چرا در کشور اسلامی اجازه تبلیغ به سایر ادیان داده نمی شود؟
نکته اساسی در این مساله آن است که تبلیغ مفهوم گسترده ای دارد و لزوما به شکل طرح مباحث منطقی نیست. بلکه ممکن است برای انجام آن، از انواع شیوه های فریبکارانه نیز استفاده شود. از همین رو تبلیغ در جوامع، همیشه با قوانینی محدود می شود. مثلا در برخی کشورها، اجازه تبلیغ مواد خوراکی مضر چون نوشابه های گازدار داده نمی شود. همچنین اگر کسی بدون رعایت ضوابط به تبلیغ امری مبادرت کند، قانون او را مجازات می کند. مثل آنکه کسی بدون اخذ مجوز نظام پزشکی، مطب تاسیس کند و به تبلیغ طبابت خویش مشغول شود. حتی در برخی موارد، عده ای مجبور به ضد تبلیغ برای خود می شوند. مثل آنکه تولید کنندگان سیگار، باید بر روی پاکت سیگار، نتایج زیان بار استفاده از سیگار را به تصویر بکشند. پس اینکه تصور کنیم، تبلیغ باید آزاد باشد و همه مختار به انتخاب باشند، درست نیست و عقلا هرگز آن را قبول نمی کنند. مثلا هیچ کس قبول نمی کند که باندهای توزیع مواد مخدر مجاز باشند، در دانشگاهها و ... مواد مخدر را تبلیغ کنند با این ادعا که انسان ها مختارند و خودشان باید انتخاب کنند. بنابراین طرح یک مطلب باید با رعایت ضوابط منطقی باشد. که یکی از لوازم منطقی بودن طرح یک ادعا، در نظر گرفتن مخاطبان و محل طرح ادعا است. روشن است که عامه مردم، دغدغه اصلی شان، تامین معیشت و نیازهای مادی است. و علاوه بر آنکه تخصص چندانی در بررسی مطالب مختلف ندارند، فرصت آن را هم ندارند. بنابراین این گونه مباحث باید در جمع کارشناسان ارائه شود و اگر قرار است، اندیشه یک امت تغییر کند، این تغییر زمانی منطقی است که از طریق تغییر اندیشه نخبگان و اندیشمندان آن امت رخ دهد. و حداقل امر آن است که طرح اندیشه هایی که متفاوت با اندیشه پذیرفته شده در جامعه هستند، در مکان هایی باشد که افراد با تصمیم قبلی خود برای شنیدن و بررسی کردن بدان جا رفته باشند. و ادعای جدید در معرض نقد کارشناسان نیز باشد تا افراد با مقایسه مطالب آنها را تمییز دهند. البته به نظر می رسد همه آنچه گفته شد، تنها جهت ترسیم فضای مطلوب است. و واقعیتی که در زمان خود با آن مواجه هستیم، آن است که گستردگی رسانه ها، تمام محدودیت ها را از بین برده، و هر کسی هر چه دارد، عرضه می کند و ادعای اینکه از طرح اندیشه ای ممانعت شده، خود یک شگرد تبلیغاتی برای مظلوم نمایی و جذب است. آنچه در این دوران باید مطرح کرد، این است که افراد خودشان مراقبت کنند که اگر خود را در معرض افکار متفاوت قرار می دهند، تنها به مقداری که فرصت بررسی منطقی دارند، خود را در معرض مطالب قرار دهند. و از هرزه خوانی و تبدیل کردن ذهن به انبان مطالب متعارض اجتناب کنند و الا بدانند که ذهن نیز ظرفیت خاصی دارد و در صورت انباشت مطالب متعارض، روزی توانایی بررسی را از دست داده و دچار شکاکیت می شوند، همان گونه که پر کردن بیش از حد معده، موجب نفخ شده و توانایی هضم را از آن سلب می کند.   بنابراین باید فرصت ها را صرف مطالعه صحیح و منطقی کرد و در فضایی که دشمن برای کسب منافع خود در صدد تسخیر اذهان است، به قصد تفریح چشم و فکر و گوش خود را در اختیار او قرار ندهیم.
عنوان سوال:

چرا در کشور اسلامی اجازه تبلیغ به سایر ادیان داده نمی شود؟


پاسخ:

نکته اساسی در این مساله آن است که تبلیغ مفهوم گسترده ای دارد و لزوما به شکل طرح مباحث منطقی نیست. بلکه ممکن است برای انجام آن، از انواع شیوه های فریبکارانه نیز استفاده شود.

از همین رو تبلیغ در جوامع، همیشه با قوانینی محدود می شود. مثلا در برخی کشورها، اجازه تبلیغ مواد خوراکی مضر چون نوشابه های گازدار داده نمی شود.
همچنین اگر کسی بدون رعایت ضوابط به تبلیغ امری مبادرت کند، قانون او را مجازات می کند. مثل آنکه کسی بدون اخذ مجوز نظام پزشکی، مطب تاسیس کند و به تبلیغ طبابت خویش مشغول شود.
حتی در برخی موارد، عده ای مجبور به ضد تبلیغ برای خود می شوند. مثل آنکه تولید کنندگان سیگار، باید بر روی پاکت سیگار، نتایج زیان بار استفاده از سیگار را به تصویر بکشند.

پس اینکه تصور کنیم، تبلیغ باید آزاد باشد و همه مختار به انتخاب باشند، درست نیست و عقلا هرگز آن را قبول نمی کنند. مثلا هیچ کس قبول نمی کند که باندهای توزیع مواد مخدر مجاز باشند، در دانشگاهها و ... مواد مخدر را تبلیغ کنند با این ادعا که انسان ها مختارند و خودشان باید انتخاب کنند.

بنابراین طرح یک مطلب باید با رعایت ضوابط منطقی باشد. که یکی از لوازم منطقی بودن طرح یک ادعا، در نظر گرفتن مخاطبان و محل طرح ادعا است.
روشن است که عامه مردم، دغدغه اصلی شان، تامین معیشت و نیازهای مادی است. و علاوه بر آنکه تخصص چندانی در بررسی مطالب مختلف ندارند، فرصت آن را هم ندارند.
بنابراین این گونه مباحث باید در جمع کارشناسان ارائه شود و اگر قرار است، اندیشه یک امت تغییر کند، این تغییر زمانی منطقی است که از طریق تغییر اندیشه نخبگان و اندیشمندان آن امت رخ دهد.
و حداقل امر آن است که طرح اندیشه هایی که متفاوت با اندیشه پذیرفته شده در جامعه هستند، در مکان هایی باشد که افراد با تصمیم قبلی خود برای شنیدن و بررسی کردن بدان جا رفته باشند. و ادعای جدید در معرض نقد کارشناسان نیز باشد تا افراد با مقایسه مطالب آنها را تمییز دهند.

البته به نظر می رسد همه آنچه گفته شد، تنها جهت ترسیم فضای مطلوب است. و واقعیتی که در زمان خود با آن مواجه هستیم، آن است که گستردگی رسانه ها، تمام محدودیت ها را از بین برده، و هر کسی هر چه دارد، عرضه می کند و ادعای اینکه از طرح اندیشه ای ممانعت شده، خود یک شگرد تبلیغاتی برای مظلوم نمایی و جذب است.

آنچه در این دوران باید مطرح کرد، این است که افراد خودشان مراقبت کنند که اگر خود را در معرض افکار متفاوت قرار می دهند، تنها به مقداری که فرصت بررسی منطقی دارند، خود را در معرض مطالب قرار دهند. و از هرزه خوانی و تبدیل کردن ذهن به انبان مطالب متعارض اجتناب کنند و الا بدانند که ذهن نیز ظرفیت خاصی دارد و در صورت انباشت مطالب متعارض، روزی توانایی بررسی را از دست داده و دچار شکاکیت می شوند، همان گونه که پر کردن بیش از حد معده، موجب نفخ شده و توانایی هضم را از آن سلب می کند.
 
بنابراین باید فرصت ها را صرف مطالعه صحیح و منطقی کرد و در فضایی که دشمن برای کسب منافع خود در صدد تسخیر اذهان است، به قصد تفریح چشم و فکر و گوش خود را در اختیار او قرار ندهیم.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین