غریزة جنسی یکی از نیرومند ترین غرائز انسانی است، تا آن جا که پاره ای از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز می گردانند. از سوی دیگر این یک قانون کلی است که اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد. و اگر بتوانیم آن را سرکوب کنیم، عاقلانه نخواهد بود، زیرا مبارزه با قانون آفرینش، تبعات منفی بسیاری دارد. بنابراین راه صحیح آن است که غرائز را از طریق معقولی اشباع کرد و از آن ها در مسیر زندگی بهره برداری نمود. از سویی در مواردی ازدواج دائم مقدور نیست. مثل اینکه دو طرف توانایی پذیرفتن مسئولیتهای گسترده ازدواج دائم را ندارند، یا افراد متأهل درمسافرت های طولانی و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزة جنسی رو به رو می شوند. یا عوامل دیگری، نیاز به ازدواج موقت را به وجود می آورد. و اسلام که قوانینش مطابق مصالح و مفاسد حقیقی و متناسب با ذاتیات انسان است، در کنار ازدواج دائم، ازدواج موقت را نیز تشریع کرده و آن را مجاز می داند. البته باید متوجه این نکته بود که قوانین اسلام، همانند قطرات زنجیر به یکدیگر متصل می باشند. و نباید به صورت بخشی و جزئی دیده شوند. یک جزء در یک سیستم می تواند زیبایی بخش باشد، در حالی که اگر از آن سیستم خارج شود و جدا در نظر گرفته شود، جز زشتی نداشته باشد. مثل خال بر روی گونه که سبب زیبایی آن می شود، اما اگر آن خال جدا از گونه باشد، امری قبیح و کریه خواهد بود. (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلی أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره/85] آیا به بعضی از کتاب ایمان میآورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟ پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست و در روز قیامت به سختترین وجهی شکنجه میشود و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.) بنابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند: (قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک[1] پیامبر (ص) فرمودند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس میان دو پهلوی اوست. (کنایه از شکم و شهوت جنسی)) با این نگاه روشن می شود که ازدواج موقت در جای خود بسیار مناسب و حتی ضروری است. که مقابله با آن، تبعات منفی بسیاری در جامعه ایجاد می کند. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: (لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ الْخَطَّابِ فَلَوْلَاهُ مَا زَنَی إِلَّا شَقِیٌّ أَوْ شَقِیَّةٌ- لِأَنَّهُ کَانَ یَکُونُ لِلْمُسْلِمِینَ غَنَاءٌ فِی الْمُتْعَةِ عَنِ الزِّنَا[2] خدا پسر خطاب را لعنت کند ، اگر او نبود، کسی مرتکب زنا نمی شد، به جز انسان پست! چون مسلمانان به واسطه متعه، نیازی به زنا نداشتند.) و مطلبی دیگری که باید به آن توجه نمود، این است که ازدواج موقت، مانند ازدواج دائم، یک رابطه با ضوابط خاص و روشن است. و بیان یک جمله ساده، به منزله امضای یک قرار حقوقی است. قراری که به تبع آن حق و حقوق طرفین در حالات و شرایط مختلف تعیین شده است. پس نباید گمان نمود که ازدواج موقت، تنها چند لفظ است و تفاوت دیگری با روابط نامشروع ندارد. چون هرگز امضای یک چک، به خط خطی کردن کاغذ تشبیه نمی شود، اگر چه ممکن است، ظاهر آن ها تفاوت چندانی نداشته باشند. ازدواج موقت شبیه همان است که امروزه در کشورهای دیگر به نام ازدواج توافقی مطرح می شود که زن و شوهری توافق می کنند تا مدت چند سال با هم زندگی مشترک داشته باشند و در صورت موافق بودن علایق و سلیقه ها در روحیات یکدیگر، با هم عقد ازدواج دائم ببندند. ازدواج توافقی ممکن است تا پایان عمر هم طول بکشد و کاملاً مشخص است که این عمل با آنچه در کشورها به نام فحشا وجود دارد، متفاوت است. اصل و اساس مخالفت با صیغه در چند مطلب است: 1- عده ای تصور می کنند هر نوع رابطه جنسی یک نوع پلیدی و خباثت است. و صیغه را با همین معیار محکوم می کنند چرا که در آن اغراض جنسی وجود دارد. این در حالی است که با اندک توجهی می توانند بیابند که در ازدواج دائم نیز اغراض جنسی وجود دارد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. و بسیاری نیز با همین امیال و برای پاسخگویی به آن ازدواج کرده اند. پس نمی توان وجود غرض جنسی و ارضای شهوت را عامل پلیدی و خباثت دانست. خصوصا که بدون روابط جنسی، نسل بشر منقرض می شود و تولید مثل محقق نمی شود. 2- عده ای شباهت ها را می بینند و از درک تفاوت ها عاجر هستند. به تعبیری هر گردی را گردو می بینند و به محض دیدن چند شباهت، صیغه را با فاحشگی یکسان می کنند. در حالی که برای نگاه معقول باید علاوه بر شباهت ها، تفاوت ها را نیز مد نظر قرار داد. اگر در فاحشگی مرد به زن پول می دهد یا اینکه با او رابطه جنسی برقرار می کند، و این امور در صیغه نیز وجود دارد، باید توجه کنیم که این امور در ازدواج دائم نیز وجود دارد. در فرهنگ ما مرد به زن نفقه می دهد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. ایا می توانیم به دلیل وجود شباهت فاحشگی و صیغه، صیغه را محکوم کنیم؟ ایا دو شباهت ذکر شده در ازدواج دائم نیز وجود ندارند؟ پس روشن می شود که وجود این شباهت ها نیز سبب قبح و پلیدی صیغه نمی شود. و از این حیث صیغه با ازدواج دائم فرقی ندارد. 3- عده ای صیغه را با توجه به چند مصداق آن مد نظر قرار داده و آن را نقد می کنند. در حالی که سوء استفاده از یک قانون نمی تواند، سبب بد دانستن قانون شود. و روشن است که از بهترین امور نیز سوء استفاده می شود. آیا بلوک شرق به اسم عدالت، مردم را به فلاکت نینداخت؟ آیا نظام استکبار، به اسم دموکراسی، جنگ ها و کشتارها ایجاد نکرده است؟ آیا استعمار (ایجاد عمران و آبادانی) بد بوده است که با شعار آن ثروت های جوامع را غارت کرده اند؟ بنابراین رویکردهایی که علیه قانون متعه و ازدواج موقت هجمه می کنند، با دیدگاههای غلط و ناروا به این هجمه دست می زنند. زشتی و قباحت فاحشگی در غیر منضبط بودن روابط و عدم مسئولیت پذیری طرفین است. و با فهمیدن این معیار می توان فرق صیغه با فاحشگی را دریافت که صیغه با احکام و ضوابط روشن و از پیش تعیین شده این بی انضباطی را از بین برده و طرفین با خواندن خطبه اولیه، خود را ملتزم به رعایت تعهدات می کنند. و نکته ای که باید بدان توجه جدی کرد؛ این است که هجمه ها علیه صیغه، بدون درک حقایق جامعه و در نظر گرفتن واقعیت هاست. از همین رو، می بینیم که با مطرود شدن اموری نظیر صیغه، دوستی های نامشروع و روابط زشت فراگیر می شود. کسانی که به صیغه حمله می کنند، غالبا از درک این واقعیت عاجر هستند که نیروی شهوانی انسان، نیرویی قوی است و اگر در بستر مناسب خود قرار نگیرد، مانند سیلی ویرانگر خواهد شد. و بهترین کار برای جلوگیری از زیان های این سیل، بستر سازی برای رویه ای منطقی و معقول است. نمی توان همگان را مجبور به ریاضت کرد و در جامعه ای که سن ازدواج به دهه سوم زندگی می رسد، افراد را تا آن سن وادار به سرکوب غریزه کرد. همچنان که نمی توان کمونیسم جنسی را پذیرفت و اجازه داد روابط کثیف و خیانت بار در جامعه رایج شود. پی نوشت ها : [1]. بحار الأنوار ج67 ص 64. [2]. بحار الأنوار ج53 ص 31.
غریزة جنسی یکی از نیرومند ترین غرائز انسانی است، تا آن جا که پاره ای از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز می گردانند. از سوی دیگر این یک قانون کلی است که اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد. و اگر بتوانیم آن را سرکوب کنیم، عاقلانه نخواهد بود، زیرا مبارزه با قانون آفرینش، تبعات منفی بسیاری دارد. بنابراین راه صحیح آن است که غرائز را از طریق معقولی اشباع کرد و از آن ها در مسیر زندگی بهره برداری نمود.
از سویی در مواردی ازدواج دائم مقدور نیست. مثل اینکه دو طرف توانایی پذیرفتن مسئولیتهای گسترده ازدواج دائم را ندارند، یا افراد متأهل درمسافرت های طولانی و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزة جنسی رو به رو می شوند. یا عوامل دیگری، نیاز به ازدواج موقت را به وجود می آورد.
و اسلام که قوانینش مطابق مصالح و مفاسد حقیقی و متناسب با ذاتیات انسان است، در کنار ازدواج دائم، ازدواج موقت را نیز تشریع کرده و آن را مجاز می داند. البته باید متوجه این نکته بود که قوانین اسلام، همانند قطرات زنجیر به یکدیگر متصل می باشند. و نباید به صورت بخشی و جزئی دیده شوند. یک جزء در یک سیستم می تواند زیبایی بخش باشد، در حالی که اگر از آن سیستم خارج شود و جدا در نظر گرفته شود، جز زشتی نداشته باشد. مثل خال بر روی گونه که سبب زیبایی آن می شود، اما اگر آن خال جدا از گونه باشد، امری قبیح و کریه خواهد بود.
(أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلی أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره/85] آیا به بعضی از کتاب ایمان میآورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟ پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست و در روز قیامت به سختترین وجهی شکنجه میشود و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.)
بنابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند:
(قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک[1] پیامبر (ص) فرمودند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس میان دو پهلوی اوست. (کنایه از شکم و شهوت جنسی))
با این نگاه روشن می شود که ازدواج موقت در جای خود بسیار مناسب و حتی ضروری است. که مقابله با آن، تبعات منفی بسیاری در جامعه ایجاد می کند. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند:
(لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ الْخَطَّابِ فَلَوْلَاهُ مَا زَنَی إِلَّا شَقِیٌّ أَوْ شَقِیَّةٌ- لِأَنَّهُ کَانَ یَکُونُ لِلْمُسْلِمِینَ غَنَاءٌ فِی الْمُتْعَةِ عَنِ الزِّنَا[2] خدا پسر خطاب را لعنت کند ، اگر او نبود، کسی مرتکب زنا نمی شد، به جز انسان پست! چون مسلمانان به واسطه متعه، نیازی به زنا نداشتند.)
و مطلبی دیگری که باید به آن توجه نمود، این است که ازدواج موقت، مانند ازدواج دائم، یک رابطه با ضوابط خاص و روشن است. و بیان یک جمله ساده، به منزله امضای یک قرار حقوقی است. قراری که به تبع آن حق و حقوق طرفین در حالات و شرایط مختلف تعیین شده است. پس نباید گمان نمود که ازدواج موقت، تنها چند لفظ است و تفاوت دیگری با روابط نامشروع ندارد. چون هرگز امضای یک چک، به خط خطی کردن کاغذ تشبیه نمی شود، اگر چه ممکن است، ظاهر آن ها تفاوت چندانی نداشته باشند.
ازدواج موقت شبیه همان است که امروزه در کشورهای دیگر به نام ازدواج توافقی مطرح می شود که زن و شوهری توافق می کنند تا مدت چند سال با هم زندگی مشترک داشته باشند و در صورت موافق بودن علایق و سلیقه ها در روحیات یکدیگر، با هم عقد ازدواج دائم ببندند. ازدواج توافقی ممکن است تا پایان عمر هم طول بکشد و کاملاً مشخص است که این عمل با آنچه در کشورها به نام فحشا وجود دارد، متفاوت است.
اصل و اساس مخالفت با صیغه در چند مطلب است:
1- عده ای تصور می کنند هر نوع رابطه جنسی یک نوع پلیدی و خباثت است. و صیغه را با همین معیار محکوم می کنند چرا که در آن اغراض جنسی وجود دارد. این در حالی است که با اندک توجهی می توانند بیابند که در ازدواج دائم نیز اغراض جنسی وجود دارد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. و بسیاری نیز با همین امیال و برای پاسخگویی به آن ازدواج کرده اند. پس نمی توان وجود غرض جنسی و ارضای شهوت را عامل پلیدی و خباثت دانست. خصوصا که بدون روابط جنسی، نسل بشر منقرض می شود و تولید مثل محقق نمی شود.
2- عده ای شباهت ها را می بینند و از درک تفاوت ها عاجر هستند. به تعبیری هر گردی را گردو می بینند و به محض دیدن چند شباهت، صیغه را با فاحشگی یکسان می کنند. در حالی که برای نگاه معقول باید علاوه بر شباهت ها، تفاوت ها را نیز مد نظر قرار داد. اگر در فاحشگی مرد به زن پول می دهد یا اینکه با او رابطه جنسی برقرار می کند، و این امور در صیغه نیز وجود دارد، باید توجه کنیم که این امور در ازدواج دائم نیز وجود دارد. در فرهنگ ما مرد به زن نفقه می دهد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. ایا می توانیم به دلیل وجود شباهت فاحشگی و صیغه، صیغه را محکوم کنیم؟ ایا دو شباهت ذکر شده در ازدواج دائم نیز وجود ندارند؟ پس روشن می شود که وجود این شباهت ها نیز سبب قبح و پلیدی صیغه نمی شود. و از این حیث صیغه با ازدواج دائم فرقی ندارد.
3- عده ای صیغه را با توجه به چند مصداق آن مد نظر قرار داده و آن را نقد می کنند. در حالی که سوء استفاده از یک قانون نمی تواند، سبب بد دانستن قانون شود. و روشن است که از بهترین امور نیز سوء استفاده می شود. آیا بلوک شرق به اسم عدالت، مردم را به فلاکت نینداخت؟ آیا نظام استکبار، به اسم دموکراسی، جنگ ها و کشتارها ایجاد نکرده است؟ آیا استعمار (ایجاد عمران و آبادانی) بد بوده است که با شعار آن ثروت های جوامع را غارت کرده اند؟
بنابراین رویکردهایی که علیه قانون متعه و ازدواج موقت هجمه می کنند، با دیدگاههای غلط و ناروا به این هجمه دست می زنند.
زشتی و قباحت فاحشگی در غیر منضبط بودن روابط و عدم مسئولیت پذیری طرفین است. و با فهمیدن این معیار می توان فرق صیغه با فاحشگی را دریافت که صیغه با احکام و ضوابط روشن و از پیش تعیین شده این بی انضباطی را از بین برده و طرفین با خواندن خطبه اولیه، خود را ملتزم به رعایت تعهدات می کنند.
و نکته ای که باید بدان توجه جدی کرد؛ این است که هجمه ها علیه صیغه، بدون درک حقایق جامعه و در نظر گرفتن واقعیت هاست. از همین رو، می بینیم که با مطرود شدن اموری نظیر صیغه، دوستی های نامشروع و روابط زشت فراگیر می شود. کسانی که به صیغه حمله می کنند، غالبا از درک این واقعیت عاجر هستند که نیروی شهوانی انسان، نیرویی قوی است و اگر در بستر مناسب خود قرار نگیرد، مانند سیلی ویرانگر خواهد شد. و بهترین کار برای جلوگیری از زیان های این سیل، بستر سازی برای رویه ای منطقی و معقول است. نمی توان همگان را مجبور به ریاضت کرد و در جامعه ای که سن ازدواج به دهه سوم زندگی می رسد، افراد را تا آن سن وادار به سرکوب غریزه کرد. همچنان که نمی توان کمونیسم جنسی را پذیرفت و اجازه داد روابط کثیف و خیانت بار در جامعه رایج شود.
پی نوشت ها :
[1]. بحار الأنوار ج67 ص 64.
[2]. بحار الأنوار ج53 ص 31.
- [سایر] فرق ازدواج موقت با زنا در چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] فرق ازدواج موقت با زنا چیست که یکی حلال و دیگری حرام است؟ چون در زنا نزدیکی انجام می شود و پولی هم رد و بدل می شود و در ازدواج موقت نیز همینطور است، فقط در ازدواج موقت یک جمله به عنوان صیغه ادا می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] فرق ازدواج موقت با زنا چیست که یکی حلال و دیگری حرام است؟ چون در زنا نزدیکی انجام می شود و پولی هم رد و بدل می شود و در ازدواج موقت نیز همینطور است، فقط در ازدواج موقت یک جمله به عنوان صیغه ادا می شود.
- [آیت الله بهجت] فرق صیغه عقد موقت و زنا چیست و آیا مرد خودش می تواند عقد را جاری کند؟
- [آیت الله مظاهری] آیا زنا عدّه دارد؟ در صورتی که با زانیه ازدواج موقت انجام شده باشد، چطور؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] متعه کردن با زن بازاری که کارش زنا کردن است چه حکمی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] دختری با پسری ازدواج کرده است و صیغه دائمی بین اینها خوانده شده، ولی هنوز عروسی نکرده اند و دختر در خانه پدر زنا کرده است، آیا این زنا محصنه است یا غیر محصنه؟
- [آیت الله نوری همدانی] مردی همسر دائم نداشته ولی با زنی صیغة موقت خوانده و آن زن همسر موقت وی بوده است حال سئوال اینست که اگر این مرد با زن دیگری مرتکب زنا شود ایا زنا محصنه است و احصان در مرد محقق است یا خیر؟
- [آیت الله بهجت] زنی که در اثر زنا یا پریدن، بکارتش از بین رفته باشد، آیا برای ازدواج موقّت اجازه گرفتن از پدرش لازم است یا خیر؟
- [سایر] زن و مردی صیغه موقّت جاری میکنند و بعد از آمیزش متوجه میشوند که عقدشان به جهتی باطل بوده است ؛ آیا این کار آنان در حکم زنا است و بچه به دنیا آمده نامشروع است؟
- [آیت الله بهجت] بنابر اظهر، ترجمه صیغه عقد به فارسی یا زبان دیگر با وجود قدرت بر عربی کافی است، و احتیاط مستحب عربی بودن صیغه است، و برای کسی که آشنا به معنای عربی صیغه نیست و فقط میداند که صیغه عقد، به این لفظ جاری میشود، احتیاط مستحب این است که هم صیغه عربی و هم ترجمهاش را بخواند، و اکتفا کردن او به عربی خالی از تأمل نیست، و اگر نمیتوانند صیغه عربی را بخوانند و یا وکیل بگیرند، قطعاً ترجمه کافی است.
- [آیت الله بهجت] لازم نیست صیغه صلح به عربی خوانده شود، بلکه با هر لفظ یا فعلی که بفهماند با هم صلح و سازش کردهاند صحیح است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] لازم نیست صیغه صلح به عربی خوانده شود، بلکه با هر لفظ یا کاری که بفهمانند با هم صلح و سازش کردهاند، صحیح است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر با زنی که در عدّه طلاق رجعی است زنا کند، آن زن بر او حرام میشود و اگر با زنی که در عدّه متعه یا طلاق بائن یا عدّه وفات است زنا کند، بعداً میتواند او را عقد نماید اگرچه احتیاط مستحبّ آن است که با او ازدواج نکند ومعنای طلاق رجعی وطلاق بائن وعدّه متعه وعدّه وفات در احکام طلاق گفته خواهد شد.
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج موقّت از راههای مناسب جلوگیری از فحشا و انحرافات جنسی است و اولیاء دین به آن سفارش کردهاند. از حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده است که: (اگر از ازدواج موقّت منع نشده بود، هیچ مؤمنی تن به زنا نمیداد و جز محروم از سعادت و نیکبختی، کسی زنا نمیکرد.)(1) بنابر این کسی که امکان ازدواج دائم را نداشته باشد و نتواند خود را از گناه بازدارد یا بترسد دچار فحشا گردد، باید با ازدواج موقّت خود را حفظ نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر با زنی که در عده طلاق رجعی است زنا کند ان زن بنابر احتیاط بر او حرام می شود و اگر با زنی که در عده متعه یا طلاق باین یا عده وفات است زنا کند بعد می تواند اورا عقد نماید و معنی طلاق رجعی و طلاق باین وعده متعه و عده وفات در احکام طلاق خواهد امد
- [آیت الله اردبیلی] لازم نیست در وقف صیغه بخوانند و یا صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلکه با هر لفظ یا عملی وقف بودن چیزی را بفهماند و آن را تحویل دهد، صحیح است؛ مثلاً اگر بگوید: (خانه خود را وقف کردم) و آن را تحویل موقوفعلیه یا متولی وقف دهد، وقف صحیح است و محتاج به قبول هم نیست، حتّی در وقف خاص.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده)، پس از آن بدون فاصله قابل توجّه مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ عَلَی الصِّداق المعلُوم) (یعنی ازدواج را با مهری که معیّن شده قبول کردم) عقد صحیح است. جمله دوم میتواند با اشاره به مهر مذکور باشد، مانند: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ هکذا) بلکه اگر در جواب تنها بگوید: (قَبِلْتُ) یا (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ) و مقصود او قبول تزویج با مهر معیّن شده باشد کفایت میکند. در عقد ازدواج دائم اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أَحْمَدَ علی الصّداقِ المعلُومِ) و پس از آن بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَزْویج لمُوکّلی عَلَی الصّداقِ المعلُومِ) صحیح میباشد، همین طور به شکلهای دیگری که اشاره شد. گفتنیست که لازم نیست صیغه ایجاب را زن بخواند و صیغه قبول را مرد، بلکه بر عکس، میتواند صیغه ایجاب را مرد و صیغه قبول را زن بخواند. در هر حال باید صیغهای که مرد و زن میخوانند معنای یکسانی را برساند، هر چند با یک لفظ نباشد، مثلاً اگر زن با لفظ (زوّجتک) صیغه ایجاب را بخواند و مرد با لفظ (قبلت النّکاح) آن را قبول کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر با زنی که در عدّه طلاق رجعی است زنا کند، آن زن بر او حرام می شود و اگر با زنی که در عدّه متعه، یا طلاق بائن، یا عده وفات است زنا کند، بعداً می تواند او را عقد نماید، اگرچه احتیاط مستحب آن است که با او ازدواج نکند و معنای طلاق رجعی و طلاق بائن و عده متعه و عده وفات در احکام طلاق گفته خواهد شد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر با زنی که در عده طلاق رجعی است، زنا کند آن زن بر او بنابر احتیاط واجب حرام می شود. و اگر با زنی که در عده متعه، یا طلاق باین، یا عده وفات است زنا کند، بعداً می تواند او را عقد نماید، اگرچه احتیاط مستحب آن است که با او ازدواج نکند. و معنای طلاق رجعی و طلاق باین و عده متعه و عده وفات در احکام طلاق گفته خواهد شد.