چرا برای روزه و سایر مناسک دینی از تقویم قمری که عربی است استفاده می کنیم؟
تقویم قمری، در انحصار قوم و قبیله خاصی نیست، بلکه همان گونه که ماه برای همه زمینیان است، تقویم مبتنی بر آن نیز می تواند برای همه زمینیان باشد. و درباره تقویم شمسی نیز مساله به همین منوال است و نمی توان این نوع تقویم را از خصائص ایرانیان برشمرد. حتی اگر بخواهیم این مسائل را قومی و قبیله ای در نظر بگیریم، اثر پذیری از بابل و مصر و ... درباره تقویم شمسی نیز در تاریخ ثبت شده است.   علاوه بر همه این ها، قرآن صریحا بیان نموده است که مسلمانان باید زمان انجام مناسک خود را طبق تقویم قمری تعیین کنند: (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج[بقره/189] از تو درباره هلالهای ماه می ‌پرسند، بگو: برای آن است که مردم وقت کارهای خویش و زمان حجّ را بشناسند.) و از آیات دیگری که می توان این مطلب را استفاده نمود، آیات ذیل هستند: (هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِسابَ[یونس/5] او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد و برای آن منزل گاه‌هایی مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید.) در این آیه منازل ماه، برای تشخیص سال بیان شده است.   (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فی‌ کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ[توبه/36] تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است که چهار ماه از آن، ماه حرام است (و جنگ در آن ممنوع می‌باشد.) این، آیین ثابت و پابرجا (ی الهی) است!) از آنجا که ماه حرام تنها در ماه های قمری مصداق داشته، مشخص است که آیه صراحتا تقویم قمری را معیار قرار داده است. و سنت مسلمانان نیز بسیار روشن است که تقویم قمری ملاک و معیار مراسمات فرهنگی آنها بوده است . و مزیتی که برای تقویم قمری می توان ذکر کرد، اینکه تشخیص زمان با آن، نیاز به ابزار و ادوات خاصی ندارد و امری مخصوص به منجمین نمی شود. و مطابق روایات، توبیخ شدید آیه ذیل به دلیل تغییر سال قمری به سال شمسی بوده است : (إِنَّمَا النَّسی‌ءُ زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ[توبه/37] نسی‌ء [جا به جا کردن و تأخیر ماه‌های حرام‌]، افزایشی در کفر (مشرکان) است که با آن، کافران گمراه می‌ شوند یک سال، آن را حلال، و سال دیگر آن را حرام می کنند، تا به مقدار ماه‌هایی که خداوند تحریم کرده بشود (و عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد) و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده.)   چرا که در سیره حلبیه[1] مصداق نسی را در این بیان نموده که هر سال، حج را 11 روز تاخیر می انداختند. (که این مقدار تفاوت سال قمری و شمسی است)[2] و بعد از همه این ها باید در نظر داشت که همه انسان های روی کره زمین یک نوع موجود هستند و تفارق ها و تمایزها باید بر اساس معیارهای منطقی و عقلانی باشد. و از دل بستن به خطوط اعتباری روی کاغذ که بارها و بارها تغییر کرده اند، دست شست و تعصبات بی جا را کنار گذاشت: (یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‌ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ‌ها و قبیله‌ ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.)   [1]. ج‌ 3، ص‌ 289. [2]. همچنین مراجعه کنید رساله نوین، اثر علامه حسینی  طهرانی، ص 80.
عنوان سوال:

چرا برای روزه و سایر مناسک دینی از تقویم قمری که عربی است استفاده می کنیم؟


پاسخ:

تقویم قمری، در انحصار قوم و قبیله خاصی نیست، بلکه همان گونه که ماه برای همه زمینیان است، تقویم مبتنی بر آن نیز می تواند برای همه زمینیان باشد. و درباره تقویم شمسی نیز مساله به همین منوال است و نمی توان این نوع تقویم را از خصائص ایرانیان برشمرد. حتی اگر بخواهیم این مسائل را قومی و قبیله ای در نظر بگیریم، اثر پذیری از بابل و مصر و ... درباره تقویم شمسی نیز در تاریخ ثبت شده است.
 
علاوه بر همه این ها، قرآن صریحا بیان نموده است که مسلمانان باید زمان انجام مناسک خود را طبق تقویم قمری تعیین کنند:

(یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج[بقره/189] از تو درباره هلالهای ماه می ‌پرسند، بگو: برای آن است که مردم وقت کارهای خویش و زمان حجّ را بشناسند.)

و از آیات دیگری که می توان این مطلب را استفاده نمود، آیات ذیل هستند:

(هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنینَ وَ الْحِسابَ[یونس/5] او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد و برای آن منزل گاه‌هایی مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید.)

در این آیه منازل ماه، برای تشخیص سال بیان شده است.
 
(إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فی‌ کِتابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ[توبه/36] تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است که چهار ماه از آن، ماه حرام است (و جنگ در آن ممنوع می‌باشد.) این، آیین ثابت و پابرجا (ی الهی) است!)

از آنجا که ماه حرام تنها در ماه های قمری مصداق داشته، مشخص است که آیه صراحتا تقویم قمری را معیار قرار داده است.

و سنت مسلمانان نیز بسیار روشن است که تقویم قمری ملاک و معیار مراسمات فرهنگی آنها بوده است . و مزیتی که برای تقویم قمری می توان ذکر کرد، اینکه تشخیص زمان با آن، نیاز به ابزار و ادوات خاصی ندارد و امری مخصوص به منجمین نمی شود.

و مطابق روایات، توبیخ شدید آیه ذیل به دلیل تغییر سال قمری به سال شمسی بوده است :

(إِنَّمَا النَّسی‌ءُ زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ[توبه/37] نسی‌ء [جا به جا کردن و تأخیر ماه‌های حرام‌]، افزایشی در کفر (مشرکان) است که با آن، کافران گمراه می‌ شوند یک سال، آن را حلال، و سال دیگر آن را حرام می کنند، تا به مقدار ماه‌هایی که خداوند تحریم کرده بشود (و عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد) و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده.)
 
چرا که در سیره حلبیه[1] مصداق نسی را در این بیان نموده که هر سال، حج را 11 روز تاخیر می انداختند. (که این مقدار تفاوت سال قمری و شمسی است)[2]

و بعد از همه این ها باید در نظر داشت که همه انسان های روی کره زمین یک نوع موجود هستند و تفارق ها و تمایزها باید بر اساس معیارهای منطقی و عقلانی باشد. و از دل بستن به خطوط اعتباری روی کاغذ که بارها و بارها تغییر کرده اند، دست شست و تعصبات بی جا را کنار گذاشت:

(یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی‌ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ[حجرات/13] ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ‌ها و قبیله‌ ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است.)
 
[1]. ج‌ 3، ص‌ 289.
[2]. همچنین مراجعه کنید رساله نوین، اثر علامه حسینی  طهرانی، ص 80.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین