چرا پدرم با خشونت میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند؟
دختری هستم 25 ساله که تک بچه هستم و پدر جدیدا رفتارش کاملا عوض شده همیشه طوری صحبت می کند که ما را آزار می دهد و فکر می کند حق با اوست من و مادرم را عذاب می دهد. او با خشونت با ما رفتار می کند کارهای خود را درست و کاملا منطقی و کارهای بقیه را غیر منطقی و از روی نادانی می داند هر شب به بهانه ای یک جنگ در خانه ما هست البته او ما را، مخصوص مرا دوست دارد ولی مادرم را زیاد نه. برای همین زیاد مرا تحت فشار قرار نمی دهد ولی اگر کار اشتباهی کند سعی می کند اشتباهات دیگران را رو کند تا اشتباه خودش دیده نشود یا کمرنگ شود. مادرم دچار بیماری اعصاب و روان است و من اضطراب این را دارم که مبادا این حرفها و کارهای پدرم بیماری او را تشدید کند از شما راهنمایی می خواهم. در مطالبتان اشاره فرمودید که رفتار پدر جدیدا دستخوش تغییر شده است. اگر این رفتار سابقه قبلی ندارد و از صفات شخصی و پایدار ایشان نیست، یقینا حادثه یا مشکلی (در عرصه خانوادگی، شغلی، اجتماعی و...) برای ایشان رخ داده است که عدم توانایی در برطرف کردن این مشکل باعث پرخاشگری ایشان شده است. از آنجا که رابطه شما با پدر بزرگوارتان رابطه ای حسنه است سعی کنید با نزدیک شدن به ایشان علت تغییر خلق ایشان را جویا شوید. حداقل فایده این کار اینست که این کار باعث تخلیه هیجانی ایشان می شود و او احساس می کند که شما می توانید محرم اسرارش باشید. مناسب است شما و مادر بزرگوارتان از مجادله با ایشان خودداری نمایید چرا که اینکار نه تنها ایشان را از این امر باز نمی دارد بلکه بر شدت بد خلقی ایشان می افزاید. از دیگر سو همانگونه که گفته شد با برخوردی همراه با احترام و ابراز همدردی با ایشان اجازه بدهید که خود ایشان به مرور زمان متوجه اشتباه خود شود. علی (علیه السلام) فرمود:(الانسان عبید الاحسان؛[1] انسانها بنده و غلام احسان است.) اگر ما در برخورد با اشتباهات دیگران گرفتار مقابله به مثل نشویم و با عفو و گذشت، کرم و بزرگواری اشتباهات را نادیده بگیریم؛ یقینا سریعتر به نتیجه می رسیم. روشی که سیره پیامبر اکرم(ص) و معصومین سلام الله علیهم اجمعین بوده است. گاهی مواقع لازم است که به شیوه غیر مستقیم به ایشان بفهمانید که رفتارش دچار تغییر شده است مثلا به ایشان گفته شود: بابا جان چند وقتیه که احساس می کنم از چیزی ناراحتی. یا چند وقتیه که رفتارت با مادر تغییر کرده، مشکلی پیش آمده؟ اگر ایشان فردی مذهبی هستند سعی کنید با یادآوری تبعات سوء خلق در دنیا و آخرت و ثواب خوش خلقی در دنیا و آخرت ایشان را به فاصله گرفتن از رفتار خویش سوق دهید( همراه با احترام و شیوه غیر مستقیم مثلا در قالب مزاح و شوخی) اینکه رابطه ایشان با همسر خود، یعنی مادر شما، خوب نیست می تواند علتهای فراوانی داشته باشدکه مربوط به بحث ما نیست اما شما می توانید با دلداری دادن به ایشان(مادرتان) از ناراحتی ایشان بکاهید. خوب است به ایشان متذکر شوید که ایشان در نزد خدای متعال ماجور هستند و در صورت همراهی با همسر خود ثواب مجاهدین فی سبیل الله به ایشان داده میشود چرا که فرمودند (جهاد زن، خوب شوهر داری کردن است)[2] روشن است که جهاد از پر مشقت ترین تکالیف است که سختیهای خود را دارد اما متقابلا اجری بس عظیم دارد. شما می توانید با بیان این روایت که پیامبر(ص)فرمودند به ایشان دلداری دهید (مَن صَبَرَت علی سُوءِ خُلقِ زوجِها أعطاها مِثلَ [ثواب] آسیه بِنتِ مزاحم؛[3] هر زنی که در برابر بداخلاقی شوهرش بردباری پیشه کند، خداوند بسان پاداش آسیه، دختر مزاحم[= همسر فرعون] به او پاداش می‌دهد.) البته همانگونه که گفته شد اگر رفتار ایشان ریشه یابی شود و سعی شود که این علتها با کمک شما و مادرتان بر طرف شود یقینا رفتار ایشان به نحو مطلوبی تغییر خواهد کرد. شاید مناسب باشد که مادر شما خود به صورت مراجعه به یک مشاور یا با تماس با مرکز ملی پاسخگویی به شماره 09640 به بیان نحوه و چگونگی اختلافاتشان با همسر خود بپردازند تا روشهای مقابله ای به ایشان ارائه گردد. [1]. شرح غرر الحکم ج 7 ص 69. [2]. مستدرک ج 8، ص 8 و بحار، ج10، ص 98. [3]. میزان‌الحکمة، ج2، ص1187.
عنوان سوال:

چرا پدرم با خشونت میخواهد حرف خود را به کرسی بنشاند؟


پاسخ:

دختری هستم 25 ساله که تک بچه هستم و پدر جدیدا رفتارش کاملا عوض شده همیشه طوری صحبت می کند که ما را آزار می دهد و فکر می کند حق با اوست من و مادرم را عذاب می دهد. او با خشونت با ما رفتار می کند کارهای خود را درست و کاملا منطقی و کارهای بقیه را غیر منطقی و از روی نادانی می داند هر شب به بهانه ای یک جنگ در خانه ما هست البته او ما را، مخصوص مرا دوست دارد ولی مادرم را زیاد نه. برای همین زیاد مرا تحت فشار قرار نمی دهد ولی اگر کار اشتباهی کند سعی می کند اشتباهات دیگران را رو کند تا اشتباه خودش دیده نشود یا کمرنگ شود. مادرم دچار بیماری اعصاب و روان است و من اضطراب این را دارم که مبادا این حرفها و کارهای پدرم بیماری او را تشدید کند از شما راهنمایی می خواهم.

در مطالبتان اشاره فرمودید که رفتار پدر جدیدا دستخوش تغییر شده است. اگر این رفتار سابقه قبلی ندارد و از صفات شخصی و پایدار ایشان نیست، یقینا حادثه یا مشکلی (در عرصه خانوادگی، شغلی، اجتماعی و...) برای ایشان رخ داده است که عدم توانایی در برطرف کردن این مشکل باعث پرخاشگری ایشان شده است. از آنجا که رابطه شما با پدر بزرگوارتان رابطه ای حسنه است سعی کنید با نزدیک شدن به ایشان علت تغییر خلق ایشان را جویا شوید. حداقل فایده این کار اینست که این کار باعث تخلیه هیجانی ایشان می شود و او احساس می کند که شما می توانید محرم اسرارش باشید.
مناسب است شما و مادر بزرگوارتان از مجادله با ایشان خودداری نمایید چرا که اینکار نه تنها ایشان را از این امر باز نمی دارد بلکه بر شدت بد خلقی ایشان می افزاید.

از دیگر سو همانگونه که گفته شد با برخوردی همراه با احترام و ابراز همدردی با ایشان اجازه بدهید که خود ایشان به مرور زمان متوجه اشتباه خود شود. علی (علیه السلام) فرمود:(الانسان عبید الاحسان؛[1] انسانها بنده و غلام احسان است.) اگر ما در برخورد با اشتباهات دیگران گرفتار مقابله به مثل نشویم و با عفو و گذشت، کرم و بزرگواری اشتباهات را نادیده بگیریم؛ یقینا سریعتر به نتیجه می رسیم. روشی که سیره پیامبر اکرم(ص) و معصومین سلام الله علیهم اجمعین بوده است.

گاهی مواقع لازم است که به شیوه غیر مستقیم به ایشان بفهمانید که رفتارش دچار تغییر شده است مثلا به ایشان گفته شود: بابا جان چند وقتیه که احساس می کنم از چیزی ناراحتی. یا چند وقتیه که رفتارت با مادر تغییر کرده، مشکلی پیش آمده؟

اگر ایشان فردی مذهبی هستند سعی کنید با یادآوری تبعات سوء خلق در دنیا و آخرت و ثواب خوش خلقی در دنیا و آخرت ایشان را به فاصله گرفتن از رفتار خویش سوق دهید( همراه با احترام و شیوه غیر مستقیم مثلا در قالب مزاح و شوخی)

اینکه رابطه ایشان با همسر خود، یعنی مادر شما، خوب نیست می تواند علتهای فراوانی داشته باشدکه مربوط به بحث ما نیست اما شما می توانید با دلداری دادن به ایشان(مادرتان) از ناراحتی ایشان بکاهید. خوب است به ایشان متذکر شوید که ایشان در نزد خدای متعال ماجور هستند و در صورت همراهی با همسر خود ثواب مجاهدین فی سبیل الله به ایشان داده میشود چرا که فرمودند (جهاد زن، خوب شوهر داری کردن است)[2] روشن است که جهاد از پر مشقت ترین تکالیف است که سختیهای خود را دارد اما متقابلا اجری بس عظیم دارد.
شما می توانید با بیان این روایت که پیامبر(ص)فرمودند به ایشان دلداری دهید (مَن صَبَرَت علی سُوءِ خُلقِ زوجِها أعطاها مِثلَ [ثواب] آسیه بِنتِ مزاحم؛[3] هر زنی که در برابر بداخلاقی شوهرش بردباری پیشه کند، خداوند بسان پاداش آسیه، دختر مزاحم[= همسر فرعون] به او پاداش می‌دهد.)

البته همانگونه که گفته شد اگر رفتار ایشان ریشه یابی شود و سعی شود که این علتها با کمک شما و مادرتان بر طرف شود یقینا رفتار ایشان به نحو مطلوبی تغییر خواهد کرد. شاید مناسب باشد که مادر شما خود به صورت مراجعه به یک مشاور یا با تماس با مرکز ملی پاسخگویی به شماره 09640 به بیان نحوه و چگونگی اختلافاتشان با همسر خود بپردازند تا روشهای مقابله ای به ایشان ارائه گردد.

[1]. شرح غرر الحکم ج 7 ص 69.
[2]. مستدرک ج 8، ص 8 و بحار، ج10، ص 98.
[3]. میزان‌الحکمة، ج2، ص1187.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین