سن ازدواج بستگی به بلوغ و رشد جسمانی دختر و پسر دارد، بلوغ و رشد جسمانی در دختران معمولاً با پیدایش اولین قاعدگی بین 12 تا 14 سالگی آغاز می شود. این دوره بستگی به وضع آب و هوا و نژاد و شرایط جغرافیایی دارد، مثلاً در نقاط گرمسیر زودتر (در حدود 8 تا 10 سالگی ) و در نقاط سردسیر در حدود 16 تا 18 سالگی و در نقاط معتدل 12 تا 13 سالگی بلوغ ظاهر می شود. این بلوغ نوعی آمادگی برای زن شدن وبارداری است، که غالباً همراه با بروز آثار جسمی است، از قبیل پهن شدن لگن(کفل) و برآمدگی پستانها و بزرگ شدن مهبل و روییدن مو در نقاط معین بدن که غالباً همراه با تغییرات روحی وروانی از قبیل میل به خود آرایی، عشوه گری، زودرنجی و عصبانیت است. دوره بلوغ دوره بحرانی است و بسیاری از انحرافات و رسوایی های خانوادگی در این مرحله آغاز می شود.[1] در وصیت پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) است که : (لا یُتْم بَعدَ احتلام؛[2] بعد از این که پسر یا دختر محتلم شد، دیگر کودک و یتیم نیست). امیرالمؤمنین (ع) به عمر هنگامی که می خواست به دختری که بالغ نشده بود، حد جاری کند، فرمود: (أما علمت أن القلم یرفع عن ثلاثه ، عن الصبّی حتّی یحتلم و عن المجنون حتّی یفیق و عن النائم حتّی یستیقظ؛[3] آیا نمی دانی که قلم تکلیف از سه طائفه برداشته شده: 1- بچه تا وقتی که محتلم شود؛ 2- مجنون تا وقتی که عاقل شود؛ 3- انسان به خواب رفته تا وقتی که بیدار شود.) در بسیاری از روایات علائم بلوغ را بر رشد جسمانی وابسته دانسته و علائم رشد جسمانی را، احتلام(جنب شدن در خواب)، حیض شدن در دختران، ظاهر شدن موی درشت در زیر شکم و بالای عورت دانسته است. این ها علائم تکوینی هستند. این که بعضی روایات سنّ و سال را مطرح کرده، به جهت این بوده است که غالباً پسران و دختران در آن سنین دارای این علائم تکوینی می شوند. پس ملاک اصلی در بلوغ، احتلام و حیض و روییدن موی درشت در زیر شکم و بالای عورت است. روایات، از جهت سن و سال مختلف هستند. در برخی 15 سالگی برای پسران و در برخی 13 سالگی و برای دختران 9 و 10 و 13سالگی را مطرح کرده اند. بنابراین وقتی که ملاک اصلی در بلوغ، احتلام و حیض و روییدن موی درشت باشد، دیگر در تشخیص وظیفه بین افرادی که در مناطق مختلف زندگی می کنند، شک و تردیدی حاصل نمی شود. دخترانی که در مناطق گرمسیر هستند، اگر این علائم زودتر و در سنین کمتر بر آنان ظاهر شود، زودتر بالغ می شوند و در مناطق سردسیر چون دیرتر آن علائم ظاهر می گردد، دیرتر بالغ می شوند. بلوغ در پسران به معنای مرد شدن و در دختران به معنای زن شدن است. ازدواج دختران پس از رسیدن به حدّ بلوغ و رشد جسمانی که حدوداً در نه سالگی به بعد ظهور و بروز میکند، اشکال ندارد، گر چه خلاف عرف و باور اجتماعی است. پینوشتها: [1]. دکتر صفدر صانعی، بهداشت ازدواج از نظر اسلام، ص 21. [2]. وسائل الشیعه، ج 1، ص 32. [3]. وسایل الشیعه، ج1، ص45، روایت 81.
سن ازدواج بستگی به بلوغ و رشد جسمانی دختر و پسر دارد، بلوغ و رشد جسمانی در دختران معمولاً با پیدایش اولین قاعدگی بین 12 تا 14 سالگی آغاز می شود. این دوره بستگی به وضع آب و هوا و نژاد و شرایط جغرافیایی دارد، مثلاً در نقاط گرمسیر زودتر (در حدود 8 تا 10 سالگی ) و در نقاط سردسیر در حدود 16 تا 18 سالگی و در نقاط معتدل 12 تا 13 سالگی بلوغ ظاهر می شود. این بلوغ نوعی آمادگی برای زن شدن وبارداری است، که غالباً همراه با بروز آثار جسمی است، از قبیل پهن شدن لگن(کفل) و برآمدگی پستانها و بزرگ شدن مهبل و روییدن مو در نقاط معین بدن که غالباً همراه با تغییرات روحی وروانی از قبیل میل به خود آرایی، عشوه گری، زودرنجی و عصبانیت است. دوره بلوغ دوره بحرانی است و بسیاری از انحرافات و رسوایی های خانوادگی در این مرحله آغاز می شود.[1]
در وصیت پیامبر اکرم(ص) به علی(ع) است که : (لا یُتْم بَعدَ احتلام؛[2] بعد از این که پسر یا دختر محتلم شد، دیگر کودک و یتیم نیست).
امیرالمؤمنین (ع) به عمر هنگامی که می خواست به دختری که بالغ نشده بود، حد جاری کند، فرمود: (أما علمت أن القلم یرفع عن ثلاثه ، عن الصبّی حتّی یحتلم و عن المجنون حتّی یفیق و عن النائم حتّی یستیقظ؛[3] آیا نمی دانی که قلم تکلیف از سه طائفه برداشته شده: 1- بچه تا وقتی که محتلم شود؛ 2- مجنون تا وقتی که عاقل شود؛ 3- انسان به خواب رفته تا وقتی که بیدار شود.)
در بسیاری از روایات علائم بلوغ را بر رشد جسمانی وابسته دانسته و علائم رشد جسمانی را، احتلام(جنب شدن در خواب)، حیض شدن در دختران، ظاهر شدن موی درشت در زیر شکم و بالای عورت دانسته است. این ها علائم تکوینی هستند.
این که بعضی روایات سنّ و سال را مطرح کرده، به جهت این بوده است که غالباً پسران و دختران در آن سنین دارای این علائم تکوینی می شوند. پس ملاک اصلی در بلوغ، احتلام و حیض و روییدن موی درشت در زیر شکم و بالای عورت است. روایات، از جهت سن و سال مختلف هستند. در برخی 15 سالگی برای پسران و در برخی 13 سالگی و برای دختران 9 و 10 و 13سالگی را مطرح کرده اند. بنابراین وقتی که ملاک اصلی در بلوغ، احتلام و حیض و روییدن موی درشت باشد، دیگر در تشخیص وظیفه بین افرادی که در مناطق مختلف زندگی می کنند، شک و تردیدی حاصل نمی شود. دخترانی که در مناطق گرمسیر هستند، اگر این علائم زودتر و در سنین کمتر بر آنان ظاهر شود، زودتر بالغ می شوند و در مناطق سردسیر چون دیرتر آن علائم ظاهر می گردد، دیرتر بالغ می شوند. بلوغ در پسران به معنای مرد شدن و در دختران به معنای زن شدن است.
ازدواج دختران پس از رسیدن به حدّ بلوغ و رشد جسمانی که حدوداً در نه سالگی به بعد ظهور و بروز میکند، اشکال ندارد، گر چه خلاف عرف و باور اجتماعی است.
پینوشتها:
[1]. دکتر صفدر صانعی، بهداشت ازدواج از نظر اسلام، ص 21.
[2]. وسائل الشیعه، ج 1، ص 32.
[3]. وسایل الشیعه، ج1، ص45، روایت 81.
- [آیت الله بهجت] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنی چه طور؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج مردان سنّی با دختران شیعه جایز است؟ ازدواج مرد شیعه با دختر سنّی چطور؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا ازدواج با دختران سنی جایز است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اجازه پدر برای ازدواج دختران تا چه سنی لازم است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اجازه پدر برای ازدواج دختران تا چه سنی لازم است؟
- [سایر] مناسبترین زمان برای ازدواج دختران و پسران چه سنی می باشد؟
- [آیت الله بهجت] از نظر شرع مقدس، بهترین سن ازدواج برای دختران چه سنی می باشد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا در ازدواج ( موقت یا دائم) با دختران باکره اهل تسنن اذن پدر دختر شرط است؟ مراد از دختر باکره چیست؟
- [سایر] بهترین موقع برای ازدواج چه سنی است؟بهترین تفاوت سنی چقدر است؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زن کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، بلکه جواز ازدواج آنان به طور دائم نیز خالی از قوت نیست، ولی در صورت تمکن از ازدواج با مسلمه کراهت شدیده دارد، بلکه در این صورت احتیاط ترک نشود.