آیا رابطه حضرت علی (ع) با عمر، رابطه ای صمیمانه بوده است؟
نکته اولی که باید به آن توجه کرد، اینکه این گونه مطالب، حاشیه سازی برای مساله اختلافی بین شیعه و سنی است و ظاهرا برای کتمان حقیقت اصلی مورد استفاده قرار می گیرد. و گویی عده ای می خواهند با زیاد کردن مطالب و حاشیه سازی ها، اصل مساله را از دیدگان پنهان کنند. مساله اصلی اختلافی بین شیعه و سنی این است که آیا خدای متعال راضی می شود: بعد از پیامبر او (ص) رهبری مومنان در دست کسی قرار گیرد که از خطا و اشتباه مصون نیست؟ به عبارت دیگر آیا خدا کسی را سرپرست مومنان می کند که آنها را به بیراهه سوق دهد؟ یا آنکه چنین فرضی دور از شان خدای متعال است، و خدای متعال هرگز گمراهی را برای بندگان خود نمی پسندد؟ با در نظر گرفتن این مساله اصلی، حقانیت یک گروه در این نزاع بسیار روشن است. چرا که اهل سنت هرگز نمی توانند ادعای عصمت رهبران خود را بکنند. در حالی که شیعه معتقد به عصمت رهبرانش است. نکته بعدی آنکه به فرض اثبات رابطه خوب بین عمر و حضرت علی (ع) همچنان منفعتی عاید اهل سنت برای حقانیتشان نمی شود. چرا که ما شان امیر المومنان علی (ع) را فراتر از آن می دانیم که مسائل پر ارج جامعه اسلامی را با مسائل شخصی خلط نمایند. کما اینکه خودشان می فرمایند بین مسائل شخصی و مصالح جامعه اسلامی کاملا تفکیک کرده اند و از حق شخصی خودشان گذشته اند و بعد از استمرار ظلم در حق ایشان با نصب عثمان می فرمایند: همانا می‌ دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا به آنچه انجام داده ‌اید گردن می‌ نهم، تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو براه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به دیگری ستم نشود، و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم، و از آن همه زر و زیوری که به دنبال آن حرکت می‌ کنید، پرهیز می‌کنم.[1]   با توجه به دو مقدمه فوق باید بگوییم که هیچ دلیلی برای ارتباط صمیمانه بین حضرت علی (ع) و خلفای غاصب وجود ندارد و بلکه تمام دلایل عکس آن را اثبات می کند. و شواهدی که عده ای از اهل سنت برای اثبات ادعایشان مطرح می کنند، عکس ادعایشان را قطعی می کند. به عنوان مثال عده ای به قرار دادن حضرت علی (ع) توسط عمر در شورای خلافت اشاره می کنند و این را نشان دهنده ارتباط خوب بین حضرت علی (ع) و عمر می دانند! در حالی که عمر دستور داده بود، اگر این شش نفر نتوانستند با یکدیگر توافق کنند، گردن آنها زده شود! و این حقیقت مسلم تاریخی، نشان می دهد که این شورا هیچ ربطی به رفاقت و صمیمیت نداشته است. علاوه بر اینکه خود حضرت درباره ترکیب شش نفره این گونه می فرمایند: سپس عمر خلافت را در گروهی از قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می‌باشم پناه بر خدا از این شورا در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم کوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. یکی از آنها با کینه ‌ای که از من داشت روی بر تافت،و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان‌ (طلحه و زبیر)[2] در واقع عمر برای اینکه جو جامعه اسلامی که متمایل به حضرت علی (ع) بوده را تغییر دهد، و خلافت قطعی حضرت علی (ع) پس از مرگ عمر را ناممکن سازد، این شورا را تشکیل داده و اعضای آن را به گونه ای چینش می دهد که نتیجه قطعی آن عثمان باشد! خصوصا با توجه به تعیین کردن داور قطعی از بین این شش نفر! که آن داور پیشاپیش طرفدار عثمان بوده است. در سایر مسائل که به نظرات حضرت علی (ع) و جلوگیری از خطاهای عمر اشاره می کنند، نیز باید دقت کنیم که حضرت علی (ع) در مواردی به صورت اتفاقی از اشتباهات فاحش خلیفه باخبر می شود و از آن جلوگیری می کنند! و عمر نیز چاره ای نداشته که نظر صحیح و قطعی (که جامعه حقیقت آن را درک می کرده) بپذیرد. مثل مواردی که کسی را برای اجرای حدود می برده اند و حضرت متوجه شده، و جلوگیری می کنند. در واقع عمر با حضرت علی (ع) مشورت نمی کرده، بلکه به دلیل جو جامعه ناچار به پذیرش نظر حضرت علی (ع) می شده است.     در کنار این مسائل، حقایق مسلم تاریخی نیز وجود دارند که هر کدام از آنها برای تبیین رابطه حضرت علی (ع) با خلفا کفایت می کند که اگر چه حضرت به دلیل مصالح امت، در مواردی دخالت کرده و مانع انحرافات بیشتر جامعه می شود، اما از نظر شخصی، خلفا را غاصب و ظالم می دانسته است. مثل قضیه حمله به بیت وحی، غصب حق مسلم حضرت علی (ع) و ... . [1]. خطبه 74 نهج البلاغه. [2]. خطبه 3 نهج البلاغه.
عنوان سوال:

آیا رابطه حضرت علی (ع) با عمر، رابطه ای صمیمانه بوده است؟


پاسخ:

نکته اولی که باید به آن توجه کرد، اینکه این گونه مطالب، حاشیه سازی برای مساله اختلافی بین شیعه و سنی است و ظاهرا برای کتمان حقیقت اصلی مورد استفاده قرار می گیرد. و گویی عده ای می خواهند با زیاد کردن مطالب و حاشیه سازی ها، اصل مساله را از دیدگان پنهان کنند.

مساله اصلی اختلافی بین شیعه و سنی این است که آیا خدای متعال راضی می شود: بعد از پیامبر او (ص) رهبری مومنان در دست کسی قرار گیرد که از خطا و اشتباه مصون نیست؟ به عبارت دیگر آیا خدا کسی را سرپرست مومنان می کند که آنها را به بیراهه سوق دهد؟ یا آنکه چنین فرضی دور از شان خدای متعال است، و خدای متعال هرگز گمراهی را برای بندگان خود نمی پسندد؟ با در نظر گرفتن این مساله اصلی، حقانیت یک گروه در این نزاع بسیار روشن است. چرا که اهل سنت هرگز نمی توانند ادعای عصمت رهبران خود را بکنند. در حالی که شیعه معتقد به عصمت رهبرانش است.

نکته بعدی آنکه به فرض اثبات رابطه خوب بین عمر و حضرت علی (ع) همچنان منفعتی عاید اهل سنت برای حقانیتشان نمی شود. چرا که ما شان امیر المومنان علی (ع) را فراتر از آن می دانیم که مسائل پر ارج جامعه اسلامی را با مسائل شخصی خلط نمایند. کما اینکه خودشان می فرمایند بین مسائل شخصی و مصالح جامعه اسلامی کاملا تفکیک کرده اند و از حق شخصی خودشان گذشته اند و بعد از استمرار ظلم در حق ایشان با نصب عثمان می فرمایند: همانا می‌ دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا به آنچه انجام داده ‌اید گردن می‌ نهم، تا هنگامی که اوضاع مسلمین رو براه باشد، و از هم نپاشد، و جز من به دیگری ستم نشود، و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم، و از آن همه زر و زیوری که به دنبال آن حرکت می‌ کنید، پرهیز می‌کنم.[1]
 
با توجه به دو مقدمه فوق باید بگوییم که هیچ دلیلی برای ارتباط صمیمانه بین حضرت علی (ع) و خلفای غاصب وجود ندارد و بلکه تمام دلایل عکس آن را اثبات می کند. و شواهدی که عده ای از اهل سنت برای اثبات ادعایشان مطرح می کنند، عکس ادعایشان را قطعی می کند.

به عنوان مثال عده ای به قرار دادن حضرت علی (ع) توسط عمر در شورای خلافت اشاره می کنند و این را نشان دهنده ارتباط خوب بین حضرت علی (ع) و عمر می دانند! در حالی که عمر دستور داده بود، اگر این شش نفر نتوانستند با یکدیگر توافق کنند، گردن آنها زده شود! و این حقیقت مسلم تاریخی، نشان می دهد که این شورا هیچ ربطی به رفاقت و صمیمیت نداشته است.

علاوه بر اینکه خود حضرت درباره ترکیب شش نفره این گونه می فرمایند: سپس عمر خلافت را در گروهی از قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می‌باشم پناه بر خدا از این شورا در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم کوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. یکی از آنها با کینه ‌ای که از من داشت روی بر تافت،و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان‌ (طلحه و زبیر)[2]

در واقع عمر برای اینکه جو جامعه اسلامی که متمایل به حضرت علی (ع) بوده را تغییر دهد، و خلافت قطعی حضرت علی (ع) پس از مرگ عمر را ناممکن سازد، این شورا را تشکیل داده و اعضای آن را به گونه ای چینش می دهد که نتیجه قطعی آن عثمان باشد! خصوصا با توجه به تعیین کردن داور قطعی از بین این شش نفر! که آن داور پیشاپیش طرفدار عثمان بوده است.

در سایر مسائل که به نظرات حضرت علی (ع) و جلوگیری از خطاهای عمر اشاره می کنند، نیز باید دقت کنیم که حضرت علی (ع) در مواردی به صورت اتفاقی از اشتباهات فاحش خلیفه باخبر می شود و از آن جلوگیری می کنند! و عمر نیز چاره ای نداشته که نظر صحیح و قطعی (که جامعه حقیقت آن را درک می کرده) بپذیرد. مثل مواردی که کسی را برای اجرای حدود می برده اند و حضرت متوجه شده، و جلوگیری می کنند. در واقع عمر با حضرت علی (ع) مشورت نمی کرده، بلکه به دلیل جو جامعه ناچار به پذیرش نظر حضرت علی (ع) می شده است.  
 
در کنار این مسائل، حقایق مسلم تاریخی نیز وجود دارند که هر کدام از آنها برای تبیین رابطه حضرت علی (ع) با خلفا کفایت می کند که اگر چه حضرت به دلیل مصالح امت، در مواردی دخالت کرده و مانع انحرافات بیشتر جامعه می شود، اما از نظر شخصی، خلفا را غاصب و ظالم می دانسته است. مثل قضیه حمله به بیت وحی، غصب حق مسلم حضرت علی (ع) و ... .

[1]. خطبه 74 نهج البلاغه.
[2]. خطبه 3 نهج البلاغه.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین