فرق زنا با صیغه موقت چیست؟ با یک لفظ چه چیز عوض می شود؟
غریزة جنسی یکی از نیرومند ترین غرائز انسانی است، تا آن جا که پاره ای از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز می گردانند. از سوی دیگر این یک قانون کلی است که اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد. و اگر بتوانیم آن را سرکوب کنیم، عاقلانه نخواهد بود، زیرا مبارزه با قانون آفرینش، تبعات منفی بسیاری دارد. بنابراین راه صحیح آن است که غرائز را از طریق معقولی اشباع کرد و از آن ها در مسیر زندگی بهره برداری نمود. از سویی در مواردی ازدواج دائم مقدور نیست. مثل اینکه دو طرف توانایی پذیرفتن مسئولیتهای گسترده ازدواج دائم را ندارند، یا افراد متأهل درمسافرت های طولانی و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزة جنسی رو به رو می شوند. یا عوامل دیگری، نیاز به ازدواج موقت را به وجود می آورد. و  اسلام که قوانینش مطابق مصالح و مفاسد حقیقی و متناسب با ذاتیات انسان است، در کنار ازدواج دائم، ازدواج موقت را نیز تشریع کرده و آن را مجاز می داند. البته باید متوجه این نکته بود که قوانین اسلام، همانند قطرات زنجیر به یکدیگر متصل می باشند. و نباید به صورت بخشی و جزئی دیده شوند. یک جزء در یک سیستم می تواند زیبایی بخش باشد، در حالی که اگر از آن سیستم خارج شود و جدا در نظر گرفته شود، جز زشتی نداشته باشد. مثل خال بر روی گونه که سبب زیبایی آن می شود، اما اگر آن خال جدا از گونه باشد، امری قبیح و کریه خواهد بود. (أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلی‌ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره/85] آیا به بعضی از کتاب ایمان می‌‌آورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟ پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست و در روز قیامت به سخت‌ترین وجهی شکنجه می‌شود و خدا از آنچه می‌‌کنید غافل نیست.) بنابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند: (قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک‌[1] پیامبر (ص) فرمودند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس میان دو پهلوی اوست. (کنایه از شکم و شهوت جنسی)) با این نگاه روشن می شود که ازدواج موقت در جای خود بسیار مناسب و حتی ضروری است. که مقابله با آن، تبعات منفی بسیاری در جامعه ایجاد می کند. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: (لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ الْخَطَّابِ فَلَوْلَاهُ مَا زَنَی إِلَّا شَقِیٌّ أَوْ شَقِیَّةٌ- لِأَنَّهُ کَانَ یَکُونُ لِلْمُسْلِمِینَ غَنَاءٌ فِی الْمُتْعَةِ عَنِ الزِّنَا[2] خدا پسر خطاب را لعنت کند ، اگر او نبود، کسی مرتکب زنا نمی شد، به جز انسان پست! چون مسلمانان به واسطه متعه، نیازی به زنا نداشتند.) و مطلبی دیگری که باید به آن توجه نمود، این است که ازدواج موقت، مانند ازدواج دائم، یک رابطه با ضوابط خاص و روشن است. و بیان یک جمله ساده، به منزله امضای یک قرار حقوقی است. قراری که به تبع آن حق و حقوق طرفین در حالات و شرایط مختلف تعیین شده است. پس نباید گمان نمود که ازدواج موقت، تنها چند لفظ است و تفاوت دیگری با روابط نامشروع ندارد. چون هرگز امضای یک چک، به خط خطی کردن کاغذ تشبیه نمی شود، اگر چه ممکن است، ظاهر آن ها تفاوت چندانی نداشته باشند. ازدواج موقت شبیه همان است که امروزه در کشورهای دیگر به نام ازدواج توافقی مطرح می شود که زن و شوهری توافق می کنند تا مدت چند سال با هم زندگی مشترک داشته باشند و در صورت موافق بودن علایق و سلیقه ها در روحیات یکدیگر، با هم عقد ازدواج دائم ببندند. ازدواج توافقی ممکن است تا پایان عمر هم طول بکشد و کاملاً مشخص است که این عمل با آنچه در کشورها به نام فحشا وجود دارد، متفاوت است.   اصل و اساس مخالفت با صیغه در چند مطلب است: 1- عده ای تصور می کنند هر نوع رابطه جنسی یک نوع پلیدی و خباثت است. و صیغه را با همین معیار محکوم می کنند چرا که در آن اغراض جنسی وجود دارد. این در حالی است که با اندک توجهی می توانند بیابند که در ازدواج دائم نیز اغراض جنسی وجود دارد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. و بسیاری نیز با همین امیال و برای پاسخگویی به آن ازدواج کرده اند. پس نمی توان وجود غرض جنسی و ارضای شهوت را عامل پلیدی و خباثت دانست. خصوصا که بدون روابط جنسی، نسل بشر منقرض می شود و تولید مثل محقق نمی شود. 2- عده ای شباهت ها را می بینند و از درک تفاوت ها عاجر هستند. به تعبیری هر گردی را گردو می بینند و به محض دیدن چند شباهت، صیغه را با فاحشگی یکسان می کنند. در حالی که برای نگاه معقول باید علاوه بر شباهت ها، تفاوت ها را نیز مد نظر قرار داد. اگر در فاحشگی مرد به زن پول می دهد یا اینکه با او رابطه جنسی برقرار می کند، و این امور در صیغه نیز وجود دارد، باید توجه کنیم که این امور در ازدواج دائم نیز وجود دارد. در فرهنگ ما مرد به زن نفقه می دهد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. ایا می توانیم به دلیل وجود شباهت فاحشگی و صیغه، صیغه را محکوم کنیم؟ ایا دو شباهت ذکر شده در ازدواج دائم نیز وجود ندارند؟ پس روشن می شود که وجود این شباهت ها نیز سبب قبح و پلیدی صیغه نمی شود. و از این حیث صیغه با ازدواج دائم فرقی ندارد. 3- عده ای صیغه را با توجه به چند مصداق آن مد نظر قرار داده و آن را نقد می کنند. در حالی که سوء استفاده از یک قانون نمی تواند، سبب بد دانستن قانون شود. و روشن است که از بهترین امور نیز سوء استفاده می شود. آیا بلوک شرق به اسم عدالت، مردم را به فلاکت نینداخت؟ آیا نظام استکبار، به اسم دموکراسی، جنگ ها و کشتارها ایجاد نکرده است؟ آیا استعمار (ایجاد عمران و آبادانی) بد بوده است که با شعار آن ثروت های جوامع را غارت کرده اند؟ بنابراین رویکردهایی که علیه قانون متعه و ازدواج موقت هجمه می کنند، با دیدگاههای غلط و ناروا به این هجمه دست می زنند. زشتی و قباحت فاحشگی در غیر منضبط بودن روابط و عدم مسئولیت پذیری طرفین است. و با فهمیدن این معیار می توان فرق صیغه با فاحشگی را دریافت که صیغه با احکام و ضوابط روشن و از پیش تعیین شده این بی انضباطی را از بین برده و طرفین با خواندن خطبه اولیه، خود را ملتزم به رعایت تعهدات می کنند. و نکته ای که باید بدان توجه جدی کرد؛ این است که هجمه ها علیه صیغه، بدون درک حقایق جامعه و در نظر گرفتن واقعیت هاست. از همین رو، می بینیم که با مطرود شدن اموری نظیر صیغه، دوستی های نامشروع و روابط زشت فراگیر می شود. کسانی که به صیغه حمله می کنند، غالبا از درک این واقعیت عاجر هستند که نیروی شهوانی انسان، نیرویی قوی است و اگر در بستر مناسب خود قرار نگیرد، مانند سیلی ویرانگر خواهد شد. و بهترین کار برای جلوگیری از زیان های این سیل، بستر سازی برای رویه ای منطقی و معقول است. نمی توان همگان را مجبور به ریاضت کرد و در جامعه ای که سن ازدواج به دهه سوم زندگی می رسد، افراد را تا آن سن وادار به سرکوب غریزه کرد. همچنان که نمی توان کمونیسم جنسی را پذیرفت و اجازه داد روابط کثیف و خیانت بار در جامعه رایج شود. پی نوشت ها : [1]. بحار الأنوار ج‌67  ص 64. [2]. بحار الأنوار ج‌53 ص 31.
عنوان سوال:

