اهمیت علم و تفکر را در اسلام توضیح دهید. نخست بهتر است که روایات مربوط به این مساله را ذکر کنیم تا زمینه ی مناسب برای استنباط از این روایات گهربار فراهم گردد. 1 علی (ع) فرمودند: ( اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ : علم را فرا بگیرید اگر چه در چین باشد ؛ و آن علم شناخت نفس می باشد که معرفت پروردگار نیز در آن است.) (بحارالأنوار ،ج2 ،ص32 ) 2 نبیّ اکرم (ص) فرمودند: ( مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ثُمَّ عَلَیْکَ مِنَ الْعِلْمِ بِمَا لَا یَصِحُّ الْعَمَلُ إِلَّا بِهِ وَ هُوَ الْإِخْلَاصُ : هر که خود را شناخت یقیناً پروردگار خود را نیز شناخته است ؛ از آن پس بر تو باد از علم ، آنچه که بدون آن عمل درست نمی شود و آن اخلاص است.) (بحارالأنوار ،ج2 ،ص32 ) 3 نبیّ اکرم (ص) فرمودند: ( نعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی یُضَادُّ الْعَمَلَ بِالْإِخْلَاصِ وَ اعْلَمْ أَنَّ قَلِیلَ الْعِلْمِ یَحْتَاجُ إِلَی کَثِیرِ الْعَمَلِ لِأَنَّ عِلْمَ سَاعَةٍ یُلْزِمُ صَاحِبَهُ اسْتِعْمَالَهُ طُولَ عُمُرِهِ : پناه می برم به خدا از علم بی ثمر ؛ و آن علمی است که با عمل مخلصانه در تضاد می باشد. بدان که علم ، اگر چه اندک باشد ، محتاج عمل بسیاری است ؛ چون علم یک لحظه ، صاحبش را ملزم می کند که در تمام طول عمرش بدان عمل نماید.) (بحار الأنوار ، ج2، ص: 32) 4 امام صادق (ع) فرمودند: ( ... إِنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وَ أَوْجَبَهَا عَلَی الْإِنْسَانِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ وَ الْإِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِیَّةِ : برترین واجبات و واجبترین آنها بر انسان ، معرفت پروردگار و اقرار به بندگی برای اوست.) (بحارالأنوار ،ج4 ،ص54 ) 5 امیرالمومنین علی (ع) در غرر الحکم و درر الکلم، ص: 232 ضمن جملات گوناگونی فرمودند: ( الکیس من عرف نفسه و أخلص أعماله : زیرک آن کسی است که خود را شناخت و اعمالش را خالص نمود.) ( المعرفة بالنفس أنفع المعرفتین : معرفت نفس یکی از پرفایده ترین معرفت هاست.) ( أفضل المعرفة معرفة الإنسان نفسه : برترین معرفتها این است که انسان خود را بشناسد.) ( أفضل الحکمة معرفة الإنسان نفسه : برترین حکمتها این است که انسان خود را بشناسد.) ( غایة المعرفة أن یعرف المرء نفسه : نهایت معرفت این است که شخص خود را بشناسد.) ( کفی بالمرء معرفة أن یعرف نفسه : در باب معرفت ، برای شخص کافی است که خود را بشناسد.) علی (ع) فرمودند: ( من عرف نفسه تجرد : هر که خود را بشناسد مجرّد می شود (از هر چیزی رها می گردد.) ) ( من عرف نفسه جاهدها : هر که نفس خود را بشناسد با آن مجاهده می کند (برای رشد آن کوشش می کند) ) ( من عرف نفسه عرف ربه : هر که خود را شناخت پروردگار خود را شناخت.) ( من عرف نفسه فقد انتهی إلی غایة کل معرفة و علم : هر که خود را شناخت ، یقیناً به نهایت هر معرفت و علمی رسیده است.) ( معرفة النفس أنفع المعارف : معرفت نفس پرفایده ترین معرفتهاست.) ( نال الفوز الأکبر من ظفر بمعرفة النفس : هر که در شناخت خود پیروز گردد ، به رستگاری اکبر دست یافته است.) ( معرفة المرء بعیوبه أنفع المعارف : اینکه شخص عیبهای خود را بشناسد ، مفیدترین شناختهاست.) 6 نبیّ اکرم (ص) فرمودند: ( أَفْضَلُ الْعِلْمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَفْضَلُ الدُّعَاءِ الِاسْتِغْفَارُ ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ : برترین علم ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و برترین دعا ، استغفار می باشد ؛ سپس این آیه را تلاوت فرمودند: (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ : پس بدان که لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و بر گناهان خود استغفار کن!) ) (جامع الأخبار، ص:50 ) 7 ( إن أفضل العلم السکینة و الحلم : برترین علم آرامش درونی و حلم است.) (غرر الحکم و درر الکلم، ص: 44) 8 ( غایة العلم السکینة و الحلم : نهایت علم آرامش درونی و حلم است.) (غرر الحکم و درر الکلم، ص: 44) 9 ( سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ ص أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا : از امام سجاد(ع) پرسیده شد: کدامیک از اعمال برتر است؟ فرمودند: بعد ار معرفت خدای عزّ و جلّ و شناخت رسولش ، هیچ عملی برتر از بغض داشتن نسبت به دنیا نیست.)( الکافی، ج2، ص: 317) 10 امام رضا (ع) فرمودند: ( اعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ الصَّلَاةُ الْخَمْس : بدان ، بعد از شناخت خدای عزّ و جلّ برترین واجبات ، نمازهای پنجگانه می باشد.) (مستدرکالوسائل ج : 3 ص : 43 ) 11 ( جَاءَ أَعْرَابِیٌّ إِلَی النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی مِنْ غَرَائِبِ الْعِلْمِ قَالَ مَا صَنَعْتَ فِی رَأْسِ الْعِلْمِ حَتَّی تَسْأَلَ عَنْ غَرَائِبِهِ قَالَ الرَّجُلُ مَا رَأْسُ الْعِلْمِ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ قَالَ الْأَعْرَابِیُّ وَ مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ قَالَ تَعْرِفُهُ بِلَا مِثْلٍ وَ لَا شِبْهٍ وَ لَا نِدٍّ وَ أَنَّهُ وَاحِدٌ أَحَدٌ ظَاهِرٌ بَاطِنٌ أَوَّلُ آخِرُ لَا کُفْوَ لَهُ وَ لَا نَظِیرَ فَذَلِکَ حَقُّ مَعْرِفَتِهِ : مردی بادیه نشین نزد نبی (ص) آمده گفت: یا رسول الله از غرائب علم چیزی مرا بیاموز! حضرت فرمودند: با سر علم چه کرده ای که اکنون از غرائب آن سوال می کنی؟! پرسید: سر علم چیست یا رسول الله؟ فرمودند: شناخت خداست آنچنان که شایسته ی اوست. مرد گفت: شناخت خدا آنگونه که شایسته ی اوست کدام است؟ فرمودند: اینکه او را بشناسی بدون مثل و شبیه و شریک ؛ و اینکه او واحد و احد و ظاهر و باطن و اوّل و آخر بوده همتا و همسان ندارد ؛ پس این است حقّ معرفت او.) (بحارالأنوار ،ج3 ،ص269 ) 12 امیرمومنان در غررالحکم ، ص : 81 فرمودند: ( العلم بالله أفضل العلمین علم به خدا برترین دو علم است.) ( من عرف الله کملت معرفته : هر که خدا را شناخت ، معرفتش کامل گشت.) ( معرفة الله سبحانه أعلی المعارف : معرفت خدای سبحان ، برترین معرفتهاست.) از این روایات کریمه استفاده می شود که: 1 برترین معرفتها شناخت خدا و اسماء و صفات اوست ؛ لکن نه در حدّ شناخت لفظی صرف ، بلکه در حدّ شناخت عقلی و بلکه بالاتر ، شناخت قلبی و حضوری. آنچه نبی مکرّم اسلام (ص) در توضیح حقّ معرفت خدا ، برای مرد بادیه نشین فرمودند ، ظاهراً چند مطلب بیش نیست ، ولی بخش عظیمی از حکمت و فلسفه ی اسلامی ، در حقیقت شرح همین چند مطلب می باشند ؛ که تحصیل آنها به حقیقت عمری را طلب می کند. 2 علمی که درجه ی دوم و بلکه همپایه ی معرفت الله می باشد ، معرفت حقیقی وجود آدمی است. چرا که وجود انسان نه قالب او ، مظهر جمیع اسماء الهی است ؛ لذا شناخت حقیقی انسان ، در حقیقت چیزی جز شناخت اسماء و صفات خداوند متعال نیست. بنا بر این ، شناخت خدا ، بالذّات برترین معرفتهاست و شناخت نفس نیز به عَرَض شناخت خدا برترین شناختها می باشد. 3 معرفت نبی و امام ، به عنوان انسانهای بالفعل و کامل ، در حقیقت بارزترین مصداق معرفت انسان بوده مساوی با معرفت خداست. لذا امیر مومنان (ع) فرمودند: ( مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل : شناخت من با وجود نوری ام ، همانا شناخت خدای عزّ و جلّ ست.) (بحار الأنوار ، ج26 ،ص1) و رسول خدا (ص) ، خطاب امیرمومنان (ع) فرمودند: ( مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا فَقَدْ أَنْکَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل : هر که ما را شناخت ، یقیناً خدا را شناخته است و هر که منکر ما شد خدا را انکار نموده است ) ( أمالی الصدوق ،ص657) و شخصی از امام حسین (ع) پرسید: ( مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُه : معرفت خدا چیست؟ فرمودند: معرفت اهل هر زمان است نسبت به آن امامی که اطاعتش بر آنان واجب شده است.) (بحار الأنوار، ج23، ص93) 4 نتیجه ی شناخت حقیقی خدا و انسان در مقام عمل ، سکینه و حلم است ؛ لذا کسب این دو ملکه در حیطه ی علم اخلاق و عرفان عملی ، برترین علم در آن حیطه بوده ، نشان از نیل به معرفت الله در مقام نظر می باشند. 5 همانگونه که شناخت انسان کامل ، که عبد کامل می باشد ، مساوی با شناخت خداست ، راه یابی به حقیقت نمازهای پنجگانه نیز انسان را به شناخت کامل خدا می رساند ؛ چرا که نماز نیز عبادت کامل بوده ، حقیقت آن با حقیقت انسان کامل متّحد است. لذا امیرمومنان فرمودند: ( أنا صلاة المؤمن ، أنا حی علی الصلاة ، أنا حی علی الفلاح ، أنا حی علی خیر العمل : منم نماز مومنان ، منم حی علی الصلاة ، منم حی علی الفلاح ، منم حی علی خیر العمل.) (الفضائل ، ص83)علمی که نور است وخداوند در قلبها قرار می دهد ،آموختنی نیست بلکه حاصل عمل است یعنی از تقوی واطاعت حقیقی خداوند بدست می آید ،یعنی همان نورانیت دل ودیدن واقعیت اشیاء عالم.
اهمیت علم و تفکر را در اسلام توضیح دهید.
نخست بهتر است که روایات مربوط به این مساله را ذکر کنیم تا زمینه ی مناسب برای استنباط از این روایات گهربار فراهم گردد.
1 علی (ع) فرمودند: ( اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ وَ هُوَ عِلْمُ مَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ فِیهِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ : علم را فرا بگیرید اگر چه در چین باشد ؛ و آن علم شناخت نفس می باشد که معرفت پروردگار نیز در آن است.) (بحارالأنوار ،ج2 ،ص32 )
2 نبیّ اکرم (ص) فرمودند: ( مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ ثُمَّ عَلَیْکَ مِنَ الْعِلْمِ بِمَا لَا یَصِحُّ الْعَمَلُ إِلَّا بِهِ وَ هُوَ الْإِخْلَاصُ : هر که خود را شناخت یقیناً پروردگار خود را نیز شناخته است ؛ از آن پس بر تو باد از علم ، آنچه که بدون آن عمل درست نمی شود و آن اخلاص است.) (بحارالأنوار ،ج2 ،ص32 )
3 نبیّ اکرم (ص) فرمودند: ( نعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی یُضَادُّ الْعَمَلَ بِالْإِخْلَاصِ وَ اعْلَمْ أَنَّ قَلِیلَ الْعِلْمِ یَحْتَاجُ إِلَی کَثِیرِ الْعَمَلِ لِأَنَّ عِلْمَ سَاعَةٍ یُلْزِمُ صَاحِبَهُ اسْتِعْمَالَهُ طُولَ عُمُرِهِ : پناه می برم به خدا از علم بی ثمر ؛ و آن علمی است که با عمل مخلصانه در تضاد می باشد. بدان که علم ، اگر چه اندک باشد ، محتاج عمل بسیاری است ؛ چون علم یک لحظه ، صاحبش را ملزم می کند که در تمام طول عمرش بدان عمل نماید.) (بحار الأنوار ، ج2، ص: 32)
4 امام صادق (ع) فرمودند: ( ... إِنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وَ أَوْجَبَهَا عَلَی الْإِنْسَانِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ وَ الْإِقْرَارُ لَهُ بِالْعُبُودِیَّةِ : برترین واجبات و واجبترین آنها بر انسان ، معرفت پروردگار و اقرار به بندگی برای اوست.) (بحارالأنوار ،ج4 ،ص54 )
5 امیرالمومنین علی (ع) در غرر الحکم و درر الکلم، ص: 232 ضمن جملات گوناگونی فرمودند:
( الکیس من عرف نفسه و أخلص أعماله : زیرک آن کسی است که خود را شناخت و اعمالش را خالص نمود.)
( المعرفة بالنفس أنفع المعرفتین : معرفت نفس یکی از پرفایده ترین معرفت هاست.)
( أفضل المعرفة معرفة الإنسان نفسه : برترین معرفتها این است که انسان خود را بشناسد.)
( أفضل الحکمة معرفة الإنسان نفسه : برترین حکمتها این است که انسان خود را بشناسد.)
( غایة المعرفة أن یعرف المرء نفسه : نهایت معرفت این است که شخص خود را بشناسد.)
( کفی بالمرء معرفة أن یعرف نفسه : در باب معرفت ، برای شخص کافی است که خود را بشناسد.)
علی (ع) فرمودند: ( من عرف نفسه تجرد : هر که خود را بشناسد مجرّد می شود (از هر چیزی رها می گردد.) )
( من عرف نفسه جاهدها : هر که نفس خود را بشناسد با آن مجاهده می کند (برای رشد آن کوشش می کند) )
( من عرف نفسه عرف ربه : هر که خود را شناخت پروردگار خود را شناخت.)
( من عرف نفسه فقد انتهی إلی غایة کل معرفة و علم : هر که خود را شناخت ، یقیناً به نهایت هر معرفت و علمی رسیده است.)
( معرفة النفس أنفع المعارف : معرفت نفس پرفایده ترین معرفتهاست.)
( نال الفوز الأکبر من ظفر بمعرفة النفس : هر که در شناخت خود پیروز گردد ، به رستگاری اکبر دست یافته است.)
( معرفة المرء بعیوبه أنفع المعارف : اینکه شخص عیبهای خود را بشناسد ، مفیدترین شناختهاست.)
6 نبیّ اکرم (ص) فرمودند: ( أَفْضَلُ الْعِلْمِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَفْضَلُ الدُّعَاءِ الِاسْتِغْفَارُ ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ : برترین علم ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و برترین دعا ، استغفار می باشد ؛ سپس این آیه را تلاوت فرمودند: (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ : پس بدان که لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و بر گناهان خود استغفار کن!) ) (جامع الأخبار، ص:50 )
7 ( إن أفضل العلم السکینة و الحلم : برترین علم آرامش درونی و حلم است.) (غرر الحکم و درر الکلم، ص: 44)
8 ( غایة العلم السکینة و الحلم : نهایت علم آرامش درونی و حلم است.) (غرر الحکم و درر الکلم، ص: 44)
9 ( سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ ص أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیَا : از امام سجاد(ع) پرسیده شد: کدامیک از اعمال برتر است؟ فرمودند: بعد ار معرفت خدای عزّ و جلّ و شناخت رسولش ، هیچ عملی برتر از بغض داشتن نسبت به دنیا نیست.)( الکافی، ج2، ص: 317)
10 امام رضا (ع) فرمودند: ( اعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ الصَّلَاةُ الْخَمْس : بدان ، بعد از شناخت خدای عزّ و جلّ برترین واجبات ، نمازهای پنجگانه می باشد.) (مستدرکالوسائل ج : 3 ص : 43 )
11 ( جَاءَ أَعْرَابِیٌّ إِلَی النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی مِنْ غَرَائِبِ الْعِلْمِ قَالَ مَا صَنَعْتَ فِی رَأْسِ الْعِلْمِ حَتَّی تَسْأَلَ عَنْ غَرَائِبِهِ قَالَ الرَّجُلُ مَا رَأْسُ الْعِلْمِ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ قَالَ الْأَعْرَابِیُّ وَ مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ قَالَ تَعْرِفُهُ بِلَا مِثْلٍ وَ لَا شِبْهٍ وَ لَا نِدٍّ وَ أَنَّهُ وَاحِدٌ أَحَدٌ ظَاهِرٌ بَاطِنٌ أَوَّلُ آخِرُ لَا کُفْوَ لَهُ وَ لَا نَظِیرَ فَذَلِکَ حَقُّ مَعْرِفَتِهِ : مردی بادیه نشین نزد نبی (ص) آمده گفت: یا رسول الله از غرائب علم چیزی مرا بیاموز! حضرت فرمودند: با سر علم چه کرده ای که اکنون از غرائب آن سوال می کنی؟! پرسید: سر علم چیست یا رسول الله؟ فرمودند: شناخت خداست آنچنان که شایسته ی اوست. مرد گفت: شناخت خدا آنگونه که شایسته ی اوست کدام است؟ فرمودند: اینکه او را بشناسی بدون مثل و شبیه و شریک ؛ و اینکه او واحد و احد و ظاهر و باطن و اوّل و آخر بوده همتا و همسان ندارد ؛ پس این است حقّ معرفت او.) (بحارالأنوار ،ج3 ،ص269 )
12 امیرمومنان در غررالحکم ، ص : 81 فرمودند:
( العلم بالله أفضل العلمین علم به خدا برترین دو علم است.)
( من عرف الله کملت معرفته : هر که خدا را شناخت ، معرفتش کامل گشت.)
( معرفة الله سبحانه أعلی المعارف : معرفت خدای سبحان ، برترین معرفتهاست.)
از این روایات کریمه استفاده می شود که:
1 برترین معرفتها شناخت خدا و اسماء و صفات اوست ؛ لکن نه در حدّ شناخت لفظی صرف ، بلکه در حدّ شناخت عقلی و بلکه بالاتر ، شناخت قلبی و حضوری. آنچه نبی مکرّم اسلام (ص) در توضیح حقّ معرفت خدا ، برای مرد بادیه نشین فرمودند ، ظاهراً چند مطلب بیش نیست ، ولی بخش عظیمی از حکمت و فلسفه ی اسلامی ، در حقیقت شرح همین چند مطلب می باشند ؛ که تحصیل آنها به حقیقت عمری را طلب می کند.
2 علمی که درجه ی دوم و بلکه همپایه ی معرفت الله می باشد ، معرفت حقیقی وجود آدمی است. چرا که وجود انسان نه قالب او ، مظهر جمیع اسماء الهی است ؛ لذا شناخت حقیقی انسان ، در حقیقت چیزی جز شناخت اسماء و صفات خداوند متعال نیست. بنا بر این ، شناخت خدا ، بالذّات برترین معرفتهاست و شناخت نفس نیز به عَرَض شناخت خدا برترین شناختها می باشد.
3 معرفت نبی و امام ، به عنوان انسانهای بالفعل و کامل ، در حقیقت بارزترین مصداق معرفت انسان بوده مساوی با معرفت خداست. لذا امیر مومنان (ع) فرمودند: ( مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل : شناخت من با وجود نوری ام ، همانا شناخت خدای عزّ و جلّ ست.) (بحار الأنوار ، ج26 ،ص1) و رسول خدا (ص) ، خطاب امیرمومنان (ع) فرمودند: ( مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا فَقَدْ أَنْکَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل : هر که ما را شناخت ، یقیناً خدا را شناخته است و هر که منکر ما شد خدا را انکار نموده است ) ( أمالی الصدوق ،ص657) و شخصی از امام حسین (ع) پرسید: ( مَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُه : معرفت خدا چیست؟ فرمودند: معرفت اهل هر زمان است نسبت به آن امامی که اطاعتش بر آنان واجب شده است.) (بحار الأنوار، ج23، ص93)
4 نتیجه ی شناخت حقیقی خدا و انسان در مقام عمل ، سکینه و حلم است ؛ لذا کسب این دو ملکه در حیطه ی علم اخلاق و عرفان عملی ، برترین علم در آن حیطه بوده ، نشان از نیل به معرفت الله در مقام نظر می باشند.
5 همانگونه که شناخت انسان کامل ، که عبد کامل می باشد ، مساوی با شناخت خداست ، راه یابی به حقیقت نمازهای پنجگانه نیز انسان را به شناخت کامل خدا می رساند ؛ چرا که نماز نیز عبادت کامل بوده ، حقیقت آن با حقیقت انسان کامل متّحد است. لذا امیرمومنان فرمودند: ( أنا صلاة المؤمن ، أنا حی علی الصلاة ، أنا حی علی الفلاح ، أنا حی علی خیر العمل : منم نماز مومنان ، منم حی علی الصلاة ، منم حی علی الفلاح ، منم حی علی خیر العمل.) (الفضائل ، ص83)علمی که نور است وخداوند در قلبها قرار می دهد ،آموختنی نیست بلکه حاصل عمل است یعنی از تقوی واطاعت حقیقی خداوند بدست می آید ،یعنی همان نورانیت دل ودیدن واقعیت اشیاء عالم.
- [سایر] علم آموزی چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] علم آموزی برای جوانان چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] آگاهی از تاریخ اسلام چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] طرح مسئله علم دینی از چه اهمیتی برخوردار است؟ و انگیزههای طرح این مسئله کداماند؟
- [سایر] آگاهی از تاریخ در اسلام چه اهمیتی دارد؟
- [سایر] کتاب(تشیع صفوی-تشیع علوی) دکتر علی شریعتی( به عنوان نماد تفکر دانشگاه) را با کتاب( شیعه در اسلام) علامه طباطبایی( به عنوان نماد تفکر حوزه) مقایسه تحلیلی بفرمایید.
- [سایر] آیا اسلام نیز مانند تفکر لیبرال و یا سوسیالیسم، یک نظام اقتصادی دارد؟
- [سایر] آیا اسلام نیز مانند تفکر لیبرال و یا سوسیالیسم، یک نظام اقتصادی دارد؟
- [سایر] قرآن کریم، در چه آیاتی با تعابیر تفکر، تفقه ما را به زندگی مبتنی بر علم و آگاهی فرا خوانده است؟
- [سایر] اگر قدرت تفکر،تعقل و اندیشه ورزی در یک انسانی زنده و شکوفا نشود چطور می تواند،علم بیاموزد و آن را در خدمت کمال خود قرار دهد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود ، مثل منکراتی که دولتهای جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام ، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق وانکار باطل ، واگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم وموجب اسائة ظنّ به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمی کند .
- [امام خمینی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منکراتی که دولتها اجرا میکنند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علمای اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائه ظن به علمای اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمیکند.
- [آیت الله علوی گرگانی] گوشت وپیه و چرمی که در بازار مسلمانان فروخته شود پاک است، و همچنین است اگر یکی از اینها در دست مسلمان باشد، و همچنین اگر بداند آن مسلمان از کافر گرفته و رسیدگی نکرده که از حیوانیست که به دستور شرع کشته شده یا نه پاک میباشد مگر علم بعدم تذکیه پیدا کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بدعتی در اسلام واقع شود (مانند منکراتی که دولتهای ناصالح به نام اسلام انجام می دهند) بر همه، مخصوصاً علمای دین واجب است حق را اظهار و باطل را انکار کنند و اگر سکوت علمای دین موجب هتک مقام علم، یا سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، هرچند بدانند تاثیر نمی کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود، اظهار حق و انکار باطل واجب است و این وجوب، نسبت به عالمان شدیدتر است و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، اگرچه بدانند تأثیر نمیکند.
- [آیت الله مظاهری] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند گرچه آن علم، علم دینی نباشد، میشود به او زکات داد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنان چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد. ولی احتیاط برای اهل علم نگرفتن زکات است مگر در صورتی که از تحصیل مخارج عاجز باشند ولکن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه بشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] خرید وفروش روغن ودواهای روان وعطرهایی که از ممالک غیر اسلامی میآورند، اگر نجس بودن آنها معلوم نباشد اشکال ندارد ولی روغنی را که از حیوان بعد از جان دادن آن میگیرند، چنانچه در شهر کفّار از دست کافر بگیرند، یا در شهر مسلمانان از دست کافر بگیرد که علم نداشته باشد از مسلمان گرفته، و از حیوانی باشد که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن میکند، نجس است ومعامله آن باطل میباشد مگر این که بداند که کافر آنها را از مسلمان خریده است.
- [آیت الله بهجت] ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، حلال است و اگر در دست کافر باشد، اگرچه بگوید آن را زنده گرفتهام، حرام میباشد، مگر آنکه از حرف او یا از راه دیگر علم یا اطمینان حاصل شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه آن علم واجب یا مستحبّ باشد، میشود به او زکاْ داد، و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکاْ دادن به او اشکال دارد، بنابر احتیاط واجب نباید بگیرد.