پاسخ اجمالی: موضع گیری ملحدان در مقابل ادیان، به ویژه دین اسلام می تواند دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی داشته باشد. پاسخ تفصیلی: موضع گیری ملحدان در مقابل ادیان به ویژه دین اسلام می تواند دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی داشته باشد که در جای خود قابل بررسی هستند، اما پیش از این که تفصیلاً این علل را به طور جداگانه مورد تحلیل قرار دهیم، تذکر دو نکته قابل اهمیت است. نخست این که موضع گیری ملحدان و دینداران علیه یکدیگر مسئله تازه ای نیست و به طرق و انحای مختلف در طول تاریخ حیات بشر از جانب هر دو طرف معمول بوده است. بنابراین بایستی توجه نمود که این موضع گیری تنها از جانب ملحدان نبوده است، اما امروزه گویا صدای ملحدان به واسطه در اختیار داشتن قدرت مخرّب تکنولوژی، رسانه ای و نظامی نسبت به زمان های گذشته بلندتر شنیده می شود. نکته دیگر این که نباید پنداشت که در همه موارد این نوع موضع گیری ها در قبال حقیقت دین و اسلام بوده است بلکه ممکن است این موضع گیری ها واکنشی باشد در قبال فهم نادرست دین یا شیوه نادرست تبلیغ دین از سوی دینداران. در ذیل به علل چهارگانه این مسئله با توجه ویژه به دین اسلام به عنوان جامع ترین و کامل ترین دین الاهی می پردازیم. الف) علل سیاسی: تجربه تلخ برخی حکومتهای مدعی دین در طول تاریخ از جمله قرون وسطای مسیحی در جهان مسیحیت و دوران خلفا، صفویه، طالبانیسم و حکومت های اسلامی در جهان اسلام و رژیم صهیونیستی در جهان یهودیت؛ در کنار نزاع ها و جنگ های مذهبی و فرقه ای درون ادیان، این بهانه را به دست ملحدان داده است تا دین را حداقل در حوزه عمومی (سیاست و اجتماع) ناکارآمد جلوه دهند و حتی گاه با تسری دادن این ناکارآمدی به حوزه خصوصی، اساساً ادیان را عامل خشونت و خونریزی معرفی کنند. به طور مشخص در مورد اسلام روی کار آمدن گروه های سیاسی منحرف و منتسب به اسلام و جنبش های سلفی؛ مانند طالبان و القاعده، به ویژه حادثه یازده سپتامبر که به غلط یا درست به القاعده نسبت داده شد؛ تأثیر مهمی در موج اسلام هراسی و حملات رسانه ای و تبلیغاتی علیه اسلام داشته است. ب) علل اجتماعی: گسترش جوامع شهری و زندگی مدرن، زیست اجتماعی تازه ای پدید آورده است که در تقابل با بهشت طبیعی تصویر شده در قرآن و روایات اسلامی است و این موضوع به تقابل اسلام و مدرنیته منجر شده است. تقابلی که با تمام تلاش های فکری روشنفکران مسلمان جهت آشتی دادن اسلام با مدرنیته هنوز پابرجا است. ناکامی روشنفکران مسلمان در رفع این تقابل از این رو است که ایشان اکثراً با نگاه و قالب بندی مدرنیته سراغ اسلام می روند، به این معنا که ابتدا حقانیت مدرنیته را می پذیرند و سپس سعی می کنند که تعالیم اسلامی را با ارزش های مدرنیته تطبیق دهند. این تلاشِ عقیم که در نهایت منجر به تجدید نظر طلبی این نوع روشنفکران و عدول از اسلام شده است، در کنار ناسازگاری های رفتاری موجود در جوامع اسلامی که هم می خواهند ظواهر اسلام را حفظ کنند و هم روح مدرنیته