در مقابل کسانی که به پیامبر (ص) اتهام صرع می زنند (نعوذ بالله) چه بگوییم؟
صرع یک نوع بیماری است که انسان در این حال دچار توهمات شده و به نوعی مجنون محسوب می شود. و همه می دانیم که اتهام جنون به رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) مطلب جدیدی نیست: (وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ[حجر/6] و گفتند: (ای کسی که (ذکر) [قرآن‌] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‌ ای.) کسانی که چشم و گوش خویش بر روی واقعیت بسته بودند (و بسته اند)، برای مقابله با حق به هر حربه ای متوسل می شدند و هر نوع تهمت و افترایی بیان می کردند. و جالب این جاست که نوع تهمت هایشان ، خود دلیلی بر یاوه گویی آن هاست. کفار کسی را مجنون می خوانند (نعوذبالله) که تاثیر کلام شگفت انگیزش را نمی توانستند انکار کنند،  و به همین خاطر او را ساحر نیز می خواندند!! و راه مقابله با او را در این می دانستند که مبادا سخن پیامبر (ص) به گوششان بخورد! حال کسانی حالت پیامبر اکرم (ص) در زمان دریافت وحی را بهانه ای برای این گونه تهمت های ناشایست قرار داده اند. پیامبر (ص) زمانی که وحی را به طور مستقیم از خدای متعال دریافت می کرد، فشاری را تحمل می کرد، که در روایات بیان شده است: زراره از امام صادق (ع) می پرسد: آن غشی که به رسول خدا (ص) هنگام نزول وحی دست می ‌داده چگونه بوده است؟ امام (ع) فرمود: این در آن قسم وحی بوده که بین آن جناب و خدای تعالی هیچ واسطه ‌ای نبوده، و خدای تعالی خودش برای آن جناب تجلی می‌ کرده.[1] هنگامی که وحی بر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نازل می ‌شد ... در روزهای خیلی سرد وقتی وحی بر آن حضرت نازل می ‌شد و تمام می ‌گشت، بر پیشانی مبارکش دانه‌ های عرق نمایان می ‌شد.[2] اما روشن است هر گردی گردو نیست. و خود قرآن روشن ترین دلیل برای رد این نوع اتهام هاست. قرآن کلامی است که تمام جن و انس را به تحدی دعوت کرده تا یک سوره مانند آن را بیاورند، اما هیچ کس نتوانسته چنین کاری بکند! و معجزه بودن قرآن و غیر بشری بودنش روشن است. حال چگونه می توان چنین کتابی را حاصل توهمات دانست؟ (نعوذ بالله) پیامبر (ص) تا 40 سالگی وحی دریافت نکردند و هیچ گاه حالات سنگین وحی در ایشان دیده نشد. آیا می توان به چنین کسی چنین اتهام ناروایی نسبت داد؟ کسانی که پیامبر (ص) را می شناختند و از نزدیک می دیدند، بیماری صرع را می شناختند، اما هیچ کس درباره پیامبر (ص) چنین سخنی نگفت. پس روشن است که این گونه تهمت ها، ریشه در دشمنی و گمراهی ای دارد که از گذشته تا امروز ادامه داشته و هیچگاه نتوانسته از شان و منزلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بکاهد و تنها دلیلی برای چشم و گوش بسته تهمت زنندگان بوده است. [1]. التوحید للصدوق، ص: 115. [2]. سنن النبی صلی الله علیه و آله با ترجمه، ج‌1، ص: 405.
عنوان سوال:

در مقابل کسانی که به پیامبر (ص) اتهام صرع می زنند (نعوذ بالله) چه بگوییم؟


پاسخ:

صرع یک نوع بیماری است که انسان در این حال دچار توهمات شده و به نوعی مجنون محسوب می شود. و همه می دانیم که اتهام جنون به رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) مطلب جدیدی نیست:
(وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ[حجر/6] و گفتند: (ای کسی که (ذکر) [قرآن‌] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‌ ای.)

کسانی که چشم و گوش خویش بر روی واقعیت بسته بودند (و بسته اند)، برای مقابله با حق به هر حربه ای متوسل می شدند و هر نوع تهمت و افترایی بیان می کردند. و جالب این جاست که نوع تهمت هایشان ، خود دلیلی بر یاوه گویی آن هاست. کفار کسی را مجنون می خوانند (نعوذبالله) که تاثیر کلام شگفت انگیزش را نمی توانستند انکار کنند،  و به همین خاطر او را ساحر نیز می خواندند!! و راه مقابله با او را در این می دانستند که مبادا سخن پیامبر (ص) به گوششان بخورد!

حال کسانی حالت پیامبر اکرم (ص) در زمان دریافت وحی را بهانه ای برای این گونه تهمت های ناشایست قرار داده اند. پیامبر (ص) زمانی که وحی را به طور مستقیم از خدای متعال دریافت می کرد، فشاری را تحمل می کرد، که در روایات بیان شده است:

زراره از امام صادق (ع) می پرسد: آن غشی که به رسول خدا (ص) هنگام نزول وحی دست می ‌داده چگونه بوده است؟ امام (ع) فرمود: این در آن قسم وحی بوده که بین آن جناب و خدای تعالی هیچ واسطه ‌ای نبوده، و خدای تعالی خودش برای آن جناب تجلی می‌ کرده.[1]

هنگامی که وحی بر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله نازل می ‌شد ... در روزهای خیلی سرد وقتی وحی بر آن حضرت نازل می ‌شد و تمام می ‌گشت، بر پیشانی مبارکش دانه‌ های عرق نمایان می ‌شد.[2]

اما روشن است هر گردی گردو نیست. و خود قرآن روشن ترین دلیل برای رد این نوع اتهام هاست. قرآن کلامی است که تمام جن و انس را به تحدی دعوت کرده تا یک سوره مانند آن را بیاورند، اما هیچ کس نتوانسته چنین کاری بکند! و معجزه بودن قرآن و غیر بشری بودنش روشن است. حال چگونه می توان چنین کتابی را حاصل توهمات دانست؟ (نعوذ بالله)
پیامبر (ص) تا 40 سالگی وحی دریافت نکردند و هیچ گاه حالات سنگین وحی در ایشان دیده نشد. آیا می توان به چنین کسی چنین اتهام ناروایی نسبت داد؟
کسانی که پیامبر (ص) را می شناختند و از نزدیک می دیدند، بیماری صرع را می شناختند، اما هیچ کس درباره پیامبر (ص) چنین سخنی نگفت.
پس روشن است که این گونه تهمت ها، ریشه در دشمنی و گمراهی ای دارد که از گذشته تا امروز ادامه داشته و هیچگاه نتوانسته از شان و منزلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) بکاهد و تنها دلیلی برای چشم و گوش بسته تهمت زنندگان بوده است.

[1]. التوحید للصدوق، ص: 115.
[2]. سنن النبی صلی الله علیه و آله با ترجمه، ج‌1، ص: 405.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین