برای متاملان این مقطع تاریخی بسیار درس آموز است! جایی که جو عمومی جامعه، در مقابل حق خاضع نمی شود و دعوت حضرت زهرا(س) برای تصحیح مساله خلافت به نتیجه نمی رسد، ایشان از مبارزه دست برنمی دارند و آنچنان با تدبیر اقدام می کنند که برای همیشه تاریخ، تمام اقدامات شورای سقیفه، برای کسی که اندکی چشم خویش را باز کند، نقش برآب خواهد شد. و بیداران به راحتی می توانند حقیقت را بیابند. چون با این وصیت حضرت زهرا(س) آبرویی برای غاصبان نخواهد ماند. چون قرائن و شواهد نشان می دهد که وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مبنی بر دفن شبانه برای این بوده که حضرت زهرا(س) می خواست با این وصیت نارضایتی و ناخشنودی خود از برخی مسلمانان (به ویژه ابابکر و عمر) را اعلام نماید، چنان که حضرت در بستر بیماری از مسلمانان شکایت نموده و فرمود: "به خدا دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما بیزارم! درون و بیرونشان را آزمودم و از آنچه کردند ناخشنودم! ... نفرین بر این مکّاران... وای بر آنان! چرا نگذاشتند حق(ولایت امام علی) در مرکز خود قرار یابد و خلافت بر پایه های نبوت استوار ماند؟".[1] در برخی از روایات و متون تاریخی تصریح شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) وصیت نمود که ابابکر و عمر در تشییع جنازه او شرکت نکنند.[2] از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد که چرا حضرت زهرا(سلام الله علیها) شبانه دفن شد؟ حضرت فرمود: (لانّها أوصت أن لا یصلّی علیها الرّجلان العربیان؛[3] حضرت زهرا(سلام الله علیها) وصیت نمود که آن دو مرد (ابوبکر و عمر) بر او نماز نخوانند). امام علی(علیه السلام) نیز طبق وصیت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) عمل نمود و او را شب دفن نمود.[4] در صحیح بخاری آمده است: "شوی او شبانه او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود".[5] بنابراین، با این وصیت، حضرت زهرا(سلام الله علیها) خواست نارضایتی خود از مردم، (به ویژه ابابکر و عمر) اعلام نموده و افکار عمومی را در طول تاریخ به این نکته جلب کند که دختر پیامبر از برخی مسلمانان راضی نبوده و دستگاه حکومت نسبت به خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) ستم روا داشته است. هم چنین از این طریق، مظلومیت حضرت علی، غصب خلافت او و غصب فدک فهمیده شود. اکنون بسیاری از اهل سنت معتقدند که حضرت زهرا(سلام الله علیها) در نهایت از آن دو نفر راضی شده اما هیچ دلیل موجهی نمی توانند برای این ادعا ارائه کنند و چه چیز واضح تر از اینکه حضرت حتی در وصیت خویش نیز نارضایتی را ابراز کرده است. دانشمند ارجمند جعفر شهیدی می نویسد: (... به هر حال پنهان داشتن قبر دختر پیغمبر ناخشنود بودن او را از کسانی چند نشان می دهد و پیداست که او - فاطمه زهرا(سلام الله علیها) - می خواسته است با این کار آن ناخشنودی را آشکار سازد).[6] ابن ابی الحدید می گوید: (وَ الصَّحیحُ عِندِی اَنَّها ماتَتْ وَ هِیَ واجِدَةٌ عَلی اَبی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ اَنَّها اَوْصَتْ اَلا یُصَلِّیا عَلَیْها...[7] آنچه از نظر من صحیح می باشد این است که: فاطمه از دنیا رفت در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیّت نمود که آن دو بر جنازه وی نماز نخوانند...) بخاری در این رابطه می گوید: (فَغَضِبَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ، فَهَجَرَتْ اَبابَکْرٍ فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتُهُ حَتّی تُوُفِّیَتْ.[8] فاطمه بر ابوبکر غضبناک شد و با او قطع رابطه کرد و این قطع رابطه و قهر وی تا وفاتش ادامه یافت.) طبق نقل بخاری حضرت زهرا سلام الله علیها ، در حالی این دنیا را ترک فرمودند که شدیداً از دست خلیفه اول ناراضی و غضبناک بوده ، و با او قطع رابطه کردند. ابن قتیبه در کتاب الامامة و السیاسة می گوید: (ابوبکر و عمر به دیدار حضرت زهرا سلام الله علیها رفتند: فَلَمّا قَعَدا عِنْدَها، حَوَّلَتْ وَجْهَها اِلَی الْحائِطِ.فَسَلَّما عَلَیْها، فَلَمْ تَرُدَّ عَلَیْهِما السَّلامَ. ...قالَتْ: فَاِنّی اُشْهِدُ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ اَنَّکُما اَسْخَطْتُمانی وَ ما اَرْضَیْتُمانی وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِیَّ لَاَشْکُوَ نَّکُما اِلَیْهِ....وَ هِیَ تَقُولُ: وَاللهِ! لَاَدْعُوَنَّ اللهَ عَلَیْکَ فی کُلِّ صَلاةٍ اُصَلِّیها.[9] چون نزد فاطمه نشستند، فاطمه رویش را به سوی دیوار برگرداند. بر وی سلام کردند، ولی فاطمه جواب سلام آن دو را نداد. فاطمه (س) گفت: خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما دو نفر، مرا به غضب آوردید و مرا راضی نکردید.... فاطمه خطاب به ابوبکر گفت: به خدا سوگند! در هر نمازی که بخوانم تو را نفرین خواهم کرد.) بنابراین روشن نیست که قبر دختر پیامبر در بقیع است و یا در خانه حضرت علی(سلام الله علیها).[10] برخی معتقدند که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را در بقیع دفن نمودند،[11] ولی برای پنهان داشتن قبر،صورت هفت قبر درست کردند[12] و به روایتی چهل قبر ساختند تا قبر اصلی مخفی بماند. نیز روایتی در بحار دیده می شود که مسلمانان بامداد شبی که دختر پیغمبر به جوار حق رفت، در بقیع جمع شدند و در آنجا چهل قبل تازه دیدند.[13] اما حتی وجود در بقیع نیز قطعی نیست و احتمال دارد که در خانه باشد. [1]. اعیان الشیعه، ج 2، ص 469؛ بحارالانوار، ج 43، ص 206 - 207؛ جعفر شهیدی،زندگانی حضرت فاطمه(س)، ص 150 - 151. [2]. بحارالانوار، ج 43، ص 206- 207. [3]. همان؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 504. [4]. طبقات الکبری، ج 8، ص 18 - 19. [5]. صحیح بخاری، ج 5، ص 177. [6]. جعفر شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه، ص 165. [7]. شرح نهج البلاغه ،ج6،ص50 [8]. صحیح بُخاری، حدیث شماره 2862؛ [نقل مشابه:] مُسند احمدبن حنبل، حدیث شماره 25. [9]. الامامة و السیاسة، ج1،ص13. [10]. زندگانی حضرت فاطمه، ص 162. [11]. همان، ص 165. [12]. بحارالانوار،ج 43، ص 182. [13]. زندگانی فاطمه زهرا، ص 165.
برای متاملان این مقطع تاریخی بسیار درس آموز است! جایی که جو عمومی جامعه، در مقابل حق خاضع نمی شود و دعوت حضرت زهرا(س) برای تصحیح مساله خلافت به نتیجه نمی رسد، ایشان از مبارزه دست برنمی دارند و آنچنان با تدبیر اقدام می کنند که برای همیشه تاریخ، تمام اقدامات شورای سقیفه، برای کسی که اندکی چشم خویش را باز کند، نقش برآب خواهد شد. و بیداران به راحتی می توانند حقیقت را بیابند. چون با این وصیت حضرت زهرا(س) آبرویی برای غاصبان نخواهد ماند.
چون قرائن و شواهد نشان می دهد که وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مبنی بر دفن شبانه برای این بوده که حضرت زهرا(س) می خواست با این وصیت نارضایتی و ناخشنودی خود از برخی مسلمانان (به ویژه ابابکر و عمر) را اعلام نماید، چنان که حضرت در بستر بیماری از مسلمانان شکایت نموده و فرمود: "به خدا دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما بیزارم! درون و بیرونشان را آزمودم و از آنچه کردند ناخشنودم! ... نفرین بر این مکّاران... وای بر آنان! چرا نگذاشتند حق(ولایت امام علی) در مرکز خود قرار یابد و خلافت بر پایه های نبوت استوار ماند؟".[1]
در برخی از روایات و متون تاریخی تصریح شده است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) وصیت نمود که ابابکر و عمر در تشییع جنازه او شرکت نکنند.[2]
از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد که چرا حضرت زهرا(سلام الله علیها) شبانه دفن شد؟ حضرت فرمود: (لانّها أوصت أن لا یصلّی علیها الرّجلان العربیان؛[3] حضرت زهرا(سلام الله علیها) وصیت نمود که آن دو مرد (ابوبکر و عمر) بر او نماز نخوانند).
امام علی(علیه السلام) نیز طبق وصیت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) عمل نمود و او را شب دفن نمود.[4] در صحیح بخاری آمده است: "شوی او شبانه او را به خاک سپرد و رخصت نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود".[5]
بنابراین، با این وصیت، حضرت زهرا(سلام الله علیها) خواست نارضایتی خود از مردم، (به ویژه ابابکر و عمر) اعلام نموده و افکار عمومی را در طول تاریخ به این نکته جلب کند که دختر پیامبر از برخی مسلمانان راضی نبوده و دستگاه حکومت نسبت به خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) ستم روا داشته است. هم چنین از این طریق، مظلومیت حضرت علی، غصب خلافت او و غصب فدک فهمیده شود.
اکنون بسیاری از اهل سنت معتقدند که حضرت زهرا(سلام الله علیها) در نهایت از آن دو نفر راضی شده اما هیچ دلیل موجهی نمی توانند برای این ادعا ارائه کنند و چه چیز واضح تر از اینکه حضرت حتی در وصیت خویش نیز نارضایتی را ابراز کرده است.
دانشمند ارجمند جعفر شهیدی می نویسد: (... به هر حال پنهان داشتن قبر دختر پیغمبر ناخشنود بودن او را از کسانی چند نشان می دهد و پیداست که او - فاطمه زهرا(سلام الله علیها) - می خواسته است با این کار آن ناخشنودی را آشکار سازد).[6]
ابن ابی الحدید می گوید: (وَ الصَّحیحُ عِندِی اَنَّها ماتَتْ وَ هِیَ واجِدَةٌ عَلی اَبی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ اَنَّها اَوْصَتْ اَلا یُصَلِّیا عَلَیْها...[7] آنچه از نظر من صحیح می باشد این است که: فاطمه از دنیا رفت در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیّت نمود که آن دو بر جنازه وی نماز نخوانند...)
بخاری در این رابطه می گوید: (فَغَضِبَتْ فاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللهِ، فَهَجَرَتْ اَبابَکْرٍ فَلَمْ تَزَلْ مُهاجِرَتُهُ حَتّی تُوُفِّیَتْ.[8] فاطمه بر ابوبکر غضبناک شد و با او قطع رابطه کرد و این قطع رابطه و قهر وی تا وفاتش ادامه یافت.)
طبق نقل بخاری حضرت زهرا سلام الله علیها ، در حالی این دنیا را ترک فرمودند که شدیداً از دست خلیفه اول ناراضی و غضبناک بوده ، و با او قطع رابطه کردند.
ابن قتیبه در کتاب الامامة و السیاسة می گوید: (ابوبکر و عمر به دیدار حضرت زهرا سلام الله علیها رفتند: فَلَمّا قَعَدا عِنْدَها، حَوَّلَتْ وَجْهَها اِلَی الْحائِطِ.فَسَلَّما عَلَیْها، فَلَمْ تَرُدَّ عَلَیْهِما السَّلامَ. ...قالَتْ: فَاِنّی اُشْهِدُ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ اَنَّکُما اَسْخَطْتُمانی وَ ما اَرْضَیْتُمانی وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِیَّ لَاَشْکُوَ نَّکُما اِلَیْهِ....وَ هِیَ تَقُولُ: وَاللهِ! لَاَدْعُوَنَّ اللهَ عَلَیْکَ فی کُلِّ صَلاةٍ اُصَلِّیها.[9] چون نزد فاطمه نشستند، فاطمه رویش را به سوی دیوار برگرداند. بر وی سلام کردند، ولی فاطمه جواب سلام آن دو را نداد. فاطمه (س) گفت: خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما دو نفر، مرا به غضب آوردید و مرا راضی نکردید.... فاطمه خطاب به ابوبکر گفت: به خدا سوگند! در هر نمازی که بخوانم تو را نفرین خواهم کرد.)
بنابراین روشن نیست که قبر دختر پیامبر در بقیع است و یا در خانه حضرت علی(سلام الله علیها).[10] برخی معتقدند که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را در بقیع دفن نمودند،[11] ولی برای پنهان داشتن قبر،صورت هفت قبر درست کردند[12] و به روایتی چهل قبر ساختند تا قبر اصلی مخفی بماند. نیز روایتی در بحار دیده می شود که مسلمانان بامداد شبی که دختر پیغمبر به جوار حق رفت، در بقیع جمع شدند و در آنجا چهل قبل تازه دیدند.[13] اما حتی وجود در بقیع نیز قطعی نیست و احتمال دارد که در خانه باشد.
[1]. اعیان الشیعه، ج 2، ص 469؛ بحارالانوار، ج 43، ص 206 - 207؛ جعفر شهیدی،زندگانی حضرت فاطمه(س)، ص 150 - 151.
[2]. بحارالانوار، ج 43، ص 206- 207.
[3]. همان؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 504.
[4]. طبقات الکبری، ج 8، ص 18 - 19.
[5]. صحیح بخاری، ج 5، ص 177.
[6]. جعفر شهیدی، زندگانی حضرت فاطمه، ص 165.
[7]. شرح نهج البلاغه ،ج6،ص50
[8]. صحیح بُخاری، حدیث شماره 2862؛ [نقل مشابه:] مُسند احمدبن حنبل، حدیث شماره 25.
[9]. الامامة و السیاسة، ج1،ص13.
[10]. زندگانی حضرت فاطمه، ص 162.
[11]. همان، ص 165.
[12]. بحارالانوار،ج 43، ص 182.
[13]. زندگانی فاطمه زهرا، ص 165.
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] حکمت اینکه حضرت زهرا(س) وصیت نمودند که مراسم غسل، کفن و تدفین ایشان شبانه و مخفیانه صورت پذیرد(بحار ج 43 ص 659)، چیست؟
- [سایر] دفن مخفیانه و شبانة جسد حضرت زهرا (س) توسط علی (ع) هیچگونه توجیهی نداشته و مخالف با سیرة پیامبر است!
- [سایر] دفن مخفیانه و شبانة جسد حضرت زهرا (س) توسط علی (ع) هیچگونه توجیهی نداشته و مخالف با سیرة پیامبر است!
- [سایر] چرا حضرت زهرا (س) شبانه دفن شد؟
- [سایر] شبهه: اقدام برای دفن مخفیانه حضرت فاطمه زهراء - سلام الله علیها- و مخفی گذاشتن قبرش هیچ دلیلی نداشته است.
- [سایر] شبهه: اقدام برای دفن مخفیانه حضرت فاطمه زهراء - سلام الله علیها- و مخفی گذاشتن قبرش هیچ دلیلی نداشته است.
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] چرا خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها سفارش کردند مخفیانه ایشان را به خاک بسپارند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).