را در کالبد خسته و بی جان خود بدمند، این دیدگاه نادرست را تقویت نموده است که دین مترقی اسلام، دینی ارتجاعی است و حداقل به درد جامعه امروزی نمی خورد. این دیدگاه نادرست ریشه در واژگون سازی واژه ها دارد، به طوری که هر نوع انتقاد و تشکیک در ارزش های مدرنیته مساوی با ارتجاع و عقب ماندگی به شمار می آید. ج) علل اقتصادی: پذیرش اقتصاد سرمایه داری (کاپیتالیسم) در کشورهای اسلامی زمینه را برای استعمار نو فراهم می آورد تا به تضعیف اعتقادات مسلمانان بپردازد، به طوری که نفت به عنوان سرمایه عظیم موجود در این کشورها نه تنها عامل پیشرفت نشده، بلکه با کمک به رواج مصرف گرایی و اقتصاد مصرف محور در میان جوامع مسلمان وابستگی شدید اقتصادی مسلمانان را به کشورهای غربی به همراه داشته است. وقتی مزه کالاها و تکنولوژی غربی به مذاق مسلمانان خوش آمد، کم کم خود به این نتیجه می رسند که این نوع اقتصاد با مسلمان بودن سازگاری ندارد؛ لذا یا این نوع اقتصاد را رها کرده و سعی می کنند به سمت اقتصادی تولید محور حرکت کنند، یا این که دنبال دردسر نگردند و با دست برداشتن از اسلام استیلای غرب را به طور کامل بپذیرند. د) علل فرهنگی: علل فرهنگی مختلفی را می توان در این زمینه مطرح نمود از جمله فهم قشری از دین توسط برخی دانشمندان دینی و در نتیجه دفاع قشری و متعصبانه از دین ، و بی گانگی و حتی دشمنی با معارف بلند اسلامی توسط این مدعیان دفاع از دین به امپراطوری رسانه ای غرب این امکان را داده تا با بزرگ نمایی جایگاه این گونه افراد به عنوان تنها نمایندگان رسمی اسلام، چهره ای خشن، غیر انسانی، خرافی و غیر عقلانی از اسلام و فرهنگ اسلامی ارائه کند. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
موضع گیری ملحدان در مقابل ادیان، به ویژه دین اسلام می تواند دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی داشته باشد.
پاسخ تفصیلی:
موضع گیری ملحدان در مقابل ادیان به ویژه دین اسلام می تواند دلایل مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی داشته باشد که در جای خود قابل بررسی هستند، اما پیش از این که تفصیلاً این علل را به طور جداگانه مورد تحلیل قرار دهیم، تذکر دو نکته قابل اهمیت است. نخست این که موضع گیری ملحدان و دینداران علیه یکدیگر مسئله تازه ای نیست و به طرق و انحای مختلف در طول تاریخ حیات بشر از جانب هر دو طرف معمول بوده است. بنابراین بایستی توجه نمود که این موضع گیری تنها از جانب ملحدان نبوده است، اما امروزه گویا صدای ملحدان به واسطه در اختیار داشتن قدرت مخرّب تکنولوژی، رسانه ای و نظامی نسبت به زمان های گذشته بلندتر شنیده می شود. نکته دیگر این که نباید پنداشت که در همه موارد این نوع موضع گیری ها در قبال حقیقت دین و اسلام بوده است بلکه ممکن است این موضع گیری ها واکنشی باشد در قبال فهم نادرست دین یا شیوه نادرست تبلیغ دین از سوی دینداران. در ذیل به علل چهارگانه این مسئله با توجه ویژه به دین اسلام به عنوان جامع ترین و کامل ترین دین الاهی می پردازیم.
الف) علل سیاسی: تجربه تلخ برخی حکومتهای مدعی دین در طول تاریخ از جمله قرون وسطای مسیحی در جهان مسیحیت و دوران خلفا، صفویه، طالبانیسم و حکومت های اسلامی در جهان اسلام و رژیم صهیونیستی در جهان یهودیت؛ در کنار نزاع ها و جنگ های مذهبی و فرقه ای درون ادیان، این بهانه را به دست ملحدان داده است تا دین را حداقل در حوزه عمومی (سیاست و اجتماع) ناکارآمد جلوه دهند و حتی گاه با تسری دادن این ناکارآمدی به حوزه خصوصی، اساساً ادیان را عامل خشونت و خونریزی معرفی کنند. به طور مشخص در مورد اسلام روی کار آمدن گروه های سیاسی منحرف و منتسب به اسلام و جنبش های سلفی؛ مانند طالبان و القاعده، به ویژه حادثه یازده سپتامبر که به غلط یا درست به القاعده نسبت داده شد؛ تأثیر مهمی در موج اسلام هراسی و حملات رسانه ای و تبلیغاتی علیه اسلام داشته است.
ب) علل اجتماعی: گسترش جوامع شهری و زندگی مدرن، زیست اجتماعی تازه ای پدید آورده است که در تقابل با بهشت طبیعی تصویر شده در قرآن و روایات اسلامی است و این موضوع به تقابل اسلام و مدرنیته منجر شده است. تقابلی که با تمام تلاش های فکری روشنفکران مسلمان جهت آشتی دادن اسلام با مدرنیته هنوز پابرجا است. ناکامی روشنفکران مسلمان در رفع این تقابل از این رو است که ایشان اکثراً با نگاه و قالب بندی مدرنیته سراغ اسلام می روند، به این معنا که ابتدا حقانیت مدرنیته را می پذیرند و سپس سعی می کنند که تعالیم اسلامی را با ارزش های مدرنیته تطبیق دهند. این تلاشِ عقیم که در نهایت منجر به تجدید نظر طلبی این نوع روشنفکران و عدول از اسلام شده است، در کنار ناسازگاری های رفتاری موجود در جوامع اسلامی که هم می خواهند ظواهر اسلام را حفظ کنند و هم روح مدرنیته را در کالبد خسته و بی جان خود بدمند، این دیدگاه نادرست را تقویت نموده است که دین مترقی اسلام، دینی ارتجاعی است و حداقل به درد جامعه امروزی نمی خورد. این دیدگاه نادرست ریشه در واژگون سازی واژه ها دارد، به طوری که هر نوع انتقاد و تشکیک در ارزش های مدرنیته مساوی با ارتجاع و عقب ماندگی به شمار می آید.
ج) علل اقتصادی: پذیرش اقتصاد سرمایه داری (کاپیتالیسم) در کشورهای اسلامی زمینه را برای استعمار نو فراهم می آورد تا به تضعیف اعتقادات مسلمانان بپردازد، به طوری که نفت به عنوان سرمایه عظیم موجود در این کشورها نه تنها عامل پیشرفت نشده، بلکه با کمک به رواج مصرف گرایی و اقتصاد مصرف محور در میان جوامع مسلمان وابستگی شدید اقتصادی مسلمانان را به کشورهای غربی به همراه داشته است. وقتی مزه کالاها و تکنولوژی غربی به مذاق مسلمانان خوش آمد، کم کم خود به این نتیجه می رسند که این نوع اقتصاد با مسلمان بودن سازگاری ندارد؛ لذا یا این نوع اقتصاد را رها کرده و سعی می کنند به سمت اقتصادی تولید محور حرکت کنند، یا این که دنبال دردسر نگردند و با دست برداشتن از اسلام استیلای غرب را به طور کامل بپذیرند.
د) علل فرهنگی: علل فرهنگی مختلفی را می توان در این زمینه مطرح نمود از جمله فهم قشری از دین توسط برخی دانشمندان دینی و در نتیجه دفاع قشری و متعصبانه از دین ، و بی گانگی و حتی دشمنی با معارف بلند اسلامی توسط این مدعیان دفاع از دین به امپراطوری رسانه ای غرب این امکان را داده تا با بزرگ نمایی جایگاه این گونه افراد به عنوان تنها نمایندگان رسمی اسلام، چهره ای خشن، غیر انسانی، خرافی و غیر عقلانی از اسلام و فرهنگ اسلامی ارائه کند.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] به نظر شما علل موضع گیری ملحدان در مقابل دین اسلام و ادیان دیگر چه می تواند باشد؟ دلیل و اسباب این پدیده چیست و از چه نشأت می گیرد و یا منبع آن، چه می تواند باشد؟
- [سایر] علل تعدد ادیان و اختلاف بین آنها چیست؟
- [سایر] علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت زرتشت . یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
- [سایر] از نظر اسلام و ادیان دیگر برای موفقیت چه باید کرد؟
- [سایر] تفاوت بین بهشت و جهنم از نظر اسلام و ادیان دیگر چیست؟
- [آیت الله سیستانی] میخواهم نظر اسلام و سایر ادیان الهی را راجع به خودکشی بدانم ؟
- [سایر] موضع اسلام در مقابل هنر چیست؟
- [سایر] موضع اسلام درباره چهارشنبه سوری چیست؟
- [سایر] علل دین گرایی و دین گریزی در ادیان اسلام مسیحیت، زرتشت، یهود چیست؟ کدام یک از اعتقادات دینی موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟ کدام یک از دستورات عملی ادیان موجب دین گریزی و یا دین گرایی می شود؟
- [سایر] علل مهدویت در اسلام کدامند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی منکر خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شود یا حکم ضروری دین یعنی حکمی که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثل واجب بودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که انکار آن حکم به انکار خدا یا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگردد و با توجه به این موضع آن را انکار کند، (مرتدّ) است.
- [آیت الله سیستانی] با سنگ و کلوخ و پارچه و مانند اینها اگر خشک و پاک باشند میشود مخرج غائط را تطهیر کرد ، و چنانچه رطوبت کمی داشته باشد که موضع را تر نکند اشکال ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] هفت چیز وضو را باطل می کند اول و دوم بول و غایط خارج از موضع طبیعی یا از غیر موضع طبیعی با اعتیاد و همچنین خارج از غیر موضع طبیعی بدون اعتیاد بنابر احتیاط واجب و رطوبت مشتبه به بول قبل از استبراء از بول حکم بول را دارد سوم باد روده که از مخرج طبیعی غایط خارج می شود و از غیر ان به تفصیلی که در غایط گذشت در صورتی که بر ان یکی از دو اسم مخصوص گفته شود چهارم خواب و وقتی محقق می شود که گوش نشنود پنجم چیزهایی که عقل را از بین می برد مانند دیوانگی و مستی و بیهوشی ششم استحاضه زنان که تفصیل ان خواهد امد هفتم جنابت
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر در صورت یا دستها بریدگی یا زخمی است که خون آن بند نمی آید و آب برای آن ضرر ندارد؛ باید بعد از شستن اجزاء صحیحه آن عضو با رعایت ترتیب؛ موضع زخم یا بریدگی را در آب کر یا جاری فرو برد و قدری فشار دهد که خون بند بیاید و احاطه آب برآن موضع قطع شود و بعد انگشت خود را روی زخم یا بریدگی در زیر آب از بالا به پائین بکشد تا آب بر آن جاری شود. شرط هفتم آنکه وقت برای وضو و نماز کافی باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . استخدام کفار اعم از ذمی و غیر ذمی در ادارات و سازمان هایی که باید بر جریان امور، نظارت و یا امور دفاعی کشور اسلام را تحت نظر داشته باشند، جایز نیست و پاسبان و افسر و قاضی و متصدیان مشاغل دیگر از این قبیل، همه باید مسلمان باشند.
- [آیت الله مظاهری] کورتاژ یکی از گناهان بزرگ در اسلام است و چنانکه گذشت علاوه بر گناه کفّاره نیز دارد، ولی اگر از نظر دکتر متخصّص و متدین حفظ جان زن متوقف بر آن باشد مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.