فرق زنا با صیغه موقت چیست؟ با یک لفظ چه چیز عوض می شود؟


پاسخ:

غریزة جنسی یکی از نیرومند ترین غرائز انسانی است، تا آن جا که پاره ای از روانکاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز می گردانند. از سوی دیگر این یک قانون کلی است که اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد. و اگر بتوانیم آن را سرکوب کنیم، عاقلانه نخواهد بود، زیرا مبارزه با قانون آفرینش، تبعات منفی بسیاری دارد. بنابراین راه صحیح آن است که غرائز را از طریق معقولی اشباع کرد و از آن ها در مسیر زندگی بهره برداری نمود.
از سویی در مواردی ازدواج دائم مقدور نیست. مثل اینکه دو طرف توانایی پذیرفتن مسئولیتهای گسترده ازدواج دائم را ندارند، یا افراد متأهل درمسافرت های طولانی و یا به علل دیگری با مشکل عدم ارضای غریزة جنسی رو به رو می شوند. یا عوامل دیگری، نیاز به ازدواج موقت را به وجود می آورد.
و  اسلام که قوانینش مطابق مصالح و مفاسد حقیقی و متناسب با ذاتیات انسان است، در کنار ازدواج دائم، ازدواج موقت را نیز تشریع کرده و آن را مجاز می داند. البته باید متوجه این نکته بود که قوانین اسلام، همانند قطرات زنجیر به یکدیگر متصل می باشند. و نباید به صورت بخشی و جزئی دیده شوند. یک جزء در یک سیستم می تواند زیبایی بخش باشد، در حالی که اگر از آن سیستم خارج شود و جدا در نظر گرفته شود، جز زشتی نداشته باشد. مثل خال بر روی گونه که سبب زیبایی آن می شود، اما اگر آن خال جدا از گونه باشد، امری قبیح و کریه خواهد بود.

(أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلی‌ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره/85] آیا به بعضی از کتاب ایمان می‌‌آورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟ پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست و در روز قیامت به سخت‌ترین وجهی شکنجه می‌شود و خدا از آنچه می‌‌کنید غافل نیست.)

بنابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند:
(قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک‌[1] پیامبر (ص) فرمودند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس میان دو پهلوی اوست. (کنایه از شکم و شهوت جنسی))

با این نگاه روشن می شود که ازدواج موقت در جای خود بسیار مناسب و حتی ضروری است. که مقابله با آن، تبعات منفی بسیاری در جامعه ایجاد می کند. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند:
(لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ الْخَطَّابِ فَلَوْلَاهُ مَا زَنَی إِلَّا شَقِیٌّ أَوْ شَقِیَّةٌ- لِأَنَّهُ کَانَ یَکُونُ لِلْمُسْلِمِینَ غَنَاءٌ فِی الْمُتْعَةِ عَنِ الزِّنَا[2] خدا پسر خطاب را لعنت کند ، اگر او نبود، کسی مرتکب زنا نمی شد، به جز انسان پست! چون مسلمانان به واسطه متعه، نیازی به زنا نداشتند.)

و مطلبی دیگری که باید به آن توجه نمود، این است که ازدواج موقت، مانند ازدواج دائم، یک رابطه با ضوابط خاص و روشن است. و بیان یک جمله ساده، به منزله امضای یک قرار حقوقی است. قراری که به تبع آن حق و حقوق طرفین در حالات و شرایط مختلف تعیین شده است. پس نباید گمان نمود که ازدواج موقت، تنها چند لفظ است و تفاوت دیگری با روابط نامشروع ندارد. چون هرگز امضای یک چک، به خط خطی کردن کاغذ تشبیه نمی شود، اگر چه ممکن است، ظاهر آن ها تفاوت چندانی نداشته باشند.
ازدواج موقت شبیه همان است که امروزه در کشورهای دیگر به نام ازدواج توافقی مطرح می شود که زن و شوهری توافق می کنند تا مدت چند سال با هم زندگی مشترک داشته باشند و در صورت موافق بودن علایق و سلیقه ها در روحیات یکدیگر، با هم عقد ازدواج دائم ببندند. ازدواج توافقی ممکن است تا پایان عمر هم طول بکشد و کاملاً مشخص است که این عمل با آنچه در کشورها به نام فحشا وجود دارد، متفاوت است.
 

اصل و اساس مخالفت با صیغه در چند مطلب است:

1- عده ای تصور می کنند هر نوع رابطه جنسی یک نوع پلیدی و خباثت است. و صیغه را با همین معیار محکوم می کنند چرا که در آن اغراض جنسی وجود دارد. این در حالی است که با اندک توجهی می توانند بیابند که در ازدواج دائم نیز اغراض جنسی وجود دارد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. و بسیاری نیز با همین امیال و برای پاسخگویی به آن ازدواج کرده اند. پس نمی توان وجود غرض جنسی و ارضای شهوت را عامل پلیدی و خباثت دانست. خصوصا که بدون روابط جنسی، نسل بشر منقرض می شود و تولید مثل محقق نمی شود.

2- عده ای شباهت ها را می بینند و از درک تفاوت ها عاجر هستند. به تعبیری هر گردی را گردو می بینند و به محض دیدن چند شباهت، صیغه را با فاحشگی یکسان می کنند. در حالی که برای نگاه معقول باید علاوه بر شباهت ها، تفاوت ها را نیز مد نظر قرار داد. اگر در فاحشگی مرد به زن پول می دهد یا اینکه با او رابطه جنسی برقرار می کند، و این امور در صیغه نیز وجود دارد، باید توجه کنیم که این امور در ازدواج دائم نیز وجود دارد. در فرهنگ ما مرد به زن نفقه می دهد. و زوجین با یکدیگر ارتباط جنسی دارند. ایا می توانیم به دلیل وجود شباهت فاحشگی و صیغه، صیغه را محکوم کنیم؟ ایا دو شباهت ذکر شده در ازدواج دائم نیز وجود ندارند؟ پس روشن می شود که وجود این شباهت ها نیز سبب قبح و پلیدی صیغه نمی شود. و از این حیث صیغه با ازدواج دائم فرقی ندارد.

3- عده ای صیغه را با توجه به چند مصداق آن مد نظر قرار داده و آن را نقد می کنند. در حالی که سوء استفاده از یک قانون نمی تواند، سبب بد دانستن قانون شود. و روشن است که از بهترین امور نیز سوء استفاده می شود. آیا بلوک شرق به اسم عدالت، مردم را به فلاکت نینداخت؟ آیا نظام استکبار، به اسم دموکراسی، جنگ ها و کشتارها ایجاد نکرده است؟ آیا استعمار (ایجاد عمران و آبادانی) بد بوده است که با شعار آن ثروت های جوامع را غارت کرده اند؟

بنابراین رویکردهایی که علیه قانون متعه و ازدواج موقت هجمه می کنند، با دیدگاههای غلط و ناروا به این هجمه دست می زنند.

زشتی و قباحت فاحشگی در غیر منضبط بودن روابط و عدم مسئولیت پذیری طرفین است. و با فهمیدن این معیار می توان فرق صیغه با فاحشگی را دریافت که صیغه با احکام و ضوابط روشن و از پیش تعیین شده این بی انضباطی را از بین برده و طرفین با خواندن خطبه اولیه، خود را ملتزم به رعایت تعهدات می کنند.

و نکته ای که باید بدان توجه جدی کرد؛ این است که هجمه ها علیه صیغه، بدون درک حقایق جامعه و در نظر گرفتن واقعیت هاست. از همین رو، می بینیم که با مطرود شدن اموری نظیر صیغه، دوستی های نامشروع و روابط زشت فراگیر می شود. کسانی که به صیغه حمله می کنند، غالبا از درک این واقعیت عاجر هستند که نیروی شهوانی انسان، نیرویی قوی است و اگر در بستر مناسب خود قرار نگیرد، مانند سیلی ویرانگر خواهد شد. و بهترین کار برای جلوگیری از زیان های این سیل، بستر سازی برای رویه ای منطقی و معقول است. نمی توان همگان را مجبور به ریاضت کرد و در جامعه ای که سن ازدواج به دهه سوم زندگی می رسد، افراد را تا آن سن وادار به سرکوب غریزه کرد. همچنان که نمی توان کمونیسم جنسی را پذیرفت و اجازه داد روابط کثیف و خیانت بار در جامعه رایج شود.

پی نوشت ها :
[1]. بحار الأنوار ج‌67  ص 64.
[2]. بحار الأنوار ج‌53 ص 31.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین