آیا در مدل حکومتی ولی فقیه، اجازه تبلیغ به سایر ادیان می دهید؟
آزادی بیان امری کاملا مقبول و منطقی است و در سرتاسر سیره مسلمانان دیده می شود. آنجا که امام صادق(ع) در یکی از مقدس ترین مکانها مثل مسجد الحرام با افرادی نظیر ابن ابی العوجاء و ابوشاکر دیصانی که از ملحدان بوده اند، گفتگو می کند، همین فرهنگ را به تصویر می کشد. تا اینکه در زمان ما شهید مطهری در مقابل مارکسیت ها چنین موضع گیری می کند: (من در همین دانشکده، چند سال پیش نامه ای نوشتم به شورای دانشکده و در آن تذکر دادم، یگانه دانشکده ای که صلاحیت دارد یک کرسی را اختصاص بدهد به مارکیسم، همین دانشکده الهیات است ولی نه اینکه مارکسیسم را یک استاد مسلمان تدریس کند، بلکه استادی که واقعاً مارکسیسم را شناخته باشد و به آنموءمن باشد و مخصوصاً به خدا اعتقاد نداشته باشد، می باید به هر قیمتی شده از چنان فردی دعوت کرد تا در این دانشکده مسایل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم می آییم و حرف هایمان را می زنیم. منطق خودمان را می گوییم. هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد).[1] و ادامه همین منطق به شکلی کاملا سازمان یافته تر امروزه در نظام جمهوری اسلام دیده می شود که  با بودجه بیت المال دانشگاه ادیان ساخته می شود و با کمال احترام از علمای ادیان مختلف دعوت می شود تا بیایند و نظرات خودشان را بیان کنند. اما باید توجه کرد که بین آزادی بیان با تبلیغ تفاوت وجود دارد. در آزادی بیان، طرح اندیشه ها در فضایی منطقی صورت می گیرد. اما تبلیغ می تواند هر ساز و کاری را شامل شود. تا آن جا که فریب کاری وجه عمده آن شود. به همین دلیل هیچ عاقلی تبلیغ بدون شرط و بدون محدودیت را نمی پذیرد. چه کسی می تواند بپذیرد که تبلیغ مواد مخدر یا مواد رونگردان آزاد باشد؟ آدم خواری به شکل علنی تبلیغ شود؟ آیا زمانی که در جامعه ها، تاسیس مطب دارای شرایط و ضوابط است و کسی که بدون رعایت آن ها، اقدام به تاسیس مطب کند، مجرم شناخته می شود، نباید برای سلامت روح و اندیشه افراد مراقبت بیشتری اعمال شود؟ این در حالی است که سابقه تاریخی استعمار در پیش روی ماست که پیش قراولان استعمار، کشیشان انجیل به دست بودند. [1]. پیرامون انقلاب اسلامی، ص 13.
عنوان سوال:

آیا در مدل حکومتی ولی فقیه، اجازه تبلیغ به سایر ادیان می دهید؟


پاسخ:

آزادی بیان امری کاملا مقبول و منطقی است و در سرتاسر سیره مسلمانان دیده می شود. آنجا که امام صادق(ع) در یکی از مقدس ترین مکانها مثل مسجد الحرام با افرادی نظیر ابن ابی العوجاء و ابوشاکر دیصانی که از ملحدان بوده اند، گفتگو می کند، همین فرهنگ را به تصویر می کشد. تا اینکه در زمان ما شهید مطهری در مقابل مارکسیت ها چنین موضع گیری می کند:
(من در همین دانشکده، چند سال پیش نامه ای نوشتم به شورای دانشکده و در آن تذکر دادم، یگانه دانشکده ای که صلاحیت دارد یک کرسی را اختصاص بدهد به مارکیسم، همین دانشکده الهیات است ولی نه اینکه مارکسیسم را یک استاد مسلمان تدریس کند، بلکه استادی که واقعاً مارکسیسم را شناخته باشد و به آنموءمن باشد و مخصوصاً به خدا اعتقاد نداشته باشد، می باید به هر قیمتی شده از چنان فردی دعوت کرد تا در این دانشکده مسایل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم می آییم و حرف هایمان را می زنیم. منطق خودمان را می گوییم. هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد).[1]

و ادامه همین منطق به شکلی کاملا سازمان یافته تر امروزه در نظام جمهوری اسلام دیده می شود که  با بودجه بیت المال دانشگاه ادیان ساخته می شود و با کمال احترام از علمای ادیان مختلف دعوت می شود تا بیایند و نظرات خودشان را بیان کنند.

اما باید توجه کرد که بین آزادی بیان با تبلیغ تفاوت وجود دارد. در آزادی بیان، طرح اندیشه ها در فضایی منطقی صورت می گیرد. اما تبلیغ می تواند هر ساز و کاری را شامل شود. تا آن جا که فریب کاری وجه عمده آن شود. به همین دلیل هیچ عاقلی تبلیغ بدون شرط و بدون محدودیت را نمی پذیرد.
چه کسی می تواند بپذیرد که تبلیغ مواد مخدر یا مواد رونگردان آزاد باشد؟ آدم خواری به شکل علنی تبلیغ شود؟ آیا زمانی که در جامعه ها، تاسیس مطب دارای شرایط و ضوابط است و کسی که بدون رعایت آن ها، اقدام به تاسیس مطب کند، مجرم شناخته می شود، نباید برای سلامت روح و اندیشه افراد مراقبت بیشتری اعمال شود؟
این در حالی است که سابقه تاریخی استعمار در پیش روی ماست که پیش قراولان استعمار، کشیشان انجیل به دست بودند.

[1]. پیرامون انقلاب اسلامی، ص 13.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین