چه توجیه روانشناسی و اجتماعی جهت امر صیغه کردن زنان توسط مردان وجود دارد؟ دانشجوی گرامی، در رابطه با سوالی که مطرح کردهاید توجهتان را به مطلب زیر که حاوی پاسخ اجمالی و تفصیلی در مورد علت تجویز ازدواج موقت است جلب میکنیم: جواب اجمالی: احکام الهی و از جمله ازدواج موقت بر اساس مصالح و مفاسد افراد جامعه است و این مصالح در طول تاریخ برای همه انسان ها لحاظ گردیده است. ازدواج موقت نیز مانند بسیاری از احکام دیگر دارای قوانین و شرایط ویژه خود است که برای مصلحت واقعی همه افراد جامعه وضع شده است.البته در هر قانون خوبی امکان تخطی و سوء استفاده وجود دارد که ربطی به مقتضای آن قانون ندارد. همانگونه که در هر قراردادی مانند بیع ، اجاره، مضاربه، و ... احتمال سوء استفاده و کلاهبرداری وجود دارد در ازدواج اعم از موقت و دایم نیز این احتمال وجود دارد که بسیاری از ان ها قابل پیشگیری است. در ادامه به مصلحت های موجود در ازدواج موقت به عنوان حکمی الهی و ثابت که اتفاقا ضرورت آن در عصر کنونی پررنگ تر است اشاره می کنیم. جواب تفصیلی: یکی از اصول مسلم اسلام مبارزه با هواپرستی و شهوت رانی است . قران کریم هواپرستی را در ردیف بت پرستی قرارداده است . در اسلام آدم (ذواق) یعنی کسی که هدفش این است که زنان گوناگون را مورد کامجویی قرار دهد ملعون و مبغوض خداوند معرفی شده است .[1] از نظر اسلام تمام غرایز باید در حد اقتضا و احتیاج طبیعت اشباع گردد. اما اسلام اجازه نمی دهد که انسان آتش غرایز را دامن بزند و آنها را به شکل یک عطش پایان ناپذیر روحی درآورد . از این رو اگر چیزی رنگ شهوت پرستی بگیرد کافی است که بدانیم مطابق منظور اسلام نیست. جای تردید نیست که هدف مقنن ازدواج موقت این نبوده است که وسیله عیاشی و شهوت رانی برای برخی انسان های شهوت پرست ایجاد کند بلکه هدف او دارای مصلحت ها زیادی بوده است که منظور نظر اصلی قانون گذار است . همان طور که هدف خداوند متعال از آیه (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ[2]؛ از روزی های پاکیزه بخورید) آن نیست که انسان ها به شکم پرستی و عیاشی بپردازند بلکه هدف الهی جواز استفاده از منافع خوراکی ها بوده است هرچند در این میان عده ای شکم پرستی کرده و راه افراط برمی گزینند. لذا امکان سوء استفاده برخی از انسان ها دلیل ناعادلانه بودن و یا مفسده داشتن یک قانون نیست. با ذکر این مقدمه به جاست به مصلحت های ازدواج موقت اشاره ای اجمالی نماییم و برای مطالعه بیشتر شما را به کتاب های مفصل تر مانند حقوق زن در اسلام ؛ آیت الله مطهری و دنیای زن ؛ سید محمد حسین فضل الله ارجاع می دهیم. ازدواج موقت در اسلام: بررسی و مطالعه ای دقیق در اطراف مسائل حقوقی اسلام , این حقیقت را روشن می سازد ,که قوانین اسلام بر پایه نیازمندیهای انسان در تمام شوون مختلف زندگی , وضع شده است و تناسب مستقیم با احتیاجات بشر دارد . احکام درخشان اسلام در عین اصالت و درستی , جوابگوی خواسته های طبیعی و فطری بشردر ادوار زندگی است . یکی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان , غریزه جنسی است . این غریزه به منظور تولید مثل و تکثیر نسل افراد در انسان آفریده شده است . تشریع قانون ازدواج در اسلام به منظور هدایت این غریزه اصیل در مجرای صحیح وارضای آن بطور شایسته است . اما چون ازدواج دائم در عین حال که در جلوگیری ازآلودگیها و نگهداری عفت انسان نقش مؤثری به عهده دارد , در تمام شرایط نمی تواند پاسخگوی تمایلات جنسی همه انسان ها باشد، از این رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشریع شده است تا با استفاده از آن به خواسته های جنسی همه زنان و مردان در تمام شرایط پاسخ مثبت داده شود . علی علیه السلام فرمود: اگر عمر , ازدواج موقت را نهی نکرده بود , جز انسان های بدبخت کسی به زنا دست نمی زد. ازدواج موقت در حقوق اسلام: ازدواج موقت و دائم در بیشتر احکام با هم یکسانند و در قسمتی اختلاف دارند . آنچه در مرحله اول , این دو را از یکدیگر ممتاز می سازد یکی این است که درازدواج موقت زن و مرد تصمیم می گیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس ازپایان مدت اگر مایل باشند با قرارداد ثانوی طبق شرایطی که در کتابهای فقهی ذکرشده است پیمان ازدواج را تمدید می کنند . دیگر آنکه ازدواج موقت از لحاظ شرایط , آزادی بیشتری دربردارد از جمله مخارج زن بر مرد در این ازدواج لازم نیست مگر در ضمن عقد با یکدیگر قرارداد کنند و نیززن و مرد بدون قرارداد در متن عقد , از یکدیگر ارث نمی برند.