موضع اسلام در مقابل هنر چیست؟
قلب و عقل دو بخش مهم و محوری وجود انسان است و اگر عقل طالب حقایق است، قلب طالب لطایف است. و در دین نیز به هر دو بخش توجه شده، و حقایق را در قالبی لطیف ارائه کرده است. و از این رو می بینیم که معجزه پیامبر خاتم (ص) قرآنی است که یکی از ابعاد بسیار برجسته اش، قرار داشتن در اوج بلاغت و فصاحت است. یعنی علاوه بر صحیح بودن مطالب بیان شده، در قالبی دل نشین ارائه شده است. در حالی که مثلا در فلسفه، حتی اگر به حقیقت ناب برسند، آن را در قالبی خشک ارائه می کنند. و به همین دلیل، بسیاری از مردم، طالب آن نخواهند بود. و اگر هنر را تولید کننده امور لطیف بدانیم، مشخص است که اسلام، هنر را کاملا به رسمیت شناخته و آن را لازم و ضروری می داند. در کنار آنچه ذکر شد، شواهد دیگری را نیز می توان بر شمرد. مثل: 1-تشویق به استفاده از صوت خوش و دلنشین برای قرائت قرآن: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند : قرآن را با صدای خوش بخوانید؛ زیرا صدای زیبا، بر زیبایی قرآن می افزاید.( کنز العمّال : 2765) 2-تشویق به استفاده از خط زیبا: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : دوات را لیقه بگذار ، قلم را کج برش زن ، حرف باء [در بسم اللّه الرحمن الرحیم ]را بکش ، سین را باز بنویس ، میم را شکم نده ، اللّه را زیبا بنویس، رحمان را بکش و رحیم را نیکو بنویس (الدرّ المنثور : 1/28) 3- تشویق به استفاده از شعر: هیچ مؤمنی در باره ما شعری نسروده مگر اینکه برایش شهری در بهشت آفریده هفت بار بزرگتر از دنیا (بحار الأنوار ، ج‌26، ص: 231) و... با این وجود توجه به چند نکته لازم است: 1-هدف و جهت گیری قدر و منزلت اعمال را روشن می سازد. کما اینکه شکافتن شکم کسی با چاقو، یک جا قتل نام می گیرد و جای دیگر عمل جراحی که یکی مذموم و دیگری ممدوح است. و با توجه به این نکته، مشخص است که اسلام هر هنری را تائید نمی کند. و هنری که انسان را به غفلت و گناه بکشاند، نه تنها حسنی ندارد، بلکه مذموم نیز شمرده می شود. 2-تولید هنر به عهده اسلام یا علمای دینی نیست. و برای رسیدن به هنر نیک، باید از نیروی انسانی جامعه استفاده کرد. تنها چیزی که می توان از دین انتظار داشت، تبیین خطوط قرمز است تا در محدوده ای جز آن به خلق هنر روی آورده شود. 3- هنرهای باطل تولید شده در بستر تمدن غربی و کفرمآب، طبیعتا واکنش منفی علمای دینی را برخواهد انگیخت. و کثرت این نوع هنرها و موضع منفی در مقابل آنها، را نباید به حساب مخالفت اسلام با هنر گذاشت. بلکه حقیقت آن، فاصله زیاد وضع موجود با وضع ایده آل است. 4-در طی تاریخ جهت دهی های دینی، خلاقیت افراد را به محدوده های جدیدی سیر داده و هنرهای بدیعی را خلق نموده است. به عنوان مثال نقوش اسلیمی، یکی از هنرهای تولید شده توسط مسلمین است که به خاطر ممنوعیت تصویر گری موجود زنده، به وجود آمده است. و می توان همچنان هنرهای جدیدی مثل آن خلق نمود و نباید خود را در حیطه های فعلی، منحصر نمود. 5-با توجه به نیاز انسان به هنر، تولید هنر سالم برای جامعه اسلامی، می تواند واجب کفایی شمرده شود. مثلا وقتی هنرمندان، ابزار شادی آفرینی برای مجالس عروسی نیافرینند، این خلاء با موسیقی های حرام پر می شود و نمیتوان با موضعی صرفا سلبی با آن مواجه نمود. بلکه هنرمندان جامعه موظف به تولید در این زمینه هستند.
عنوان سوال:

موضع اسلام در مقابل هنر چیست؟


پاسخ:

قلب و عقل دو بخش مهم و محوری وجود انسان است و اگر عقل طالب حقایق است، قلب طالب لطایف است. و در دین نیز به هر دو بخش توجه شده، و حقایق را در قالبی لطیف ارائه کرده است. و از این رو می بینیم که معجزه پیامبر خاتم (ص) قرآنی است که یکی از ابعاد بسیار برجسته اش، قرار داشتن در اوج بلاغت و فصاحت است. یعنی علاوه بر صحیح بودن مطالب بیان شده، در قالبی دل نشین ارائه شده است. در حالی که مثلا در فلسفه، حتی اگر به حقیقت ناب برسند، آن را در قالبی خشک ارائه می کنند. و به همین دلیل، بسیاری از مردم، طالب آن نخواهند بود.

و اگر هنر را تولید کننده امور لطیف بدانیم، مشخص است که اسلام، هنر را کاملا به رسمیت شناخته و آن را لازم و ضروری می داند.

در کنار آنچه ذکر شد، شواهد دیگری را نیز می توان بر شمرد. مثل:
1-تشویق به استفاده از صوت خوش و دلنشین برای قرائت قرآن: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند : قرآن را با صدای خوش بخوانید؛ زیرا صدای زیبا، بر زیبایی قرآن می افزاید.( کنز العمّال : 2765)

2-تشویق به استفاده از خط زیبا: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : دوات را لیقه بگذار ، قلم را کج برش زن ، حرف باء [در بسم اللّه الرحمن الرحیم ]را بکش ، سین را باز بنویس ، میم را شکم نده ، اللّه را زیبا بنویس، رحمان را بکش و رحیم را نیکو بنویس (الدرّ المنثور : 1/28)

3- تشویق به استفاده از شعر: هیچ مؤمنی در باره ما شعری نسروده مگر اینکه برایش شهری در بهشت آفریده هفت بار بزرگتر از دنیا (بحار الأنوار ، ج‌26، ص: 231)

و...

با این وجود توجه به چند نکته لازم است:

1-هدف و جهت گیری قدر و منزلت اعمال را روشن می سازد. کما اینکه شکافتن شکم کسی با چاقو، یک جا قتل نام می گیرد و جای دیگر عمل جراحی که یکی مذموم و دیگری ممدوح است. و با توجه به این نکته، مشخص است که اسلام هر هنری را تائید نمی کند. و هنری که انسان را به غفلت و گناه بکشاند، نه تنها حسنی ندارد، بلکه مذموم نیز شمرده می شود.

2-تولید هنر به عهده اسلام یا علمای دینی نیست. و برای رسیدن به هنر نیک، باید از نیروی انسانی جامعه استفاده کرد. تنها چیزی که می توان از دین انتظار داشت، تبیین خطوط قرمز است تا در محدوده ای جز آن به خلق هنر روی آورده شود.

3- هنرهای باطل تولید شده در بستر تمدن غربی و کفرمآب، طبیعتا واکنش منفی علمای دینی را برخواهد انگیخت. و کثرت این نوع هنرها و موضع منفی در مقابل آنها، را نباید به حساب مخالفت اسلام با هنر گذاشت. بلکه حقیقت آن، فاصله زیاد وضع موجود با وضع ایده آل است.

4-در طی تاریخ جهت دهی های دینی، خلاقیت افراد را به محدوده های جدیدی سیر داده و هنرهای بدیعی را خلق نموده است. به عنوان مثال نقوش اسلیمی، یکی از هنرهای تولید شده توسط مسلمین است که به خاطر ممنوعیت تصویر گری موجود زنده، به وجود آمده است. و می توان همچنان هنرهای جدیدی مثل آن خلق نمود و نباید خود را در حیطه های فعلی، منحصر نمود.

5-با توجه به نیاز انسان به هنر، تولید هنر سالم برای جامعه اسلامی، می تواند واجب کفایی شمرده شود. مثلا وقتی هنرمندان، ابزار شادی آفرینی برای مجالس عروسی نیافرینند، این خلاء با موسیقی های حرام پر می شود و نمیتوان با موضعی صرفا سلبی با آن مواجه نمود. بلکه هنرمندان جامعه موظف به تولید در این زمینه هستند.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین