر و نیکو است: (ولیبلی المؤمنین منه بلاء حسنا (2)؛ و بدینوسیله مؤمنان را به آزمایش نیکو، بیازماید) (3). پی نوشت ها: 1. (ما به آنان ظلمی نکردیم بلکه آنان خود بر خویشتن ستم روا داشتند) (نحل، آیه 118، 23). 2. انفال، آیه 17. 3. توضیح بیشتر را با عنایت به فهرست موضوعی تفسیر نمونه، ص 347 - 348 به مجلدات مختلف تفسیر نمونه مراجعه فرمایید.
آیا خداوند دینداری را برای بندگان کاری سخت می داند؟
دینداری از جهاتی بسیار آسان و دلپذیر است و از جهات و در مواردی هم سخت.اما توجه به نکات زیر ضروری است:
1- اگر مجموعه جهان هستی را مورد مطالعه و دقت قرار دهیم به این حقیقت می رسیم که در نظام کل و در توازن عمومی، وجود پستی ها وبلندی ها، فراز و نشیب ها، همواری ها و ناهمواری ها، تاریکی ها و روشنایی ها، رنج ها و لذت ها، موفقیت ها و ناکامی ها، همه لازم است. اصولا اگر سختی نباشد، خوشی و لذت به درستی درک و احساس نخواهد شد. سختی ها و گرفتاری ها، مقدمه کمال و پیشرفت است. ضربه ها، موجودات جماد و بی جان را نابود می سازد و از قدرت آنها می کاهد ولی موجودات زنده را تحریک می کند و نیرومند می سازد؛ (بس زیادت ها که اندر نقص ها است).
گرفتاری ها و شدائد برای تکامل بشر لازم و ضروری است. اگر محنت ها و رنج ها نباشد، بشر تباه می گردد. قرآن کریم می فرماید: (لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ مسلما ما انسان را در رنج و سختی آفریده ایم).(بلد، آیه 4)
انسان باید مشقت ها را تحمل کند و سختی ها بکشد تا هستی لایق و شایسته را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق، راه خود را به سوی کمال می پیمایند. یکسره در خوشی و لذت بودن و در ناز و نعمت زیستن و از سختی ها دوری گزیدن، موجب ضعف و ناتوانی می گردد و بر عکس، زندگی کردن، در شرایط دشوار و ناهموار، آدمی را نیرومند و چابک می سازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا می گرداند.
به فرموده امیر مؤمنان(ع): درختان بیابانی که از مراقبت و رسیدگی مرتب باغبان بی بهره اند، چوب محکم تر و با دوام تری دارند و بر عکس درختان باغ که دائما تحت مراقبت و رسیدگی قرار دارند سست تر و کم دوامتر هستند).(نهج البلاغه، نامه 45)
خداوند متعال می فرماید: (و لنبولنک بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین؛ بی شک شما را با مقداری از ترس، گرسنگی و آفت در مال ها و جان ها ومیوه ها می آزمایم، و انسان صبور و با استقامت را مژده و بشارت ده).(بقره، آیه 155)
یعنی بلاها و گرفتاری ها برای انسان های صابر و شکیبا و استوار، سودمند و مفید است و آثار نیک و ارزشمندی در آنها ایجاد می کند و در چنین وضعیتی باید به آنها مژده داد. خداوند برای تربیت و پرورش انسان، دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و هر برنامه شامل سختی ها و شدائد است. در برنامه تشریعی، عبادات را قرار داده و در برنامه تکوینی، مصائب و سختی ها را سر راه انسان ها قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق و نماز شدائدی است که با تکلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در انجام آنها سبب تکمیل نفوس و پرورش استعداد های عالی انسانی است. گرسنگی، فقر، ترس، تلفات مالی و جانی، شدائیدی است که در تکوین پدید آورده شده است و به طور قهری انسان را در بر می گیرد.
بنابراین کشمکش یک پایه اساسی زندگی انسان ها و یک عنصر اصلی در سرشت بشر است. فرمول اصلی آفرینش جهان، فرمول تضاد است و دنیا جز مجموعه ای از اضداد نیست. هستی و نیستی، بقا و فنا، سلامتی و بیماری، دارایی و نداری، پیری و جوانی و بالاخره خوشبختی و بدبختی در این جهان توأمند؛ (گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهمند).
مولوی می گوید:
رنج، گنج آمد که رحمت ها در او استمغز تازه شد چو بخراشید پوست
ای برادر موضع تاریک و سردصبر کردن بر غم و سستی و درد
چشمه حیوان و جام مستی استکان بلندی ها همه در پستی است
آن بهاران مضمر است اندر خزاندر بهار است آن خزان مگریز از آن
همره غم باش و با وحشت بسازمی طلب در مرگ خود عمر دراز
(برای مطالعه بیشتر ر.ک: عدل الهی، شهید مطهری(ره)، بحث فوائد شرور)
. افرادی که به خدا نزدیک تر و دارای ایمان بیشتری هستند، رنج و سختی آنان بیشتر است و این به خاطر آن است که این جهان، جهان عمل و تکلیف است و آخرت، جهان حساب و جزای اعمال است. افرادی که دارای ایمان هستند، تلاش بسیاری در راه خدا انجام می دهند و بسیاری از رنج و سختی آنان رنج هایی است که با انجام اعمال نیک، در راه عبودیت و بندگی خدا آنها را متحمل می شوند.
2- یکی از مقامات افراد برجسته و اولیای خدا، صبر و پایداری در مقابل مصائب و خشنود بودن به قضای الهی است. این خود موجب اعتلای درجه آنان است، ولی متقابلا افرادی که مؤمن نیستند ممکن است که دنیا با راحتی و آسایش ظاهری زندگی کنند، اما از فیض و صبر و رضای به قضای خدا محروم باشند.
3. براساس آنچه از احادیث استفاده می شود، خداوند گاهی مؤمنان را در دنیا به بلاها و رنج ها مبتلا می کند تا این گرفتاری ها کفاره گناهان آنان شود و در روز قیامت دیگر چیزی که به خاطر آن عقوبت و کیفر شوند در کار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد، ولی افرادی که کافر و مشرک هستند چنانچه برخی کارهای نیک داشته باشند، پاداش آنان را در همین جهان به آنان می دهد; در نتیجه، در آن جهان با دست خالی حاضر خواهند شد.
4. آنچه در پریشانی آمده، قاعده کلی نیست. در قرآن می خوانیم: (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون; اگر شما(مومنان) رنج می کشید، کافران نیز همان گونه که شما رنج می کشید، رنج می کشند، و حال آن که شما امیدی به خدا دارید که آنان ندارند).
5. آنچه در این مسأله مهم است، جهان بینی دینی است. جهان بینی دینی، دنیا و رنج هایش را بد نمی داند، بلکه به عکس رنج ها را عاملی برای تحّرک بشمار می آورد; زیرا رنج ها وابستگی انسان را به دنیا کم می کنند و او را به راه می اندازند. این ذات دنیاست که با تغییر احوال و فصول و مرگ حتمی، به انسان آگاهی می دهد که اینجا جای ماندن و قرار نیست.
بنابراین برخورداری ها و یا بلاها وسختی ها، معیار سعادت نیستند و از همین جاست که نقش بلاها در سیر و سلوک معنوی و شکوفایی قابلیت های درونی مؤمن آنقدر اهمیت پیدا می کند که در حدیث آمده است:(البلاء للولاء ؛(1)کسانی که ایمان بیشتری دارند، رنجشان بیشتر است). فراموش نکنیم دنیا دار مکافات نیز هست و در بسیاری و در بسیاری از موارد انسان نتیجه حرکت های خلاف نظام خود را می بیند، چه مؤمن باشد و چه کافر.
1 - اصول کافی، باب بلا و امتحان.
پس میتوان گفت که سختی و بلا بر چند قسم است و هر یک بر صنف خاصی وارد میشود:
1) بلاهایی که برای رسوا ساختن مشرکان و کافران و معاندان و تبهکاران است.
2) بلای وارد بر مؤمن متوسط که زاییدهی گناه وی است و موجب ریزش گناه او میگردد (و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛ و هر مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست).
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: سپاس و ستایش خدایی را که رنج و گرفتاری پیروان ما را مایهی زدوده شدن گناهان آنان در دنیا قرار داد تا با این رنجها و بلاها طاعتشان سالم ماند و سزاوار پاداش آن شوند.
3) بلای وارد بر مؤمن برای تصحیح ایمان؛ امام صادق(ع) میفرماید: (بلا و گرفتاری برای مؤمن زیور است و برای آن که خرد ورزد کرامت است. زیرا گرفتار بلا شدن و شکیبایی و پایداری کردن در برابر آن ایمان را تصحیح میگرداند.
4) بلای وارد بر مؤمن جهت بیداری او؛ امام صادق(ع) میفرماید: هیچ مؤمنی نیست مگر آن که هر چهل روز یک بار به وسیلهی بلا و گرفتاری متنبه میشود. این بلایا به مال او میرسد یا به فرزندش یا به خودش که پاداش آن را میبیند و یا اندوهی به او میرسد که نمیداند از کجا رسیده است.
5) بلای وارد بر مؤمن که موجب ارتقای ایمان اوست. ایمان دارای درجات گوناگونی است و مؤمنین نیز دارای درجاتند و خداوند سبحان در این باره میفرماید: (هم درجات عندالله؛ مؤمنان نزد خداوند دارای درجات هستند) جناب رسول الله(ص) در مورد این نوع بلا میفرماید: خداوند برای انسان مقام و منزلتی در نظر گرفته است که او با کرده خود بدان نمیرسد تا آن که در بدن خود به بلایی گرفتار شود و به وسیله صبر و شکیبایی در تحمل رنج به آن مقام رسد.
6) بلای وارد بر انبیاء و مقربان درگاه الهی که برای ارتقای کمالات عالیه انبیاء است؛ لذا جناب ابراهیم نبی(ع) با پیروزی در امتحان به مقام امامت رسیده است. (و اذ ابتلی ابراهیم ربّه بکلمات فأتمهنّ، قال انّی جاعلک للناس اماما ؛ بیاد آر هنگامی که خداوند ابراهیم را به اموری چند امتحان فرمود و او همه را به جای آورد خدا به او گفت: من ترا به پیشوایی خلق برگزینم).
با این مقدمه روشن میشود که هیچ گروهی و هیچ فردی نیست که مورد آزمایش و امتحان قرار نگیرد و بلکه همه انسانها لحظه به لحظه و دم به دم مورد آزمایش قرار میگیرند. بنابراین ای دوست عزیز، در هر یک از عملکرد و رفتارهای خویش آزمایش الهی را ببین، همچنین با توضیحی که گذشت، آزمایش الهی و غضب الهی جمع میشود، چرا که انسان مؤمنی مثل شما با یک گناه هر چند کوچک مورد غضب خدای تعالی واقع میشوید و خدای عزیز با بلایی هر چند کوچک که زاییده همان گناه است، شما را آزموده تا موجب پالایش جان شما گردد و جانتان از گناه تصفیه شود. اگر میخواهید مثالی برای شما ذکر میکنم: مؤمنی غیبت شخصی نموده است و لذا مورد غضب الهی واقع گشته است و با این غضب غم و اندوهی سخت بر او وارد شده است (غم اجتماعی، مالی، علمی، روحی و...) و این غم جان او را پالایش میکند، تصفیه میکند، جلا میدهد تا این که اندک اندک آلودگیها زدوده میشود و با صبر در برابر این غم و اندوه نیز از آزمایش الهی سرافراز بیرون میآید.
البته اگر بخواهیم میزان عملی به شما ارائه دهیم، باید بگوییم که در دین محمّدی توبه و استغفار پس از هر گناه لازم دانسته شده و ثمرهی آن دفع بلای زاییده آن گناه است و اگر هم بلایی وارد شد، با تواضع و تسلیم در برابر درگاه الهی و صبر و شکیبایی در برابر بلا هم از فشار بلا و هم از طولانی شدن بلا کاسته میشود و البته اگر بخواهیم نمونهای از موانع نزول بلا را نام ببریم باید نام نماز شب سحرگاهی و صدقه را ذکر کنیم.
نکته پایانی که انسان در مسیر تکامل زندگی؛ حتما با موانع و دشواری هایی هم روبرو است؛ برخی از دشواری ها و تلخی ها بازتاب اعمال بد و گناهان است که اگر با توبه و بازگشت به سوی خدا جبران نشود، در نهایت - خدای نکرده - به سقوط و بدبختی ابدی کشانده می شود. قرآن کریم می فرماید: (و ما ظلمنا هم ولکن کانوا انفسهم یظلمون). (1).
اما بیشتر دشواری ها و تلخی هایی که برای اهل ایمان پیش می آید؛ بلاء حسن است و ممکن است پیامدهایی چون خطر مالی و جانی را به دنبال داشته باشد ولی پاداش ها و مقاماتی که در سایه این بلاها پیدا می شود بسیار بزرگتر و مهمتر است. خلاصه کلام، ابتلاء و آزمایش اهل ایمان خیر و نیکو است: (ولیبلی المؤمنین منه بلاء حسنا (2)؛ و بدینوسیله مؤمنان را به آزمایش نیکو، بیازماید) (3).
پی نوشت ها:
1. (ما به آنان ظلمی نکردیم بلکه آنان خود بر خویشتن ستم روا داشتند) (نحل، آیه 118، 23).
2. انفال، آیه 17.
3. توضیح بیشتر را با عنایت به فهرست موضوعی تفسیر نمونه، ص 347 - 348 به مجلدات مختلف تفسیر نمونه مراجعه فرمایید.
- [سایر] ببخشید دینداری سخت هست یا آسان؟ چرا ما دینداری نمی کنیم؟
- [سایر] آیا خداوند زمان و ساعت گناه بندگان را می داند ؟ اگر می داند پس آن فرد گناهکار نیست و اگر نمی داند پس علم خدا ناقص است؟
- [سایر] آیا خداوند زمان و ساعت گناه بندگان را می داند ؟ اگر می داند پس آن فرد گناهکار نیست و اگر نمی داند پس علم خدا ناقص است؟
- [سایر] علم الهی نسبت به افعال انسانها چگونه است یعنی خدا می داند که انسانی عاقبتش جهنمی خواهد بود؟ پس چرا او را در بدو خلقت مجازات نمی کند و آیا خدا به افعال بندگان علم اجمالی دارد یا تفصیلی؟
- [سایر] چرا خدا بعضی از بندگان را بیشتر از باقی بندگان دوست دارد؟
- [سایر] آیا فروید که ترس را منشأ اعتقاد به خدا و دینداری دانسته، صحیح است؟
- [سایر] آیا خداوند نسبت به ما بندگان مهربان است؟
- [سایر] آیا تقاضای خدا از بندگان برای عبادت، برای نیاز اوست؟
- [سایر] از بندگان صالح خداوند که دو نسل از انسانها در زمان حکومتش منقرض شدند، کیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن نسبت به حاکمیت بندگان شایستة خدا بر زمین چیست؟
- [امام خمینی] نذر آن است که انسان ملتزم شود که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر در شب چیزی بخورد که می داند در روز بی اختیار قی می کند روزه باطل نمی شود، ولی احتیاط مستحب این است که چنین کاری نکند و اگر کرد، روزه را قضا نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه به واسطه بی اطّلاعی و ندانستن مسأله، کاری را انجام دهد که می داند حرام است، ولی نمی دانسته روزه را باطل می کند، قضا دارد ولی کفّاره ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد؛ یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد ، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید .
- [آیت الله بروجردی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله خوئی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بهجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که انجام ندادن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.