فرزندی که در این ازدواج بوجود می آید با فرزند ازدواج دائم یکسان است وهیچ گونه تفاوتی با هم ندارند در سایر آثار حقوقی این دو نوع ازدواج نیز یکسان می باشند مثلا در هر دو , مهر وجود دارد و نیز در هر دو ازدواج انسان نمی تواندبا مادر و دختر همسر خویش ازدواج کند و آنها با او محرمند و همانطور که درازدواج دائم زن باید پس از طلاق عده نگهدارد در این ازدواج نیز پس از پایان مدت باید عده نگهدارد با این تفاوت که عده زن دائم سه نوبت عادت ماهانه یا سه ماه ( در پاره ای از موارد ) می باشد و عده زن غیر دائم دو نوبت یا چهل و پنج روزاست. فلسفه ازدواج موقت: ازدواج دائم نمی تواند به تنهائی پاسخگوی تمایلات جنسی انسان باشد زیرا در زندگی ضرورتهایی برای بیشتر مردان پیش می آید که معمولا برای مدتی امکان بهره برداری جنسی از همسر خویش از آنان سلب می گردد بدون تردید , در این مدت غریزه جنسی , آنان را در بحران شدیدی قرار می دهد که اگر از راه مشروع به آن پاسخ مثبت ندهند ممکن است آلودگیهایی پیش آید . موضوع دیگری که جدا باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد مساله جوانانی است که به سن بلوغ می رسند . اینان با رسیدن به این سن , در آستانه بیدار شدن غریزه جنسی گام می گذارند و معمولا هم نمی توانند به زودی ازدواج کنند . در این سالهاست که جوانان به راههای حرام می افتند. برتراند راسل می نویسد در دنیای امروز ضرورتها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی بر خلاف تدبیر و میل ما ازدواج جوانان را به تأخیر افکنده است زیرا در صد یا دویست سال پیش مثلا یک دانشجو تحصیلات خود را هیجده و بیست سالگی خاتمه می داد و در آغاز فشار غریزه یااوائل بلوغ برای ازدواج آماده بود و بسیار اندک بودند کسانیکه تا سی و یا چهل سالگی برای رشته های علمی و تخصصی , زحمت می کشیدند . اما در عصر حاضر دانشجویان تازه بعد از بیست سالگی وارد رشته های تخصصی علمی و صنعتی می شوند و پس از فراغت از تحصیل مدتی نیز در جستجوی وسیله تامین معاش برمی آیند معمولا پس از سی و پنج سالگی قادر به ازدواج و تاسیس خانواده خواهندبود . پس جوانان امروز مدتی طولانی را در فاصله میان بلوغ و ازدواج که بخشی بسیار حساس و دوران نمو جنسی و طغیان غریزه و صعوبت مقاومت در برابر هوی و هوس و ظواهر فریبنده زندگی است , می گذارنند . ما نباید این بخش حساس را از حساب عمر و یا نظام اجتماع بشری ساقط کنیم و اگرما بخواهیم حسابی برای این بخش طولانی و حساس عمر باز نکنیم و فکری در این باره ننماییم نتیجه آن شیوع فساد و بی اعتنایی نسبت به بهداشت , نسل , اخلاق , درمیان مردان و زنان اجتماع خواهد بود . پس چه باید کرد؟ برتراند راسل دربرابر این سؤال می گوید: راه صحیح برای حل این مشکل این است که قوانین مدنی برای این بخش حساس از عمر یکنوع ازدواج موقتی را برای دختران و پسران روا دارند که موجب تحمیل بار مشکلات زندگی عائلی و ازدواج دائم نباشد و در عین حال ایشان را از مفاسد مختلف و اعمال نامشروع و تحمل رنج روحی بار گناه و تخلف از اصول و قوانین و نیز از امراض گوناگون محفوظ دارد این نوع ازدواج در اصطلاح راسل ازدواج بدون فرزند نامیده می شود آیا در این شرایط که استفاده از ازدواج دائم امکان پذیر نیست با طغیان غریزه جنسی چه باید کرد ؟ آیا در این زمینه ها باید ریاضت کشید و رهبانیت اختیار کرد؟ و آیا همه جوانان حاضرند تحمل کنند و عفت و پاکی خویش را حفظ کنند ؟ یا بایدفکر دیگری کرد ؟در این جا دو راه پیش روی ماست. یکی اینکه جوانان را بخود واگذاریم تا پسران ودختران با هم روابط نامشروع برقرار سازند و آن همه مفاسد و عواقب وخیم رانادیده بگیریم آیا این راه , راه صحیحی است ؟ آیا این دختران و پسران پس از این همه روابط نامشروع در دوران ازدواج دائم خویش , دیگر مرد زندگی و زن خانواده خواهند بود ؟راه دیگر اینکه ازدواج موقت را برای آنان تجویز کنیم تا بدین وسیله به غریزه جنسی خود پاسخ مشروع بدهند و بتوانند خویش را حفظ کنند . بی شک راه صحیح همین راه دوم است چرا که در غیر این صورت جوانان راهی برای ارضای شهوت خود ندارند ودست به هرگونه بی عفتی و گناه خواهند زد بهترین شاهد ما آمار فساد و بی عفتی است که در جرائد و مجلات به چشم می خورد: یکی از مجله های آمریکا به نام ویسپرد می نویسد: شماره اطفال غیر قانونی به ده میلیون می رسد و در فرانسه از هر صد کودک هفت نفر آنها غیر مشروع می باشد. بسیار تأسف انگیز است که عده ای در پندار خویش از همین راهها مشکلات جوانان رادر بحران های مذکور حل کرده و ارزشهای اخلاقی آنان را به کلی از نظر دورمی دارند . اینان تجویز می کنند که جوانان در گناه و بی عفتیها فرو روند اما اجازه نمی دهند که از قانون عالی ازدواج موقت استفاده کنند به یقین قضاوتهای بیجاو ایرادهایی هم که کرده اند از آنجا سرچشمه می گیرد که این مسأله مهم (ازدواج موقت) را از دیدگاه مذهب مطالعه ننموده و آن چنانکه باید و شاید از نظر حقوق واجتماعی آن را ارزیابی نکرده اند . لذا بجاست که اهم ادله موافقین ازدواج موقت را یاد آور شویم. ادلهی موافقین ازدواج موقت 1) عدهای از موافقین معتقدند که در اجتماعی که دسترسی به ازدواج دائم روز به روز مشکلتر میشود، ازدواج موقت راهکار مناسبی است تا افراد بتوانند در کنار یکدیگر به آرامش برسند و بدین ترتیب متعه مانع رواج فساد و فحشاء میشود. 2. اگر این نوع ازدواج در غیاب نکاح دائم تجویز نشود افراد برای ارضاء روحی و جنسی خویش به روابط آزاد و نامشروع روی میآورند و بدیهی است که این روابط آزاد از هیچ انضباط و نظم و تعهدی نمیتواند برخوردار باشد. در حالی که نکاح منقطع برای طرفین تعهد و مسؤولیت ایجاد میکند. بفرض زن از زوج میتواند طلب نفقه کند یا این که مشخص کند اگر فرزندی حاصل شد، تکلیف او چگونه باشد. که هر یک از این مسؤولیتها میتواند ضمانت قانونی داشته باشد. اما در مقابل تصور کنید اگر این ضوابط موجود نباشد، فرزندی که حاصل میشود تکلیفاش چیست؟ در اینجا مرد میتواند این فرزند را به مرد دیگری نسبت دهد و از پذیرفتن مسؤولیت او شانه خالی کند. به همین جهت است که در کشورهای پیشرفتهی دنیا کانونهائی وجود دارد تا چنین فرزندانی را سرپرستی کند. آیا این وضع را میپسندید؟ 3. کسانی که نمیتوانند بار مسؤولیت پیمان دائم را بر دوش بکشند، عقد منقطع بهترین راه برای ارضاء جنسی آنها است . 4. دختر و پسری که میخواهند با یکدیگر ازدواج نمایند، لازم است که هر چه بیشتر و بهتر با خصوصیات یکدیگر آشنا شوند در همین راستا نکاح منقطع میتواند یک دورهی آزمایشی برای ازدواج دائم باشد که افراد سنتی و مذهبی خیلی خوب از این نهاد میتوانند استفاده کنند. این نوع ازدواج موقت در بین مسیحیان آمریکا نیز مورد توجه قرار گرفته است.سید رضی شیرازی، بن بستهای اجتماعی، صفحه 15) ادله مخالفین عدهای این نوع ازدواج را راهی برای سوء استفاده دانستهاند. این عده همیشه پیرمرد پول داری را تصور میکنند که برای خوشگذرانی، دختری را صیغه میکند و بعد از ارضای شهواتش، او را رها میسازد، یا مرد زنداری که بیاعتنا به خانوادهاش هر روز به دنبال یک زیبارویی است که بتواند او را اسیر کند و کام گیرد و...!! در جواب این عده همین بس که همة آزادیهای قانونی و تأسیسهای حقوقی، میتوانند مورد سوء استفاده قرار گیرند برای مثال حق رانندگی که یک حق مشروع و پسندیدهای است از سوی عدهای به بدترین نحو مورد استفاده قرار میگیرد و حتی منجر به وارد آمدن خسارت جانی و مالی میشود. پس بدین ترتیب باید گفت: حق رانندگی امری مذموم و پلید است!؟ در حالی که چنین نیست. پس اگر عدهای از این نهاد حقوقی به جهت سوء استفاده بهرهبرداری کنند این امر خدشهای به اصل آن وارد نمیکند؛ بلکه ایراد به خود این افراد یا گریزگاههای قانونی و... وارد است. بنابراین نکاح موقّت از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است؛ ولی اگر این کار، بدون اتخاذ تدابیر و قانونمندیهای لازم صورت پذیرد، بیشک عوارض نامطلوب بهداشتی و روحی برای جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزینه و نیازهای دیگر، همانند ازدواج دائم نیست و طبیعتاً برای اکثر جوانان قابل دسترسی خواهد بود؛ ولی متأسفانه در حال حاضر چنین زمینههایی وجود ندارد. ازسوی دیگر اگر به غرایز طبیعی انسان، به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آنها متوجه راههای انحرافی خواهد شد؛ زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعی را نمیتوان از بین برد و فرضا هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامی عاقلانه نیست و به نوعی، مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولی اشباع نموده و از آنها در مسیر سازندگی بهرهبرداری کنیم. اکنون این پرسش پیش میآید که در بسیاری از شرایط و محیطها، افرادی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرتهای طولانی و یا مأموریتها با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی روبه رو میشوند. این موضوع به خصوص در عصر حاضر به شکل حادتری رخ نموده است؛ چرا که سن ازدوج، بر اثر طولانی شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعی، بالا رفته و کمتر جوانی میتواند در سن پایین یعنی در داغترین دوران غریزه جنسی اقدام به ازدواج کند. با این وضع، چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبانها و راهبهها) تشویق کرد؟ یا اینکه آنان را در برابر بیبند و باری جنسی، آزاد گذاشت و شاهد صحنههای زننده بود؟ و یا آنکه راه سومی را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بیبند و باری جنسی را؟ (ازدواج دائم) نه در گذشته و نه در امروز، به تنهایی جوابگوی نیازمندیهای جنسی همه طبقات مردم نبوده و نیست. ما بر سر دو راهی قرار داریم: یا باید (فحشا) را مجاز بدانیم و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابی برای این سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرایط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالی یا اشتغالات تحصیلی و مانند آن نسازد و نه زیانهای فجایع جنسی و فحشا را در بر دارد. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه(تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374، ج 3، ص 341)
چه توجیه روانشناسی و اجتماعی جهت امر صیغه کردن زنان توسط مردان وجود دارد؟
دانشجوی گرامی، در رابطه با سوالی که مطرح کردهاید توجهتان را به مطلب زیر که حاوی پاسخ اجمالی و تفصیلی در مورد علت تجویز ازدواج موقت است جلب میکنیم:
جواب اجمالی:
احکام الهی و از جمله ازدواج موقت بر اساس مصالح و مفاسد افراد جامعه است و این مصالح در طول تاریخ برای همه انسان ها لحاظ گردیده است. ازدواج موقت نیز مانند بسیاری از احکام دیگر دارای قوانین و شرایط ویژه خود است که برای مصلحت واقعی همه افراد جامعه وضع شده است.البته در هر قانون خوبی امکان تخطی و سوء استفاده وجود دارد که ربطی به مقتضای آن قانون ندارد. همانگونه که در هر قراردادی مانند بیع ، اجاره، مضاربه، و ... احتمال سوء استفاده و کلاهبرداری وجود دارد در ازدواج اعم از موقت و دایم نیز این احتمال وجود دارد که بسیاری از ان ها قابل پیشگیری است. در ادامه به مصلحت های موجود در ازدواج موقت به عنوان حکمی الهی و ثابت که اتفاقا ضرورت آن در عصر کنونی پررنگ تر است اشاره می کنیم.
جواب تفصیلی:
یکی از اصول مسلم اسلام مبارزه با هواپرستی و شهوت رانی است . قران کریم هواپرستی را در ردیف بت پرستی قرارداده است . در اسلام آدم (ذواق) یعنی کسی که هدفش این است که زنان گوناگون را مورد کامجویی قرار دهد ملعون و مبغوض خداوند معرفی شده است .[1] از نظر اسلام تمام غرایز باید در حد اقتضا و احتیاج طبیعت اشباع گردد. اما اسلام اجازه نمی دهد که انسان آتش غرایز را دامن بزند و آنها را به شکل یک عطش پایان ناپذیر روحی درآورد . از این رو اگر چیزی رنگ شهوت پرستی بگیرد کافی است که بدانیم مطابق منظور اسلام نیست.
جای تردید نیست که هدف مقنن ازدواج موقت این نبوده است که وسیله عیاشی و شهوت رانی برای برخی انسان های شهوت پرست ایجاد کند بلکه هدف او دارای مصلحت ها زیادی بوده است که منظور نظر اصلی قانون گذار است . همان طور که هدف خداوند متعال از آیه (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ[2]؛ از روزی های پاکیزه بخورید) آن نیست که انسان ها به شکم پرستی و عیاشی بپردازند بلکه هدف الهی جواز استفاده از منافع خوراکی ها بوده است هرچند در این میان عده ای شکم پرستی کرده و راه افراط برمی گزینند. لذا امکان سوء استفاده برخی از انسان ها دلیل ناعادلانه بودن و یا مفسده داشتن یک قانون نیست.
با ذکر این مقدمه به جاست به مصلحت های ازدواج موقت اشاره ای اجمالی نماییم و برای مطالعه بیشتر شما را به کتاب های مفصل تر مانند حقوق زن در اسلام ؛ آیت الله مطهری و دنیای زن ؛ سید محمد حسین فضل الله ارجاع می دهیم.
ازدواج موقت در اسلام:
بررسی و مطالعه ای دقیق در اطراف مسائل حقوقی اسلام , این حقیقت را روشن می سازد ,که قوانین اسلام بر پایه نیازمندیهای انسان در تمام شوون مختلف زندگی , وضع شده است و تناسب مستقیم با احتیاجات بشر دارد . احکام درخشان اسلام در عین اصالت و درستی , جوابگوی خواسته های طبیعی و فطری بشردر ادوار زندگی است . یکی از نیرومندترین غرایز در وجود انسان , غریزه جنسی است . این غریزه به منظور تولید مثل و تکثیر نسل افراد در انسان آفریده شده است . تشریع قانون ازدواج در اسلام به منظور هدایت این غریزه اصیل در مجرای صحیح وارضای آن بطور شایسته است . اما چون ازدواج دائم در عین حال که در جلوگیری ازآلودگیها و نگهداری عفت انسان نقش مؤثری به عهده دارد , در تمام شرایط نمی تواند پاسخگوی تمایلات جنسی همه انسان ها باشد، از این رو در اسلام قانون ازدواج موقت تشریع شده است تا با استفاده از آن به خواسته های جنسی همه زنان و مردان در تمام شرایط پاسخ مثبت داده شود .
علی علیه السلام فرمود: اگر عمر , ازدواج موقت را نهی نکرده بود , جز انسان های بدبخت کسی به زنا دست نمی زد.
ازدواج موقت در حقوق اسلام:
ازدواج موقت و دائم در بیشتر احکام با هم یکسانند و در قسمتی اختلاف دارند . آنچه در مرحله اول , این دو را از یکدیگر ممتاز می سازد یکی این است که درازدواج موقت زن و مرد تصمیم می گیرند به طور موقت با هم ازدواج کنند و پس ازپایان مدت اگر مایل باشند با قرارداد ثانوی طبق شرایطی که در کتابهای فقهی ذکرشده است پیمان ازدواج را تمدید می کنند . دیگر آنکه ازدواج موقت از لحاظ شرایط , آزادی بیشتری دربردارد از جمله مخارج زن بر مرد در این ازدواج لازم نیست مگر در ضمن عقد با یکدیگر قرارداد کنند و نیززن و مرد بدون قرارداد در متن عقد , از یکدیگر ارث نمی برند.فرزندی که در این ازدواج بوجود می آید با فرزند ازدواج دائم یکسان است وهیچ گونه تفاوتی با هم ندارند در سایر آثار حقوقی این دو نوع ازدواج نیز یکسان می باشند مثلا در هر دو , مهر وجود دارد و نیز در هر دو ازدواج انسان نمی تواندبا مادر و دختر همسر خویش ازدواج کند و آنها با او محرمند و همانطور که درازدواج دائم زن باید پس از طلاق عده نگهدارد در این ازدواج نیز پس از پایان مدت باید عده نگهدارد با این تفاوت که عده زن دائم سه نوبت عادت ماهانه یا سه ماه ( در پاره ای از موارد ) می باشد و عده زن غیر دائم دو نوبت یا چهل و پنج روزاست.
فلسفه ازدواج موقت:
ازدواج دائم نمی تواند به تنهائی پاسخگوی تمایلات جنسی انسان باشد زیرا در زندگی ضرورتهایی برای بیشتر مردان پیش می آید که معمولا برای مدتی امکان بهره برداری جنسی از همسر خویش از آنان سلب می گردد بدون تردید , در این مدت غریزه جنسی , آنان را در بحران شدیدی قرار می دهد که اگر از راه مشروع به آن پاسخ مثبت ندهند ممکن است آلودگیهایی پیش آید . موضوع دیگری که جدا باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد مساله جوانانی است که به سن بلوغ می رسند . اینان با رسیدن به این سن , در آستانه بیدار شدن غریزه جنسی گام می گذارند و معمولا هم نمی توانند به زودی ازدواج کنند . در این سالهاست که جوانان به راههای حرام می افتند.
برتراند راسل می نویسد در دنیای امروز ضرورتها و مشکلات اجتماعی و اقتصادی بر خلاف تدبیر و میل ما ازدواج جوانان را به تأخیر افکنده است زیرا در صد یا دویست سال پیش مثلا یک دانشجو تحصیلات خود را هیجده و بیست سالگی خاتمه می داد و در آغاز فشار غریزه یااوائل بلوغ برای ازدواج آماده بود و بسیار اندک بودند کسانیکه تا سی و یا چهل سالگی برای رشته های علمی و تخصصی , زحمت می کشیدند . اما در عصر حاضر دانشجویان تازه بعد از بیست سالگی وارد رشته های تخصصی علمی و صنعتی می شوند و پس از فراغت از تحصیل مدتی نیز در جستجوی وسیله تامین معاش برمی آیند معمولا پس از سی و پنج سالگی قادر به ازدواج و تاسیس خانواده خواهندبود . پس جوانان امروز مدتی طولانی را در فاصله میان بلوغ و ازدواج که بخشی بسیار حساس و دوران نمو جنسی و طغیان غریزه و صعوبت مقاومت در برابر هوی و هوس و ظواهر فریبنده زندگی است , می گذارنند . ما نباید این بخش حساس را از حساب عمر و یا نظام اجتماع بشری ساقط کنیم و اگرما بخواهیم حسابی برای این بخش طولانی و حساس عمر باز نکنیم و فکری در این باره ننماییم نتیجه آن شیوع فساد و بی اعتنایی نسبت به بهداشت , نسل , اخلاق , درمیان مردان و زنان اجتماع خواهد بود . پس چه باید کرد؟
برتراند راسل دربرابر این سؤال می گوید: راه صحیح برای حل این مشکل این است که قوانین مدنی برای این بخش حساس از عمر یکنوع ازدواج موقتی را برای دختران و پسران روا دارند که موجب تحمیل بار مشکلات زندگی عائلی و ازدواج دائم نباشد و در عین حال ایشان را از مفاسد مختلف و اعمال نامشروع و تحمل رنج روحی بار گناه و تخلف از اصول و قوانین و نیز از امراض گوناگون محفوظ دارد این نوع ازدواج در اصطلاح راسل ازدواج بدون فرزند نامیده می شود آیا در این شرایط که استفاده از ازدواج دائم امکان پذیر نیست با طغیان غریزه جنسی چه باید کرد ؟ آیا در این زمینه ها باید ریاضت کشید و رهبانیت اختیار کرد؟ و آیا همه جوانان حاضرند تحمل کنند و عفت و پاکی خویش را حفظ کنند ؟ یا بایدفکر دیگری کرد ؟در این جا دو راه پیش روی ماست. یکی اینکه جوانان را بخود واگذاریم تا پسران ودختران با هم روابط نامشروع برقرار سازند و آن همه مفاسد و عواقب وخیم رانادیده بگیریم آیا این راه , راه صحیحی است ؟ آیا این دختران و پسران پس از این همه روابط نامشروع در دوران ازدواج دائم خویش , دیگر مرد زندگی و زن خانواده خواهند بود ؟راه دیگر اینکه ازدواج موقت را برای آنان تجویز کنیم تا بدین وسیله به غریزه جنسی خود پاسخ مشروع بدهند و بتوانند خویش را حفظ کنند . بی شک راه صحیح همین راه دوم است چرا که در غیر این صورت جوانان راهی برای ارضای شهوت خود ندارند ودست به هرگونه بی عفتی و گناه خواهند زد بهترین شاهد ما آمار فساد و بی عفتی است که در جرائد و مجلات به چشم می خورد: یکی از مجله های آمریکا به نام ویسپرد می نویسد: شماره اطفال غیر قانونی به ده میلیون می رسد و در فرانسه از هر صد کودک هفت نفر آنها غیر مشروع می باشد. بسیار تأسف انگیز است که عده ای در پندار خویش از همین راهها مشکلات جوانان رادر بحران های مذکور حل کرده و ارزشهای اخلاقی آنان را به کلی از نظر دورمی دارند . اینان تجویز می کنند که جوانان در گناه و بی عفتیها فرو روند اما اجازه نمی دهند که از قانون عالی ازدواج موقت استفاده کنند به یقین قضاوتهای بیجاو ایرادهایی هم که کرده اند از آنجا سرچشمه می گیرد که این مسأله مهم (ازدواج موقت) را از دیدگاه مذهب مطالعه ننموده و آن چنانکه باید و شاید از نظر حقوق واجتماعی آن را ارزیابی نکرده اند . لذا بجاست که اهم ادله موافقین ازدواج موقت را یاد آور شویم.
ادلهی موافقین ازدواج موقت
1) عدهای از موافقین معتقدند که در اجتماعی که دسترسی به ازدواج دائم روز به روز مشکلتر میشود، ازدواج موقت راهکار مناسبی است تا افراد بتوانند در کنار یکدیگر به آرامش برسند و بدین ترتیب متعه مانع رواج فساد و فحشاء میشود.
2. اگر این نوع ازدواج در غیاب نکاح دائم تجویز نشود افراد برای ارضاء روحی و جنسی خویش به روابط آزاد و نامشروع روی میآورند و بدیهی است که این روابط آزاد از هیچ انضباط و نظم و تعهدی نمیتواند برخوردار باشد. در حالی که نکاح منقطع برای طرفین تعهد و مسؤولیت ایجاد میکند. بفرض زن از زوج میتواند طلب نفقه کند یا این که مشخص کند اگر فرزندی حاصل شد، تکلیف او چگونه باشد. که هر یک از این مسؤولیتها میتواند ضمانت قانونی داشته باشد.
اما در مقابل تصور کنید اگر این ضوابط موجود نباشد، فرزندی که حاصل میشود تکلیفاش چیست؟ در اینجا مرد میتواند این فرزند را به مرد دیگری نسبت دهد و از پذیرفتن مسؤولیت او شانه خالی کند. به همین جهت است که در کشورهای پیشرفتهی دنیا کانونهائی وجود دارد تا چنین فرزندانی را سرپرستی کند. آیا این وضع را میپسندید؟
3. کسانی که نمیتوانند بار مسؤولیت پیمان دائم را بر دوش بکشند، عقد منقطع بهترین راه برای ارضاء جنسی آنها است .
4. دختر و پسری که میخواهند با یکدیگر ازدواج نمایند، لازم است که هر چه بیشتر و بهتر با خصوصیات یکدیگر آشنا شوند در همین راستا نکاح منقطع میتواند یک دورهی آزمایشی برای ازدواج دائم باشد که افراد سنتی و مذهبی خیلی خوب از این نهاد میتوانند استفاده کنند. این نوع ازدواج موقت در بین مسیحیان آمریکا نیز مورد توجه قرار گرفته است.سید رضی شیرازی، بن بستهای اجتماعی، صفحه 15)
ادله مخالفین
عدهای این نوع ازدواج را راهی برای سوء استفاده دانستهاند. این عده همیشه پیرمرد پول داری را تصور میکنند که برای خوشگذرانی، دختری را صیغه میکند و بعد از ارضای شهواتش، او را رها میسازد، یا مرد زنداری که بیاعتنا به خانوادهاش هر روز به دنبال یک زیبارویی است که بتواند او را اسیر کند و کام گیرد و...!!
در جواب این عده همین بس که همة آزادیهای قانونی و تأسیسهای حقوقی، میتوانند مورد سوء استفاده قرار گیرند برای مثال حق رانندگی که یک حق مشروع و پسندیدهای است از سوی عدهای به بدترین نحو مورد استفاده قرار میگیرد و حتی منجر به وارد آمدن خسارت جانی و مالی میشود. پس بدین ترتیب باید گفت: حق رانندگی امری مذموم و پلید است!؟ در حالی که چنین نیست. پس اگر عدهای از این نهاد حقوقی به جهت سوء استفاده بهرهبرداری کنند این امر خدشهای به اصل آن وارد نمیکند؛ بلکه ایراد به خود این افراد یا گریزگاههای قانونی و... وارد است.
بنابراین نکاح موقّت از نیازهای ضروری جامعه اسلامی است؛ ولی اگر این کار، بدون اتخاذ تدابیر و قانونمندیهای لازم صورت پذیرد، بیشک عوارض نامطلوب بهداشتی و روحی برای جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزینه و نیازهای دیگر، همانند ازدواج دائم نیست و طبیعتاً برای اکثر جوانان قابل دسترسی خواهد بود؛ ولی متأسفانه در حال حاضر چنین زمینههایی وجود ندارد. ازسوی دیگر اگر به غرایز طبیعی انسان، به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آنها متوجه راههای انحرافی خواهد شد؛ زیرا این حقیقت قابل انکار نیست که غرایز طبیعی را نمیتوان از بین برد و فرضا هم بتوانیم از بین ببریم، چنین اقدامی عاقلانه نیست و به نوعی، مبارزه با قانون آفرینش است. بنابراین راه صحیح آن است که آنها را از طریق معقولی اشباع نموده و از آنها در مسیر سازندگی بهرهبرداری کنیم. اکنون این پرسش پیش میآید که در بسیاری از شرایط و محیطها، افرادی قادر به ازدواج دائم نیستند، یا افراد متأهل در مسافرتهای طولانی و یا مأموریتها با مشکل عدم ارضای غریزه جنسی روبه رو میشوند. این موضوع به خصوص در عصر حاضر به شکل حادتری رخ نموده است؛ چرا که سن ازدوج، بر اثر طولانی شدن دوره تحصیل و مسائل پیچیده اجتماعی، بالا رفته و کمتر جوانی میتواند در سن پایین یعنی در داغترین دوران غریزه جنسی اقدام به ازدواج کند. با این وضع، چه باید کرد؟ آیا باید مردم را به سرکوب کردن این غریزه (همانند رهبانها و راهبهها) تشویق کرد؟ یا اینکه آنان را در برابر بیبند و باری جنسی، آزاد گذاشت و شاهد صحنههای زننده بود؟ و یا آنکه راه سومی را در پیش بگیریم که نه مشکلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بیبند و باری جنسی را؟ (ازدواج دائم) نه در گذشته و نه در امروز، به تنهایی جوابگوی نیازمندیهای جنسی همه طبقات مردم نبوده و نیست. ما بر سر دو راهی قرار داریم: یا باید (فحشا) را مجاز بدانیم و یا طرح ازدواج موقت را بپذیریم. معلوم نیست آنها که هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابی برای این سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرایط سنگین ازدواج دائم را دارد که با عدم تمکن مالی یا اشتغالات تحصیلی و مانند آن نسازد و نه زیانهای فجایع جنسی و فحشا را در بر دارد. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه(تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374، ج 3، ص 341)
- [سایر] سلام 1-در آیه 221 سوره بقره وقتی در مورد مردان صحبت میکند می فرماید:"با زنان مشرک ازدواج نکنید" اما در مورد زنان میگوید:" زنان را به همسری مردان مشرک در نیاورید". علت این تفاوت بیان چیست؟ آیا میتوان این را شاهدی بر حکم اجازه پدر برای ازدواج دختر دانست؟ زیرا برای ازدواج زنان مطلقه و زنانی که شوهرشان مرده از این بیان استفاده نمی کند. 2- آیا در قرآن به ازدواج موقت اشاره شده است؟
- [سایر] روایتی وجود دارد که اعلام میکند برتری مردان بر زنان مانند برتری آسمان بر زمین و آب بر خشکی است! این روایت را چگونه توجیه میکنید؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا دیدن تصاویر عریان زنان و مردان غریبه مسلمان و غیر مسلمان که جزو امر آموزش پزشکی هستند ، جایز است ؟
- [سایر] چرا ازدواج موقت برای مردان متاهل جایز است؟
- [سایر] صیغه کردن زنان بدکاره چه حکمی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا در هنگام خواندن صیغه اگه فامیلی واقعی را نگوییم، این امر صیغه را باطل میکند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا در هنگام خواندن صیغه اگه فامیلی واقعی را نگوییم، این امر صیغه را باطل میکند؟
- [سایر] چرا ازدواج مردان مسلمان با زنان اهل کتاب مجاز است ولی بالعکس مجاز نیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج موقت با زنان اهل کتاب جایز است؟ و چه دین هایی اهل کتاب شمرده می شوند؟ آیا ازدواج موقت با زنان زرتشتی جایز است؟ آیا ازدواج موقت به مدت طولانی، مثلا دو یا سه سال جایز است؟
- [سایر] چرا ازدواج مردان مسلمان با زنان اهل کتاب مجاز است ولی بالعکس مجاز نیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جماعتی که مردان و زنان شرکت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید، ولی در جماعت زنان اذان و اقامه زنان کافی است.
- [آیت الله بهجت] زن مسلمان، نمیتواند با مرد غیر مسلمان ازدواج نماید و مرد مسلمان هم نمیتواند با زنان کافری که اهل کتاب نیستند، ازدواج کند، ولی با زنانی که یهودی و یا نصرانی باشند، موقتاً بهصورت صیغه میتواند ازدواج نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، همچنین مرد مسلمان نمی تواند بنابر احتیاط با زن کافر ازدواج دائم کند ولی ازدواج موقت با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ازدواج موقّت هر چند برای لذّت بردن هم نباشد صحیح است، همسر موقّت را (متعه) یا (صیغه) نیز میگویند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز جمعه تنها توسط مردان منعقد می شود، ولی زنان هم می توانند در آن شرکت کنند.
- [آیت الله بهجت] رقصیدن زن در مجالس زنان، و یا مرد در مجالس مردان اشکال دارد و احتیاط واجب در ترک است.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز جمعه تنها توسّط مردان مُنعَقد می شود ، ولی زنان هم می تواند در آن شرکت کنند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز خواندن با لباس طلا بافت برای مردان جایز نیست و نماز را باطل می کند، ولی برای زنان در صورتی که اسراف نباشد اشکالی ندارد، در غیر حال نماز نیز پوشیدن چنین لباسی برای مردان حرام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پوشیدن لباس طلاباف برای مردان حرام است و نماز با آن باطل است؛ ولی برای زنان در نماز و غیر نماز اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] اختلاط مردان و زنان نامحرم اگر موجب گناه و تحریک باشد حرام است، بلکه اگر ترس مفسده باشد نیز حرام است.