قبل از بیان دلیل اهمیت شناخت از تاریخ اسلام نخست مناسب است ببینیم تاریخ را چگونه شناسانده اند. هر لغت نامه و یا دائره المعارفی را بگشائید، در ذیل کلمه تاریخ برای آن معنایی خواهید یافت، به اجمال یا به تفصیل، دقیق و یا در خور ایراد. در این میان بعضی تعریف ها نیز با آن که از جانب آشنایان به فن و یا استادان تاریخ عنوان شده است، از طنز و بذله گوئی حکایت می کند. اما مفهومی که می توان آن را پذیرفت این است که تاریخ، مجموعه اطلاعاتی است از گذشته ملت ها و آن چه در طول زمان دیده اند پیروزی یا شکست، پیشرفت یا عقب ماندگی، خوشبختی و یا نکبت نه بر سبیل قصه و داستان سرائی آمیخته به افسانه، بلکه بر اساس آن چه رخ داده است، نه بخاطر سرگرمی، بلکه جهت بهره گیری و چاره جوئی از بررسی آن حادثه ها برای حوادثی همانند و گریز از تکرار اشتباه. حال اگر بپذیریم که تاریخ چنین موضوعی است و نیز بپذیریم که هر حادثه در هر زمان که رخ می دهد، مولود علت یا علتهای پیش از آن حادثه است و نیز آن حادثه، خود انگیزه ای برای سلسله حادثه های بعدی است، بدین نتیجه می رسیم که زندگانی ملتها چون رشته ای دراز است و ملتها نیز مانند دانه هایی بدین رشته آویخته اند و استواری و نااستواری هر مهره وابسته به چگونگی پیوند آن مهره به مهره پیشین و پسین است. نتیجه آن که زندگانی هر ملت را در هر مقطع از زمان نمی توان از زندگانی مردم گذشته و مردم آینده آن جدا کرد. و برای دانستن علت هر حادثه نامطلوب که مثلاً در زمان ما رخ می دهد و یافتن راه چاره آن باید هم گذشته آن را خوب دانست و هم تدبیری به کار برد که در آینده چنان مشکلی پیش نیاید. این جا است که ضرورت آشنایی با تاریخ ملتها به طور عموم و یا لااقل تاریخ ملت خود همگان و بویژه برای کسانی که کارهای اجرائی را در سطحی گسترده به عهده می گیرند روشن می شود. اما فراگرفتن تاریخ اسلام به خصوص ضرورتی بیشتر از آن چه گفته شد، دارد زیرا: نزدیک به چهارده قرن است که مردم کشور ما دین اسلام را پذیرفته اند، نه تنها این دین را پذیرفته اند، بلکه در راه پاسداری و گسترش آن و پی افکندن تمدن اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرده اند. پی ریزی و تکامل تمدن اسلامی بیشتر محصول کوشش دانشمندان این سرزمین است و کم تر سهم آن از آن دیگر ملت ها است. چرا چنین کوشیدند، چون در این دین روشنائی دیدند. امروز دیگر جز چند تن مغرض و یا نا آشنا به سیر تاریخ، کسی نمی گوید: اسلام دینی عربی است! و عرب آن را به ایران آورد و به زور به مردم این سرزمین تحمیل کرد! هیچ معلم تاریخ اسلام در غرب یا در شرق امروز پیرو این عقیده نیست، مگر آن که برای تبلیغ چنین اندیشه نادرستی او را به مزد گرفته باشند. اسلام از سال سیزده هجری به ایران در آمد. و طاهریان در آغاز سده دوم (206) حکومت مستقل خود را تأسیس کردند، در حالی که هنوز قسمت های بزرگی از این سرزمین بر آئینهای پیشین خود بودند، ولی از آن تاریخ به بعد هیچ نقطه ای به دین گذشته خود برنگشت به جای خود، سال به سال اسلام در دیگر نقطه ها نیز پیش رفت و مردم به رضا و رغبت آن را پذیرفتند، تا آن که اسلام سراسر این سرزمین گسترده را فرا گرفت. این ها که می گویم تکرار مکررات است و برای آشنایان به تاریخ اسلام موجب تصدیع. کوشش دانشمندان ایران در راه تکامل تمدن اسلام از پایان سده سوم آغاز می شود، و تا سالهای پس از سقوط بغداد، مبلغان ایرانی بدون توسل به نیروی نظامی همان کاری را کردند که عقبة بن نافع و همپایه های او در غرب اسلامی انجام دادند البته وسیله پیش برد کار آنان نیروی نظامی بود. در حالی که اسلام در شرق و بخصوص در جزیره های اقیانوس هند و سرزمین چین از راه حسن عمل و کردار موافق با گفتار، جای خود را باز کرد چرا ایرانیان چنین کوششی کردند، چون گمشده خود را در این دین و این فرهنگ دیدند. حال بدانچه می خواستند، رسیدند یا نه؟ خود بحث دیگری است. قیام های خراسانیان، طبرستانیان و ری، نشان می دهد که این مردم از آغاز یک چیز را می خواسته اند، حکومت عدالت و پرهیزگاری را که (اعدلوا هو اقرب للتقوی. و ان اکرمکم عند الله اتقاکم) یعنی آن چه از قرآن شنیدند و در رفتار علی علیه السلام دیدند. تاریخ اسلام در ایران، تاریخ مبارزه ملتها است برای تثبیت عدالت و جای گزین ساختن تقوا بر امتیاز های نژادی و قبیله ای و دیباچه این تاریخ، آشنائی با زندگانی رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است و ائمه معصومین علیهم السلام و بهره گیری از سیره آن بزرگواران و تخلق به اخلاق ایشان تا حد ممکن. منبع: دکتر سید جعفر شهیدی مجموعه مقالات تاریخ اسلام، ص59 - 64
قبل از بیان دلیل اهمیت شناخت از تاریخ اسلام نخست مناسب است ببینیم تاریخ را چگونه شناسانده اند.
هر لغت نامه و یا دائره المعارفی را بگشائید، در ذیل کلمه تاریخ برای آن معنایی خواهید یافت، به اجمال یا به تفصیل، دقیق و یا در خور ایراد. در این میان بعضی تعریف ها نیز با آن که از جانب آشنایان به فن و یا استادان تاریخ عنوان شده است، از طنز و بذله گوئی حکایت می کند.
اما مفهومی که می توان آن را پذیرفت این است که تاریخ، مجموعه اطلاعاتی است از گذشته ملت ها و آن چه در طول زمان دیده اند پیروزی یا شکست، پیشرفت یا عقب ماندگی، خوشبختی و یا نکبت نه بر سبیل قصه و داستان سرائی آمیخته به افسانه، بلکه بر اساس آن چه رخ داده است، نه بخاطر سرگرمی، بلکه جهت بهره گیری و چاره جوئی از بررسی آن حادثه ها برای حوادثی همانند و گریز از تکرار اشتباه.
حال اگر بپذیریم که تاریخ چنین موضوعی است و نیز بپذیریم که هر حادثه در هر زمان که رخ می دهد، مولود علت یا علتهای پیش از آن حادثه است و نیز آن حادثه، خود انگیزه ای برای سلسله حادثه های بعدی است، بدین نتیجه می رسیم که زندگانی ملتها چون رشته ای دراز است و ملتها نیز مانند دانه هایی بدین رشته آویخته اند و استواری و نااستواری هر مهره وابسته به چگونگی پیوند آن مهره به مهره پیشین و پسین است. نتیجه آن که زندگانی هر ملت را در هر مقطع از زمان نمی توان از زندگانی مردم گذشته و مردم آینده آن جدا کرد. و برای دانستن علت هر حادثه نامطلوب که مثلاً در زمان ما رخ می دهد و یافتن راه چاره آن باید هم گذشته آن را خوب دانست و هم تدبیری به کار برد که در آینده چنان مشکلی پیش نیاید.
این جا است که ضرورت آشنایی با تاریخ ملتها به طور عموم و یا لااقل تاریخ ملت خود همگان و بویژه برای کسانی که کارهای اجرائی را در سطحی گسترده به عهده می گیرند روشن می شود.
اما فراگرفتن تاریخ اسلام به خصوص ضرورتی بیشتر از آن چه گفته شد، دارد زیرا:
نزدیک به چهارده قرن است که مردم کشور ما دین اسلام را پذیرفته اند، نه تنها این دین را پذیرفته اند، بلکه در راه پاسداری و گسترش آن و پی افکندن تمدن اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرده اند. پی ریزی و تکامل تمدن اسلامی بیشتر محصول کوشش دانشمندان این سرزمین است و کم تر سهم آن از آن دیگر ملت ها است. چرا چنین کوشیدند، چون در این دین روشنائی دیدند. امروز دیگر جز چند تن مغرض و یا نا آشنا به سیر تاریخ، کسی نمی گوید: اسلام دینی عربی است! و عرب آن را به ایران آورد و به زور به مردم این سرزمین تحمیل کرد! هیچ معلم تاریخ اسلام در غرب یا در شرق امروز پیرو این عقیده نیست، مگر آن که برای تبلیغ چنین اندیشه نادرستی او را به مزد گرفته باشند.
اسلام از سال سیزده هجری به ایران در آمد. و طاهریان در آغاز سده دوم (206) حکومت مستقل خود را تأسیس کردند، در حالی که هنوز قسمت های بزرگی از این سرزمین بر آئینهای پیشین خود بودند، ولی از آن تاریخ به بعد هیچ نقطه ای به دین گذشته خود برنگشت به جای خود، سال به سال اسلام در دیگر نقطه ها نیز پیش رفت و مردم به رضا و رغبت آن را پذیرفتند، تا آن که اسلام سراسر این سرزمین گسترده را فرا گرفت. این ها که می گویم تکرار مکررات است و برای آشنایان به تاریخ اسلام موجب تصدیع.
کوشش دانشمندان ایران در راه تکامل تمدن اسلام از پایان سده سوم آغاز می شود، و تا سالهای پس از سقوط بغداد، مبلغان ایرانی بدون توسل به نیروی نظامی همان کاری را کردند که عقبة بن نافع و همپایه های او در غرب اسلامی انجام دادند البته وسیله پیش برد کار آنان نیروی نظامی بود. در حالی که اسلام در شرق و بخصوص در جزیره های اقیانوس هند و سرزمین چین از راه حسن عمل و کردار موافق با گفتار، جای خود را باز کرد چرا ایرانیان چنین کوششی کردند، چون گمشده خود را در این دین و این فرهنگ دیدند. حال بدانچه می خواستند، رسیدند یا نه؟ خود بحث دیگری است.
قیام های خراسانیان، طبرستانیان و ری، نشان می دهد که این مردم از آغاز یک چیز را می خواسته اند، حکومت عدالت و پرهیزگاری را که (اعدلوا هو اقرب للتقوی. و ان اکرمکم عند الله اتقاکم) یعنی آن چه از قرآن شنیدند و در رفتار علی علیه السلام دیدند.
تاریخ اسلام در ایران، تاریخ مبارزه ملتها است برای تثبیت عدالت و جای گزین ساختن تقوا بر امتیاز های نژادی و قبیله ای و دیباچه این تاریخ، آشنائی با زندگانی رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است و ائمه معصومین علیهم السلام و بهره گیری از سیره آن بزرگواران و تخلق به اخلاق ایشان تا حد ممکن.
منبع:
دکتر سید جعفر شهیدی مجموعه مقالات تاریخ اسلام، ص59 - 64
- [سایر] آگاهی از تاریخ در اسلام چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] دانستن تاریخ احادیث نبوی و سایر ائمه اطهار(ع) -به غیر از امام علی(ع)- چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] علم و تفکر در اسلام چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] چرا تاریخ دقیق شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) نقل نشده است؟ آیا اهمیتی نداشته یا اینکه احادیثی وارد شده ولی راویان آن را نقل نکرده اند؟
- [سایر] چرا تاریخ دقیق شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) نقل نشده است؟ آیا اهمیتی نداشته یا اینکه احادیثی وارد شده ولی راویان آن را نقل نکرده اند؟
- [سایر] لطفاً در زمینه تاریخ اسلام و تاریخ معاصر منابع جامعی معرفی بفرمائید؟
- [سایر] مبدأ تاریخ مسلمانان چه زمانی است؟
- [سایر] غار حراء کجاست؟ و جایگاه آن در تاریخ اسلام چیست؟
- [سایر] وهابیت چه تحریفاتی در تاریخ اسلام ایجاد کردند؟
- [سایر] برای آگاهی و شناخت عمیق تر نسبت به اسلام و قرآن کریم از کجا شروع کنم ؟
- [آیت الله علوی گرگانی] دادن قرآن به کافر حرام وگرفتن قرآن از او واجب است در صورتی که موجب هتک یا نجاست آن بشود ولی اگر برای آگاهی بگیرد با حفظ شرائط دادن حرام نیست و گرفتن هم واجب نمیباشد.
- [آیت الله مظاهری] در طلاق رجعی اگر حرفی بزند یا کاری کند که از او رجوع فهمیده شود طلاق باطل میشود و برای رجوع رضایت زن و آگاهی او لازم نیست چنانکه شاهد هم لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مالک گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره در بین سال بالغ شود، اوّل سال او برای تعلّق زکات، از تاریخ بلوغ او حساب میشود.
- [آیت الله بروجردی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دفن مسلمان درقبرستان کفار ودفن کافردرقبرستان مسلمانان جائز نیست.
- [آیت الله بهجت] مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد. ولی اگر میت مسلمان پسر کافری دارد و او پسری مسلمان دارد، آن پسر مسلمان از جدّ خود ارث میبرد، و همچنین اگر پسر میت مسلمان، کافر باشد ولی عموی میت یا برادر میت مسلمان باشد ارث به آنها میرسد، و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و برادر ارث میبرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد ولی اگر اماره ای بر اسلام او نباشد و در بلاد اسلام هم نباشد، احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً زن مسلمان نمی تواند با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.